فقط شایسته ها ، قدر «سرمایه» ها را می دانند
همکار و مشاور مدیران باید متخصصان باشند، نه فرصت طلبان
*مهمترین ابزار پیشرفت
"دانستن قدر سرمایه ها" - اگر احتیاط کنیم و نگوییم " مهمترین" - بدون شک یکی از مهمترین ابزار پیشرفت و موفقیت در هر عرصه ای است. ورزش هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر در ورزش نیز قدر سرمایه ها و داشته ها، دانسته شود و برای آنها عملا ارج و ارزش قائل شویم و در مسیر درست و اهداف و منافع ملی از آنها به بهترین شکل استفاده کنیم ، مسلما آینده ای روشن و پرافتخار در انتظار ورزش مستعد ایران خواهد بود.
*شایسته سالاری
" دانستن قدر سرمایه" ها خود معلول و مرتبط است با رعایت یک اصل مهم دیگر در اداره امور مردمی و اجتماعی و آن اصل چیزی نیست جز " شایسته سالاری" که بی گمان اصل اصل هاست. وقتی کار دست شایسته ها باشد یعنی کسانی که روحیه خدمت و انگیزه کار کردن دارند، کار را می شناسند و به اصطلاح " دال" و" ذال" آن را می دانند، حتما به سرمایه ها و داشته ها واقفند و دلسوزانه آنها را در جای بایسته به کار می گیرند و...
*قدر تجربیات را هم نمی دانیم!
" دانستن قدر سرمایه" ها، باطل السحر خیلی از کمبودها و خنثی کننده بسیاری از ناداشته هاست. این اصلی است که در جای جای کتاب قطور تاریخ بشری به ثبت رسیده است. تاریخ پرافتخار و دیرینه ایران عزیز ، کم از حوادث و اتفاقاتی ندارد که اثبات کننده این اصل مهم باشد. جنگ تحمیلی و دفاع جانانه و هشت ساله مردم قهرمان ایران در برابر دشمن مجهز و تا دندان مسلح، یکی از تازه ترین این نمونه هاست. افسوس که ما خیلی جاها و وقت ها قدر این تجربیات گرانقدر وغیر قابل انکار را نمی دانیم!
*همیشه بدهکار!
راستی آن است که ما در ورزش خود غالبا نظاره گر کفران نعمت هستیم تا استفاده بهینه از داشته ها و قدر دانستن سرمایه های ارزشمند. تقریبا هفته و روزی نیست که اظهارات و گلایه هایی که این حرف ما را ثابت می کند، از زبان مربیان و ورزشکاران و کارشناسان و حتی بعضی از مدیران ، به گوش نرسد. همین چند روز پیش بود که بعد از پیروزی بر تراکتور، بازیکنان پرسپولیس به صف شدند و درباره مشکلات خود با خبرنگاران صحبت کردند. همین وضع در تیم استقلال و مربیان و بازیکنان آن هم وجود دارد. این در حالی است که همه می دانیم فوتبالیست ها در این سال های اخیر حقوق های بالایی می گیرند که به گواه همه کارشناسان اصلا با سطح کیفی لیگ و اندازه های فنی آن مطابقت ندارد اما می بینیم با این همه باز هم بازیکن و مربی و... نسبت به اوضاع خود گله مند و معترضند، چرا؟! چرا مسئولان و مدیران ورزش و فوتبال همیشه بدهکار هستند و دیگران همیشه مدعی و طلبکار؟ این به خصلت های شخصی و ژنتیک افراد برمی گردد و یا به مسائل دیگری مثل نحوه مدیریت و اداره ورزش و فوتبال کشور و... ؟ به این " چرا" باید پاسخ مستدل و کارشناسانه داد. با توهین و خط ونشان کشیدن ، پاسخ این " چرا " معلوم نمی شود.
*نفله کردن سرمایه ها
ما اینجا نمی خواهیم وارد جزئیات شویم و مشکلات این دو تیم را ریز به ریز موشکافی کنیم. فقط می خواهیم بار دیگر این حرف و هشدار خود را تکرار کنیم که اصلا رفتاری که با این دو تیم - که از سرمایه های کم نظیر ورزش ملی هستند - در پیش گرفته ایم درست نیست . این سازوکار مدیریتی و مسائل مهم ورزش را چهل سال میان زمین و آسمان رها کردن، اصلا و هرگز در شان ورزش و ورزشکار ایرانی و مردم بزرگوار کشورمان نیست. این ، نحوه قدردانی عملی از سرمایه های ذاتی و خدادادی این ورزش نیست. مدیریت ما باید در مسیر استفاده صحیح و بهینه از این سرمایه ها در جهت اهداف ورزش و منافع ملی باشد، نه آنکه با رفتار و روش مدیریتی خود این سرمایه ها ( مثل استقلال و پرسپولیس) را نفله کنیم و بر باد دهیم.
