PDF نسخه کامل مجله
چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - December 25 2024
کد خبر: ۸۲۲۱۷
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۰
مدیر ورزش باید اختیار عمل و تصمیم داشته باشد!

دست مراکز مداخله گر و جاه طلبان سایه نشین را کوتاه کنید

دست مراکز مداخله گر و جاه طلبان سایه نشین را کوتاه کنید

*مهمترین نیاز ورزش

یک مدیریت مقتدر و صاحب اختیارات قانونی - و البته مجاز به استفاده از این اختیارات – شاید اصلی ترین و مهمترین نیاز ورزش باشد. واقعیت غیر قابل انکار این است که طی سال ها و دوره های اخیر مدیریتی، کسانی که سکانداران اصلی ورزش بوده اند ، نتوانسته یا اجازه نداشته اند از اختیارات قانونی خود آن طور که به صلاح ورزش است، استفاده کنند. باز واقعیت این است که اشخاص حقیقی و حقوقی یا مراکز ذینفوذ و صاحب قدرت ، طی این سال ها در کاروبار ورزش به اشکال و روش های مختلف، دخالت کرده و خواسته ها و نفرات خود را تحمیل کرده اند و مسئولان ورزش هم ظاهرا جز تمکین و پذیرش چاره دیگری نداشته اند.

*دست مداخله گران را قطع کنید

بنابراین ، اگر واقعا امروز یا هر وقت دیگری می خواهیم ورزش خود را درست و منطقی و طبق اصول مدیریت کنیم، باید بساط این دخالت ها و تحمیل ها و زیاده خواهی ها جمع شود و اجازه دخالت به کسانی یا باندهایی که نه برای مصلحت ورزش و منافع ملی و مطالبات مردمی که دقیقا به خاطر خود و منافع باندی و تحکیم آینده سیاسی شان ، در کاروبار ورزش و تصمیمات مدیریتی اخلال و تهدید و ارعاب می کنند و اجازه نمی دهند ورزش به سمت اهداف ملی خود حرکت کند داده نشود.

*نظارت با دخالت فرق دارد

حرف ما به معنای این نیست که بر کاروبار ورزش و روند و نحوه مدیریتی آن ، نظارت و کنترل نباشد. این کاری است کاملا اصولی و لازم که اتفاقا حتما باید انجام شود که اگر نشود، بدون تردید ورزش بیش از همه ضرر خواهد کرد. چنانکه بارها نوشته ایم و تاکید کرده ایم یکی از کمبودها و آفات ورزش ما ، فقدان یا کمرنگ بودن نظارت است. عرض ما این است که هرچقدر اصل نظارت و اعمال صحیح و به موقع و بجای آن برای سلامت مدیریت و حرکت درست ورزش ضروری و بلکه حیاتی است، آفت دخالت های غیر مسئولانه و جاه طلبانه ویرانگر است و با کمال تاسف باید بگوییم تاکنون خیلی وقت ها و خیلی جاها قضیه برعکس بوده ، یعنی آفت دخالت های نابجا بر اصل لازم و کارساز نظارت چربیده و تسلط داشته است.

*جاه طلبان سایه نشین

ما پیش از این و همین اواخر درباره افراد و یا جریان هایی که در ورزش، موقعیت و جایگاه " مدیریت در سایه" را با توجه به نفوذی که اینجا و آنجا دارند، بازی می کنند و ورزش را به وسیله ای برای دستیابی به منافع و مطامع سیاسی و تجاری و اقتصادی خود و شرکایشان تبدیل کرده اند، نوشته و یادآور شده ایم که دست این افراد و جریانات با اسم و مشخصات و نحوه عملکرد و... دیگر برای خیلی از اهالی ورزش " رو" شده است . مدیر ورزش وقتی می تواند کارش را انجام دهد و پاسخگوی عملکرد خود باشد که از شر دخالت و اعمال نظر این جریانات پدرخودخوانده در امان باشد. اصل نظارت اتفاقا می تواند در این باره به مدیران ورزش کمک و آنها را در برابر این باندها و مدیران پرمدعای سایه نشین در امان نگاه دارد.

