تیم ملی ما قبل از آنکه مغلوب حریفان شود ، از درون ضربه خورده است !
عین خیال شان هم نیست!
بارها نوشته ایم و باز هم می نویسیم که ورزش ما به تغییرات اساسی و اصلاح همه جانبه نیاز دارد و تا این کار صورت نگیرد و این اتفاق رخ ندهد، فرصت می سوزانیم و سرمایه ها و عمرمان را هدر می دهیم. آنچه به اسم " ورزش" حالا هست و داریم ، از حداقل شرایط بایسته و استانداردهای شناخته شده بی بهره است و گذر عمر و روزگار آن به جای آنکه بر محور برنامه و آینده نگری و حساب و کتاب مشخص استوار باشد ، بر مدار بی برنامگی و بطالت و الکی خوشی می چرخد. تعجب و بلکه تاسف هم آن است که مسئولان امر و آنها که بر صندلی های مدیریتی ورزش تکیه زده اند، ظاهرا عین خیال شان هم نیست و برای اصلاح وضع ورزش و ترمیم خرابی ها و ضعف های فاحش آن کاری اساسی و اقدامی ملموس انجام نمی دهند. گویا آقایان به " وضع موجود" راضی هستند و آن را همان" وضع مطلوب" می دانند!
وحدت نظر در حفظ وضع موجود!
رفت و آمد دولت ها و تغییر مدیریت ها هم ظاهرا بر وضعیت و کیفیت اداره ورزش تاثیر چندانی ندارد و از این نظر رفتار همه دولت ها با سلایق و سیاست های مختلف، یکی است و اصلا فرقی ندارد که کدام دولت و از کدام جناح عنان کار ورزش را در دست دارند، همه آنها در اینکه تغییرات اساسی و اصلاحات واقعی اتفاق نیفتد وحدت نظر دارند و علی رغم شعارها و برخلاف وعده ها، تمام هم و غم خود را به کار می بندند که وضع موجود را حفظ کنند و همین روال و شرایطی را که هست به عنوان شرایط مطلوب و ایده آل در اذهان جا بیندازند .
همین که هست!
آنها می خواهند به امثال ما و این نشریه قدیمی که اصلا به این وضع و اوضاع بسنده نمی کنند و چون به حق و به طور منطقی ظرفیت ورزش ایران را غنی و سرشار از داشته ها و استعدادها و توانایی ها می دانند، مرتب مسئولان را به ایجاد تغییر و تحول و حرکت بی امان رو به جلو می خوانند، حالی کنند که " همینی که هست" و به دنبال از این بهتر هم نباشید. باید بپذیرید این که حالا هست و مشاهده و لمس می کنید، عین خواسته و مطالبات مردم علاقه مند به ورزش است که عملی شده است!! بنابراین دیگر چه تغییری؟ چه اصلاح و ترمیمی؟ چه کشک و چه پشمی؟!
دور باطل در فوتبال
نگاه کنید به وضعیت فوتبال ایران در این روزها. فصل فوتبال تازه به پایان رسیده و فصل جدید در پیش روست. عین داستانی که هر سال اتفاق می افتد، امسال هم در حال تکرار شدن است . هیچ صحبتی از برطرف کردن ضعف های فصل گذشته نیست، هیچ نشانی از برخورد با کسانی که با رفتارهای غیر مسئولانه خود به حیثیت و اعتبار لیگ ضربه زدند و تلاش و زحمات را لوث و خنثی کردند و حتی زیر سوال بردند، نیست، هیچ خبر درست و موثقی درباره تعیین تکلیف مالکیت و مدیریت تیم های مطرح و پرطرفدار تهرانی نیست و در این باره جز حرف - و آن هم حرف مفت و تکراری و کلیشه ای - چیزی به گوش نمی رسد.
دلالی، فعال تر از مسئولین!
باز می شنویم و می بینیم که دلالیسم بی مهار فعال تر و با برنامه تر از همه مسئولان ریز و درشت فوتبال وسط معرکه افتاده و بازار را به نفع خود " قُرُق" کرده و برای تیم های بخت برگشته بازیکن و مربی تعیین می کند و قصد دارد که مربیان خارجی بدون کارنامه و بیکار را با گرفتن پورسانت های حسابی به فوتبال و لیگ ما تحمیل کند.