*این را می گویند " کفران نعمت "
سرمایه هایی که صرف " نامشان" و بدون هزینه های هنگفت و تبلیغات و استخدام ستارگان بزرگ دنیا ( رونالدو و نیمار و... ) صدهزار تماشاگر را به ورزشگاه می کشاند و بدون اغراق اگر ورزشگاه گنجایش داشت مصاف این دو تیم قادر بود که حتی دو برابر این تعداد را هم روی سکوها بنشاند اما ما به جای احترام به این تیم ها و کمک کردن به آنها، با رفتار و روش های غلط خود ، نه تنها کمکی در جهت رفع مشکلات پیش پا افتاده نمی کنیم، بلکه مانع هم می تراشیم و سد می سازیم! این را می گویند کفران نعمت و قدرناشناسی . این را می گویند خود زنی و هموار کردن راه موفقیت حریفان و حال مردم دوستدار ورزش ایران را گرفتن!
*احترام یا چزاندن تماشاگر؟!
با تماشاگر این دو تیم چه رفتاری داریم؟ اصولا در نگاه و تصور مسئولان ورزش ما ، " تماشاگر" که نماد حضور" مردم" در ورزش است،چه مقام و جایگاهی دارد؟ سال های سال است که با این قلم ناتوان و زبان الکن می نویسیم، آقایان مسئول قدر این تماشاگر ، این سرمایه بزرگ و بی بدیل ورزش را بدانید. البته نه فقط با حرف و سخنرانی ، بلکه عملا . به کشورهای همسایه و پیرامون خلیج فارس نگاه کنید که چگونه در حسرت استقبال پرشور تماشاگر از " لیگ" های خود هستند، چه تمهیدات فراوان و هزینه های هنگفت و عوامل انگیزه ساز فراهم می آورند تا سکوهای ورزشگاه خود را - ولو به طور تصنعی - پر کنند، آن وقت ما خیلی وقت ها خواسته و ناخواسته، به جای حرمت نهادن و نوازش و تحویل گرفتن تماشاگر یکسره به دنبال تدابیر ! وتمهیداتی! برای چزاندن و تاراندن و اذیت کردن او می گردیم! اینها را می گویند قدر سرمایه را ندانستن و کفران نعمت کردن که در ورزش ما نمونه هابش پرشمار است ...
*اصلا اغراق و گزافه نیست!
بار دیگر تاکید می کنیم - بدون اینکه قصد اغراق و تعارف داشته باشیم - ما( خاصه مدیران و سیاستگذاران و برنامه ریزان ورزش و رشته هایی مثل فوتبال) اگر قدر داشته ها و سرمایه های انسانی و مادی خود را بدانیم و از آنها به درستی استفاده کنیم، قادر خواهیم بود بدون هزینه های سنگین و شلوغ کاری و"show off" و جذب ستاره ها و نام های بزرگ، در مسیر بزرگی و افتخار حرکت کنیم. این حرف در روزگار کنونی و شرایطی که خیلی از اصول فراموش شده و عقل خیلی ها به چشمشان است، شاید برای برخی شعار و گزافه گویی و حرفی احساسی تلقی شود اما برای آنان که به حاکمیت قانون در دایره هستی قائلند و اعتقاد دارند که این دنیا را حساب و کتابی است، اصلا حرفی پرت و گزافه نیست، چرا که آنان خوب می دانند که برای رسیدن به موفقیت و پیروزی، اصول و لوازم و شرایطی لازم است و همه چیز پول و اسراف و بریز و بپاش نیست( که خیلی از اوقات نتیجه عکس می دهد) بلکه عزم و اراده و تدبیر و دلسوزی و برنامه ریزی و بالاخره خود باوری و قدر داشته ها و سرمایه ها را دانستن و... از جمله مهمترین این اصول و شرایط است . البته که وقتی این شروط و پیش شرط ها فراهم آمدند، آن وقت پول هم کارساز خواهد بود و بجا و درست خرج خواهد شد ...
