محک زن
*حباب برتری در خانه ترکید!
شکست تراکتور مقابل شارجه از امارات در خانه و در مقابل دیدگان هشتاد هزار تماشاگر هر چند تلخ و ناگوار بود اما باید عبرت آموز و هشدار دهنده باشد. اگر در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد فوتبال باشگاهی ما متکی به ستاره های "نسل طلایی" فوتبال و ورزشگاه مملو از تماشاگر آزادی بود تا حریفان آسیایی ما به ویژه رقبای منطقه غرب آسیا مرعوب و مغلوب شوند. امروز دیگر نمی توان بر فرضیه برتری و آقایی فوتبال ما در آسیا دلخوش داشت و روی چنین پیروزی هایی از قبل حساب کرد! همانطور که دیگر دوره ترس و نگرانی کشورهای حاشیه خلیج فارس از ورزشگاه های پر از تماشاگر و طرفداران پر شور فوتبال ما گذشته است . به هر حال شارجه امارات که بهترین ستاره خارجی اش" میرالم پیانیچ" سی و سه ساله بود، بازیکنی که با روزهای اوجش در تیم ملی بوسنی و بازی خوبش مقابل تیم ملی فوتبال ما در مسابقات جام جهانی 2014 فاصله ای بسیار داشت ، چنان تراکتور را تحت تاثیر فوتبال حساب شده و برتر خود قرار داد که برای هوادار متعصب این تیم باور ناپذیر بود. تراکتور در این بازی هنری برای عرضه نداشت و هرگز در قالب تیم میزبان با حمایت هشتاد هزار طرفدار پر حرارت ظاهر نشد و حتی مغلوبی سربلند هم نبود! و همین "درد" تماشاگر نجیب ورزشگاه یادگار را مضاعف کرده بود و گرنه هواداران تراکتور صرفا به خاطر شکست زبان به اعتراض به عملکرد اعضای تیم محبوب شان نمی گشودند. در نهایت این نماینده و تیم متوسط اماراتی بود که در مرحله پلی آف لیگ قهرمانان فوتبال آسیا به کشورمان آمد و با اختلاف دو گل نماینده فوتبال ما را برد و رفت! حال این سوال مطرح است که : آیا فوتبال باشگاهی ما می تواند از این پس در مقابل رقبای سنتی اش در منطقه غرب آسیا شانسی برای موفقیت و پیروزی داشته باشد؟ این نوشته به معنی آن نیست که باید از این پس نا امید ، بی انگیزه و ترسو به مصاف رقبای خود برویم ، بلکه به این معنی است که ما بدانیم با ادامه این روند در آینده ای نه چندان دور حرفی برای گفتن در فوتبال باشگاهی قاره آسیا نخواهیم داشت. چه بسا خدای نکرده زنگ تفریح رقبای پیشرو در فوتبال قاره شویم. بنابراین ضروری است که هر چه زودتر برای تقویت ساختار و ارکان باشگاه های خود اقدامی جدی به عمل آوریم.
