PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - December 12 2024
کد خبر: ۸۲۱۱۰
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۳
... از رعایت اصول تا شامورتی بازی

پیروزی ژاپن ، شگفتی نیست، اعجاز برنامه ریزی و تدبیر است

پیروزی ژاپن ، شگفتی نیست، اعجاز برنامه ریزی و تدبیر است

*مدیریت تحولگرا

دست زدن به اقدامات تحول آفرین در ورزش، موضوعی است که بسیاری از کارشناسان و اهل فن به آن توصیه می کنند . از سوی دیگر مسئولان ورزش و غیر ورزش هم در سخنان خود بر موضوع تحول اصرار دارند و اخیرا شنیدیم که رئیس جمهور در یکی از جلساتی که در هفته دولت داشت برای چندمین بار بر آن تاکید کرد و از مدیران خواست که در این باره اقدام کنند. ایشان صریحا اعلام کرد که مدیری که تحولگرا نباشد و در حوزه کاری خود دست به تحولات مثبت در جهت مردمی کردن امور نزند ، در دولت او جایی ندارد . ( نقل به مضمون )

*شعاری که به آن عمل شد

قبلا هم نوشته ایم ما که با ورزش سروکار داریم ، دیدیم که رئیس جمهور به این سخن اولتیماتوم گونه خود عمل کرد و بعد از کمتر از دو سال این حوزه در سطح وزارت دچار تغییرات اساسی شد که نمی تواند دلیلی به جز این داشته باشد که طی دو سال از شروع کار دولت انقلابی و مردمی ، هیچ تحول ملموس و معنی داری در روند مدیریتی و ساختاری ورزش رخ نداد و همه چیز بر پایه و روال گذشته می چرخید. امیدواریم مدیریت جدید ورزش هم سخن رئیس جمهور را جدی بگیرد و با توجه به شناختی که از واقعیات ورزش ایران دارد، ضرورت تغییر و تحولات انقلاب گونه را احساس کند.

*از واقعیت نباید فرار کرد

تعارف نداریم . ورزش مستعد و بالقوه پرظرفیت ایران مدت های مدید است که از ریل خارج شده و راه و هدف خود را گم کرده است. آنچه که هست و به نام ورزش - خاصه در کلاس قهرمانی - در کشور ما فعال است، اصلا با آنچه باید باشد و مردم و دوستداران ورزش می خواهند باشد ، به هیچ وجه و در هیچ جنبه ای - چه اداری و اجرایی و چه فنی و اخلاقی و فرهنگی - سازگاری و قرابتی ندارد و این واقعیتی است غیر قابل انکار که نباید نادیده گرفت و از آن فرار کرد بلکه باید با شهامت به آن اعتراف کرده و برای ایجاد اصلاح ، شجاعانه و جهادی به جنگ مشکلات رفت.

*ترجیح مصلحت شخصی به منافع ملی

ماستمالی و توجیه کردن و بازی با کلمات و شعار دادن ، اما در عمل تسلیم این واقعیت تلخ بودن و به عاملان و مسببان آن باج دادن و طبق میل شان عمل کردن ، عمر و انرژی و پول را بر باد می دهد و ورزش را به گرفتاری و مخمصه بیشتر دچارمی کند، چنانکه کرده است و این دلیلی ندارد به جز آنکه هرکسی طی سال های اخیر سکان مدیریت را در دست گرفته ، به جای اینکه مصالح ورزش و منافع ملی و مطالبات مردم را در نظر بگیرد ، بیشتر مصلحت خود را ترجیح داده و جرات درافتادن با جریان های انگل و مزاحم و مخرب را نداشته و با آنها کنار آمده و طبق خط وربط و منافع نامشروع شان عمل کرده است.

*راه و بیراهه

برای اصلاح این وضع بدیهی است از این راهی که فکر می کردیم " راه " است - و در واقع " بیراهه " ای بیش نیست - باید برگردیم و خرابی ها وغلط کاری ها را اصلاح کنیم . این وظیفه ای است که خواه و ناخواه بر دوش هر کسی است که سکان مدیریت ورزش را در دست می گیرد . تا زمانی که مسئولان ورزش از انجام این کار طفره روند و زمان و فرصت مدیریت را به بطالت و روزمرگی هدر دهند، نه تنها اصلاحی صورت نمی گیرد که بر کمیت و حجم مشکلات افزوده می شود و کار برای آیندگان دشوارتر خواهد شد.