*سخن اولتیماتوم گونه
هفته گذشته رئیس محترم جمهوری در جلسه ای با جمعی از مسئولان بر موضوع مهم" تحول" تاکید کرد و خیلی صریح و شفاف گفت: " مدیرانی که تحول خواه نیستند باید برکنار شوند..." پیش از این هم نظیر چنین سخنانی را از آقای رئیسی شنیده و در همین صفحه و شاید هم در سرمقاله کیهان ورزشی به آن پرداخته و تا کید کرده بودیم که سخنان ایشان حتما شامل مدیرانی که در حوزه ورزش دارای مسئولیت هستند هم می شود.
این سخن اولتیماتوم گونه رئیس جمهور - حداقل در ورزش - در مرحله حرف و شعار باقی نمانده و ما دیدیم که هنوز عمر دولت ابشان به دو سال نرسیده وزیر ورزش استعفا داد و شخص دیگری فعلا با سمت سرپرستی عهده دار اداره وزارت ورزش شده است.
*جنگ با پلشتی ها و مانع تراشان
ما دقیقا نمی دانیم علت استعفا( یا شاید هم برکناری ) آقای سجادی از مقام وزارت ورزش چه بوده اما با وجود احترامی که برای شان به عنوان یک ورزشکار پیشکسوت و یکی از ملی پوشان اسبق دوومیدانی قائل هستیم، در یک ارزیابی واقع گرایانه ایشان را هرگز یک مدیر تحول خواه و مصلح که آمده تا برای ورزش طرحی نو دراندازد و به جنگ پلشتی ها و مانع تراشان برود، نیافتیم و این البته سخن امروز ما و بعد از کنار رفتن ایشان ، نیست. خوانندگان عزیز و فهیمی که این صفحه و موضوعات مطرح در آن را پیگیری می کنند ، می دانند که ما به هنگام وزارت ایشان هم این حرف را به کرات مطرح و تکرار کرده بودیم و عملکردشان را در تراز وزیری که متعلق به دولتی مردمی و انقلابی است، ندیدیم و در این باره مطالب متعدد و صریحی را به نگارش درآوردیم.
*چه اصولگرا، چه اصلاح طلب
مخاطبان محترم این مجله و این صفحه تصدیق می کنند که مدت ها و دقیقا دو سه سالی است که ما از لزوم تحولات و اصلاحات انقلاب گونه در ورزش مستعد و بالقوه توانمند و پر ظرفیت ایران می نویسیم و مکررا بر آن تاکید می کنیم. بارها نوشته ایم تلاش برای حفظ وضع کنونی ورزش و اصرار بر تداوم آن ، اگر به نفع عده ای سودجو و فرصت طلب و دلال مسلک باشد- که هست- هرگز به نفع این ورزش نیست و عمر و سرمایه و انرژی آن را به هدر می دهد و نفله می کند. توقع و انتظار می رفت که لزوم این اصلاحات اساسی و این تغییرات کارساز بیش از هر کس از طرف مسئولان ورزش دولت انقلابی و مردمی هم درک و در مسیر تحقق آن حرکت شود اما هرچقدر انتظار کشیدیم که حداقل نشانه هایی از این حرکات اصلاحی و اقدامات تحول آفرین به چشم بیاید، اتفافی نیفتاد ، به طوری که در همین دو سه شماره پیش نوشتیم از لحاظ عملکرد و شیوه مدیریت هیچ تفاوت معنا داری میان وزیر این دولت با دولت های قبلی مشاهده نمی شود و قابل تشخیص نیست و تو گویی همه دولت ها با هر سلیقه و دیدگاهی- اصلاح طلب باشد یا اصولگرا یا هر چیز دیگر - در این باره که وضع فعلی و شرایط موجود ورزش را حفظ کنند و دست به اقدامات اصلاحی نزنند ، اتفاق نظر و وحدت رویه دارند!
*تخصص و مردمی بودن
حالا که صحبت به اینجا رسید، خوب است اضافه کنیم که آقای رئیسی در آن جلسه بر مسائل و نکات دیگری هم تاکید کرد که حداقل دو مورد آن به ورزش و بحث های ما مربوط می شود. این دو نکته ، یکی استفاده از کارشناسان و متخصصان و توجه به نظرات کارشناسی و تخصصی آنها بود و دیگری " مردمی کردن فعالیت ها" و تلاش برای مشارکت مردم در فعالیت ها و برنامه ریزی ها .
