PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۷۹۶۲۷
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۱
حکایت غریب هیات فوتبال تهران

پیمانه ای که پر شده بود

پیمانه ای که پر شده بود

هیات فوتبال استان تهران پس از سالها کشمکش در بخش مدیریتی خود دچارتغییر شد. این هیات به عنوان موتور محرک فوتبال پایتخت به گفته بسیاری از کارشناسان حرکت درستی نداشت. این امر از زوایای مختلف و به اشکال گوناگون مطرح می شد اما واکنش متولیان فوتبال کشور به آن چیزی جز بی تفاوتی نبود. در بسیاری از اوقات همراهی با این روند شائبه هایی هم ایجاد می کرد.

فوتبال پایتخت که روزگاری چشم و چراغ فوتبال ایران بود هر روز کم سو تر از گذشته می شد ولی چشم هایی که باید این را می دیدند یا خواب بودند یا خود را به خواب می زدند. مشکل و ایراد اساسی هم منحصر به یک نفر نبود. به نظر می رسید عده ای با کسب منافع در روند موجود حتی اگر اشکالی بر آن می دیدند خود را به ندیدن می زدند.

شاید سر منشاء این حمایت و همراهی را باید در فدراسیون فوتبال و برخی ارگان های ورزشی و غیر ورزشی جستجو کرد. حتی وقتی نهاد مسئولی چون اداره کل ورزش و جوانان استان تهران برای تغییر در روند حاکم فوتبال تهران ورود کرد حریف جریانات پیدا و پنهان حامی هیات فوتبال استان تهران نشد. ظاهرا ظرف پر شد و چاره ای جز تغییر نماند اما باید باور کنیم که این پایان ماجرا نیست. رفتن یک نفر برای بهبود و درمان این درد کافی نیست. اتفاقا شاید این یک بازی جدید باشد. حتی نوع رفتن مدیریت قبلی برای تثبیت موقعیت او در پستی دیگری شائبه برانگیز است.

اداره هیات فوتبال تهران کاری سخت و دشوار است. این امر با وجود تشکیل گروه های منفعت طلب پیدا و پنهان که منافع سرشاری می برند سخت تر از گذشته هم شده است. برای مقابله با این جریانات ضمن نیاز به حضور فردی مقتدر و کاربلد به حمایت و همراهی همگانی نیاز است. این فقط تهران نیست که از این تحول سود می برد. شکی نیست که بهبود شرایط در کار هیات فوتبال تهران قابل اشاعه به همه استان هاست که کم و بیش از چنین دردی رنج می برند. تنها به همین دلیل هم شده باید این امر را جدی و مهم تلقی کرد و نگاهی دلسوزانه و متعهدانه به آن داشت.

اگر روال حاکم در فوتبال تهران سامان یابد قطعا فوتبال ایران از آن بهره خواهد برد. در این باره سالها گفته شده اما گوش شنوایی وجود نداشت تا امروز به این نقطه رسیدیم. حرف و سخت کماکان در این باره فراوان است. بخشی از این حرف ها را از زبان کسانی می شنویم که با مشکلات موجود بیش از دیگران آشنا هستند. با هم این حرف ها را مرور کنیم:

*بهمن اسدی

حامیان کجراهه فوتبال تهران پاسخگو باشند

*مهدی اربابی

با تجربه ای که من با سالها حضور در هیات فوتبال تهران دارم باید بگویم که این کار بسیار سخت است. حضور در این پست عشق و علاقه فراوان همراه با تکیه بر اصول نیاز دارد. ما در دوره ای روزی بیست ساعت کار می کردیم و تازه به همه امور هم نمی رسیدیم. تازه این یک وجه کار بود. در بخش دیگر کار خدمت رسانی و کمک به بهبود روند کار با تکیه بر اصولی که فوتبال را به سمت پیشرفت حرکت می داد در دستورکار قرار داشت.