*چشم عقاب را بازیابید
چندی پیش مصاحبه ای از مهاجم سابق برزیلی پرسپولیس که مدعی بود بازیکنان این تیم به او پاس نمی دادند منتشر شد. سال ها پیش از این نیز یکی از پیشکسوتان این باشگاه درمصاحبه خود از موضع گیری بازیکنان قدیمی مقابل بازیکنان جدید در" تاریخ باشگاه" سخن رانده بود . البته گروه گرایی و باند بازی در تیم های باشگاهی ما قدمتی به درازای تاریخ فوتبال کشورمان داشته است و این قبیل مناسبت ها و ارتباط های خاص بین برخی از بازیکنان برای از دورخارج کردن بازیکنان تازه وارد یا خراب کردن آنها در تیم های مختلف حتی در تیم ملی نیز سابقه داشته است و این منحصر به یک یا دو باشگاه نبوده و نخواهد بود. قصدی هم نداریم که مصاحبه و ادعای مهاجم سابق برزیلی پرسپولیس را تائید یا تکذیب کنیم و خدای نکرده بازیکن یا بازیکنانی را متهم به باند بازی کنیم. بلکه می خواهیم خیر خواهانه به یحیی گل محمدی پیشنهاد کنیم که : اگر بازی های گذشته را مجددا آنالیز نمی کند و ایرادهای بازیکنانش را در جلسات فنی نمایش نمی دهد و به آنها در خصوص اشتباه های فردی تذکر های لازم را نمی دهد، حتما از این پس به انجام آن اهتمام ورزد. اما اگر چنین کاری انجام می شود، آنگاه انتظار می رود که ما کمتر شاهد تکرار اشتباهات فاحش فردی برخی از بازیکنان تیمش باشیم ! مشابه اشتباه فاحش علیرضا بیرانوند ، چرا که اگر اصرار او برای خروج از دروازه و انجام بازی نمایشی ، قبلا مورد تذکر" سرمربی" قرار می گرفت چنین گل به خودی منحصر به فردی در دروازه اش نمی روئید! بگذریم که بسیاری از مربیان در فوتبال حرفه ای با چشمانی تیز بین و با کمک آنالیزورهای خود هر حرکت و رفتار بازیکنان را در طول بازی زیر نظر داشته و با ارائه بازخوردهای مناسب و به موقع ، اشتباه های بازیکنان را یادآور شده و سعی در اصلاح آن ها دارند تا یک اشتباه در طول یک بازی دو یا چند بار تکرار نشود. به هر حال این ها را نوشتیم تا در خصوص تعویض دقیقه هفتاد پرسپولیس در بازی با ذوب آهن بنویسیم . زمانی که یاسین سلمانی هافبک تهاجمی جوان این تیم به جای سعید صادقی به زمین آمد تا جان دوباره ای به قرمزپوشان دهد و بازی باخته را برگرداند. سلمانی از این دقیقه چندین بار روی خط طولی جناح راست زمین بدون توپ و اصطلاحا روی دست دانیال اسماعیلی فر حرکت کرد و در حالی که مدافع راست پرسپولیس به وضوح برای راه انداختن هافبک راست این تیم در فضای خالی این منطقه با یک پاس رو به جلو مردد بود ! یا با تعویض منطقه بازی، ناخواسته خطر را از روی دروازه ذوب آهن دور می کرد و زهر حمله تیمش را می گرفت! یا با ارسال پاس عرضی یا پاس به بازیکن نزدیکتر به منطقه "تجمع مدافعان فشرده در مرکز خط دفاع ذوب آهن" ، سلمانی را مثل "تاکسی خالی" مجددا به عقب باز می گرداند ! جالب آن که برخی از این پاس ها هم از دست می رفت! هر چند بعد از چند بار اشتباه متوالی سرانجام "دانیال" دو بار سلمانی را از خط طولی جناح راست راه انداخت و مدافعان حریف را متزلزل کرد. گل محمدی خیلی خوب می داند تیم مدافع نمی تواند تمام عرض زمین را با بازیکنان خود پوشش دهد. بنابراین تیم مدافع به طور طبیعی با رها کردن کانال های طولی مدافعان خود را در قلب خط دفاع و در محوطه هجده قدم متراکم می کند. به همین دلیل است که به تیم های مهاجم توصیه می شود برای باز کردن خط دفاع از تمام عرض زمین استفاده بکنند و با بازی ترکیبی از کناره های خط طولی حملات خود را طراحی کنند . بنابراین به مدافع راست پرسپولیس باید تذکر داده می شد که به جای پاس عرضی یا تعویض منطقه بازی که درصد احتمال بیشتری برای خطا و از دست رفتن توپ دارد از بازی ترکیبی با هافبک راست تیم و ارسال پاس های رو به جلو کنار خط طولی اجتناب نکند. همچنین گل محمدی باید در عمل حمایت خود را از بازیکنان تعویضی به ویژه بازیکنان جوان آشکار کند . او با جدیت بیشتری باید تحولات تیمی را پس از تعویض بازیکنان تازه وارد دنبال کند . اگر چنین مواردی با وسواس بیشتری در پرسپولیس دنبال شود بدون شک بازیکنان جدید با سرعت بیشتری در برنامه های تاکتیکی تیم جا خواهند افتاد و نتایج به دست آمده نیز مطلوبتر خواهد بود.
