یادداشت های شبانه
**برای
«آندو» یی که یادش رفته بود مربی تیم ملی است!
همان روزی که امیر قلعه نویی ، سرمربی تیم ملی دست به انتخاب آندرانیک تیموریان ، ستاره
سالهای پیش فوتبال ایران به عنوان دستیار خود زد، انتقاداتی به این گزینش مطرح شد.
بخشی از منتقدان به درستی معتقد بودند که قلعه نویی باید از دستیاران به مراتب
باتجربه تر و البته فنی تری در کادر فنی تیمش استفاده کند. آندرانیک تیموریان با
وجود سابقه درخشانش در عالم بازیگری ، اما از دید آنها تجربه چندانی برای حضور در
تیم ملی با عنوان مربی نداشت. البته برخی هم بودند که بدون اشاره به دلایل خود و
در راستای این مسئله که قلعه نویی هر کاری کند اشتباه است - البته از دید آنها- و باید
به او حمله کرد، سراغ امیر رفتند و به او بابت این انتقاد تاختند و ... اما با
تمام این تفاسیر و انتقادات درست و حملات مغرضانه، در حاشیه شهرآورد صدم پایتخت
اتفاقی افتاد که جای بحث داشت. تیموریان که به عنوان مربی تیم ملی برای آنالیز
بازی به نمایندگی از تیم ملی و البته سرمربی اش در ورزشگاه آزادی حاضر شده بود با
بیان این مطلب که امیدوار است استقلال قهرمان شود، هم موج تازه ای از انتقادات را
به سمت و سوی خود و قلعه نویی کشاند و هم واکنش باشگاه پرسپولیس را به چشم دید.
البته این مربی فی الفور بابت اظهارات عجیب خود توضیحاتی را ارائه کرد و اصلاحاتی صورت داد اما با این حال از فردی که به جایگاه
مهم مربیگری تیم ملی رسیده است انتظار بیشتری می رود. او باید بداند که جامعه فوتبال
روی تک تک کلماتی که بر زبان می آورد حساس است و اینک که قرار است در قامت مربی
تیم ملی فعالیت کند، دیگر باشگاه سابق و محبوبش نباید در اولویت باشد و باید نگاهی
ملی به اتفاقات فوتبالی داشته باشد وگرنه با این رفتارها نه تنها برای خود که برای
تیم ملی فوتبال ایران حاشیه سازی خواهد کرد. شاید به همین دلیل بود که خیلی از
دلسوزان فوتبال ایران از امیر قلعه نویی تقاضا داشتند در انتخاب همکارانش دقت و
وسواس بیشتری به خرج دهد.
**سپاهان ، بد جایی وا داد!
کسی انتظار نداشت که سپاهان در اوج رقابت با دو مدعی دیگر قهرمانی یعنی پرسپولیس و
استقلال، در خانه خود دو امتیاز از دست بدهد. کسی هم انتظار نداشت که ملوان در "
نقش جهان " ترمز " زردپوشان " را بکشد اما از آنجایی که فوتبال در
هیچ جای دنیا قابل پیش بینی نیست، ملوان موفق شد با کسب یک امتیاز از " نصف
جهان " ، هم خودش را به عنوان تیمی قابل احترام مطرح و هم معادله قهرمانی را
پیچیده کند.
درباره سپاهان ، این اتفاق عجیب بود زیرا
آنها نشان داده بودند که اهل اینجور توقف ها نیستند اما ظاهرا نتیجه شهرآورد تهران
آنها را بدجوری تحت فشار قرار داده بود و همان بار روانی ناشی از شکست استقلال
برابر پرسپولیس، سبب شد تا بد جایی وا بدهند. اینکه این دو امتیاز پر زده از
اصفهان چقدر در سرنوشت قهرمانی اثرگذار باشد فعلا پاسخی برایش وجود ندارد و باید
تا هفته پایانی صبر کرد.
درباره ملوان بندرانزلی باید با احترام کامل صحبت کرد. آنها نشان دادند که به رغم تمام افت و خیزهای خود در دو دهه اخیر، وقتی پای اثبات شرافت و اصالت شان به میان بیاید، از جان مایه می گذارند. این تیم که از پایگاه و جایگاهی مثال زدنی در فوتبال شمال برخوردار است، با همین تساوی نشان داد که لیاقت توجه بیشتر را دارد و آنهایی که باید در بندر مه آلود به وظیفه خود درقبال این تیم عمل کنند، نباید بی توجه و بی خیال باشند تا نماینده انزلی بتواند از فصل آینده با قدرت بیشتری ظاهر شود.
