PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۸۲۲۱۸
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۴
«برند شوستر» در گفت‌و‌گو با «فورفورتو» :

رفتن از بارسلونا به رئال‌مادرید حس خیانت داشت

برند شوستر بازیکن و مربی نامدار آلمانی است که سابقه حضور در هر دو تیم رئال‌مادرید و بارسلونا را در کارنامه دارد و به عنوان مربی نیز رئال‌مادرید را هدایت کرده است. او در مورد سال‌های موفق بازی خود، حضور در رئال و بارسا و مسائل مختلف دیگر صحبت کرده است. گفت وگوی او را در ادامه می‌خوانید .
رفتن از بارسلونا به رئال‌مادرید حس خیانت داشت

* در سن 20 سالگی عضو تیم آلمان غربی بودید که فاتح یورو 80 شد. چه شروع خوبی ...
این یکی از بزرگترین دستاوردهای من و شروعی عالی برای دوران حرفه‌ای ام بود. در عرض تنها 2 سال، از بازی برای تیم کلن به بازی در فینال یورو 80 رسیدم. اولین فرزندم نیز در آن سال به دنیا آمد. گاهی اوقات مدیریت تمام این مسائل برایم چالش برانگیز می‌شد.
*ستاره تیم ملی آلمان در آن دوران که بود؟
نسلی طلایی در پایان راه خود بود. فرانتس بکن‌باوئر، گرد مولر، سپ مایر و سایرینی که در دهه 70 فاتح یورو و جام‌جهانی شده بودند، در پایان دوران حرفه‌ای خود قرار داشتند. در عین حال، چندین بازیکن جوان برجسته مثل تونی شوماخر، لوتار ماتئوس و من در حال رشد بودند. دوران فوق‌العاده و تیمی عالی بود. نمی‌توانم از آن تیم فقط یک نفر را انتخاب کنم.
* حقیقت دارد که بایرن به جذب شما تمایل داشت اما قیمت‌تان بسیار بالا بود؟
تازه با آلمان فاتح یورو شده بودم و کلن قیمت درخواستی خود را بالا برد. آنها درخواست 5/3 میلیون مارک آلمان کردند اما بایرن آن را رد کرد. نه به این خاطر که آنقدر ارزش نداشتم بلکه چون تا به حال چنین مبلغ زیادی پرداخت نشده بود و هیچ باشگاهی بیش از یک میلیون مارک برای خرید بازیکنی نپرداخته بود. سپس بارسلونا پا پیش گذاشت.
* آیا بابت این که کلن مانع از انتقالتان به بایرن شد از سران این باشگاه ناراحت شدید؟
قطعا دوست داشتم برای بایرن بازی کنم. در فاصله 40 کیلومتری از شهر مونیخ زندگی می‌کردم و این انتقال می‌توانست رویایی باشد. به جای آن، 13 سال در اسپانیا سپری کردم و سابقه بازی چندانی در فوتبال باشگاهی کشور خودم ندارم. در آن زمان فکر نمی‌کردم این همه سال در خارج از کشور بازی کنم. اگر در آلمان مانده بودم، بازی‌های ملی بسیار بیشتری انجام می‌دادم. بازی در خارج از این لحاظ به من ضربه زد چون باشگاه‌ها در آن زمان قدرت زیادی داشتند و اکثر اوقات اجازه نمی‌دادند در بازی‌های ملی به میدان بروم.
* چرا در سال 1984 و در حالی که تنها 24 سال داشتید، از بازی‌های ملی کناره‌گیری کردید؟
از مسئولان فدراسیون فوتبال آلمان به خاطر توجه نکردن به تمام تلاش‌هایی که برای بازی در تیم ملی کشورم انجام می‌دادم، ناراحت بودم. در سال 1981 دیداری دوستانه مقابل برزیل داشتیم و واقعا می‌خواستم در آن دیدار بازی کنم اما بارسا باید در جام حذفی به میدان می‌رفت و به من اجازه حضور در تیم ملی را ندادند و به همین خاطر بدون اجازه آنها اردوی باشگاه را ترک کردم. فدراسیون آلمان بابت این اتفاق از دستم ناراحت شد و به همین خاطر از دستشان عصبانی بودم. حس می‌کردم دارم بهای این موضوع را می‌دهم که دوست دارم برای تیم ملی کشورم بازی کنم.
* بابت این اتفاق پشیمانید؟
بله. جوان و بی‌پروا بودم. آن نسل فاتح جام‌جهانی 1990 شد و می‌توانستم عضوی از آن باشم. کسی را نداشتم که نصیحتم کند. در آن زمان هیچ بازیکن آلمانی مدیر برنامه نداشت. فقط بکن‌باوئر مدیر برنامه داشت و نه هیچکس دیگر.
* در مورد اولین بازی‌تان در نیوکمپ صحبت کنید ...
دیدار مقابل اتلتیکومادرید بود. استادیوم را در جریان تمرینات دیده بودم و می‌دانستم اگر با 80 هزار نفر جمعیت پر شود، حس ویژه‌ای خواهد داشت و همین‌طور هم بود. با نتیجه 4 بر 2 پیروز شدیم و شروعی عالی داشتیم چون بلافاصله محبت هواداران را به دست آوردم. اصلا اسپانیایی بلد نبودم اما وقتی به خانه برگشتم، به همسرم گفتم حس می‌کنم تصمیم‌مان برای آمدن به بارسلونا درست بوده است.
