PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - November 14 2024
کد خبر: ۸۱۱۲۷
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۷
آیا ورزش ما به جریانات خلافکار دلالی چیزی بدهکار است؟!

با مدیران بی اعتقاد نمی شود به ورزش و مردم خدمت کرد!



اگر مشکلات قابل حل است، پس چرا آنها را حل نمی کنید؟
سامان نیافتن ورزش به نفع کیست؟
 برای نجات  ورزش  به اصلاحات اساسی نیاز داریم

*اعتراض همه جانبه به دلالی مداخله گر
تقریبا هفته و حتی روزی نیست که یکی از اهالی شناخته شده ورزش، پیشکسوتان ، مربیان و... درباره وضعیت ناخوشایند ورزش - و خاصه فوتبال دلال زده ما - و نفوذ و دخالت و اعمال نظر و خط دهی جریانات و عناصر دلالی ناسالم  ، سخنی  افشاگرانه و اعتراض گونه بر زبان نیاورد. این در حالی است که اولا بسیاری از رسانه های ما و حتی بعضی از برنامه های صدا و سیما در چنگ جریان دلالی هستند و یا هماهنگ و همراه با آن حرکت می کنند و ثانیا خیلی های دیگر از اهالی ورزش به دلایل مختلف از جمله ترس از انزوا و خانه نشینی به وسیله این جریانات رسوا وعناصر پیشانی سفید ، ترجیح می دهند  علی رغم دل پری که از این باندها دارند، لب فرو بندند و سخن نگویند.
*سال های سال است که هشدار می دهیم
خوشبختانه کیهان ورزشی بنا بر وظیفه حرفه ای و مسئولیتی که در قبال ورزش و فوتبال و سلامتی  جامعه و فضای ورزش دارد، سال های سال است که درباره رخنه و نفوذ تدریجی و خطرناک  این جریانات مخرب که به خاطر منافع پست و کوچک خود به راحتی با سرنوشت ورزش و آینده فوتبال  این کشور و احساسات و عواطف علاقه مندان بازی می کنند و فهم و شعور آنها را به سخره می گیرند  و منافع ملی را قربانی می کنند، تا آنجا که می داند و اطلاع دارد  بی محابا می نویسد و به مسئولان امر هشدار می دهد.
*رفتار منفعلانه مدیران
با همه اینها، اما گویی  نزد مسئولان و آنهایی که مستقیما و غیر مستقیم در این باره وظیفه ای بر گردن دارند،  اینگونه موضوعات اهمیتی ندارد و به همبن دلیل نه تنها گوش شان بدهکار این حرف ها و هشدارها نیست، بلکه خیلی وقت ها خواسته و ناخواسته برخلاف آن هشدارها عمل می کنند و به جای برخورد و مقابله و بستن راه نفوذ باندهای مخرب، همین جریانات نفودی وعناصر فرصت طلب  نزد آنها ارج و قربی بیش از  پیش پیدا می کنند و... خلاصه اوضاع به گونه ای است که چنانکه بارها نوشته ایم  انگار جامعه  و علاقه مندان و دوستداران ورزش چیزی هم به این جریانات  خطاکار و مخرب ، بدهکار هستند!
*نفوذ دلالی تا قلب تیم ملی!
جریاناتی با توجه به بی صاحبی فوتبال و بی سروسامانی آن، در دوره قبل و در آستانه سفر به جام جهانی( قطر2022) تا قلب تیم ملی هم نفوذ کرده  و مربی وقت تیم ملی( اسکوچیچ) را که تا خرخره بدهکار و وامدار این جریانات مخرب و دلالی رسوا بود، مجبور به اطاعت از خواسته هایشان می کردند و می خواستند مثلا  بازیکنانی را که در تیم های باشگاهی خود هم در ترکیب ثابت نبودند و فقط به لطف بازی های کثیف پشت پرده - مثل سربازی فرستادن یا فراری دادن بازیکنان ثابت و فیکس - خود را به تیم تحمیل می کردند، هر طوری که شده وارد تیم ملی  کنند و اسکوچیچ هم چاره ای به جز تسلیم و اطاعت از فرامین این دلال های سایت و رسانه دار( که از حمایت بعضی از برنامه های Fake  و زرد تلویزیونی هم برخوردار بودند) نداشت و...
*نکونام ، مثل کروش!