*عمل ، کارساز است نه حرف
قبل از آنکه بحث خودمان را ادامه دهیم خوب است پرانتزی باز کنیم و این نکته بدیهی را یادآور شویم که اگر حرف های درستی که زده می شود و رسانه ها و مقامات بر آن تاکید می کنند به "عمل" تبدیل نشود و یا بدتر ، طوری دیگر و برعکس آن عمل شود، به تنهایی نمی توانند مشکلی را حل و دردی را درمان کنند. چنانکه بارها نوشته ایم ورزش ما برای راه افتادن و اینکه در مسیر تحول و پیشرفت قرار بگیرد، سخت نیازمند " عمل به اصول" است.
اینکه رئیس جمهور و رسانه ها و کارشناسان از لزوم تحول سخن بگویند و مدیران را به تحول خواهی و تحول گرایی فرابخوانند ، اما مدیران ضمن سر تکان دادن و تاکید بر این سخنان ، کار خودشان را کرده وعافیت طلبی پیشه کنند و عملا حامی وضع ناخوشایتد موجود باشند، بی تردید به تحول و اصلاح امور( و اینجا ورزش) منجر نخواهد شد.
یا اینکه رئیس جمهور و رسانه ها و حتی عالمان و دانشمندان از لزوم به کارگیری متخصصان و استفاده از نظرات کارشناسان برای بهبود و پیشرفت امور و حل مسائل بگویند، اما عملا مکانیزم جذب و دفع مدیریتی ما بر ضد آن عمل کرده و متخصصان و شایستگان را برماند و فرصت طلب ها و شارلاتان مسلک ها را به دور خود جمع کند.
*جایگاه " مردم" نزد خدا
و باز مقامات ارشد و رسانه ها و حتی خیلی بالاتر از این ها ، کتاب آسمانی و رسولان الهی(ع) بر این نکته حساس و اساسی تا کید کنند که نزد نظام آفرینش، " انسان" و انسان ها ، " اصل" هستند و همه چیز باید در خدمت سعادت و تکامل این موجود - که همین مردمی هستند که کتاب خدا آنها را" ناس" می نامد و خداوند آنها را " عیال" خود می داند - به کار گرفته شود و کاری که برای خدمت به مردم نباشد و مردم در آن سهیم و شریک نباشند، کاری است که از برکات و عنایات الهی به دور است و... اما در عمل و در بینش و ذهنیت مدیران ما ،" مردم" معنا و مفهوم بایسته را نداشته باشد ، توقع پیشرفت امور و... توقعی است بیهوده و بیجا. آنچه که ورزش ما برای اصلاح غلط کاری ها و تقویت و روبراه شدن امور و پیشرفت و بهتر و بهتر شدن به آن احتیاج دارد، " عمل" به حرف های درست و اساسی است .
*دلالی و فرصت طلبی ، جانشین تخصص و مردم محوری
واقعیت غیر قابل انکار این است که در ورزش و مدیریت ورزشی ما جای این هر دو به شدت خالی است و عناصری مثل تخصص و کارشناسی و همچنین توجه به خواسته ها و مطالبات آنها و حتی در برخی از جاها رعایت احترام و حرمت مردم(که تماشاگر ، نماد و سمبل حضور آن است) سخت کمرنگ است و با کمال تاسف باید بگوییم جای این عوامل با ارزش و مهم را دلالی و فرصت طلبی و منفعت جویی و... اشغال کرده است. قابل کتمان نیست که در اطراف برخی از مدیران یا حتی در ساختار و چارت بعضی از باشگاه های ما( و البته اضافه کنید بعضی از فدراسیون ها و مسئولان ورزش) عناصر فرصت طلب و دلال مسلک نشسته اند و خط وربط تعیین می کنند و آن چه که محلی از اعراب ندارد تخصص و نظرات کارشناسی و همچنین خواسته ها و مطالبات مردم است.
*اصلاح انقلاب گونه در ورزش
"دانستن قدر سرمایه ها" - اگر احتیاط کنیم و نگوییم " مهمترین" - بدون شک یکی از مهمترین ابزار پیشرفت و موفقیت در هر عرصه ای است. ورزش هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر در ورزش نیز قدر سرمایه ها و داشته ها، دانسته شود و برای آنها عملا ارج و ارزش قائل شویم و در مسیر درست و اهداف و منافع ملی از آنها به بهترین شکل استفاده کنیم ، مسلما آینده ای روشن و پرافتخار در انتظار ورزش مستعد ایران خواهد بود.