*روش های غلط و من درآوردی

چنانکه پیش از این هم بارها نوشته و به سهم خود تاکید کرده و البته گوش شنوایی نیافته ایم، راه اصلاح ورزش مشخص است. این راهی است که عقل و تجربه و مهمتر از همه کتاب خدا و آموزه های الهی پیش روی ما می گذارد منتها ما و البته مسئولان ورزش - علی رغم ادعاهایی که دارند و شعارهایی که سر می دهند - درعمل به هیچیک از اینها پایبند نیستیم و از کجراهه و بیراهه ها می رویم و روش های من درآوردی وغلط ابداع می کنیم. غالبا مسئولان ورزش نشان داده اند که نه به تجربه بشری اعتقاد دارند و نه به تشخیص و حکم عقل و نه بدتر از همه ، آموزه های مکتبی.

*پیشرفت در سایه اصول

اینها حتی برخلاف آنچه که بعضی وقت ها و از سوی بعضی از افراد مطرح می شود ، از " غرب " پیروی نمی کنند و یا اگر هم می کنند ، مقلد چیزهایی هستند که غربی ها و متفکران آنها به عنوان نقطه ضعف می شناسند و انتقاد دارند. درغرب یا هرجای دیگر هیچ پیشرفتی اتفاق نمی افتد مگر آنکه از" اصول" تبعیت شود. اصول هم همگانی و بشری و فرازمانی است و به شرق و غرب ، دیروز و امروز و قدیم و جدید ربطی ندارد.

*قانون تاریخ و سنت الهی

" دروغ " - چه قدیم و عهد باستان و چه امروز - " بد " است و " راستی و صداقت " خوب است و ارزش مثبت و سازنده زندگی به حساب می آید. هرکسی به این اصول که می شود آن را " قوانین تاریخ" یا به زبان کتاب آسمانی ما "سنت الهی" دانست، عمل کند و احترام بگذارد و در امور جامعه به کار ببندد، نتایج مثبت و روشن آن را در همین زندگی دنیوی می بیند منتها همانطور که عرض کردیم باید به این اصول ، " عمل" کرد و به آن عملا مومن بود ، نه اینکه فقط درباره آنها سخن سرایی و اظهار فضل کنیم.

*به شرط ایمان و عمل

قرآن کریم در یکی از آیات سوره آل عمران خطاب به مسلمانان می فرماید:" ولا تهنوا و لا تحزنوا، انتم الاعلون" . " ای مسلمانان ناراحت و محزون و نومید نباشید، شما بهترین هستید " اما بلافاصله اضافه می کند :" ان کنتم مومنین". " به شرط آنکه به مرام و اصول زندگی - که جملگی در کتاب خدا آمده - مومن و عامل و پایبند باشید. " دنیا ، دنیای عمل و کار و ابتکار است ، امتیاز و جایزه و پیشرفت و تمدن را به شناسنامه و قومیت و مذهب و نژاد و... نمی دهند بلکه به کسی و جامعه ای می دهند که در عمل مومن به اصول باشد، به کسی و جامعه ای می دهند که با رعایت قوانین حاکم بر زمین و زمان، لیاقت و شایستگی و مهمتر از همه صداقت و اراده خود را ثابت کند.

*پاسخ به یک سوال همیشگی

خالق زمین و هفت آسمان، بدهکار هیچ شناسنامه و رنگ و نژادی نیست . پاسخ این سوال - که بیشتر برای جوانترها مطرح است - که چرا کشورهایی که مسلمان هستند و نماز می خوانند و به حج می روند و روزه می گیرند و... نسبت به کشورها و ملت هایی که هیچکدام از این کارها را نمی کنند، عقب مانده تر بوده و با کلی مشکل و گرفتاری های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و... دست به گریبان هستند، همین جاست.

*ملحدان مجاهد و مومنان قاعد!

خدا رحمت کند دکتر شریعتی را. او در یکی از سخنرانی های خود که بعدها به نام" شیعه ، یک حزب تمام" چاپ شد به این سوال همیشه مطرح چنین پاسخ می دهد که اشکال کار آن است که ما می آییم "مومنان قاعد" ( مذهبی های نشسته و تنبل ) را با " ملحدان مجاهد "( بی مذهب های جهاد گر و تلاشگر ) مقایسه می کنیم. آنها شاید مانند ما معتقد نباشند یا لااقل به اندازه ما از دین و مذهب حرف نزنند، اما در عمل به اصول - اصولی که مذاهب راستین از جمله اسلام هم آنها را تایید می کنند- وفادارند و در زندگی خود سعی می کنند " اصولی تر" عمل کنند ، در حالی که ما از دین و مذهب و ایمان دم می زنیم اما در عمل برعکس و بدتر ، ضد آن عمل می کنیم.

*هرگز به شمال نمی رسیم!

قبلا هم این مثال را زده بودیم که ما یکسره دم می زنیم که می خواهیم به سمت " شمال" برویم و " شمال" ، " شمال" می کنیم اما عملا به سمت جنوب در حرکت هستیم. خوب ، معلوم است که هیچوقت به شمال نمی رسیم . ‌ما در ورزش حرف از پیشرفت و لزوم اصلاح غلط کاری ها و اشتباهات و انحرافات می زنیم ، اما عملا در این مسیر گام برنمی داریم ، سهل است که به شکل وارونه و برعکس عمل کرده و اشتباهات را تکرار و بر کمیت و کیفیت مشکلات اضافه می کنیم.