* در سال 1981 دچار مصدومیتی جدی شدید که می‌توانست فوتبال‌تان را تمام کند. این اتفاق چقدر تغییرتان داد؟
خوشبختانه توانستم به مدت 15 سال دیگر در بالاترین سطح بازی کنم اما از نظر بدنی تغییر کردم چون زانویم هیچوقت مثل سابق نشد. دیگر مثل قبل خم نمی‌شد و سرعت سابق را نداشتم. دو سال قبل مجبور شدم زانویم را عمل کنم و این در نتیجه همان مصدومیت قدیمی بود.
* دیگو مارادونا در بارسا چگونه بود؟
خیلی در مورد فوتبال با هم حرف می‌زدیم. نگاهی مشترک به فوتبال داشتیم و از سرگرم کردن هواداران لذت می‌بردیم. در آن زمان در زمین‌هایی بازی می‌کردیم که کیفیتی افتضاح داشتند و این باعث می‌شد محدود شویم. با این حال او باز هم یک اعجوبه بود. اگر در این عصر و با امکانات و زمین‌های مدرن بازی می‌کرد، دیگر تردیدی در مورد این که بزرگترین فوتبالیست تاریخ کیست وجود نداشت.
* شکست مقابل استوا بخارست در ضربات پنالتی فینال جام اروپای سال 1986 چقدر ناراحت‌تان کرد؟
این زخمی است که هیچوقت به طور کامل خوب نخواهد شد. وقتی به بارسلونا پیوستم، می‌خواستم به ایجاد عصری موفق برای باشگاه کمک کنم. فاتح اولین لالیگای باشگاه بعد از 11 سال شدیم و به جام اروپای فصل بعد صعود کردیم. در آن زمان فقط قهرمان لیگ هر کشور در این تورنمنت بود و رسیدن به فینال  موفقیت بزرگی محسوب می‌شد اما در آن شب اندکی کم آوردیم. مربی در دقایق پایانی وقت‌های عادی مرا بیرون کشید و قبول این اتفاق سخت بود. مستقیم به رختکن رفتم، دوش گرفتم و با تاکسی از استادیوم خارج شدم. ضربات پنالتی را از اتاقم در هتل دیدم.
* حضور گری لینه‌کر در بارسلونا در سال 1986 پایان کار شما در این تیم را رقم زد. چه اتفاقی افتاد؟
در آن تابستان لینه‌کر و مارک هیوز از باشگاه‌های انگلیسی به بارسلونا پیوستند. در آن زمان فقط می‌توانستید دو بازیکن خارجی داشته باشید و به همین خاطر بارسلونا تصمیم به فسخ قرارداد من گرفت. کارمان به دادگاه کشید چون می‌خواستند به این خاطر قراردادم را فسخ کنند چون به نظرشان از نظر مغزی فاقد توانایی فوتبال بازی کردن بودم. باشگاه می‌خواست کسی را بابت آن شکست در فینال ملامت کند و مرا انتخاب کرد.
*هواداران بارسلونا با تصمیم جسورانه‌تان مبنی بر پیوستن به رئال‌مادرید چطور کنار آمدند؟
بازی در سوپرکاپ در نیوکمپ ، آن هم در اولین فصل حضورم در رئال از نظر شخصی برایم سخت بود. در آغاز دوران بسیار بدی در مادرید داشتم. 8 سال حضور در بارسا تاثیراتش را رویم گذاشته بود. بارسا را خیلی دوست داشتم و رفتن به رئال مادرید شبیه خیانت به نظر می‌رسید اما این یک تصمیم خانوادگی بود. با گذشت زمان، تاثیر قرار گرفتن مقابل تیم سابقم کمتر و کمتر شد. می‌خواستم به جام‌های قهرمانی برسم و با رئال مادرید به این هدف رسیدم.
* پیوستن به اتلتیکومادرید نیز انتقال عجیبی بود. چطور شد سر از آن تیم در آوردید؟
جان توشاک تصمیم گرفت بازیکنان خارجی رئال مادرید را عوض کند و گفت نیازی به من ندارد. گفتم می‌خواهم برای جایگاهم بجنگم اما رئال تمام مبلغ سال آخر قراردادم را پرداخت و مجبور به ترک باشگاه شدم. رفتن به اتلتیکو منطقی به نظر می‌رسید. بچه‌هایم در مادرید به مدرسه آلمانی می‌رفتند و زندگی در این شهر برایمان راحت بود.
* در فصل 2008-2007 هدایت رئال را برعهده داشتید. این تجربه چطور بود؟
با تیمی پر از ستاره، مربیگری کردن کار سختی نیست. رائول، سرجیو راموس، رود فن‌نیستلروی، ایکر کاسیاس، آرین روبن و بازیکنانی با این کیفیت می‌دانند باید چه کنند. قهرمان شدیم. اصلی‌ترین مشکل هر مربی رئال، کنترل کردن غرور بازیکنان است. مدیریت کردن مشکلات خارج از مستطیل سبز، سخت‌ترین کار در رئال است.

* آرمین زمانی




برچسب ها: برند شوستر ، آلمان