*شایسته سالاری
" دانستن قدر سرمایه" ها خود معلول و مرتبط است با رعایت یک اصل مهم دیگر در اداره امور مردمی و اجتماعی و آن اصل چیزی نیست جز " شایسته سالاری" که بی گمان اصل اصل هاست. وقتی کار دست شایسته ها باشد یعنی کسانی که روحیه خدمت و انگیزه کار کردن دارند، کار را می شناسند و به اصطلاح " دال" و" ذال" آن را می دانند، حتما به سرمایه ها و داشته ها واقفند و دلسوزانه آنها را در جای بایسته به کار می گیرند و...
*قدر تجربیات را هم نمی دانیم!
" دانستن قدر سرمایه" ها، باطل السحر خیلی از کمبودها و خنثی کننده بسیاری از ناداشته هاست. این اصلی است که در جای جای کتاب قطور تاریخ بشری به ثبت رسیده است. تاریخ پرافتخار و دیرینه ایران عزیز ، کم از حوادث و اتفاقاتی ندارد که اثبات کننده این اصل مهم باشد. جنگ تحمیلی و دفاع جانانه و هشت ساله مردم قهرمان ایران در برابر دشمن مجهز و تا دندان مسلح، یکی از تازه ترین این نمونه هاست. افسوس که ما خیلی جاها و وقت ها قدر این تجربیات گرانقدر وغیر قابل انکار را نمی دانیم!
*همیشه بدهکار!
راستی آن است که ما در ورزش خود غالبا نظاره گر کفران نعمت هستیم تا استفاده بهینه از داشته ها و قدر دانستن سرمایه های ارزشمند. تقریبا هفته و روزی نیست که اظهارات و گلایه هایی که این حرف ما را ثابت می کند، از زبان مربیان و ورزشکاران و کارشناسان و حتی بعضی از مدیران ، به گوش نرسد. همین چند روز پیش بود که بعد از پیروزی بر تراکتور، بازیکنان پرسپولیس به صف شدند و درباره مشکلات خود با خبرنگاران صحبت کردند. همین وضع در تیم استقلال و مربیان و بازیکنان آن هم وجود دارد. این در حالی است که همه می دانیم فوتبالیست ها در این سال های اخیر حقوق های بالایی می گیرند که به گواه همه کارشناسان اصلا با سطح کیفی لیگ و اندازه های فنی آن مطابقت ندارد اما می بینیم با این همه باز هم بازیکن و مربی و... نسبت به اوضاع خود گله مند و معترضند، چرا؟! چرا مسئولان و مدیران ورزش و فوتبال همیشه بدهکار هستند و دیگران همیشه مدعی و طلبکار؟ این به خصلت های شخصی و ژنتیک افراد برمی گردد و یا به مسائل دیگری مثل نحوه مدیریت و اداره ورزش و فوتبال کشور و... ؟ به این " چرا" باید پاسخ مستدل و کارشناسانه داد. با توهین و خط ونشان کشیدن ، پاسخ این " چرا " معلوم نمی شود.
*نفله کردن سرمایه ها
ما اینجا نمی خواهیم وارد جزئیات شویم و مشکلات این دو تیم را ریز به ریز موشکافی کنیم. فقط می خواهیم بار دیگر این حرف و هشدار خود را تکرار کنیم که اصلا رفتاری که با این دو تیم - که از سرمایه های کم نظیر ورزش ملی هستند - در پیش گرفته ایم درست نیست . این سازوکار مدیریتی و مسائل مهم ورزش را چهل سال میان زمین و آسمان رها کردن، اصلا و هرگز در شان ورزش و ورزشکار ایرانی و مردم بزرگوار کشورمان نیست. این ، نحوه قدردانی عملی از سرمایه های ذاتی و خدادادی این ورزش نیست. مدیریت ما باید در مسیر استفاده صحیح و بهینه از این سرمایه ها در جهت اهداف ورزش و منافع ملی باشد، نه آنکه با رفتار و روش مدیریتی خود این سرمایه ها ( مثل استقلال و پرسپولیس) را نفله کنیم و بر باد دهیم.