این روند و روال با وجود اعتماد لازم در بین سایر عوامل باعث رونق کار می شد. شور و شوق فراوان وجود داشت. مشکل بزرگ در هیات فوتبال تهران این است که این شور و حال از بین رفته است. روزگاری همه فوتبال ایران منحصر به تهران بود و امروز خیلی از استان ها از تهران جلوتر رفتند. این اتفاق رفته رفته جا افتاد. کسانی که ناظر این ماجرا بودند با وجود مشاهده این کجراهه به وظیفه خود عمل نکردند. هر چقدر به آنها مدرک و سند ارائه می شد بی تفاوت بودند. دلشان به حال کار نسوخت.این بی تفاوتی و مماشات با اتفاق رخ داده آن قدر طولانی شد که حمایت عده ای در سطوح بالاتر فوتبال از این روند به شکل عیان به چشم آمد. کار کردن در هیات فوتبال تهران در کنار همراهی و همکاری با عوامل فوتبالی نیاز به اقتدار هم دارد وگرنه افراد سودجو در هر جایگاهی به خود اجازه ورود به کار می دهند. این مشکل بزرگ فضایی خاص به فوتبال تهران داد تا امروز اوضاع به شدت خراب شود.امروز علاوه بر فضای به شدت اقتصادی آن هم از نوع "مساله دار" در فوتبال تهران ما از لحاظ سخت افزار هم با کمبود فراوان مواجه هستیم. این امر باید از سالها پیش که تهیه این سخت افزار آسان تر بود مورد توجه قرار می گرفت که نگرفت. بسیاری از اماکنی که میشد با تلاش و همت از سوی متولیان فوتبال تهران برای فوتبال حفظ شود امروز از دست رفته و جوانان تهران از این بابت دچار سختی شدند. در این باره باید حامیان وضع موجود پاسخگو باشند.

عده ای حافظ وضع موجود بودند!

*رضا گل محمدی

آنچه بر فوتبال تهران گذشت و سالها ادامه داشت یک ماجرای طولانی است که ورود به آن می تواند بسیاری از ابعاد مشکلات مدیریتی در این بخش را نمایان کند. من سه سال درگیر این ماجرا بودم و به آن اشراف کافی دارم. به نظرم دست های پشت پرده سازمان یافته وجود نداشت. واقعیت این بود که عده ای به دلیل منافع شخصی و گروهی دنبال حفظ وضعیت موجود بودند. با چشم خود حرکت اشتباه و خطا را می دیدند اما از ترس اشاعه مطالبه گری در همه استان ها به حمایت خود ادامه می دادند.

بعد از 12 سال حضور رییس هیات تهران من به عنوان مسئول ورزش تهران نامه نوشتم که برای انتخابات باید روال درست حاکم شود. از همین جا کشمکش شروع شد. آنها به بهانه تاسیس شرکتی به عنوان هیات تهران ادامه کار خود را قانونی می دانستند. حتی با مراجع خاص هم تماس داشتم آنها هم بهانه این را می آوردند که ایشان برود چه کسی خواهد آمد؟ این طرز تفکرات عجیب بود.

مسئول امور استان های فدراسیون فوتبال صراحتا از ادامه کار هیات تهران حمایت می کرد. بهانه او هم این بود که اگر تهران دچار تغییر شود بقیه استان ها هم قد علم می کنند و ما به مشکل می خوریم. در این باره نباید اجازه دهیم گل محمدی در این بحث برنده شود. شما ببینید وضعیت هیات های فوتبال در بسیاری از استان ها همین است. فقط موضوع تهران نیست. ارزیابی از عملکرد هیات ها وجود ندارد. چرا به لحاظ بررسی آنچه در این هیات ها انجام می شود کسی ورود نمی کند؟

