مسئولان ورزش باور کنند که کسی نیستند، فقط امانتدار مردمند
*دغدغه
خدمت به مردم
در هر کاری از امور اجتماعی اگر مردم و خدمت به جامعه، هدف و دغدغه اصلی و مهمتر مسئولان باشد، هر تلاشی که در این راه صورت می گیرد، البته نتایج مثبت و مبارکی در پی خواهد داشت.در ورزش هم داستان غیر از این نیست و اگر فکر و عمل مسئولان به سمت خدمت به مردم و جامعه باشد و اهداف شخصی و اغراض باندی یا اصلا مطرح نبوده یا کاملا در حاشیه باشند، وضعیت ورزش مستعد و بالقوه توانمند ایران بسی بهتر از این خواهد بود.
*هدف دست یافتنی
بارها و سال هاست که درباره لزوم رویکرد مردمی نزد مسئولان ورزش می نویسیم و برآن تاکید مکرر داریم. حرف ما هم روشن است و برای فهم نیاز به معنا و تفسیر ندارد. در میان دیدگاه ها و گرایش ها و جهت گیری های مختلفی که در ورزش وجود دارد و هرکسی به نفع خود سعی می کند همه چیز ، از ابزار مادی گرفته تا استعداد و سرمایه های انسانی را به سمت تحقق اهداف خود بکشاند و به کار گیرد، مسئولان ورزش باید به سمت آن گرایش و مطالبات و توقعاتی بروند که صاحبان اصلی یعنی" مردم" پشت آن قرار گرفته اند و این هدف دست نیافتنی نیست، مگر آنکه مسئولان ورزش - خاصه آنها که در مقامات بالاتر نشسته و پست های مهمتری دارند ، مثلا وزیر و معاونانش - به این واقعیت اذعان و باور داشته باشند که صاحبان اصلی این پست و مقام ها مردم هستند و آنها به امانت و برای مدتی محدود به ایشان واگذار کرده اند تا در آن فرصت منشا خدمت برای جامعه باشند.
*حلوا ، حلوا گفتن !
تاکید می کنیم در این باره شعار و حرف - که اتفاقا زیاد هم از زبان مدیران و مسئولان ریز و درشت می شنویم - کارساز نیست و دردی را دوا نمی کند. هیچ جا حرف و شعار به تنهایی مشکل گشا نیست و موجب حرکت رو به جلو نمی شود . حرف و شعار وقتی کارساز است که با عمل - آن هم عمل صالح، عمل مومنانه و عمل صادقانه - کامل شود. در فرهنگ عامه داریم و همه شنیده ایم که می گویند : " با حلوا ، حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود" . حرف کاملا درستی است . در این بحث هم با " مردم، مردم" گفتن، دردی از دردهای ورزش درمان و گامی به جلو برداشته نمی شود.
*تضاد حرف با عمل
شعار " مردم " باید با " کار مردمی " همراه باشد. نمی شود حرف از مردم و خدمت به مردم و ورزش برای مردم و... بزنید اما درعمل به جای پاسخگویی به خواسته های مردم ، یکسره به دنبال راضی کردن باندهای مداخله گر و مخرب ثروت و قدرت باشید. نمی شود در حرف و سخن و مصاحبه و برای جلب اعتماد مردم و رای مساعد نمایند گان درباره رفتن به دنبال مطالبات و انتظارات جامعه گفت اما در عمل به دنبال اجرای خرده فرمایشات و تحمیل ها و انجام سفارش های عناصر جاه طلب و متنفذی بود که خارج از حوزه ورزش برای ورزش و مسئولان خط و ربط تعیین و امر و نهی می کنند و مدیر و رئیس غیر ورزشی و غیر متخصص سفارش می دهند.
*ما کسی نیستیم
مدیری که باور دارد این پست ها به امانت برای مدتی از طرف مردم به او واگذار شده ، هرگز زیر بار تحمیل و سفارش و خرده فرمایشات افراد جاه طلب و باندباز یا فامیل باز نمی رود و جز به خواسته مردم به هیچ انتظار و توقع غیر منطقی از طرف هرکسی که باشد - حتی به قیمت استعفا و کناره گیری - پاسخ مثبت نمی دهد. اتفاقا چند روز پیش رهبر انقلاب به مناسبت هفته دولت در دیدار با رئیس جمهور و کابینه ایشان که خوشبختانه آقای کیومرث هاشمی ، سرپرست فعلی وزارت ورزش ( و به احتمال زیاد وزیر آینده ورزش) هم حضور داشت ، در خلال سخنان خود نکته ای بسیار مهم و حساس و تعیین کننده را برای چندمین بار یادآور شده و بر آن تاکید کردند که به گمان ما باید بیش از هر سخن و تذکری ، نه فقط جمع حاضر که هر کسی در این مملکت صاحب پست و مقام است آن را آویزه گوش خود کند و برای همیشه به خاطر بسپارد و اما آن سخن :" ما حق نداریم از جایگاه بالا و متکبرانه با مردم حرف بزنیم، زیرا ما اصلا کسی نیستیم و آنچه هست متعلق به مردم است و اگر مسئولیتی هم به ما داده شده، اولا مردم داده اند و ثانیا برای خدمت به مردم است."