 همه دیدیم که وقتی کروش آمد  تقریبا اولین کاری که کرد قلم قرمز بر روی این بازیکنان سفارشی و تحمیلی کشید( که جیغ رسانه های دلالی و بعضا سیمایی به هوا بلند شد!! و هنوز هم ادامه دارد). همین کاری که جواد نکونام هم با آمدن به استقلال انجام داد و همان بازیکنان ( منظورمان به هیچ وجه سید حسین حسینی نیست) را علی رغم‌ کمبود بازیکن در لیست مازاد قرار داد و ... البته پس از آن ، فشارهای رسانه ای(  از جنس دلالی !) برای  منصرف کردن نکونام و بازگرداندن این طور بازیکنان( که سر نخواستن شان دعواست !) شروع شده است. حالا نکونام چقدر بتواند مقاومت کند معلوم نیست . تا حالا که او زیر بار نرفته است، اما با توجه اینکه این جریانات دلالی  اختاپوس وار در همه جا  از جمله باشگاه ها آدمک های خودشان را کاشته اند ، مقاومت در برابر فشارها  البته سخت است.
*آیا مسئولان اطلاع ندارند؟!
حالا کار به جایی رسیده که گاه می بینیم حتی بعضی از آرام ترین و محافظه کارترین آدم های فوتبال هم درباره گرد و خاکی که جریان دلالی به راه انداخته و گردنکشی  در مسیر تخریب فرهنگ و اخلاق ، علنا زبان به انتقاد و اعتراض گشوده اند.
سوالی که اینجا و بلافاصله در ذهن مطرح می شود این است که آیا مسئولان و مدیران  از شلتاق و یکه تازی دلالی مخرب  و فرصت طلبان منفعت پرست که چند سالی است در ورزش ما شکل علنی و گستاخانه ای پیدا کرده ، خبر ندارند ؟  آیا از واقعیت تلخ و ناخوشایندی که حالا حتی " خواجه شیراز " هم حتما اطلاع یافته است، مسئولان ریز و درشت ورزش - از شخص وزیر گرفته تا دیگران - اطلاع نیافته اند و در خواب سنگین بسر می برند ؟! اگر این باشد که وای به حال ورزش و مسئولان غافل خود و اگر خبر دارند، پس چرا ساکتند؟ چرا با سکوت ویرانگر خود مهر تایید بر عملکرد این اراذل و اوباش رخنه کرده در ورزش می زنند؟
*گرفتاری های اقتصادی ، مهمتر از مسئولیت های ورزشی!
آیا جرات و شهامت در افتادن با این جریانات مخرب را ندارند یا اینکه آنقدر گرفتاری های مهمتر مالی و مسئولیت های اقتصادی  و بیزینس واردات و صادرات( به ویژه از نوع حیوان نجیب!) دارند که وقت نمی کنند به مسئولیت اصلی و رسمی و دولتی و انقلابی خود که اصلاح وضع ورزش است ، برسند؟!
*مشکلات ، قابل حل است!
آقای معاون رئیس جمهور اخیرا حرفی را که صد البته امیدوار کننده ولی جدید نیست و حداقل صد بار آن را از مقامات و اشخاص دیگر هم شنیده ایم ، بر زبان آورده است که بی ربط با مطلب  ما هم نیست. ایشان در روزهای اخیر در یکی از جلسات هیات دولت گفته است:" هیچ مشکل غیر قابل حلی در کشور وجود ندارد." حتما شما خواننده محترم هم تصدیق می کنید که این حرف  امید بخش، اصلا تازگی ندارد و از فرط تکرار دارد " کلیشه " ای و لوث می شود!
*پس چرا حل نمی کنید؟!
سوالی که بعد از شنیدن این حرف امیدوار کننده خواه و ناخواه به ذهن شنونده خطور می کند این است، پس چرا مشکلات قابل حل را در همین ورزشی که سروکار ما با آن است، حل نمی کنید؟ چرا مشکلات ورزش سال هاست علی رغم یادآوری و هشدار دلسوزان و کارشناسان  و حتی پیشنهادات راهگشای آنها بر روی هم  تلنبار شده و لاینحل  و بلا تکلیف مانده است ؟ خیلی ها از جمله این مجله قدیمی معتقدند و این اعتقاد را بر زبان هم آورده اند که بسیاری از مشکلات ورزش که خیلی از آنها هم خودخواسته و خودساخته است، بدون اغراق قابل حل است ، اما چرا حل نمی شود  سهل است که بر آنها اضافه هم می شود ، پاسخی جز این نمی تواند داشته باشد که  اولا لاینحل ماندن این مشکلات که مترادف با بی سرو سامانی ورزش است ، گویا به نفع افراد و باندهایی است و آنها با توجه به نفوذی که اینجا و آنجا دارند ، برای حفظ و تداوم منافع نامشروع خود اجازه نمی دهند ورزش اصلاح شود و کاروبار آن سامان یابد.