**پس ، کی می خواهید به این تماشاگر احترام بگذارید؟!
نگارنده که به رغم داشتن کارت خبرنگاری معتبر برای ورود به ورزشگاه آزادی برای تماشای شهرآورد، هفت خوان را رد کرد، به عینه دید که چه تعداد تماشاگر با در دست داشتن بلیت و با تحمل رنج سفر از شهرهای دور چگونه پشت درهای بسته مانده بودند. البته این را هم دید که برخی از نورچشمی ها چگونه بی دردسر وارد ورزشگاه می شدند. البته اینجا باید یک نکته تلخ را یادآور شد. این درد نه امروز که از وقتی یادمان می آید وجود داشته و در تمام این سالها نه اراده ای برای درمانش دیده شده و نه طرح و برنامه ای نزد مسئولان شکل گرفته است. عجیب است، مایی که نمی توانیم از عهده برگزاری یک بازی بربیاییم و کار را به دست افرادی می سپاریم که بسیاری از آنها مقابل درهای ورودی ورزشگاه حتی به تماشاگران بلیت در دست بی احترامی می کردند گاهی از میزبانی مسابقات بزرگی مثل جام ملت ها سخن می گوئیم و البته در مقطعی نیز مدعی بودیم که می توانیم به قطری ها در مسیر برگزاری جام جهانی یاری برسانیم !
اینکه احترام گذاشتن به هوادار، نه امروز که سالهاست در این فوتبال جایگاه ندارد به کنار ، اما حداقل یک بار با خودمان این واگویه را داشته باشیم که اگر روزی روزگاری همین هوادار و تماشاگر به سبب بی احترامی هایی که می بیند با فوتبال قهر کند و قید حضور در استادیوم را بزند دیگر چه چیزی از این فوتبال زهوار دررفته می ماند؟ چیزی می ماند؟
**ساپینتو همان ده دقیقه اول ، شهرآورد را باخت!
سرمربی پرتغالی استقلال با آنکه موفق شده روحی تازه به کالبد این تیم بدمد و با آنکه
نتایجش قبل از شهرآورد آنقدر درخشان بود که بتوانیم از نقطه نظر فنی به او نمره
قبولی بدهیم اما در جریان بازی بزرگ هفته بیست و هفتم خودزنی را از همان ابتدای
مسابقه آغاز کرد؛ جایی که ذهنش را به جای موضوعات فنی به سوت پیام حیدری گره زد.
این مربی از همان ابتدا تمرکز خود را روی قضاوت بازی و اعتراض به تک تک سوت های
داور گذاشت و همان رفتارها تا پایان ادامه داشت و اوج زشتی های آن رفتارها در
پایان مسابقه بود؛ آنجایی که به سمت داورها دوید و با بیان جملاتی عجیب از خجالت
شان درآمد و ...! استقلال در بازی با پرسپولیس نشانی از تیم هفته های قبل نداشت.
نه هافبک ها توان بازیسازی برای مثلث هجومی خود داشتند و نه ستارگانی چون قایدی و
محبی صلابت و خطرناکی قبل را. البته این سوال هم مطرح است که چه دلایلی سبب شد تا
سرمربی پرتغالی دست به تغییر یکی از اضلاع مثلث هجومی و موفق خود یعنی ارسلان
مطهری بزند؟ اما بیش از آنکه این تغییر اشتباه و آن تعویض های عجیب علت العلل شکست
آبی ها باشد، همان رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه ساپینتو عاملی شد تا هم خودش روی
موضوعات فنی مسابقه تمرکز نداشته باشد و هم بازیکنانش مسخ شده و پراشتباه ظاهر
شوند. ظاهرا مرد پرتغالی نمی خواهد از گذشته و ضربه هایی که تیمش از همین ناحیه
خورده است درس بگیرد.