*ننرهای عزیز بی جهت

تاکید می کنیم در اینکه مدیران ورزش همیشه - و خاصه تقریبا در این دو دهه اخیر - فاقد اختیارات لازم بوده و کسانی و مراکز و سازمان هایی خواسته های خود را به آنها القاء و نفرات مورد نظر خود را به عنوان معاون و مشاور و رئیس فدراسیون و... تحمیل می کرده اند، کوچکترین تردیدی وجود ندارد و اگر قرار است در دوره جدید مدیریتی ورزش هم ( که خوشبختانه با رای اعتماد نمایندگان مجلس قطعیت یافت و تثبیت شد)این اتفاقات بیفتد و این باندها و جریانات و افراد عزیز بی جهت ننر، در کاروبار ورزش و مدیریت آن دخالت کنند، نمی شود به تغییرات اساسی و تحول گونه امیدوار بود.

*تغییر سازوکار مدیریتی

ورزش ما به هزار و یک دلیل به تحول اساسی نیاز دارد. این نظر و حرف بسیاری از کارشناسان و اهل فن ورزش است. مبنا و خاستگاه حرف این حضرات - که کیهان ورزشی هم جزو آنهاست - این است که ورزش ایران از توان و ظرفیت بالقوه ای برخوردار است که اگر از آن به درستی و قدرشناسانه استفاده شود، می تواند جهش گونه پیشرفت کند و جایگاه خود را در قاره آسیا و حتی جهان ارتقاء بخشد. همین ها از جمله این مجله معتقدند که با این سازوکار مدیریتی و این نحوه غیر اصولی که شمه و نمونه ای از آن را در فراز آغازین این نوشته آوردیم، نمی توان حق این ورزش را ادا کرد و از آن وسیله ای ساخت برای افتخار آفرینی های بیشتر و تصاحب جایگاه های بالاتر و کسب عناوین مهمتر.

*مدیریت، نه مدیر!

این است که اگر واقعا قرار بر این باشد که ورزش در مسیر رو به جلو با حرکتی منطقی و سرعت مناسب به سوی پیشرفت و فردای بهتر و روشن تر حرکت کند، باید و باید در سازوکار ورزش تحولی اساسی صورت گیرد و در اولین قدم ، این تحول بایستی از راس هرم یعنی مدیریت شروع شود. ناگفته پیداست که وقتی می گوییم این تحول و تغییر اساسی از مدیریت ورزش آغاز شود، منظورمان هرگز تغییر اسم و چهره مدیران نیست، بلکه غرض تحول و تغییر در رسم و روش مدیریت است. یعنی بحث " شخص" مدیر نیست، بلکه " روش و شیوه " مدیریتی است.

*تغییر مدیریت های ورزش

سال های سال است که در ورزش ما اسم و چهره مدیران تغییر می کند و هر دولتی که بر سر کار می آید در اکثر مواقع مدیران ورزش را - که قبلا در سطح معاونت رئیس جمهور بود و حالا " وزارت و وزیر ورزش" – عوض و فرد مورد نظر خود را منصوب می کند . اگر اشتباه نکنیم در همه دولت ها ، از دولت سازندگی و اصلاحات و مهرورز گرفته تا دولت تدبیر و امید و بالاخره دولت فعلی ، وزیران ورزش تغییر کرده اند و حتی در دولت های پیش از این و دوران جنگ هم هیچ مدیری به طور کامل و هشت ساله نتوانسته است مسند و صندلی خود را تثبیت کند و تداوم بخشد.

*رویکرد و کارنامه مشابه

با این حال، همه می دانیم که علی رغم این تغییرات و جابجایی ها، در وضع و حال ورزش و روند و مسیری که در پیش گرفته تحولی صورت نگرفته و همه دولت ها - علی رغم تفاوت دیدگاه ها و روش ها - در ورزش مشی و سرنوشت مشترک و کارنامه مشابه! از خود به جای گذاشته اند. دلیل اصلی هم این است که تقریبا همه دولت ها درباره ورزش، " رویکرد مشترک " دارند و در " جدی نگرفتن" آن همداستان هستند!

*اقتصاد ورزش در دست دلال ها!

و به خاطر همین جدی نگرفتن و" رها بودگی" ورزش است که هر کس و ناکسی به خود اجازه می دهد در کاروبار آن به نفع خود و باند و آینده سیاسی و اقتصادی اش دخالت کند و بساط باجگیری راه بیندازد و حتما از همین روست که در مراسم تجلیل از ورزشکاران ، آقای رئیس جمهور هم مثل خیلی از دلسوزان آشنا به واقعیات ورزش هشدار می دهد: " نباید اجازه داد اقتصاد ورزش به دست جریانات سوداگر و دلال بیفتد..." و همه و حتما آقای رئیسی هم می دانند که در خیلی جاها به خاطر فقدان نظارت و رها بودگی ورزش و بزدل بودن یا نقطه ضعف داشتن بعضی از مدیران ، این اتفاق افتاده و دلالی وحشی و افسارگسیخته و شارلاتان های هفت رنگ و مذبذب سوار کار شده و میدانداری کرده و آخور خود را از قبل ورزش و مواهب آن آباد می کنند .