*لیگ حرفه ای یا شیر بی یال و دم و اشکم؟
پیش از بازی پرسپولیس و ذوب آهن خبرنگار اعزامی کیهان ورزشی ، خبر از یک ناهماهنگی آشکار بین یگان ویژه مستقر در ورزشگاه آزادی و سازمان لیگ داد ،که نتیجه آن ممانعت اولیه از ورود خبرنگاران و معطلی آنها برای استقرار در جایگاه خبرنگاران شد ! ماجرا از این قرار بود که یگان ویژه ادعا می کرد : سازمان لیگ علی رغم درخواست قبلی ، تا هفته سوم مسابقات لیگ برتر هنوز لیست اسامی خبرنگاران "مجاز به تهیه گزارش این رقابت ها " را به آنها نداده، در مقابل سازمان لیگ هم مدعی بود که : این هماهنگی از قبل انجام شده است! این وسط خبرنگار بی نوا باید کنار می ایستاد و منتظر می ماند تا ببیند بالاخره اجازه ورود به ورزشگاه خالی از تماشاگر و نشستن در جایگاه خبرنگاران را می یابد یا خیر ؟ و چه جالب و به یادماندنی می شد اگر خبرنگاران هم به خاطر این ناهماهنگی، اذن ورود به ورزشگاه را نمی یافتند! مجسم کنید یک بازی از سری رقابت های بیست و سومین دوره لیگ حرفه ای فوتبال ، بدون تماشاگر و بدون خبرنگار!! آیا چنین مسابقاتی حدیث " شیر بی یال و دم و اشکم " را در اذهان متبادر نمی کند؟ مسابقاتی که در روزهای غیر تعطیل برگزار می گردد! و در پایتخت و در ورزشگاه ملی اش که به دلیل بی توجهی در طی این سال ها و عدم تامین اعتبارات مورد نیاز پس از گذشت سه هفته از آغاز این رقابت ها هنوز در حال تعمیر و مرمت است تا دو باشگاه به نام آن با میلیون ها هوادار در سراسر کشور از حمایت تماشاگران شان در بازی های خانگی محروم باشند! ! خب در چنین فوتبالی چه جای تعجب و گلایه از ناهماهنگی بین یگان ویژه و سازمان لیگ؟ آیا بین وزارت ورزش و جوانان ، شرکت توسعه و فدراسیون فوتبال سه بخش از حوزه ورزش هماهنگی وجود دارد ؟ بین باشگاه ها ، سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال چطور؟ اگر این همه هماهنگی بود پس دلیل این ناهمگونی ها چیست؟ نگارنده این سطور به خاطر دارد ، سی سال پیش هم خبرنگاران با ذکر صلوات ، خدا خدا گویان "دعا " می کردند علی رغم در دست داشتن " کارت خبرنگاری" سالم ، بی دردسر ، بی دغدغه ، بی جنگ اعصاب و بی منت به جایگاه خبرنگاران برسند! هر چند در نهایت می رسیدند اما چه رسیدنی !
بگذریم همین دوست و همکار قدیمی و همان خبرنگار اعزامی مورد اشاره ما که برای تهیه گزارش بازی به ورزشگاه آزادی رفته بود . در تکمیل گفته هایش خاطرنشان کرد که: سرانجام "با پادرمیانی این و آن و کلی عذر خواهی و عزت و احترام وارد شدند". اما این دلیل نمی شود که از بروز یک چنین اشکالی در جریان کار حرفه ای خبرنگاران ، در لیگ حرفه ای فوتبال، چشم مان را ببندیم ! و تلنگری به مسئولان اجرایی مسابقات نزنیم و ننویسیم که : حرمت امام زاده را متولی آن باید نگاه دارد. اگر سازمان لیگ متولی مسابقات لیگ برتر است . وزارت ورزش و ادارات کل آن در استان ها هم متولی ورزشگاه ها هستند. یگان ویژه هم مسئول حفظ و حراست از امنیت و نظم بازی است. اگر هر بخش وظیفه خود را به درستی انجام دهد، مسابقات لیگ حرفه ای ما که درست یا غلط چشم و چراغ فوتبال داخلی مان شده حرمت و اعتبارش حفظ می گردد و خبرنگاران نیز برحسب وظیفه از این همه احترام و اعتبار قلم فرسایی کرده و داد سخن می گویند. اما اگر متولی لیگ ، متولی ورزش و ورزشگاه ، برای حفظ ارزش و اعتبار آن نکوشند، حریم و حرمت " لیگ برتر" با محرومیت تماشاگر و پشت در معطل ماندن خبرنگاران در هم خواهد شکست. از ما نوشتن بود!