*این را می گویند " کفران نعمت "
سرمایه هایی که صرف " نامشان" و بدون هزینه های هنگفت و تبلیغات و استخدام ستارگان بزرگ دنیا ( رونالدو و نیمار و... ) صدهزار تماشاگر را به ورزشگاه می کشاند و بدون اغراق اگر ورزشگاه گنجایش داشت مصاف این دو تیم قادر بود که حتی دو برابر این تعداد را هم روی سکوها بنشاند اما ما به جای احترام به این تیم ها و کمک کردن به آنها، با رفتار و روش های غلط خود ، نه تنها کمکی در جهت رفع مشکلات پیش پا افتاده نمی کنیم، بلکه مانع هم می تراشیم و سد می سازیم! این را می گویند کفران نعمت و قدرناشناسی . این را می گویند خود زنی و هموار کردن راه موفقیت حریفان و حال مردم دوستدار ورزش ایران را گرفتن!
*احترام یا چزاندن تماشاگر؟!
با تماشاگر این دو تیم چه رفتاری داریم؟ اصولا در نگاه و تصور مسئولان ورزش ما ، " تماشاگر" که نماد حضور" مردم" در ورزش است،چه مقام و جایگاهی دارد؟ سال های سال است که با این قلم ناتوان و زبان الکن می نویسیم، آقایان مسئول قدر این تماشاگر ، این سرمایه بزرگ و بی بدیل ورزش را بدانید. البته نه فقط با حرف و سخنرانی ، بلکه عملا . به کشورهای همسایه و پیرامون خلیج فارس نگاه کنید که چگونه در حسرت استقبال پرشور تماشاگر از " لیگ" های خود هستند، چه تمهیدات فراوان و هزینه های هنگفت و عوامل انگیزه ساز فراهم می آورند تا سکوهای ورزشگاه خود را - ولو به طور تصنعی - پر کنند، آن وقت ما خیلی وقت ها خواسته و ناخواسته، به جای حرمت نهادن و نوازش و تحویل گرفتن تماشاگر یکسره به دنبال تدابیر ! وتمهیداتی! برای چزاندن و تاراندن و اذیت کردن او می گردیم! اینها را می گویند قدر سرمایه را ندانستن و کفران نعمت کردن که در ورزش ما نمونه هابش پرشمار است ...
*اصلا اغراق و گزافه نیست!
بار دیگر تاکید می کنیم - بدون اینکه قصد اغراق و تعارف داشته باشیم - ما( خاصه مدیران و سیاستگذاران و برنامه ریزان ورزش و رشته هایی مثل فوتبال) اگر قدر داشته ها و سرمایه های انسانی و مادی خود را بدانیم و از آنها به درستی استفاده کنیم، قادر خواهیم بود بدون هزینه های سنگین و شلوغ کاری و"show off" و جذب ستاره ها و نام های بزرگ، در مسیر بزرگی و افتخار حرکت کنیم. این حرف در روزگار کنونی و شرایطی که خیلی از اصول فراموش شده و عقل خیلی ها به چشمشان است، شاید برای برخی شعار و گزافه گویی و حرفی احساسی تلقی شود اما برای آنان که به حاکمیت قانون در دایره هستی قائلند و اعتقاد دارند که این دنیا را حساب و کتابی است، اصلا حرفی پرت و گزافه نیست، چرا که آنان خوب می دانند که برای رسیدن به موفقیت و پیروزی، اصول و لوازم و شرایطی لازم است و همه چیز پول و اسراف و بریز و بپاش نیست( که خیلی از اوقات نتیجه عکس می دهد) بلکه عزم و اراده و تدبیر و دلسوزی و برنامه ریزی و بالاخره خود باوری و قدر داشته ها و سرمایه ها را دانستن و... از جمله مهمترین این اصول و شرایط است . البته که وقتی این شروط و پیش شرط ها فراهم آمدند، آن وقت پول هم کارساز خواهد بود و بجا و درست خرج خواهد شد ...
*سخن اولتیماتوم گونه
هفته گذشته رئیس محترم جمهوری در جلسه ای با جمعی از مسئولان بر موضوع مهم" تحول" تاکید کرد و خیلی صریح و شفاف گفت: " مدیرانی که تحول خواه نیستند باید برکنار شوند..." پیش از این هم نظیر چنین سخنانی را از آقای رئیسی شنیده و در همین صفحه و شاید هم در سرمقاله کیهان ورزشی به آن پرداخته و تا کید کرده بودیم که سخنان ایشان حتما شامل مدیرانی که در حوزه ورزش دارای مسئولیت هستند هم می شود.