*بعد از آقای رئیس، سرمربی هم اخراج شد

در خبرها داشتیم که به دنبال اخراج رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا، سرمربی تیم ملی بانوان این کشور - که اخیرا آن را به مقام قهرمانی جهان رسانده بود - نیز برکنار شد. همه ، ماجرا را می دانیم و اینکه چه اتفاقی افتاد که تیم قهرمان درست در شب قهرمانی با این بگیر و ببندها و اخراج ها مواجه شد . بحث ، بحث اخلاق و اصول است که برای بقای یک جمع و جامعه باید عملا محترم شمرده شود. هیچ عاملی - حتی قهرمانی و پیروزی و هیجانات و احساسات ناشی از آن - نباید دلیلی باشد که اصول نادیده گرفته شود. هرجا و هر کشور و مردمی با هر اعتقاد و نژاد و مذهبی این اصول را رعایت کرده و آنها را فدای مسائل کوچکتر نکند، در مسیر پیشرفت و موفقیت حرکت می کند ، می خواهد اسپانیا باشد یا هر جای دیگر.

*در ورزش حرفه ای ، اصول قربانی مقام نمی شود

رمز تداوم موفقیت ها و تکرار قهرمانی ها هم در همین جاست. مسئولان ورزش آن کشور خوب می دانند و یادشان نرفته که اگر به مقام قهرمانی فوتبال زنان جهان رسیده اند حتما به دلیل رعایت اصول بوده و اگر می خواهند این قهرمانی ها ادامه داشته باشد و کماکان در مسیر پیشرفت حرکت کنند باید در ادامه کار به همان اصول وفادار باشند. این است که با هر فرد متخلف در هر مقامی - خاصه کسانی که مسئولیت های مهمی دارند و در حین انجام وظیفه آنها را نادیده گرفته و برخلاف شئون و هنجارها عمل کرده اند - به فوریت و با قاطعیت برخورد کرده و ماجرا را تا رسیدن به نتیجه و تنبیه خاطی و... رها نمی کنند و به حرف و سفارش هیچکس و هیچ مقامی توجه ندارند.

*در حد " هیچ"!

آنها خوب می دانند که این قهرمانی ها و موفقیت ها با همه اهمیتی که دارند در برابر اصول و ارزش های پیشبرنده و مقبول نزد جامعه ملی و جهانی ‌، چیزی در حد " هیچ" است. این است که عرض می کنیم حتی در حرفه ای ترین سطح ورزش و فوتبال دنیا، کمیت گرایی هرگز " اصل" نبوده و نتیجه گرایی و رسیدن به قهرمانی و مقام و سکو به هر قیمت ، مورد تایید نیست و ... در این باره نمونه ها - آن هم در حرفه ای ترین سطح ورزش دنیا - فراوان است که نکته اشاره شده ، یکی از تازه ترین آنهاست.

*از این نظر خیلی عقب افتاده ایم

خلاصه حرف این است که بدون تعارف ، ورزش ما از این نظر خیلی از قافله عقب است. اینجا کافی است تیمی قهرمان شود یا مقامی در سطح بین المللی کسب کند، آن وقت دیگر به صرف و دلیل " حلبی کسب شده "، همه چیز و هر کاری مباح بوده و ملک و ملت تا مدت ها بدهکار است و کسی جرات ندارد به تیم و فرد قهرمان بگوید که بالای چشمت ، ابروست!

*تا دیرتر نشده، تکان بخورید

قبل از اینکه از بحثی که آغاز کرده ایم، خارج شویم ، خوب است به یک نمونه دیگر که همین هفته پیش اتفاق افتاد و دلیل آن به جز کار اصولی وعلمی از یکسو و اراده و همت انسانی از سوی دیگر ، نیست حداقل اشاره ای داشته باشیم و ضمن تحسین کردن - و البته حسرت خوردن - امیدوار باشیم که مسئولان ما هم هر چه زودتر به خودشان بیایند و تا از این دیرتر نشده ، دست از روزمرگی و کار باری به جهت و دل بستن به نتایج زودگذر و الکی خوشی بردارند و بیش از پیش به کار اساسی و ساختاری با رعایت اصول و ارزش ها روی بیاورند.

*شگفتی نیست، اعجاز برنامه ریزی است!

