زبان سرخ
«اصحاب کِیف» !
فرض محال که محال نیست ؛ اگر ما رئیس فدراسیون بودیم و چنین گندی در جام جهانی می زدیم که بوی ناخوشایندش تا فرسنگ ها و البته سالیان سال ، شامه هر جنبنده ای را می سوزاند، اگر به محض پایین آمدن از پله های برقی فرودگاه تهران استعفا نمی دادیم،لااقل یک سوراخ موش ولو با قیمت گزاف ، ابتیاع و تا مدت ها در آن گذران عمر می کردیم و به دنبال جوابی برای اقناع جامعه بسکتبال می گشتیم . خدا را شکر که ما رئیس فدراسیون نیستیم و برای گردن نگرفتن «تپه های ندیده» متوسل به آسمان ریسمان بافتن و مهمل گویی نشده ایم تا دور از جان همه شما ، مخاطب فرهیخته مان را «چارپا» فرض کنیم و...
داشتیم عرض می کردیم که آقایان به جای عذرخواهی و پاسخگویی ، به واسطه حمایت های «مشاور بچه زاغول» و «هدیه ماندگار رسانه ای» چپ و راست در برنامه های تلویزیونی (از این شبکه به آن شبکه) ظاهر شده و تقصیرات را به منتقدین مغرض نسبت داده و این طور فتوا صادر کردند که « کسانی می توانند انتقاد کنند که در کنار نسل طلایی حضور داشته و قهرمان آسیا شده اند ؛ خیلی هایی که وجاهت بین المللی ندارند ، نباید نقد کنند و... »
«مشاورغرب آسیا» که یک مهره تاثیرگذار و شناخته شده در بسکتبال جهان است(!) و بارها خودش را جزو قهرمانان ملی معرفی کرده ، حتما از منازعه و اختلافات جامعه بسکتبال پیرامون جایگاهش مطلع است ، چرا که سینه چاکان، او را نفر یازدهم و مخالفان، نفر دوازدهم «نسل طلایی»می پندارند و عجیب است که رئیس جوان با چنین اعتماد به سقف کاذبی، قصد چسباندن خودش به بزرگان بسکتبال را دارد و تداعی کننده لطیفه «ما سه نفر را کجا می برید؟» می شود ! البته بحث هایی هم درباره چرایی دعوت وی به تیم ملی وقت هست که خودش بهتر از ما می داند و قصد نبش قبر نداریم و...
او که ادعای انقلابی بودن دارد باید پاسخگو باشد که چطور «اصحاب کِیف» را بدون داشتن کمترین شایستگی و بعضا دارای مشکلات اخلاقی، به سِمت های مهم گمارد و اخیرا با وقاحت تمام ، منتقدین عملکردش را [که در این 19 ماه نتیجه اش را دیدیم] مغرض و معاند می خواند؟ برخی از جرثومه های نوظهوری که به عنوان همراه راهی جام جهانی کردید به جز تباه کردن بیت المال چه آورده ای داشته اند ؟ یک بار نوشتیم که خدا به جامعه بسکتبال رحم کرده که فدراسیون تازه به دوران رسیده ها ، یک «حلبی» هم نگرفته ، گرنه دمار از روزگار همه درمی آورد و روزی سه فَس شلاق می خوردیم ؛ چنانچه مشاهده می کنید حالا با همه افتضاحات در قامت طلبکار هم ظاهر شده اند و...
ظاهرا رئیس جوان با همه ویرانه ای که از بسکتبال ساخته و مشکلات عدیده ای که انباشته، قصد اصلاح نداشته و با اصرار ورزیدن بر تکرار اشتباهات و مسیر«بیراهه» ، قصد طی طریق دارد.
خیلی هم عالی ، تکلیفمان مشخص شد . حالا که او قصد تغییر دور و بری هایش را ندارد ، باید خودش تغییر کند و در آینده نه چندان دور شاهد خواهید بود که این اتفاق هم خواهد افتاد. فقط برای ثبت در تاریخ اشاره کنیم که به محض قطع شدن مواجب نخاله ها ، چنان ضربه ای را از جانب «مگسان گرد شیرینی» متحمل می شوید که زخم کاری ناشی از آن تا مدت های مدید آزارتان خواهد داد ؛ خبر دارید که هنوزهیچ اتفاقی نیفتاده ، برایتان «فدراسیون در سایه » تشکیل داده اند و... ؟!