*باز هم سنگ و پاهای لنگ !
استقلال خارج از خانه در حالی به سپاهان باخت که اگر نتیجه ای غیر از این به دست می آمد جای تعجب داشت! کافی است "سپاهان " بهترین تیم در فصل نقل و انتقالات لیگ برتر بیست و سوم را با آن ثبات فنی و تقویت هوشمندانه و اعمال مدیریتی قابل قبول ، در مقابل استقلالی بگذارید که ، جدا از عملکرد ضعیفش در فصل نقل و انتقالات، دچار "هزار و یک" حاشیه خود ساخته و تنش و درگیری و ضعف و ایراد در تصمیم های مدیریتی اش در یک فصل اخیر تا به امروز هم بوده است! حال نتیجه چنین تیمی با چنان تیمی خارج از خانه چه می توانست باشد ؟ یا به تعبیر درست تر چه توقعی از آن انتظار می رفت؟! خب استقلال روی اشتباه محرز بازیکنش یک پنالتی به تیم میزبان تقدیم می کند . ضربه پنالتی اسدی با واکنش شجاعانه دروازه بان استقلال دفع می شود . مدافعان استقلال مجددا اشتباه می کنند و در نقش تماشاگر به تماشای ریباند بازیکن حریف می ایستند تا این بار دروازه تیم شان را باز شده ببینند! حال چه گناهی عکاس بی نوای این بازی مرتکب شده که باید با پرتاب سنگ و اشیاء خطرناک "تماشاگر معترض و عصبانی" سرش بشکند و سلامتش به خطر افتد؟ این چه عدالت و چه انصافی است که تماشاگر و طرفدار به خود اجازه می دهد دق و دلی اش را بر سر یک مشت جماعت بی تقصیر خالی کند؟ هنوز نابینا شدن سرباز وظیفه در ورزشگاه را فراموش نکردیم . هنوز سرهای خونین و مالین تماشاگران را در طول برگزاری مسابقات گذشته از یاد نبرده ایم . این چه فرهنگ و چه تربیت و چه منشی است که از برخی تماشاگر ، یک بازی فوتبال اخلال گر ، اوباش و بزهکار ساخته است؟ پس این معاونت ها و کمیته های فرهنگی در وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال چه می کنند؟ پس این باشگاه های فرهنگی چه نقشی دارند؟ سازمان عریض و طویل صدا و سیما چطور ؟ سازمانی که از پرداخت" حق پخش " تلویزیونی یک "برجام نافرجام" ساخته است! باشگاه های ما منبع درآمد ندارند، مالکیت مردمی ندارند ، حق پخش ندارند، ورزشگاه استاندارد و مجهز ندارند، اختیار لازم برای بلیت فروشی و درآمد زایی ندارند و..... در عوض : بدهی دارند، سوء مدیریت و سوء استفاده دارند. دلالان و واسطه هایش درآمد های میلیاردی دارند و .... این وسط چرا :کاسه و کوزه های این همه بدبختی و گرفتاری بر سر عکاسان بخت برگشته یا تماشاگران مغبون از هر سو می شکند ! که را می زنید ؟ چرا می زنید ؟ به کجا می خواهیم برسیم ؟ در این مسیر تا کجا پیش خواهیم رفت؟ فرهنگ عمومی کی اصلاح خواهد شد؟ فرهنگ ورزش و فوتبال حرفه ای چطور ؟ با این همه سنگ بر این پاهای لنگ چه کنیم؟