متخصصان یا دلالان ؟!
لابد به همین دلیل هم هست که این روزها زیاد می شنویم که یکی از تیم های پرطرفدار تهرانی یعنی استقلال که طبق معمول و روال تقریبا همه ساله در این مقطع، از حیث مدیریتی بلا تکلیف و بی مدیر و سرو سامان است و فصل گذشته را با ناکامی پشت سر گذاشت ، حرف از آوردن مربی خارجی و این بار اسپانیایی می زند. باید پرسید چه کسی یا کسانی در این تیم بی مدیر و مسئول ساز آوردن مربی خارجی - آن هم یک مربی بدون اسم و رسم و بی کارنامه - را کوک می کنند ؟ کمیته پیشکسوتان و کمیته فنی و متخصصین این تیم یا دلالانی که حرف و نظر خود را از زبان سرپرستان موقت می زنند؟!
مربی خارجی، مانع بزرگ تکرار قهرمانی
پارسال که استقلال مدیر داشت و مربی خارجی آورد، نتیجه اش را همه دیدیم که چه شد ! به نظر خیلی از کارشناسان که نظر این مجله هم هست ، استقلال امسال نسبت به فصل گذشته که یک مربی ایرانی( مجیدی) را روی نیمکت خود داشت، از تیم بهتر و نفرات قوی تری برخوردار بود، اما مانع بزرگی که برای دفاع از عنوان قهرمانی و تکرار آن پیش پای آن سبز شد، مربی خارجی ای بود که هم از نظر اخلاقی و فرهنگی و هم از حیث فنی و تاکتیکی، اصلا در اندازه های هدایت تیم پرطرفدار کشورمان نبود. در واقع تیم آبی پوش ما ، امسال بیش از هر چیز از فقدان یک مربی باشخصیت و فنی ضربه خورد و از مربی ای که با فرافکنی و حاشیه سازی و جنجال آفرینی و خائن تراشی! و... سعی داشت ضعف های فاحش فنی خود را بپوشاند.
فرق توپ با هندوانه!
او البته در این تلاش خود توانست بعضی از مدیران تحمیلی عوضی آمده و مسئولان سفارشی و از مرحله پرت را که بعضی هاشان فرق توپ و هندوانه را درست و حسابی تشخیص نمی دهند ، مفتون رفتار و گفتار حرفه ای خود کند و آنان را مجاب سازد که دوباره به قیمت نابود کردن استقلال با او قرارداد ببندند، اما هرگز نتوانست استخوان خرد کرده ها و کارشناسان واقعی را فریب دهد و سیاه کند.
هشدار پیشکسوتان
برای مثال حسن روشن ، پیشکسوت استقلال در هفته چهارم، پنجم لیگ به شدت عملکرد این مربی را زیر سوال برد و با استفاده از ادبیات تند، صریحا او را در اندازه های تیم استقلال ندید. بعضی از مربیان در حین مسابقات از این مربی انتقاد کردند مثل ویسی ، مربی صنعت نفت که در پایان بازی با استقلال صریحا خطاب به این مربی مثلا خارجی گفت: " استقلال را به روز سیاه نشانده ای، از رو هم نمی روی"! بسیاری از پیشکسوتان ، حتی غیر استقلالی ها مثل ناصر محمد خانی همین اواخر گفتند که استقلال امسال تیم خوبی داشت، اما مربی نداشت.
ما هم تذکر دادیم
این مجله کهنه کار و قدیمی در صفحات مختلف از جمله درهمین صفحه بارها به رفتار خارج از نزاکت و ادب این به اصطلاح مربی حمله کرد و عملکرد فنی او را زیر سوال برد.
اگر اشتباه نکنیم دور و بر هفته هفتم و هشتم بود که در این صفحه نوشتیم استقلال با این مربی راه به جایی نخواهد برد و بهتر است درباره جانشین او به طور جدی بیندیشد ... با پایان گرفتن فصل و انجام فینال جام حذفی همه دیدیم که این مثلا مربی خارجی! هنوز آرایش اصلی و فیکس خود را پیدا نکرده بود و بعضی از بازیکنان توانمند را نیمکت نشین و یا حتی اخراج کرد و به بعضی از سفارشی ها حسابی دور می داد و...