پی نوشت : وینستون چرچیل میگوید: روزی سوار تاکسی شده بودم تا برای مصاحبه به دفترBBC بروم . هنگامی که به آنجا رسیدم به راننده گفتم: ﺁﻗﺎ، ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ.ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ قربان ! میﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍنی ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ. ﭼﺮﭼﻴﻞ می گوید : ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ ﭘﻮﻧﺪی ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ ؛ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ، چشمانش برق زد و ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎی ﭼﺮﭼﻴﻞ! ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍینجا ﻣﻨﺘﻈﺮ میمانم!
داشتیم عرض می کردیم که آقایان به جای عذرخواهی و پاسخگویی ، به واسطه حمایت های «مشاور بچه زاغول» و «هدیه ماندگار رسانه ای» چپ و راست در برنامه های تلویزیونی (از این شبکه به آن شبکه) ظاهر شده و تقصیرات را به منتقدین مغرض نسبت داده و این طور فتوا صادر کردند که « کسانی می توانند انتقاد کنند که در کنار نسل طلایی حضور داشته و قهرمان آسیا شده اند ؛ خیلی هایی که وجاهت بین المللی ندارند ، نباید نقد کنند و... »
«مشاورغرب آسیا» که یک مهره تاثیرگذار و شناخته شده در بسکتبال جهان است(!) و بارها خودش را جزو قهرمانان ملی معرفی کرده ، حتما از منازعه و اختلافات جامعه بسکتبال پیرامون جایگاهش مطلع است ، چرا که سینه چاکان، او را نفر یازدهم و مخالفان، نفر دوازدهم «نسل طلایی»می پندارند و عجیب است که رئیس جوان با چنین اعتماد به سقف کاذبی، قصد چسباندن خودش به بزرگان بسکتبال را دارد و تداعی کننده لطیفه «ما سه نفر را کجا می برید؟» می شود ! البته بحث هایی هم درباره چرایی دعوت وی به تیم ملی وقت هست که خودش بهتر از ما می داند و قصد نبش قبر نداریم و...
او که ادعای انقلابی بودن دارد باید پاسخگو باشد که چطور «اصحاب کِیف» را بدون داشتن کمترین شایستگی و بعضا دارای مشکلات اخلاقی، به سِمت های مهم گمارد و اخیرا با وقاحت تمام ، منتقدین عملکردش را [که در این 19 ماه نتیجه اش را دیدیم] مغرض و معاند می خواند؟ برخی از جرثومه های نوظهوری که به عنوان همراه راهی جام جهانی کردید به جز تباه کردن بیت المال چه آورده ای داشته اند ؟ یک بار نوشتیم که خدا به جامعه بسکتبال رحم کرده که فدراسیون تازه به دوران رسیده ها ، یک «حلبی» هم نگرفته ، گرنه دمار از روزگار همه درمی آورد و روزی سه فَس شلاق می خوردیم ؛ چنانچه مشاهده می کنید حالا با همه افتضاحات در قامت طلبکار هم ظاهر شده اند و...
ظاهرا رئیس جوان با همه ویرانه ای که از بسکتبال ساخته و مشکلات عدیده ای که انباشته، قصد اصلاح نداشته و با اصرار ورزیدن بر تکرار اشتباهات و مسیر«بیراهه» ، قصد طی طریق دارد.
خیلی هم عالی ، تکلیفمان مشخص شد . حالا که او قصد تغییر دور و بری هایش را ندارد ، باید خودش تغییر کند و در آینده نه چندان دور شاهد خواهید بود که این اتفاق هم خواهد افتاد. فقط برای ثبت در تاریخ اشاره کنیم که به محض قطع شدن مواجب نخاله ها ، چنان ضربه ای را از جانب «مگسان گرد شیرینی» متحمل می شوید که زخم کاری ناشی از آن تا مدت های مدید آزارتان خواهد داد ؛ خبر دارید که هنوزهیچ اتفاقی نیفتاده ، برایتان «فدراسیون در سایه » تشکیل داده اند و... ؟!
پی نوشت : وینستون چرچیل میگوید: روزی سوار تاکسی شده بودم تا برای مصاحبه به دفترBBC بروم . هنگامی که به آنجا رسیدم به راننده گفتم: ﺁﻗﺎ، ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ.ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ قربان ! میﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍنی ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ. ﭼﺮﭼﻴﻞ می گوید : ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ ﭘﻮﻧﺪی ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ ؛ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ، چشمانش برق زد و ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎی ﭼﺮﭼﻴﻞ! ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍینجا ﻣﻨﺘﻈﺮ میمانم!
*کامران خطیبی
پربازدید ها
آخرین اخبار