*عمل به یک توصیه بسیار مهم
خوشبختانه بعد از آن جلسه، آقای هاشمی هم در مصاحبه ای که داشت، بر این جمله رهبری تاکید و اظهار امیدواری کرده بود که بتواند به نوبه خود به این سفارش بسیار مهم و کلیدی عمل کند:" وظیفه داریم رهنمودهای ایشان را در ادامه نصب العین خود قرار دهیم تا به کمک خدا در ادامه خدمتگزاری به مردم به توفیق برسیم." آقای هاشمی با تاکید بر تذکر مهم رهبری( که بالاتر آوردیم) اضافه می کند:" این موضوع در اولویت دولت مردمی خواهد بود و تلاش خواهم کرد این فرمایش را تا آخرین روز فرصت خدمت به مردم، در مقابل چشم خود قرار دهم. "
*باید به نسخه عمل کرد ، نه اینکه نگاه کرد!
عمل به اصول مساله مهمی است که متاسفانه خیلی جاها در ورزش ما گم و کمرنگ شده است. نسخه تجویزی پزشک وقتی شفابخش و درمان کننده است که طبق آن عمل شود وگرنه نوشته روی کاغذ که دردی را دوا نمی کند. البته ناگفته پیداست که در برابر کار اصولی که به نفع مردم و کشور باشد، کسانی که جز به منفعت و ارضای هوس های شخصی نمی اندیشند و هیچ چیز جز آن برایشان مهم نیست، سرو صدا و هو و جنجال راه می اندازند و از طریق رسانه ها و سایر ابزار در اختیار، " جیغ بنفش " می کشند و با تمام توان به مقابله برمی خیزند.
*رضای الهی در کار برای مردم
مهم این است که مدیران و مسئولان از این مقاومت ها و مقابله ها هراسان و تسلیم نشوند و تحت تاثیر فشارها و هو و جنجال هوچی ها از راهی که منتهی به هدف و به نفع مردم و منافع ملی است، ، برنگردند و با جرات و شجاعت به کاری که می کنند و مسیری که می روند شجاعانه وفادار و مومن باشند. کار برای مردم کاری است که رضایت خدا در آن است و مهم نیست که مشتی فرصت طلب و دلال صفت ناخشنود باشند.
*شروع کار تیم ملی
لیگ فوتبال ایران پس از برگزاری چهار هفته ابتدایی، به خاطر در پیش بودن بازی های دوستانه تیم ملی موقتا تعطیل شد. این تیم قرار است طی روزهای آینده دو بازی تدارکاتی مقابل تیم هایی از اروپا( بلغارستان) و آفریقا( آنگولا) برگزار کند. تیم ملی هرچقدر فعال باشد و در بازی های دوستانه و تدارکاتی بیشتری حاضر شود، منسجم تر و آبدیده تر می شود. مشکلی که ما طی سال های اخیر داشته ایم تعداد کم بازی های تدارکاتی و آماده سازی بوده که به نظر می رسد در دوره اخیر این مشکل در حال حل شدن است. شرکت در بازی های دوستانه و تورنمنت های چند جانبه اتفاقی است که برای تیم ملی رخ می دهد. مسابقات چهارجانبه اردن نیز برنامه بعدی است که موید حرف ماست.
*جای خالی تورنمنت های بین المللی
ما خودمان هم اگر بتوانیم در کنار بازی های دوستانه در طول سال ، یکی دو تورنمنت کوچک و موثر برگزار کنیم، اقدام بسیار مفیدی است که جای آن به ویژه در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تقویم فوتبال ما خالی است. ما اگر بخواهیم به معنای واقعی به دنبال پیشرفت و بهتر شدن فوتبال باشیم ، باید درست و به جد خرج کرده و به جای هزینه های گزاف و گاه اسراف گونه پول فوتبال را خرج پیشرفت آن کنیم. باید اقداماتی انجام دهیم که باعث رونق و مشارکت مردمی و بهتر شدن حال و روز فوتبال کشورمان شود. برگزاری دیدارهای دوستانه در خارج و داخل خانه و برپایی تورنمنت های چند جانبه با حضور تیم های داخلی و خارجی و در رده جوانان و بزرگسالان از این نوع اقدامات است که جای آن در فوتبال و تقویم ملی فدراسیون مربوطه خیلی خالی است.