ناشنوایی عقل کل مآب ها
اما از آنجا که در ورزش ما از قدیم به غلط رسم بوده - و اخیرا شدت و حدت هم گرفته است - که اولا افراد غیر ورزشی و خویشان و آشنایان را در مناصب امور بگمارند و ثانیا این مدیران تحمیلی و سفارشی بیگانه با ورزش، عقل کل مآبانه عاشق افکار و ایده های نداشته خودشان باشند و حرف های کارشناسی و نظرات تخصصی را به هیچ بگیرند، کسی گوش به حرف های فنی و هشدارهای دلسوزانه نداد و...
ساپینتوی جدید ، این بار از نوع اسپانیایی!
بدتر از همه اینکه آقایان مثلا مدیر ، با وجود کارنامه پر از صفر مربی پرتغالی، تا همین چند روز پیش سخت به دنبال تجدید قرارداد با او بودند تا یک سال دیگر به خرابکاری های مشعشع! خود ادامه دهد ... خدا پدر مرد پرتغالی را بیامرزد که هفته گذشته طی پستی از هواداران استقلال خداحافظی کرد و دلش برای این تیم به رحم آمد، مدیران این تیم که ظاهرا دل شان به حال این تیم و طرفدرانش به رحم نمی آید و حالا هم که ساپینتو خودش داوطلبانه کنار کشیده، آنها در یک ماجراجویی جدید، گوش به فرمان دلال ها( نه کارشناسان و متخصصان) به دنبال جذب یک ساپینتوی دیگر ، این بار البته از نوع اسپانیایی آن هستند!
مشاورت یا مراقبت؟!
حیف مان می آید به نکته بامزه ای که دوست و همکار عزیزمان کامبیز هوشمند، چند شب پیش در ورزشگاه شهید کشوری مطرح کرد، اشاره نکنیم. کامبیز خان خودش یکپا مربی بوده و هست و سال هاست که در کیهان ورزشی عاشقانه و منصفانه قلم می زند و حتی بازنشستگی رسمی هم او را از مجله محبوب خود جدا نکرده است . او می گفت، دور و بر یحیی گل محمدی، چند نفر در حین بازی ها وجود داشتند که با آرامش و به موقع مشورت می دادند و نکات فنی که به نظرشان می رسید به او منتقل می کردند . دور و بر ساپینتو هم چند نفری وجود داشتند که به جای مشورت و آنالیز و این حرف ها، ششدانگ حواس شان به این بود که این مربی خیلی خارجی! یک مرتبه و ناگهانی چاقو نکشد وعربده کشان به سوی داور و کمک داور و نیمکت حریف و تماشا گران یورش نبرد!! این حرف آقای هوشمند که البته به مزاح آمیخته است ، با واقعیت مطابقت دارد و بنده نگارنده بارها از طریق تلویزیون یا یکی دو بار در ورزشگاه دیدم که بازیکنان آبی پوش به جای تمرکز در زمین بازی ، با نگرانی رفتار و کردار ساپینتو در خارج از زمین را زیر نظر گرفته اند!
ارزیابی و محاسبه
مثال ما طولانی شد، اما چون مثال ملموسی بود و به اتفاق جالبی که در فصل گذشته لیگ برتر افتاد مربوط می شد، از موضوع اصلی دور نبود و به آن کاملا ربط داشت. یکی دیگر از ربط هایش را هم بگوییم ، بد نیست : دو ، سه شماره پیش وقتی پرونده لیگ برتر با قهرمانی پرسپولیس بسته شد، نوشتیم حالا وقت " بررسی و ارزیابی و محاسبه " است. این کاری است که هم عقل توصیه کرده وهم مکتب و کتاب آسمانی پیروان خود را به آن فراخوانده است.
لازم و بلکه واجب است حالا که لیگ به پایان رسیده هرکسی که در آن دستی بر آتش داشته - از مسئولان و مدیران و مربیان و بازیکنان و ... گرفته تا اهالی رسانه ها و حتی علاقه مندان و تماشاگران - مروری بر حال و احوال و عملکرد خود در طول فصل گذشته داشته باشد و با شناسایی ضعف ها و قوت ها، در جهت بهبود امور برای فصل آینده برنامه ریزی و تلاش کند.