این سخن اولتیماتوم گونه رئیس جمهور - حداقل در ورزش - در مرحله حرف و شعار باقی نمانده و ما دیدیم که هنوز عمر دولت ابشان به دو سال نرسیده وزیر ورزش استعفا داد و شخص دیگری فعلا با سمت سرپرستی عهده دار اداره وزارت ورزش شده است.
*جنگ با پلشتی ها و مانع تراشان
ما دقیقا نمی دانیم علت استعفا( یا شاید هم برکناری ) آقای سجادی از مقام وزارت ورزش چه بوده اما با وجود احترامی که برای شان به عنوان یک ورزشکار پیشکسوت و یکی از ملی پوشان اسبق دوومیدانی قائل هستیم، در یک ارزیابی واقع گرایانه ایشان را هرگز یک مدیر تحول خواه و مصلح که آمده تا برای ورزش طرحی نو دراندازد و به جنگ پلشتی ها و مانع تراشان برود، نیافتیم و این البته سخن امروز ما و بعد از کنار رفتن ایشان ، نیست. خوانندگان عزیز و فهیمی که این صفحه و موضوعات مطرح در آن را پیگیری می کنند ، می دانند که ما به هنگام وزارت ایشان هم این حرف را به کرات مطرح و تکرار کرده بودیم و عملکردشان را در تراز وزیری که متعلق به دولتی مردمی و انقلابی است، ندیدیم و در این باره مطالب متعدد و صریحی را به نگارش درآوردیم.
*چه اصولگرا، چه اصلاح طلب
مخاطبان محترم این مجله و این صفحه تصدیق می کنند که مدت ها و دقیقا دو سه سالی است که ما از لزوم تحولات و اصلاحات انقلاب گونه در ورزش مستعد و بالقوه توانمند و پر ظرفیت ایران می نویسیم و مکررا بر آن تاکید می کنیم. بارها نوشته ایم تلاش برای حفظ وضع کنونی ورزش و اصرار بر تداوم آن ، اگر به نفع عده ای سودجو و فرصت طلب و دلال مسلک باشد- که هست- هرگز به نفع این ورزش نیست و عمر و سرمایه و انرژی آن را به هدر می دهد و نفله می کند. توقع و انتظار می رفت که لزوم این اصلاحات اساسی و این تغییرات کارساز بیش از هر کس از طرف مسئولان ورزش دولت انقلابی و مردمی هم درک و در مسیر تحقق آن حرکت شود اما هرچقدر انتظار کشیدیم که حداقل نشانه هایی از این حرکات اصلاحی و اقدامات تحول آفرین به چشم بیاید، اتفافی نیفتاد ، به طوری که در همین دو سه شماره پیش نوشتیم از لحاظ عملکرد و شیوه مدیریت هیچ تفاوت معنا داری میان وزیر این دولت با دولت های قبلی مشاهده نمی شود و قابل تشخیص نیست و تو گویی همه دولت ها با هر سلیقه و دیدگاهی- اصلاح طلب باشد یا اصولگرا یا هر چیز دیگر - در این باره که وضع فعلی و شرایط موجود ورزش را حفظ کنند و دست به اقدامات اصلاحی نزنند ، اتفاق نظر و وحدت رویه دارند!
*تخصص و مردمی بودن
حالا که صحبت به اینجا رسید، خوب است اضافه کنیم که آقای رئیسی در آن جلسه بر مسائل و نکات دیگری هم تاکید کرد که حداقل دو مورد آن به ورزش و بحث های ما مربوط می شود. این دو نکته ، یکی استفاده از کارشناسان و متخصصان و توجه به نظرات کارشناسی و تخصصی آنها بود و دیگری " مردمی کردن فعالیت ها" و تلاش برای مشارکت مردم در فعالیت ها و برنامه ریزی ها .
*عمل ، کارساز است نه حرف
قبل از آنکه بحث خودمان را ادامه دهیم خوب است پرانتزی باز کنیم و این نکته بدیهی را یادآور شویم که اگر حرف های درستی که زده می شود و رسانه ها و مقامات بر آن تاکید می کنند به "عمل" تبدیل نشود و یا بدتر ، طوری دیگر و برعکس آن عمل شود، به تنهایی نمی توانند مشکلی را حل و دردی را درمان کنند. چنانکه بارها نوشته ایم ورزش ما برای راه افتادن و اینکه در مسیر تحول و پیشرفت قرار بگیرد، سخت نیازمند " عمل به اصول" است.