اگر بخواهیم عمیق تر به ماجرا نظر کنیم ریشه این مشکلات در این است که متولیان امر فوتبال در فدراسیون دوست دارند عده ای از اعضای مجمع بدهکارشان باشند. عضو مجمع فدراسیون باید بداند که قدرت خلع رییس مجمع را دارد اما اکنون ما فضا را به سمتی برده ایم که این عضو مجمع چنین استقلال عملی را حس نمی کند. فوتبال تهران با اشکالات عدیده مواجه بود در همان شرایط هیات فوتبال برتر اعلام شد؟ معنی این کار چیست؟

امروز آنهایی که هیات فوتبال تهران را برتر اعلام کردند در خصوص تغییر صورت گرفته چه جوابی دارند؟ الان سی درصد کار انجام شده هفتاد درصد مانده است. برای بهبود کار، روال موجود باید تغییر کند و فردی مقتدر بیاید . باید نفری از جنس فوتبال بدون وابستگی به جریانی بیاید و بر اساس شاخصه های مشخص حرکت کند و پاسخگو هم باشد.

راه فراری جز تغییر نمانده بود

*سیامک رحیمی پور

روند موجود پیرامون عملکرد هیات فوتبال تهران از سالها پیش مورد اعتراض و انتقاد بود. افراد بسیاری در باره لزوم تغییرات در این روند ورود کردند اما راه به جایی نبردند. به نظرم این گروه آخری که در این باره تلاش کردند بسیار منسجم عمل کردند تا حامیان پشت پرده چاره ای جز تغییر نداشته باشند. کار به جایی رسید که ظرف پر شده بود و راه فراری وجود نداشت.

مدیرکل تربیت بدنی وقت مدت ها در باره تغییرات تلاش کرد و به نظرم وظیفه اش را انجام داد اما جالب این که یکی از معاونان وزیر به حمایت از روند موجود اجازه تغییرات را نمی داد. به بهانه بازنشستگی حتی مدیر تربیت بدنی را عوض کردند. الان این جابه جایی صورت گرفته و باید به فکر آینده بود. باید مسیر درست را طی کرد. باید از گذشته و اتفاقات آن درس گرفت.

ظرفیت فوتبال تهران بالاست. باید از آن بهره برد. مشکل ما با هیات تهران فردی و شخصی نبود. ما با عملکرد مشکل داشتیم. مسیر طی شده غلط بود. این را فریاد می زدیم و کسی گوش نمی کرد. به لحاظ فنی و فرهنگی ما روال درستی نداشتیم. در فوتبال ما جوان یعنی بازیکن 24 ساله! دنیا بنای کاری خود را در این باره روی 18 سال و حتی پایین تر قرار داده است. این هیات های فوتبال هستند که باید روال و برنامه های خود را بر پایه رشد فنی بگذارند. اما در تهران به عنوان یک الگو اساس کار با اشکال مواجه بود. هیات تهران به بهانه های واهی مسیر درست را طی نمی کرد.

فلسفه کاری در هیات با اشکال مواجه بود که بیشتر به بخش اقتصادی و درآمدسازی توجه می کرد. هر چقدر این اشکال را گوشزد می کردیم در ادامه مسیر خود مقاومت می کرد. در بعد فنی و خروجی کار خیلی برنامه نداشتیم و نگاه ها به سمت و سوی مالی و اقتصادی پیش می رفت. اگر در بعد فنی و آموزشی روال درستی حاکم شود چرخه بازیکن سازی به وجود می آید و مشکلات عمده ما در فوتبال در این باره حل می شد. شما به روال تیم داری در پایتخت نظری بیندازید به جای فوتبال رد و بدل شدن پول اولویت دارد و این فاجعه است. تهران باید به عنوان الگو مسیر درست را طی کند تا دیگران هم به این چرخه اضافه شوند. با تکنولوژی های روز می توان بین همه استان ها ارتباط ایجاد کرد و ثمرات خوبی گرفت.

گوش شنوا به حرف حساب نیست!