شکست تراکتور مقابل شارجه از امارات در خانه و در مقابل دیدگان هشتاد هزار تماشاگر هر چند تلخ و ناگوار بود اما باید عبرت آموز و هشدار دهنده باشد. اگر در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد فوتبال باشگاهی ما متکی به ستاره های "نسل طلایی" فوتبال و ورزشگاه مملو از تماشاگر آزادی بود تا حریفان آسیایی ما به ویژه رقبای منطقه غرب آسیا مرعوب و مغلوب شوند. امروز دیگر نمی توان بر فرضیه برتری و آقایی فوتبال ما در آسیا دلخوش داشت و روی چنین پیروزی هایی از قبل حساب کرد! همانطور که دیگر دوره ترس و نگرانی کشورهای حاشیه خلیج فارس از ورزشگاه های پر از تماشاگر و طرفداران پر شور فوتبال ما گذشته است . به هر حال شارجه امارات که بهترین ستاره خارجی اش" میرالم پیانیچ" سی و سه ساله بود، بازیکنی که با روزهای اوجش در تیم ملی بوسنی و بازی خوبش مقابل تیم ملی فوتبال ما در مسابقات جام جهانی 2014 فاصله ای بسیار داشت ، چنان تراکتور را تحت تاثیر فوتبال حساب شده و برتر خود قرار داد که برای هوادار متعصب این تیم باور ناپذیر بود. تراکتور در این بازی هنری برای عرضه نداشت و هرگز در قالب تیم میزبان با حمایت هشتاد هزار طرفدار پر حرارت ظاهر نشد و حتی مغلوبی سربلند هم نبود! و همین "درد" تماشاگر نجیب ورزشگاه یادگار را مضاعف کرده بود و گرنه هواداران تراکتور صرفا به خاطر شکست زبان به اعتراض به عملکرد اعضای تیم محبوب شان نمی گشودند. در نهایت این نماینده و تیم متوسط اماراتی بود که در مرحله پلی آف لیگ قهرمانان فوتبال آسیا به کشورمان آمد و با اختلاف دو گل نماینده فوتبال ما را برد و رفت! حال این سوال مطرح است که : آیا فوتبال باشگاهی ما می تواند از این پس در مقابل رقبای سنتی اش در منطقه غرب آسیا شانسی برای موفقیت و پیروزی داشته باشد؟ این نوشته به معنی آن نیست که باید از این پس نا امید ، بی انگیزه و ترسو به مصاف رقبای خود برویم ، بلکه به این معنی است که ما بدانیم با ادامه این روند در آینده ای نه چندان دور حرفی برای گفتن در فوتبال باشگاهی قاره آسیا نخواهیم داشت. چه بسا خدای نکرده زنگ تفریح رقبای پیشرو در فوتبال قاره شویم. بنابراین ضروری است که هر چه زودتر برای تقویت ساختار و ارکان باشگاه های خود اقدامی جدی به عمل آوریم.