اینکه رئیس جمهور و رسانه ها و کارشناسان از لزوم تحول سخن بگویند و مدیران را به تحول خواهی و تحول گرایی فرابخوانند ، اما مدیران ضمن سر تکان دادن و تاکید بر این سخنان ، کار خودشان را کرده وعافیت طلبی پیشه کنند و عملا حامی وضع ناخوشایتد موجود باشند، بی تردید به تحول و اصلاح امور( و اینجا ورزش) منجر نخواهد شد.
یا اینکه رئیس جمهور و رسانه ها و حتی عالمان و دانشمندان از لزوم به کارگیری متخصصان و استفاده از نظرات کارشناسان برای بهبود و پیشرفت امور و حل مسائل بگویند، اما عملا مکانیزم جذب و دفع مدیریتی ما بر ضد آن عمل کرده و متخصصان و شایستگان را برماند و فرصت طلب ها و شارلاتان مسلک ها را به دور خود جمع کند.
*جایگاه " مردم" نزد خدا
و باز مقامات ارشد و رسانه ها و حتی خیلی بالاتر از این ها ، کتاب آسمانی و رسولان الهی(ع) بر این نکته حساس و اساسی تا کید کنند که نزد نظام آفرینش، " انسان" و انسان ها ، " اصل" هستند و همه چیز باید در خدمت سعادت و تکامل این موجود - که همین مردمی هستند که کتاب خدا آنها را" ناس" می نامد و خداوند آنها را " عیال" خود می داند - به کار گرفته شود و کاری که برای خدمت به مردم نباشد و مردم در آن سهیم و شریک نباشند، کاری است که از برکات و عنایات الهی به دور است و... اما در عمل و در بینش و ذهنیت مدیران ما ،" مردم" معنا و مفهوم بایسته را نداشته باشد ، توقع پیشرفت امور و... توقعی است بیهوده و بیجا. آنچه که ورزش ما برای اصلاح غلط کاری ها و تقویت و روبراه شدن امور و پیشرفت و بهتر و بهتر شدن به آن احتیاج دارد، " عمل" به حرف های درست و اساسی است .
*دلالی و فرصت طلبی ، جانشین تخصص و مردم محوری
واقعیت غیر قابل انکار این است که در ورزش و مدیریت ورزشی ما جای این هر دو به شدت خالی است و عناصری مثل تخصص و کارشناسی و همچنین توجه به خواسته ها و مطالبات آنها و حتی در برخی از جاها رعایت احترام و حرمت مردم(که تماشاگر ، نماد و سمبل حضور آن است) سخت کمرنگ است و با کمال تاسف باید بگوییم جای این عوامل با ارزش و مهم را دلالی و فرصت طلبی و منفعت جویی و... اشغال کرده است. قابل کتمان نیست که در اطراف برخی از مدیران یا حتی در ساختار و چارت بعضی از باشگاه های ما( و البته اضافه کنید بعضی از فدراسیون ها و مسئولان ورزش) عناصر فرصت طلب و دلال مسلک نشسته اند و خط وربط تعیین می کنند و آن چه که محلی از اعراب ندارد تخصص و نظرات کارشناسی و همچنین خواسته ها و مطالبات مردم است.
*اصلاح انقلاب گونه در ورزش
و اینها همان مشکلات و موانعی است که بر سر راه پیشرفت ورزش ما قرار دارد. اینها همان چیزهایی است که اجازه نمی دهد ورزش ما روبراه شود و سامان یابد. این طور رفتارها وعناصر است که فضای ورزش ما را مسموم کرده و اجازه نمی دهد که علاقه مندان از این ورزش و خیلی از چیزهایی که در آن می گذرد، اظهار خشنودی کنند و... وجود چنین تفکرات و افراد چسبیده ای است که موجب شده رقابت سالم و منطقی جای خود را به تنفر و احساس تبعیض بدهد و بالاخره با توجه به این واقعیات ناخوشایند وغیرقابل انکار است که سخت معتقدیم ورزش به یک اصلاح و تحول انقلاب گونه نیاز دارد...
* سیدمحمدسعید مدنی
پربازدید ها
آخرین اخبار