*اراده حل مشکلات وجود ندارد
 ثانیا باید اراده ای  وجود داشته باشد که واقعا و قلبا به دنبال حل این مشکلات عیان و برطرف کردن علت های آن باشد، اما فعلا به دلایلی که بر ما و خیلی های دیگر پوشیده است این اراده وجود ندارد ، چرا که اگر وجود داشت  حتما در نگرش و نحوه و روش مدیریتی فعلی - که البته تداوم نگرش و روش های قبلی است- تغییراتی اساسی صورت می گرفت و اینطور ورزش به حال خود که نه ، به دست جریانات منفعت جو وعناصر فرصت طلب رها نمی شد. علاوه بر این اگر نزد مدیران اراده ای برای اصلاح و حل مشکلات  وجود داشت، حتما در انتخاب یاران و همکاران خود تجدید نظر اساسی صورت می دادند و به جای فرصت طلب های آویزان،  شایسته های کاربلد را به میدان خدمت فرا می خواندند.
*بگویید چه کرده اید؟!
 اگر حرف و نظر ما و خیلی دیگر از کارشناسان و دلسوزان ورزش درست نیست و بیراه است، آقایان مسئول بفرمایند برای کوتاه کردن دست جریانات دلالی از گریبان فوتبال بخت برگشته، کدام اقدام عملی و کارساز را صورت داده و کجا به هشدار دلسوزان ورزش و آشنایان با چم و خم فوتبال توجه کرده و بر مبنای آن سیاستگذاری و عمل کرده اند؟ پاسخ دهند که چرا بعد از گذشت بیش ار چهار دهه تکلیف تیم های بزرگ و پرطرفدار کشورمان را روشن نمی کنند؟ چرا صداقت و روراستی و شفافیت با علاقه مندان و سینه چاکان، در ورزش ما این همه  کمرنگ شده است ؟  بینی و بین الله ادامه این وضع نابسامان و بلبشو به نفع کیست؟ مردم؟ ورزش کشور؟ یا جریانات مخرب و آویزان که ورزش و ورزشکار را به ابزاری برای سرکیسه کردن و تامین منافع نامشروع خود تبدیل کرده اند؟
*محله بروبیا!
حتما از مصاحبه  اعتراضی و انتقادی چند روز پیش سرمربی تیم استقلال آگاه هستید ، همان مصاحبه ای که نکونام صریحا درباره نفوذ " بچه دلال" های پیشانی سفید و شناخته شده ای گفت که خود را صاحب این تیم می دانند و توقع دارند کسی بدون اجازه آنها آب نخورد! همان مصاحبه ای که مربی استقلال گفت پرونده او و دو بازیکن جدیدالورود تیم در باشگاه ناپدید شده و کسی یا کسانی آنها را زیر بغل زده و از باشگاه خارج کرده اند! با این اوصاف نباید پرسید این اسمش باشگاه است یا محله بروبیا ؟! اگر این باشگاه است پس منچستر و رئال و بایرن مونیخ و... چه هستند؟!
*مطالبه اهالی ورزش
بارها و بارها به سهم خود از لزوم تغییرات اساسی و ایجاد اصلاحات انقلاب گونه در ورزش سخن گفته ایم و این به هیج وجه حرف و ایده و پیشنهاد ما و این مجله نیست . اگر مدیران ورزش از حصار و حلقه هایی که در آن قرار دارند ، خارج شوند و پنبه ها را از گوش خارج کنند و به حرف  و نظر کسانی که بیش از منافع شخصی خود به منافع ملی و مصالح ورزش و مطالبات مردم می اندیشند گوش دهند و توجه کنند، خواهند دید که اینها برخلاف آدمک های فرصت طلب و چاپلوس و نان به نرخ روزخور اصلا از وضعیت فعلی ورزش رضایت ندارند و هر کس با زبان و بیانی  خواهان پایان بخشیدن به این شرایط و ممانعت از تداوم وضع موجود است.
*چرا گوش نمی دهند؟
 اما متاسفانه خیلی از مسئولان ورزش علاقه ای به شنیدن حرف های حق و تلخ و مسئولیت آور نیستند. دلیل هم همان است که بارها به آن صریحا پرداخته ایم: بیشتر این آقایان اصلا برای ساختن و درست کردن ورزش صندلی های  مدیریتی  را صاحب نشده اند. آنها آمده اند تا از مواهب مدیریتی  به نفع خود استفاده کنند. کسی حاضر است حرف حساب گوش کند که به دنبال کار حسابی و هدفی بزرگ و جمعی باشد.
*اداره ورزش را به چه کسانی سپرده اید؟!
