این یه کابوسه !
گفت : چه خبر ؟!
گفتم : اگه بخوام تو یه جمله بگم ، اوضاعشون خیلی خراب شده !
گفت : آره ، یه چیزایی شنیدم ؛ برگشتن رئیس هیات خوزستان و تغییراحتمالی معاون وزیر همون قدر که برای جامعه بسکتبال امیدوارکننده است برای بعضی ها یه کابوسه !
گفتم : درست می گی ، دستشون برای خیلی ها رو شده اما باورت میشه که هنوزهم از این طرف و اون طرف سفارشش رو می کنن ؟ً!
گفت : مگه مغز خر خوردن ؟ از چی دفاع می کنن ؟ یعنی متوجه نمیشن که حمایت های بیجاشون ، خیانت به منافع ملی و آینده بسکتبال یه مملکته ؟!
گفتم : این ها به کنار ، اگه خودش یه نگاهی به دور و برش بندازه میفهمه که کسی براش نمونده و همه رو تارونده ؛ حالا شاید با این فشارها ، چند صباحی بمونه اما بعدش چی ؟
گفت : حالا که فکر می کنم واقعا به جز «پسرک جک سوار» و چند تا معلوم الحال دیگه که بود و نبودنشون تاثیری نداره ، همه رو فراری داده ! البته اخیرا یه مصاحبه ای دیدم که دوستان می گفتن : «باید صبوری کرد ، انتقادها سطحیه و عمق دار نیست ، هجمهها به سمت رئیس فدراسیون اشتباهه و ...» . با وجود احترامی که براشون قائلم ، خلاف واقع گفتنشون نا امیدم کرد ؛ انگاربلانسبت ، گوش های ما مخملیه و فقط اون ها هستن که علامه دهرن !
گفتم : والله چه عرض کنم ؟! توماسِ قدیس(فیلسوف معروف ایتالیایی) خیلی چاق بود، به طوری که در کلاس، دستههای نیمکتِ او را بریده بودند تا راحت بنشیند. او باهوش و مبتکر امّا زودباور بود و این زودباوری اسبابی شده بود که وی را دست بیندازند. روزی استاد (که یک کشیش بود) گفت: «همین الان در بیرونِ کلاس خری در حال پرواز است.»توماس با عجله بیرون رفت تا «خرِ درحالِ پرواز» را ببیند. وقتی برگشت همه به او خندیدند اما توماس مطلبی گفت که تا بیخ هر تفکری نفوذ میکند.او گفت: «اینکه خری پرواز کند برای من باورپذیرتر از این است که کشیشی دروغ بگوید.»
* کامران خطیبی