تیم ملی فوتبال ژاپن در دیداری دوستانه و تدارکاتی در ورزشگاه " فولکس واگن " شهر وولفسبورگ ، تیم ملی فوتبال آلمان - یکی از پرافتخارترین تیم های تاریخ فوتبال جهان - را شکست داد. این پیروزی تعجب و تحسین علاقه مندان به فوتبال در چهار گوشه جهان را برانگیخت و خیلی ها آن را به حساب شگفتی های این رشته گذاشتند اما کسانی که کمی دقیق تر و عمیق تر اخبار و رویدادها را دنبال می کنند، این بازی و نتیجه را هرگز به حساب " شگفتی" و" اتفاق" و" شانس" نمی گذارند چرا که خوب می دانند ژاپنی ها حداقل از چهل سال پیش حرکتی علمی، اصولی و اساسی را برای تحول ریشه ای و ساختاری در فوتبال خود آغاز کرده اند .

*... از کارتون فوتبالیست ها تا قهرمانی جهان

این حرکت نامریی و با طمانینه که از خصوصیات فرهنگ و خلقیات ژاپنی است و از حدود بیست و پنج سال پیش و نخستین صعود فوتبال این کشور به جام جهانی در سال 98 ( فرانسه) قابل رویت بود ، کماکان تا حصول به نتیجه و هدف پیگیری می شود. صعود به جام جهانی و المپیک و دو سه قهرمانی در آسیا و باشگاه های این قاره ، هدف نهایی ژاپنی ها نیست . آنها برای قهرمانی جهان در حدود سال های 2050 ، برنامه ریزی کرده اند. در این باره یک بسیج عمومی هم صورت گرفته و هر کسی و سازمانی که می تواند در تحقق این هدف ملی (Nation goal) نقش داشته باشد و گام بردارد به میدان آمده است . برای مثال چنانکه بارها نوشته ایم ساخت کارتون " فوتبالیست ها " ، اتفاقی و سلیقه ای و به قول جوانترها " یهویی"! نبوده و کاملا حساب شده و در مسیر رسیدن به هدف مزبور و لحاظ کردن ظرایف روانشناسانه و جامعه شناسانه انجام گرفته است.

*رعایت اصول ، نه شامورتی بازی!

بنابراین اگر ژاپن قله فوتبال آسیا را فتح کرده و در دو دوره اخیر در جام جهانی خوش درخشیده و تحسین همگان را برانگیخته است، از شانس و به دلیل " رمالی" و" شامورتی بازی" و نژاد و قومیت و... نبوده بلکه ففط و فقط به علت روی آوردن به اصول و رعایت شرایط و عوامل پیشبرنده است ، همان اصول و شرایطی که در اول سخن آوردیم و اهل علم و تاریخ و جامعه شناسی به آنها " قوانین" تاریخی و اجتماعی می گویند و متدینین و معتقدان به کتاب مجید ، " سنت های الهی" می نامند.

*قوانین جاوید و همیشگی

این سنت ها و قوانین و اصول از نظر زمانی " همیشگی" و جاوید و از حیث جغرافیایی همه گیر و جهانشمول بوده و اختصاصی به شرق یا غرب و مسلمان و غیر مسلمان ندارند و در ضمن تغییرناپذیر هستند:" فلن تجد لسنته الله تبدیلا و لن تجد سنت الله تحویلا" ( هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نمی یابی و هرگز برای سنت الهی، دگرگونی نخواهی یافت )( فاطر-43) . آری باید باور کنیم در قوانین خدا و سنت های الهی هرگز تغییر وتحولی اتفاق نمی افتد و هرکسی و قوم و ملتی این اصل را باور کرد و به قوانین احترام گذاشت و مطابق آن عمل کرد، نتایج مثبت آن را در همه عرصه های حیات - از جمله در ورزش و لحظه به لحظه زندگی خود - می چشد و می بیند و سربلند است.

*ما باید خود را تغییر دهیم!

از آن سو ، هرکسی ولو مدام شعار بدهد و ادا دربیاورد و از اصول و قانون دم بزند اما درعمل ، مبانی را قربانی منافع و باندبازی و پیروزی به هر قیمت و با هر وسیله کند و به جای شایسته سالاری و فراخوان مردان سالم و کاربلد و متعهد به میدان خدمت ، به فرصت طلب های مذبذب و جماعت فریبکار و انگل ، دور و میدان دهد و... نتایج عمل خود را که پسروی مداوم و فرو رفتن روزافزون در گرداب لجن و فساد است ، می بیند و زجر می کشد و توهین می کند و توهین می شنود و زندگی را در هرعرصه ای از جمله ورزش تلخ می کند. شرط موفقیت و کامیابی ، عمل به اصول و قوانین حاکم بر تاریخ و جامعه است. به قول استاد مطهری( در کتاب عدل الهی)، خداوند قانون خودش را تغییر نمی دهد، این ما هستیم که باید خود را تغییر دهیم.

*سیدمحمدسعید مدنی


آخرین اخبار