*چشم عقاب را بازیابید
چندی پیش مصاحبه ای از مهاجم سابق برزیلی پرسپولیس که مدعی بود بازیکنان این تیم به او پاس نمی دادند منتشر شد. سال ها پیش از این نیز یکی از پیشکسوتان این باشگاه درمصاحبه خود از موضع گیری بازیکنان قدیمی مقابل بازیکنان جدید در" تاریخ باشگاه" سخن رانده بود . البته گروه گرایی و باند بازی در تیم های باشگاهی ما قدمتی به درازای تاریخ فوتبال کشورمان داشته است و این قبیل مناسبت ها و ارتباط های خاص بین برخی از بازیکنان برای از دورخارج کردن بازیکنان تازه وارد یا خراب کردن آنها در تیم های مختلف حتی در تیم ملی نیز سابقه داشته است و این منحصر به یک یا دو باشگاه نبوده و نخواهد بود. قصدی هم نداریم که مصاحبه و ادعای مهاجم سابق برزیلی پرسپولیس را تائید یا تکذیب کنیم و خدای نکرده بازیکن یا بازیکنانی را متهم به باند بازی کنیم. بلکه می خواهیم خیر خواهانه به یحیی گل محمدی پیشنهاد کنیم که : اگر بازی های گذشته را مجددا آنالیز نمی کند و ایرادهای بازیکنانش را در جلسات فنی نمایش نمی دهد و به آنها در خصوص اشتباه های فردی تذکر های لازم را نمی دهد، حتما از این پس به انجام آن اهتمام ورزد. اما اگر چنین کاری انجام می شود، آنگاه انتظار می رود که ما کمتر شاهد تکرار اشتباهات فاحش فردی برخی از بازیکنان تیمش باشیم ! مشابه اشتباه فاحش علیرضا بیرانوند ، چرا که اگر اصرار او برای خروج از دروازه و انجام بازی نمایشی ، قبلا مورد تذکر" سرمربی" قرار می گرفت چنین گل به خودی منحصر به فردی در دروازه اش نمی روئید! بگذریم که بسیاری از مربیان در فوتبال حرفه ای با چشمانی تیز بین و با کمک آنالیزورهای خود هر حرکت و رفتار بازیکنان را در طول بازی زیر نظر داشته و با ارائه بازخوردهای مناسب و به موقع ، اشتباه های بازیکنان را یادآور شده و سعی در اصلاح آن ها دارند تا یک اشتباه در طول یک بازی دو یا چند بار تکرار نشود. به هر حال این ها را نوشتیم تا در خصوص تعویض دقیقه هفتاد پرسپولیس در بازی با ذوب آهن بنویسیم . زمانی که یاسین سلمانی هافبک تهاجمی جوان این تیم به جای سعید صادقی به زمین آمد تا جان دوباره ای به قرمزپوشان دهد و بازی باخته را برگرداند. سلمانی از این دقیقه چندین بار روی خط طولی جناح راست زمین بدون توپ و اصطلاحا روی دست دانیال اسماعیلی فر حرکت کرد و در حالی که مدافع راست پرسپولیس به وضوح برای راه انداختن هافبک راست این تیم در فضای خالی این منطقه با یک پاس رو به جلو مردد بود ! یا با تعویض منطقه بازی، ناخواسته خطر را از روی دروازه ذوب آهن دور می کرد و زهر حمله تیمش را می گرفت! یا با ارسال پاس عرضی یا پاس به بازیکن نزدیکتر به منطقه "تجمع مدافعان فشرده در مرکز خط دفاع ذوب آهن" ، سلمانی را مثل "تاکسی خالی" مجددا به عقب باز می گرداند ! جالب آن که برخی از این پاس ها هم از دست می رفت! هر چند بعد از چند بار اشتباه متوالی سرانجام "دانیال" دو بار سلمانی را از خط طولی جناح راست راه انداخت و مدافعان حریف را متزلزل کرد. گل محمدی خیلی خوب می داند تیم مدافع نمی تواند تمام عرض زمین را با بازیکنان خود پوشش دهد. بنابراین تیم مدافع به طور طبیعی با رها کردن کانال های طولی مدافعان خود را در قلب خط دفاع و در محوطه هجده قدم متراکم می کند. به همین دلیل است که به تیم های مهاجم توصیه می شود برای باز کردن خط دفاع از تمام عرض زمین استفاده بکنند و با بازی ترکیبی از کناره های خط طولی حملات خود را طراحی کنند . بنابراین به مدافع راست پرسپولیس باید تذکر داده می شد که به جای پاس عرضی یا تعویض منطقه بازی که درصد احتمال بیشتری برای خطا و از دست رفتن توپ دارد از بازی ترکیبی با هافبک راست تیم و ارسال پاس های رو به جلو کنار خط طولی اجتناب نکند. همچنین گل محمدی باید در عمل حمایت خود را از بازیکنان تعویضی به ویژه بازیکنان جوان آشکار کند . او با جدیت بیشتری باید تحولات تیمی را پس از تعویض بازیکنان تازه وارد دنبال کند . اگر چنین مواردی با وسواس بیشتری در پرسپولیس دنبال شود بدون شک بازیکنان جدید با سرعت بیشتری در برنامه های تاکتیکی تیم جا خواهند افتاد و نتایج به دست آمده نیز مطلوبتر خواهد بود.