*انگل هایی که به گربه هم لگد نزده اند !

این است که عرض می کنیم اگر قرار است واقعا در دوره جدید مدیریتی ، اتفافی دیگر بیفتد و ورزش از این حالت رخوت و خمودی که به آن دچار شده خارج شود، اگر قرار است طرحی نو درانداخته شود، اگر قرار است جریانات و آدم های آویزان و انگل و بی مصرف و تحمیلی و سفارشی و بی هنر و باج خواه و بی شناخت از ورزش و آئین و مرام ورزشکاری و... که سال هاست به لطف سفارش و تحمیل و حمایت این و آن فرد ذینفوذ یا این و آن ارگان و سازمان در ورزش رشد و رخنه می کنند و بعضا در مناصب حساسی مثل مدیر یا مشاور فرهنگی ، مشاور رسانه ای فلان رئیس فدراسیون یا فلان مقام ارشد ورزش یا فلان باشگاه و مدیر باشگاه قرار می گیرند در حالی که به قول ورزشی ها در عمرشان ورزش که نکرده، هیچ، حتی لگد به گربه هم نزده اند، شرشان بالاخره از سر ورزش کم شود و به جای آنها کار را به دست لایق ها و شایسته ها و کار بلدها بسپرید، باید بساط و سازوکار فعلی ورزش به هم بخورد و این همان اصلاحات انقلاب گونه ای است که در ورزش باید اتفاق بیفتد و چندین و چند بار در همین صفحه و نشریه درباره آن تاکید و فریاد زده ایم و این همان تحولی است که در کرات مختلف رئیس جمهور محترم بر آن تاکید کرده و هشدار داده مدیری که تحول خوه نباشد در دولت او جایی ندارد.

*حسرت المپیک

تا این تحول حیاتی اتفاق نیفتد و ورزش از چنگ مشتی صاحبان افکار کوچک و فرصت طلب و بله قربان گو که بعضا تمام آمال و آرزویشان رفتن به مسافرت خارجی است رها نشود، وضع ورزش بهتر از این نخواهد شد و مثلا حالا حالاها باید حسرت نرفتن فوتبال به المپیک را بخوریم. دیدید و دیدیم که امسال هم تیم امید در رفتن به المپیک و حتی صعود به مسابقات فوتبال امیدهای آسیا( جام ملت ها) عاجز و ناکام ماند، این در حالی بود که به گواه بسیاری از کارشناسان امسال هم مثل اکثر دوره های قبلی که حذف شدیم از تیم و نفرات خوبی برخوردار بودیم و از حیث بازیکن و نیروی انسانی داخل زمین مشکل حادی نداشتیم و حداقل اینکه از این نظر ازهیچ حریفی" کمتر" نبودیم بلکه سرتر هم بودیم، اما درد و مشکل کجاست که از گروه هم نتوانستیم صعود کنیم و در المپیک آینده هم فوتبال ایران، مثل نزدیک به پنجاه سال گذشته غایب است؟

*ناراستی به نتیجه نمی رسد

مشکل آنجاست که بعضی از مسئولان ناآشنا به چم وخم ورزش - آن هم ورزش در سطح حرفه ای و قهرمانی و رقابتی - تصور می کنند که نتیجه فقط در آن مستطیل سبز یا تشک یا رینگ یا تاتامی و خلاصه فقط در میدان رقابت و در آن مدت زمان رقابت اتفاق می افتد و نمی دانند - باید هم ندانند چون اکثرا بدیهیات و مقدمات ورزش را نمی شناسند - که آنچه در میدان رخ می دهد حلقه آخر سلسله اقداماتی است که پیش از آن اتفاق افتاده است. آقایان می خواهند ضعف ها و غلط کاری ها و ندانم کاری ها و پارتی بازی ها و رفیق بازی ها و کثافتکاری های خود را با کسب نتایجی که به همت مشتی جوان در میدان رقابت به دست می آید، ماله بکشند و آن را به حساب برنامه ریزی و تدبیر نداشته خود بگذارند، اما در همان میدان رقابت، " لو" می روند و دستشان" رو" و لب و لوچه هایشان آویزان می شود، چون نمی دانند - و باید هم ندانند - که این دنیا حساب و کتاب دارد و ناراستی هیچ وقت به نتیجه نمی رسد و برخلاف کاروبار آنها، بر ذره ذره هستی، حساب و کتاب و نظم و قانون حاکم است . دنیا و هستی در این باره با هیچ دیارالبشری تعارف و شوخی ندارد و در مورد هیچ موجودی تبعیض روا نمی دارد.