تحول اساسی و انقلابی
آیا اصولا چنین فکر و نظری نزد ما به ویژه مسئولان و مجریان و مدیران وجود دارد؟ با توجه به آنچه بالاتر درباره داستان مربی پرتغالی و رفتار و واکنش مدیران این تیم آمد باید بگوییم متاسفانه چنین موضوعی یعنی اصل محاسبه و ارزیابی - حداقل نزد بسیاری از مدیران ما - وجود ندارد، چرا که اگر داشت اینان ، بدون توجه به عملکرد و رفتار آن مربی و همچنین بی اعتنایی به نظرات کارشناسان و دلسوزان و رسانه ها و پبشکسوتان ، به دنبال تمدید قرارداد با مربی پرتغالی نبودند و حتم بدانید وجود چنین رفتارها و بی توجهی هایی است که مانع از پیشرفت بایسته فوتبال ایران شده و موجب می شود این فوتبال از یک روزنه مرتب و مکرر گزیده شود. این است که بارها به سهم خود نوشته ایم که این ورزش و این فوتبال برای بهتر شدن و خارج شدن از پیله ای که به دست و پایش بسته شده و نشاط و چابکی و بالندگی را از آن گرفته است ، نیاز به تحول اساسی و انقلابی دارد که مبنا و جوهر آن " عقلانیت" و بهره گیری از تجربیات مثبت دیگران است.
باهمین بضاعت هم می توانیم
از سوی سرمربی تیم ملی فوتبال، اسامی بازیکنان دعوت شده به اردو برای مسابقات " کافا" اعلام شد و حرکت این تیم برای حضور در مسابقات جام ملت های آسیا کلید خورد. درست است که فوتبال ما با مشکلات عدیده فنی و اجرایی و اخلاقی و فرهنگی دست به گریبان است، اما به گواه کارشناسان و اهل فن ، با بضاعت و داشته های فعلی در آن حد هست که در مسابقات و میادین پیش رو موفق باشد و خوشحالی و شادی طرفداران پرشور را باعث شود. همه می دانیم که فوتبال ما علی رغم همه این مشکلات ، سه دوره متوالی است که در جمع برترین های دنیا در جام جهانی حضور دارد ، توفیقی که خیلی از کشورهای دنیا هنوز حسرتش را می خورند.
مدیریت و حمایت همه جانبه
این نتیجه بارها حاصل شده است که فوتبال ایران با بضاعت فعلی هم کم از بسیاری همگنان - خاصه حریفان آسیایی - ندارد و در صورت اعمال مدیریتی قوی تر و حساب شده تر و البته چاشنی بخت خوش، می تواند به بسیاری از خواسته ها و مطالبات هواداران خود پاسخ مثبت دهد و برخی از اهداف خود را متحقق سازد. باید دید که کادر ایرانی مربیگری تیم ملی می تواند درایت به خرج دهد و از داشته های غنی و نفرات توانمند در اختیار ، تیمی قوی و سرپنجه بسازد یا خیر؟ البته اهالی صمیمی فوتبال با هر سلیقه و گرایش و قومیت از تیم ملی حمایت خواهند کرد و بدیهی است حساب جریانات دلالی و یا افراد بیمار و معلوم الحال که به دلایل مختلف شخصی - مثل عقده های روانی، بیماری های روحی، منافع نامشروع مالی، توقعات بیجا و حسادت و ... - ساز مخالف می زنند بر همگان روشن و از اهالی اصیل فوتبال کاملا جداست. می ماند مسئولان و مدیران فوتبال که باید در حرکت تیم ملی یار و یاور آن باشند و از حمایت های مختلف و متنوع خود دریغ نکنند. سابقه نشان می دهد که در خیلی از مقاطع و دوره ها تیم ملی ما قبل از آنکه مغلوب حریفان شود و مقابل آنها کم بیاورد ، از درون و مدیریت ها و رفتارهای غلط ضربه خورده است ...