*بهترین اقدامات برای تیم ملی
اتتظار می رود که دست اندرکاران فوتبال و مربیان و متولیان تیم ملی از فرصت ها و امکانات موجود بهترین استفاده را ببرند و در جهت ساختن و تقویت یک تیم هر چه بهتر و قوی تر از هیچ تلاش و اقدام بایسته ای فروگذار نکنند. در خبرها خواندیم که سرمربی تیم ملی حواس جمعی دارد . او در جمع خبرنگاران گفته بود : " تلاش می کنیم برای داشتن یک تیم ملی قوی و کسب رضابت مردم بهترین اقدامات را انجام دهیم ." ( نقل به مضمون) امیدواریم به این وعده عمل شود و فشارها و تحمیل ها و باج خواهی ها و خلاصه هر آنچه که به عنوان مزاحم و مخل کار به میدان می آید تا سهم و قسمت خود را بگیرد، مانع از آن نشود که ایشان به جای اینکه به دنبال رضایت و خشنودی مردم و دوستداران فوتبال و تیم ملی باشد و روی این موضوع تمرکز کند، فکر و ذکرش آرام کردن و راضی کردن باندها و جریاناتی باشد که اگر حتی تمام تیم ملی را هم به آنها بدهی، راضی و قانع نمی شوند و بیشتر و باز هم بیشتر می خواهند.
*جریانات گستاخ
بالاتر و در آغاز مطلب نوشتیم که حتی اگر مدیران و مسئولان ورزش هم بخواهند فقط و فقط در جهت رضایت علاقه مندان ورزش و مردم ایران کار کنند، جریانات گستاخ و باندهای زیاده خواهی هستند که با تمام قوا جلوی آنها صف می کشند و اجازه نمی دهند در شرایط کنونی و وضع موجود که به نفع و به کام آنهاست ، تغییری مثبت و به نفع ورزش چهره بندد. در تیم ملی هم ماجرا غیر از این نیست .
*برنامه های خیلی طلایی!!
اگر الان جریانات منفعت جو و فرصت طلب چیزی درباره تیم ملی و کادر فنی آن نمی گویند و به چند زخم زبان و متلک پراکنده و گهگاهی اکتفا کرده اند، به این خاطر است که فعلا درباره این تیم خبر و اتفاق خاصی وجود ندارد . اینها فعلا در آماده باش هستند تا سربزنگاه هو و جنجال و آه و واویلا راه بیندازند ، درست همان کاری که سال 86 بعد از حذف تیم ملی - آن هم با ضربات پنالتی - با تمام قوا و همه جانبه به سرکردگی بعضی از برنامه های" خیلی طلایی"! علیه تیم ملی - و خاصه سرمربی وقت آن که همین آقای قلعه نویی بود - انجام دادند و این لکه ننگ را برای همیشه در کارنامه خود ثبت کردند ، به طوری که اگر پیش هرکسی ادعا کنند ، پیش کیهان ورزشی نمی توانند دم از آزادی بیان و عدالت و... بزنند ، چون خیلی راحت و وقیحانه حرف های نماینده کیهان ورزشی را به کلی در برنامه های طلایی خود حذف و سانسور کردند ، فقط به این جرم! که این مجله با آن سابقه و قدمت و اعتبار حاضر نشده بود به ساز" شومن" های تلویزیونی رفتار کند و طبق میل مبارک آنها که خود را صاحب فوتبال و تلویزیون می دیدند، حرف بزند و موضع گیری کند.
*نبش قبر نمی کنیم
این ها نبش قبر نیست ، تجربیات گران و درس عبرت های ذیقیمتی است که هرکسی به سهم خود باید در ذهن خود بسپارد و با استفاده صحیح و به موقع از آن ، مانع از تکرار اتفاقات مشابه شود. این ماجرا و درس های آن را سرمربی تیم ملی - که خود بیش از هر کسی آماج حملات این جریان باج خواه و پرمدعا بود- باید در نظر داشته باشد. عرض کردیم هرگز بحث کینه توزی و انتقام گرفتن و نبش قبر نیست، برعکس حرف ما این است که درس ها و عبرت ها را هرگز نباید فراموش کرد وگرنه همه می دانیم که بخشش از بزرگان و بزرگواران است.
*اوضاع متفاوت ورزش های توپ و توری
ورزش های توپ و توری ما یعنی والیبال و بسکتبال این روزها و بعد از پایان رقابت های بین المللی که در آن شرکت داشتند با انتقادات و بحث های زیادی درگیر هستند. والیبال در خانه و شرایط میزبانی ( در شهر ارومیه) با شکست 0-3 مقابل ژاپن ، به مقام دومی آسیا بسنده کرد. نمایش والیبالیست های ایران در این رقابت ها به ویژه شب فینال نتوانست رضایت کارشناسان را جلب کند، ضمن اینکه به شدت با اعتراض تماشاگران حاضر در سالن مواجه شد . ضمن اینکه والیبال پیش از این نیز در مسابقات لیگ جهانی در رقابت با بزرگان دنیا کارنامه و نمایشی انتقاد برانگیز داشت.