*صادق کلاهی

آنچه بر فوتبال تهران طی این سالها گذشت حکایتی عجیب بود. ثبات در مدیریت به جای بهبود کار به سمت اشتباهی پیش رفت و به جای عمومیت بخشیدن به کار و حضور افراد موثر و کارشناس به اداره ای خانوادگی تبدیل شد. بهانه هم این بود که این افراد چند کار را همزمان انجام می دهند. اتفاقا این درد بزرگی بود که این توقع وجود داشت که عده ای در هیات همزمان چندکار را با هم انجام دهند که به اساس برنامه ها لطمه می زد.

هر چقدر اهل فن و افراد دلسوز به طی مسیر غلط با دلیل و مدرک اشاره می کردند گوش شنوایی وجود نداشت. اگر تغییری هم صورت گرفت به این دلیل بود که راه دیگری وجود نداشت وگرنه شک نکنید باز هم این روال ادامه می یافت! شک نکنید این اتفاق باید خیلی زودتر از اینها رخ می داد تا ما شاهد ضرر بیشتر نمی شدیم. اکنون هم باید به هوش بود. حضور فردی که فوتبالی باشد با زوایای کار آشنا باشد و اجازه ورود افراد سودجو را ندهد یکی از اولویت هاست. گمان نکنیم با رفتن یک نفر و آمدن دیگری کار به پایان رسیده است. کار در هیات فوتبال تهران بسیار سخت است. باید وقت گذاشت. باید برنامه داشت. آنهایی که باید نظارت کنند نیز باید به وظیفه خود به خوبی عمل کنند تا برنامه های اصولی به اجرا درآید. در این هیات کار نکرده فراوانی وجود دارد. امروز تیم داری در فوتبال بسیار سخت است. با مدیریت صحیح می توانستیم جلوی بسیاری از مشکلات امروز را بگیریم. متاسفانه نظارت بر این امور وجود نداشت تا ما شاهد تصمیمات فردی که غالبا اشتباه هم بوده باشیم.

شرایط فوتبال امروز تهران قابل قبول نیست. اینجا معدن استعداد است که باید آن را کشف و پرورش دهیم. ما چیزی به نام استعداد یابی نداریم و متاسفانه دست نیاز به سوی بازیکنان نه چندان خوب خارجی دراز کردیم که این را باید در سیاست های غلط جستجو کرد. مشکل اساسی این که برخی افراد و جریان ها از این روال اشتباه بنا به برخی منافع زودگذر حمایت می کنند و گوش به حرف حساب نمی دهند.

نیاز به خانه تکانی اساسی داریم

*بهنام ابوالقاسم پور

زمانی من برای حضور در هیات فوتبال تهران نامزد شدم و برنامه های مفصلی هم داشتم. حتی ضمن هماهنگی با شهرداری قرار بود حمایت لازم در همه زمینه ها انجام شود اما فضای کار را مناسب ندیدم و انصراف دادم. به نظرم جریاناتی در فدراسیون فوتبال وجود داشت که دوست نداشت روال حاکم به هم بخورد. فضای انتخابات هیات هم مناسب نبود و به عبارتی شکلی مهندسی شده داشت.

گویا عده ای از روند موجود منافعی داشتند این بود که احساس کردم جای من آنجا نیست. هیات فوتبالی که خروجی فنی نداشت و روز به روز به بحث های مالی بیشتر ورود می کرد مشخصا به بیراهه می رفت. قطعا با جا به جایی و اشراف رییس جدید خیلی از خطاها رونمایی می شد و پای برخی افراد هم وسط کشیده می شد.