یکی از نکته های واقعا بهت آور - و درعین حال تاسف بار - این است که ما در خیلی از جاها  کار و سرنوشت ورزش را به دست کسانی سپرده ایم که یا اصلا ورزش را نمی شناسند، یا اگر هم بشناسند آنقدر دغدغه شخصی و مالی و اقتصادی دارند که آینده و سرنوشت آن برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد! چطور باید توقع داشته باشیم که اینطور مدیرنماها  برای ورزش دل  بسوزانند و برای پیشرفت و بهتر شدن آن، محیط را از آفات سمی و علف های هرز، پاک کرده و در مسیر آبادی و اصلاح حرکت کنند ؟!
*تناقض کامل
از این هم بدتر و مهمتر اینکه ، آقایانی که مسئول و مدیر برای ورزش تعیین می کنید ! چطور توقع دارید کسانی که کمترین عرق را نسبت به این آب و خاک دارند و کوچکترین اعتقادی به انقلاب و مردم و خون شهید و حتما " آخرت" ندارند و سرتا پا آلوده چرب و شیرین دنیا هستند، در ورزش کار ملی و انقلابی و مردمی انجام دهند؟! گماردن چنین افرادی بر مصادر امور مهم در تناقض کامل با اهداف و آرمان هایی است که در ورزش و برای ورزش  مطرح  شده و بدیهی است که عملکرد غلط این عناصر بی اعتقاد به همه چیز ، به حساب ایران و انقلاب و... نوشته می شود و بدبینی و دلسردی و نومیدی را - خاصه در میان  نسل جوان - دامن می زند ، یعنی کاری درست مطابق خواست و اراده دشمنان این آب وخاک.
* بچه  نخاله های سفارشی!
و باز با گماردن چنین آدم هایی به عنوان مدیر، طبیعی است که کار ورزش آنطور که باید پیش نرود و از سروکول آن لمپن ها و فرصت طلب ها و شارلاتان مسلک ها و ظاهرالصلاح های مذبذب و دلال های پیشانی سفید و" بچه نخاله" های سفارشی و... بالا بروند و آدم ها و جریانات محترم و با شخصیت یا به انزوا رفته و یا به شکل کاملا حساب شده، بایکوت و نادیده گرفته شوند و... با این اوصاف واقعا برای نجات ورزش باید فکری کرد و چاره ای اساسی اندیشید و یک اقدام همه جانبه  انجام داد .
*جوانان برومند والیبال جبران کردند
والیبال ایران در مسابقات لیگ جهانی توقعات را برآورده نکرد و کمتر از حد اتتظار ظاهر شد. خوشبختانه جوانان والیبال  کشورمان جبران کرده و با رهبری مربیان وطنی و کسب عنوان ارزنده  قهرمانی  جهان ، هم خوشحالی اهالی ورزش و مردم را فراهم آوردند و هم نشان دادند که برخلاف بعضی از تحلیل های نومید کننده ، والیبال  ما کماکان در مسیر پیشرفت قرار دارد و از پشتوانه ای قوی و کافی برای آینده بهتر برخوردار است. درباره نتایج و کارنامه تیم ملی والیبال هم لازم است مسئولان این رشته با کمک کارشناسان آگاه و صاحب تحلیل به نقد و ارزیابی علل واقعی  بپردازند.
*تحلیل " تک عاملی" غلط است
برخلاف بعضی از تحلیل های غیر کارشناسی و جهت دار که کاملا به غرض و مرض آلوده است، در چهره بستن نتایج والیبال ما در مسابقات لیگ جهانی عوامل و علل مختلفی  دخیل بوده  و این کاملا غیرفنی و غیرعلمی است که ما در این باره تک عاملی و یک بعدی نگاه  و مثلا علل ناکامی را در عامل " مربی وطنی" خلاصه کنیم. این مسلما تحلیلی غیر منطقی است که فقط  مغرضان و بیمار دلان و دلال ها و آنها که منافع نامشروع شان به خاطر به کار گیری مربی ایرانی به خطر افتاده یا از بین رفته را خوشحال می کند.
*تحلیل فنی ، نه تصفیه حساب مغرضانه
خوشبختانه مسئولان والیبال در اظهاراتی که اخیرا داشته اند، بر حفظ مربی وطنی و تداوم همکاری با او تاکید کرده اند. البته این حرف ما به این معنا نیست که عملکرد فنی کادرفنی تیم ملی والیبال نادیده گرفته شود. این موضوع به دقت باید ارزیابی و تحلیل شود. حرف ما این است که برای درس گرفتن از این مسابقات و ترسیم آینده  ، باید از غرض و مرض و تحلیل های تک عاملی و تصفیه حساب و حتی دخالت دادن مسائل سیاسی، سخت بپرهیزیم و با بررسی دقیق فنی و سنجش منصفانه علمی، به نقاط ضعف و قوت کار پی ببریم و بهترین تصمیم را بگیریم.

*سیدمحمدسعید مدنی





پربازدید ها
آخرین اخبار