*سوگلی های آویزان ، جانشین لایقان نجیب

این است که این بارهم فوتبال مستعد ما از رفتن به المپیک بازماند برای اینکه اصول را رعایت نکردیم. برای اینکه می خواهیم به قوانین هستی و کائنات کلک بزنیم و از کجراهه به مقصد برسیم و در منزل هدف فرود آییم. برای اینکه مصلحت فوتبال و منافع ملی را قربانی پارتی بازی و باند بازی های خود کرده و سوگلی های فرصت طلب و آویزان را روی نیمکت ، جانشین مردان لایق و کار بلدی که در لحظات حساس می توانند با تذکرات و راهنمایی های خود گره گشا باشند، می کنیم. برای اینکه به خاطر خودخواهی و توجیهات پوچ و بی معنا، رفتار و روش هایی را درباره ورزش خود و اینجا تیم امید در پیش می گیریم که از همان ابتدا، فرجام و پایانش کاملا روشن است .

*باز هم ضربه از درون

تیم امید از صعود بازماند به دلایلی که پیش و بیش از آنکه بیرونی باشد و به قوت حریفان و ضعف داروی و کج بودن زمین و... مربوط شود به آنچه که در فوتبال و ورزش خودمان می گذرد و بلایی که خود به دست خود بر سر این ورزش گرفتار و فوتبال بینوا می آوریم مرتبط است . سال هاست که از درد جانکاهی که از " درون" به جان این فوتبال افتاده و خنجری که از پشت بر پیکر آن فرود می آید می نویسم و از مسئولان امر می خواهیم این حرف و خطر را جدی بگیرند، اما گوش شنوایی هرگز پیدا نشده و لذا این بار هم مثل همه دفعات قبل تیم امید دچار آفت " خود زنی" شد و از درون ضربه خورد و خودمان با دست خودمان و روش های غلط و خودخواهانه، بی توجه به تجربه بشری و توصیه های علمی، بزرگترین مانع بر سر راه امیدها شدیم و به جای مردم و اهالی ورزش، رقیبان را شادکام و راه صعود آنها را هموار ساختیم و این بار اول نبود و فقط در فوتبال نبود که چنین کردند ولی امیدواریم روند جریانات و مسیر اتفاقات طوری پیش برود که بار آخر باشد...

*مدیر باید با اختیار و قدرت باشد

بدون تعارف و خیلی صریح و با زبان ساده خدمت وزیر جدید ورزش عرض می کنیم که اگر می خواهید ورزش را تکان دهید و به طور انقلابی و مردمی آن را اصلاح کنید باید اولا از اختیارات لازم برای ایجاد تحول و دست زدن به اصلاحات برخوردار باشید و بعد هم با عزم آهنین و اراده استوار و با تدبیر و شجاعت به مبارزه با پلشتی ها و غده های ویرانگری که به جسم و جان ورزش نفوذ کرده اند برخیزید. این کاری است که تمام کشورهای پیشرفته در ورزش، به آن دست زده و لحظه ای از آن غافل نیستند .

*مقابله با انحرافات و میکروب ها

ماجرای فوتبال اسپانیا را در دو سه شماره گذشته در این صفحه تحلیل کردیم. این خود نشانه ای است از درستی حرف ما که اینها آنی از حفظ و حراست سلامت ورزش خود و جلوگیری از هرگونه انحراف و میکروبی که منجر به بیمار کردن ورزش می شود، غافل نیستند. درباره فوتبال ژاپن و پیشرفت چشمگیری که با ریتم و آهنگ منظم و کاملا منطقی در پیش گرفته چندین بار - و آخرین بار در شماره گذشته - نوشته ایم. لازم و بلکه واجب است که از این تجربیات گویا درس بگیریم و این درس ها را در عمل به کار بندیم تا ورزش ما چالاک و بانشاط به سرعت خود در مسیر پیشرفت و تحول بیفزاید.

* سیدمحمدسعید مدنی


پربازدید ها
آخرین اخبار