**مشکل نساجی ، جای دیگری است!
نساجی قائمشهر تن به شکستی تلخ و عجیب برابر یکی از " فانوس به دستان " لیگ داد. خوردن 4 گل از صنعت نفت جدا از آنکه از انگیزه های تیم محبوب جنوب با سرمربی جدیدش عبدالله ویسی پرده برداری می کرد، زیبنده دیگر تیم محبوب کشورمان از خطه شمال نبود. آنها با برکناری حمید مطهری و جذب یک مربی اسپانیایی به دنبال بهتر شدن بودند اما ظاهرا این تغییرات نتیجه معکوس داشته است. درباره نساجی و فراز و فرودهای چند سال اخیر آن می توان به صورت مفصل نوشت اما اگر بخواهیم با کلامی موجز یک راست برویم سر اصل مطلب، باید بیان کنیم که مشکلات اصلی نساجی در این سالها تنها در حوزه فنی و در دایره اتفاقات تاکتیکی خلاصه نشده است. آنها در این چند سال حدود 6 سرمربی را به چشم دیده اند و اگر مشکلات شان تنها در بخش فنی خلاصه می شد امروز نباید اینگونه برابر صنعت نفت به " کیسه گل " تبدیل می شدند. تیمی که قرار است نماینده فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا باشد باید زودتر به خودش بیاید. مالکان و مدیران این باشگاه شاید این نکته را پذیرا نباشند، اما تغییرات پر تعداد روی نیمکت مربیگری این تیم طی سالهای اخیر نشان می دهد که نساجی برای آنکه از روزهای برزخی عبور کند و همان نماینده شایسته ای شود که هواداران پرشورش انتظار دارند، می بایست نگاه کلان خود و سبک مدیریتش را تغییر دهد.
**«علی بیرو» در دو قاب متضاد!
نظر شخصی نگارنده درباره بهترین بازیکن شهرآورد شاید کمی عجیب به نظر برسد اما برای آن دلایلی دارم. با احترام به عیسی آل کثیر که نوازنده موسیقی زیبای سرخپوشان در شهرآورد بود و البته مهدی ترابی ، سازنده آن ساز و همچنین نفراتی چون گولسیانی و سرلک، سروش و امیری، از دید بنده علیرضا بیرانوند را می توان مهمترین عنصر تیم برنده در خلق آن پیروزی نامید. اگر برای نمره دادن به یک سنگربان تنها سیوهای او را در نظر نگیریم و دایره گزینش را وسیع تر کنیم بی شک باید از اعتماد به نفس بالا، پاس های بی نقص، دوری از کارهای اضافه، خروج های به موقع و ... علیرضا بیرانوند یاد کنیم که پشت مدافعان تیمش و در برابر خط حمله ای خطرناک متشکل از قایدی ، محبی، بابایی و بعد هم مطهری، به خوبی نقش یک سوئیپر را ایفا می کرد. اینها دلایلی است که می توان از شماره یک قرمزپوشان به عنوان بهترین یار آنها نام برد اما همین بازیکن بی اشتباه در طول نود دقیقه در پایان مسابقه و تحت تاثیر هیجانات ناشی از برد ، رفتاری را از خود نشان داد که عملکرد فنی اش را به محاق برد. او که با حضور در دو جام جهانی از باتجربه ترین فوتبالیست های کشور به حساب می آید، برای چزاندن طرفداران تیم مغلوب و ایضا مربیان و بازیکنان آنها حرکتی را انجام داد که انتظارش نداشتیم. اگر بپذیریم که شادی پس از برد و کری خوانی محترمانه با این قبیل رفتارها زمین تا آسمان فرق دارد، آن وقت باید گلر با تجربه پرسپولیس را مخاطب سخن خود قرار دهیم و به او توصیه کنیم که به همان اندازه ای که در کار فنی خود پیشرفت داشته است برای بهتر شدن رفتارش نیز تلاش کند. عمر این فوتبال برای بازیکنان خیلی طولانی نیست و بزرگانی بوده اند که به سبب همین رفتارها، بعد از پایان عمر بازیگری شان از ذهن جامعه محو شده اند و یا اگر خاطره ای از آنها باقی مانده، همان رفتارهای جنجالی شان بوده است. البته اینجا نباید نقش منفعلانه فردی چون افشین پیروانی به عنوان مدیر تیم را نادیده گرفت؛ فردی که به جای مراقبت از بازیکنان تیمش در آن فضای هیجانی و احساسی، خودش نیز مثل کودکان شادمان از دریافت کیک و شیرینی در مهدکودک، حرکات موزون انجام می داد و ...
*حمید ترابپور