*انتظار از والیبال
والیبال طی دو سه دهه اخیر روند و حرکتی رو به جلو داشته و تحسین و رضایت دوستداران ورزش را برانگیخته است. این پیشرفت های جهش آسا و غیر قابل انکار به طور طبیعی توقع و انتظارات اهالی ورزش را بالا برده ، به طوری که کسب مقام دوم آسیا و شکست مقابل ژاپن - یکی از قدرت های قدیمی والیبال دنیا - هم به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.
*بهترین تصمیم برای آینده
طبق
روال و رسم غلط جاافتاده نزد بعضی از کارشناسان و رسانه ها، تیغ تیز انتقادات در
والیبال متوجه سرمربی ایرانی تیم ملی شد و
بحث قدیمی و از اساس باطل " مربی ایرانی و مربی خارجی " گرم و بلکه داغ
شده است. به گمان ما مسئولان والیبال برای خاموش کردن این برخوردها و بحث ها - که
بعضی وقت ها به غوغا و تصفیه حساب می ماند - باید ابتکار عمل را به دست بگیرند و
با تشکیل اتاق های فکر و کمیته فنی متشکل از چهره های واقعا فنی و خوشفکر، با تحلیلی
همه جانبه ، بهترین تصمیم را برای آینده والیبال اتخاذ نمایند
.
*در بسکتبال ، بدیهیات رعایت نمی شود
در بسکتبال اما قضیه خیلی متفاوت است. اینجا داستان با والیبال که چرا مثلا در جمع غول های جهان ندرخشیده و مقام درخور کسب نکرده یا چرا قهرمان آسیا نشده و دوم شده، کاملا فرق دارد. اینجا صحبت سر مقدمات و بدیهیاتی است که اصلا رعایت نمی شود، بحث بر سر اصول و ضوابطی است که نادیده گرفته می شود. درد بسکتبال درد گرانی است و از مسئولان این رشته که خود مسبب این اوضاع هستند، هیچ توقع و انتظاری نمی رود و هیچ مسئول بالادستی و مرکز نظارتی هم نیست که بازرسی و واکاوی کند در این رشته چه می گذرد، چگونه مدیریت می شود و دارند بر سر بسکتبال چه بلایی می آورند. تقریبا هیچ کارشناس و استخوان خرد کرده و ورزش شناسی نیست که شرایط حاکم بر بسکتبال را تایید کند و در این باره برخوردهایی که در بعضی از محافل داشته ایم و تماس هایی که از سوی دلسوزان و متخصصان این رشته با کیهان ورزشی گرفته می شود، گواهی می دهند.
*نظام ملوک الطوایفی در بعضی از فدراسیون ها!
آنچه بر بسکتبال ما می گذرد و نتایج آن بیش از هرجا در بعد فنی آشکار می شود که در مثلا مسابقات جام جهانی هر پنج بازی را می بازیم و حتی به لبنان هم" نه" نمی گوییم و در جمع 32 تیم - آن هم به لطف تفاضل گل بالاتر از اردن - سی و یکم می شویم، مصداق کامل حرف همیشگی این مجله است که بارها انتقاد کرده، ورزش ما خیلی جاها به صورت ملوک الطوایفی اداره می شود و هرکسی که توانست با لطائف الحیل، لابی گری و باندبازی و سفارش از مقامات بالاتر و خلاصه از هر راه و به وسیله هر ترفندی( البته به غیر از لیاقت و کاربلدی!) اکثریت آرا را به دست آورد و بر صندلی ریاست فدراسیون تکیه بزند، دیگر آنجا را ملک طلق و میراث خانوادگی خود می داند و چهار سال و بلکه بیشتر، عقل کل مابانه بساط خودکامگی راه می اندازد و هر طور دلش می خواهد، با آن رشته رفتار می کند و...
*اصولی که قربانی می شوند
کسی هم حق ندارد که به آقایان بگوید بالای چشمتان ابروست! مشکل بسکتبال با والیبال و خیلی از رشته های ما فرق دارد . مشکل در والیبال بیشتر جنبه فنی و ورزشی دارد ولی در بسکتبال - و البته چند فدراسیون دیگر - بحث بر سر اصولی است که نادیده گرفته شده و ارزش هایی است که قربانی و پایمال خودخواهی ها و خودکامگی ها و سوءتدبیرها و رفیق بازی ها و قومیت گرایی ها و... می شوند .
* سیدمحمدسعید مدنی