*لیگ حرفه ای یا شیر بی یال و دم و اشکم؟
پیش از بازی پرسپولیس و ذوب آهن خبرنگار اعزامی کیهان ورزشی ، خبر از یک ناهماهنگی آشکار بین یگان ویژه مستقر در ورزشگاه آزادی و سازمان لیگ داد ،که نتیجه آن ممانعت اولیه از ورود خبرنگاران و معطلی آنها برای استقرار در جایگاه خبرنگاران شد ! ماجرا از این قرار بود که یگان ویژه ادعا می کرد : سازمان لیگ علی رغم درخواست قبلی ، تا هفته سوم مسابقات لیگ برتر هنوز لیست اسامی خبرنگاران "مجاز به تهیه گزارش این رقابت ها " را به آنها نداده، در مقابل سازمان لیگ هم مدعی بود که : این هماهنگی از قبل انجام شده است! این وسط خبرنگار بی نوا باید کنار می ایستاد و منتظر می ماند تا ببیند بالاخره اجازه ورود به ورزشگاه خالی از تماشاگر و نشستن در جایگاه خبرنگاران را می یابد یا خیر ؟ و چه جالب و به یادماندنی می شد اگر خبرنگاران هم به خاطر این ناهماهنگی، اذن ورود به ورزشگاه را نمی یافتند! مجسم کنید یک بازی از سری رقابت های بیست و سومین دوره لیگ حرفه ای فوتبال ، بدون تماشاگر و بدون خبرنگار!! آیا چنین مسابقاتی حدیث " شیر بی یال و دم و اشکم " را در اذهان متبادر نمی کند؟ مسابقاتی که در روزهای غیر تعطیل برگزار می گردد! و در پایتخت و در ورزشگاه ملی اش که به دلیل بی توجهی در طی این سال ها و عدم تامین اعتبارات مورد نیاز پس از گذشت سه هفته از آغاز این رقابت ها هنوز در حال تعمیر و مرمت است تا دو باشگاه به نام آن با میلیون ها هوادار در سراسر کشور از حمایت تماشاگران شان در بازی های خانگی محروم باشند! ! خب در چنین فوتبالی چه جای تعجب و گلایه از ناهماهنگی بین یگان ویژه و سازمان لیگ؟ آیا بین وزارت ورزش و جوانان ، شرکت توسعه و فدراسیون فوتبال سه بخش از حوزه ورزش هماهنگی وجود دارد ؟ بین باشگاه ها ، سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال چطور؟ اگر این همه هماهنگی بود پس دلیل این ناهمگونی ها چیست؟ نگارنده این سطور به خاطر دارد ، سی سال پیش هم خبرنگاران با ذکر صلوات ، خدا خدا گویان "دعا " می کردند علی رغم در دست داشتن " کارت خبرنگاری" سالم ، بی دردسر ، بی دغدغه ، بی جنگ اعصاب و بی منت به جایگاه خبرنگاران برسند! هر چند در نهایت می رسیدند اما چه رسیدنی !
بگذریم همین دوست و همکار قدیمی و همان خبرنگار اعزامی مورد اشاره ما که برای تهیه گزارش بازی به ورزشگاه آزادی رفته بود . در تکمیل گفته هایش خاطرنشان کرد که: سرانجام "با پادرمیانی این و آن و کلی عذر خواهی و عزت و احترام وارد شدند". اما این دلیل نمی شود که از بروز یک چنین اشکالی در جریان کار حرفه ای خبرنگاران ، در لیگ حرفه ای فوتبال، چشم مان را ببندیم ! و تلنگری به مسئولان اجرایی مسابقات نزنیم و ننویسیم که : حرمت امام زاده را متولی آن باید نگاه دارد. اگر سازمان لیگ متولی مسابقات لیگ برتر است . وزارت ورزش و ادارات کل آن در استان ها هم متولی ورزشگاه ها هستند. یگان ویژه هم مسئول حفظ و حراست از امنیت و نظم بازی است. اگر هر بخش وظیفه خود را به درستی انجام دهد، مسابقات لیگ حرفه ای ما که درست یا غلط چشم و چراغ فوتبال داخلی مان شده حرمت و اعتبارش حفظ می گردد و خبرنگاران نیز برحسب وظیفه از این همه احترام و اعتبار قلم فرسایی کرده و داد سخن می گویند. اما اگر متولی لیگ ، متولی ورزش و ورزشگاه ، برای حفظ ارزش و اعتبار آن نکوشند، حریم و حرمت " لیگ برتر" با محرومیت تماشاگر و پشت در معطل ماندن خبرنگاران در هم خواهد شکست. از ما نوشتن بود!