الان فوتبال پایه غرق در مسایل مالی و بده و بستان شده است. بخش اعظم این پول هم از طریق خانواده ها و به سختی تامین می شود. شنیدم برای ثبت نام در انتخابات هم شرایط سختی در نظر گرفته شده که بعید می دانم فوتبالی ها امکان حضور بیابند. الان برای بازی در تیم های پایه ارقام عجیب دریافت می شود. باندهای بزرگ ایجاد شده است. یک نفر در چند تیم مدیریت می کند. بازیکن را از این سو به آن سو می برد حتی در نتایج نقش آفرین می شود. نظارتی بر کار نیست.

آنهایی که از طریق این فوتبال درآمد دارند در همه بخش ها حتی داوری ورود کرده اند. در گزارش داوری هم دست می برند و کار نفر جدید برای سامان دادن به این امور خیلی سخت است. هیات فوتبال باید در این زمینه نظارت بیشتری می کرد. خلاف های موجود منحصر به یک نفر نبود و نباید فقط به رفتن او ختم شود. نیاز به خانه تکانی اساسی است. من مخالف این هستم که با قربانی کردن یک نفر بقیه را مبرا کنیم. آنهایی که با مشاهده این روند به عنوان متولی جلوگیری نکردند و حتی با آن همراهی کردند باید پاسخگو باشند. این اشتیاق و علاقه مردم ارزشمند است. باید قدر آن را بدانیم. باید فضای اعتماد ایجاد کرد تا جوانان و نوجوانان به سمت فوتبال بیایند. این وظیفه کسانی است که در این باره پست و مقامی دارند.

ریشه کار را خراب کردند

*حسن خانمحمدی

بحث پیرامون آنچه در هیات فوتبال تهران گذشت بسیاری طولانی و عمیق است. روال اشتباهی حاکم بود و هر چقدر در این باره تذکر داده می شد کسی گوش شنوا نداشت. مدیریت و برنامه ریزی غلط شرایطی را فراهم کرده است که به جای فوتبال و امور فنی ما شاهد بحث های مالی هستیم. حتی مربیان سازنده هم ناچار به همراهی با این روند غلط شده اند. بالا رفتن قیمت امتیاز تیم های پایه به گونه ای بنگاه های مالی و اقتصادی ایجاد کرده است. وقتی فقط محور کار اقتصادی شده در آن کار هر اتفاقی عادی است.

متاسفانه این روال غلط آن قدر ریشه دوانده که مقابله با آن سخت شده است. امروز هر کسی بیاید و بخواهد با این فضای به وجود آمده مقابله کند کاری دشوار پیش رو دارد. مشکل این نیست که شما با افرادی خطاکار مواجه هستید. کار خطا نهادینه و به شکل عادی درآمده است.

سیاست گذاری در هیات فوتبال اشتباه بوده و عده ای بنا به منافع خودشان از این روال حمایت کردند. اراده ای برای تغییر وجود نداشت. هیچ کجای دنیا این همه به بحث اقتصادی در بخش پایه نظر نمی شود. اکنون اقتصاد و درآمدسازی در فوتبال تهران ریشه دوانده و مقابله با آن نیاز به اراده قوی دارد. باید باور کنیم که نفری که خواهد آمد کار سختی دارد اگر طبق برنامه مشخص نیاید و الزام به اجرای آن نداشته باشد شک نکنید در این فضا حل خواهد شد و ناچار به ادامه روند غلط گذشته خواهد داشت.

اگر مدیران دلسوز وجود داشته باشند باید در این باره دقت نظر لازم وجود داشته باشد. چرا باید برخی پست ها و میزها را بتوان با پول به دست آورد؟ آن که در این باره هزینه می کند حتما در پی جبران هزینه های پرداختی است. الان نه یک فرد بلکه یک جریان برای به دست آوردن پست و مقام در فوتبال هزینه می کند. قطعا قدرت یک جریان بیشتر از یک فرد است. مقابله با آن هم سخت تر است. باید اجازه ندهیم که چنین تفکر و جریانی حاکم شود تا شاید فوتبال ما راه تنفسی پیدا کند و از جریانات دلالی خلاص شود.

پربازدید ها