*باز هم سنگ و پاهای لنگ !
استقلال خارج از خانه در حالی به سپاهان باخت که اگر نتیجه ای غیر از این به دست می آمد جای تعجب داشت! کافی است "سپاهان " بهترین تیم در فصل نقل و انتقالات لیگ برتر بیست و سوم را با آن ثبات فنی و تقویت هوشمندانه و اعمال مدیریتی قابل قبول ، در مقابل استقلالی بگذارید که ، جدا از عملکرد ضعیفش در فصل نقل و انتقالات، دچار "هزار و یک" حاشیه خود ساخته و تنش و درگیری و ضعف و ایراد در تصمیم های مدیریتی اش در یک فصل اخیر تا به امروز هم بوده است! حال نتیجه چنین تیمی با چنان تیمی خارج از خانه چه می توانست باشد ؟ یا به تعبیر درست تر چه توقعی از آن انتظار می رفت؟! خب استقلال روی اشتباه محرز بازیکنش یک پنالتی به تیم میزبان تقدیم می کند . ضربه پنالتی اسدی با واکنش شجاعانه دروازه بان استقلال دفع می شود . مدافعان استقلال مجددا اشتباه می کنند و در نقش تماشاگر به تماشای ریباند بازیکن حریف می ایستند تا این بار دروازه تیم شان را باز شده ببینند! حال چه گناهی عکاس بی نوای این بازی مرتکب شده که باید با پرتاب سنگ و اشیاء خطرناک "تماشاگر معترض و عصبانی" سرش بشکند و سلامتش به خطر افتد؟ این چه عدالت و چه انصافی است که تماشاگر و طرفدار به خود اجازه می دهد دق و دلی اش را بر سر یک مشت جماعت بی تقصیر خالی کند؟ هنوز نابینا شدن سرباز وظیفه در ورزشگاه را فراموش نکردیم . هنوز سرهای خونین و مالین تماشاگران را در طول برگزاری مسابقات گذشته از یاد نبرده ایم . این چه فرهنگ و چه تربیت و چه منشی است که از برخی تماشاگر ، یک بازی فوتبال اخلال گر ، اوباش و بزهکار ساخته است؟ پس این معاونت ها و کمیته های فرهنگی در وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال چه می کنند؟ پس این باشگاه های فرهنگی چه نقشی دارند؟ سازمان عریض و طویل صدا و سیما چطور ؟ سازمانی که از پرداخت" حق پخش " تلویزیونی یک "برجام نافرجام" ساخته است! باشگاه های ما منبع درآمد ندارند، مالکیت مردمی ندارند ، حق پخش ندارند، ورزشگاه استاندارد و مجهز ندارند، اختیار لازم برای بلیت فروشی و درآمد زایی ندارند و..... در عوض : بدهی دارند، سوء مدیریت و سوء استفاده دارند. دلالان و واسطه هایش درآمد های میلیاردی دارند و .... این وسط چرا :کاسه و کوزه های این همه بدبختی و گرفتاری بر سر عکاسان بخت برگشته یا تماشاگران مغبون از هر سو می شکند ! که را می زنید ؟ چرا می زنید ؟ به کجا می خواهیم برسیم ؟ در این مسیر تا کجا پیش خواهیم رفت؟ فرهنگ عمومی کی اصلاح خواهد شد؟ فرهنگ ورزش و فوتبال حرفه ای چطور ؟ با این همه سنگ بر این پاهای لنگ چه کنیم؟
*مازیار مهرانی