زیر ذره بین این شماره ؛ نزاع لفظی یحیی و جواد
جنگ اتهامات
در نزاع لفظی یحیی گل محمدی و جواد نکونام عبارات «تو در سطح من نیستی» ، « فلانی یاد نگرفته به بزرگترش احترام بگذارد» ، «اشک تمساح می ریزند» و « هرکس و ناکسی در مورد من صحبت کرد» در سخنان دو طرف وجود داشته است. هر کدام ، دیگری را متهم می کند به آغاز نزاع لفظی و بی احترامی به طرف مقابل. دو طرف کاملا از مدار احترام و اخلاقمداری خارج شدند. هر دو طرف با وارد کردن اتهامات علیه یکدیگر با توپخانه تبلیغاتی و تیم رسانه ای شان به بخشی از فضای مسموم فوتبال کشور بدل گشتند ، آن هم در آستانه مصاف تاریخی پرسپولیس و استقلال با میلیون ها هوادار راستین که معمولا در چنین فضایی احساسات بر منطق و واقع بینی غلبه می کند. رسانه های زرد نیز بر طبل جنگ حسابی کوبیدند و فضا را آشفته کردند. طبیعت رسانه انعکاس ماجراست اما در این مورد رسانه های زرد بیش از حد زیاده روی کردند و در یک کلام به مصلحت فوتبال بی توجه بودند. جالب اینجاست که دو طرف خود را در جایگاه هیات منصفه و قاضی قرار دادند و یکدیگر را محکوم کردند. یحیی و جواد از جایگاه بااهمیت خود در دو تیم مطرح فوتبال کشور غافل شدند و قرمز و آبی را خارج از میدان فوتبال مقابل یکدیگر قرار دادند. این روش برای پاسخگویی کوبنده به طرف مقابل ممکن است از دید احساسات برانگیخته از نزاع قابل فهم باشد اما به هیچ روی در فضایی منطقی و عاری از احساسات توجیه پذیر نیست. از این بدتر شلیک اتهامات غالبا بی پایه که ریشه در برد و باخت در فلان بازی در گذشته دارد می تواند فضای گفت و گو در سطح حرفه ای را بین نفرات و طرفداران دو تیم تضعیف کند و فوتبال را به سمت فضایی پر از سوءتفاهم سوق دهد. در پرونده این هفته به نزاع لفظی سرمربیان دو تیم استقلال و پرسپولیس می پردازیم .
چه خبرتونه ؟!
*کیوان طباطبایی
چه خبرتونه، مگه فوتبال میدان جنگ است؟ مگه فوتبال، میدان اتهام زنی و دعواست؟ مگه فوتبال ارث شخصی تان است که هرگاه از همدیگر عصبانی شدید به هم بپرید و فضا را آلوده کنید؟! این همه خشم برای خراب کردن همدیگر چه نفعی برای فوتبال دارد؟ این همه به پروپای هم پیچیدید ، نتیجه اش چه بود؟ چه نفعی برای فوتبال ایران داشت؟ اصلا شعار فیفا یادتون هست؟
شعار فیفا انجام فوتبال جوانمردانه است اما در سطح دو تیم پرطرفدارمان گاها خبری از رفتار و گفتمان جوانمردانه نیست و همه چی شده برد و باخت ! همه چی در فوتبال دیارمان شده نتیجه گرایی به هر قیمتی! و اصل ناجور نتیجه گرایی از نوع بد فهمیده اش دمار از فوتبال باشگاهی ما درآورده و در نهایت شده دعوای یحیی گل محمدی و جواد نکونام که صحنه فوتبال را کریه کرد. نتیجه گرایی کاری با فوتبال ما کرده که همه می خواهند از حرمت، احترام و جوانمردی گذر کنند تا فقط برنده شوند! این رقابت نیست . رقابت شرط اصلی اش سلامت بودنش است اما یحیی و جواد و تعداد دیگری از مربیان مان گاها این واژگان مهم ورزش را فراموش می کنند و جوانمردی را فدای نتیجه گرایی کرده و فضای فوتبال را مسموم می کنند. این فوتبال فقط برای یحیی و جواد و مربیانی که با هم کری خوانی دارند و دریافت های غلط در این موارد داشته اند، نیست. این فوتبال برای میلیون ها نفر است که برای سرگرمی و فراموشی فشارهای اقتصادی تماشایش می کنند. فوتبال کارکردهای مهمی دارد که نیازهای جامعه را با کمترین هزینه پاسخ می دهد. نشاط یکی از آنهاست که این دعواها برای نتیجه گرایی خنثایش می کند. فوتبال محلی برای لذت بردن از بازی و خلاقیت های فردی است ولیکن این دعواها آن را به سمت نفرت پراکنی می برد.
سقفی که دارد به کف می رسد!
*حمید ترابپور
درگیری و جنگ کلامی هر مدلی که باشد حداقل برای جامعه ورزش که چند دهه است در شعارهای رنگارنگ و دهان پر کل و واژگانی چون " جوانمردی " و " پهلوانی " غوطه ور شده ، زیبنده نیست و اینکه آن درگیری میان سرمربیان معروف دو تیم مردمی باشد که به سبب حمایت همان مردم به قله شهرت رسیده اند ، بدتر است.
این می شود بی احترامی به جامعه فوتبال و هوادارانی که برای بزرگ شدن این چهره ها از عمر و سرمایه مادی خود گذاشته اند. یعنی این مهم را یحیی گل محمدی و جواد نکونام می دانند؟ اگر می دانند که این بازی زشت را تمام کنند و اگر هم نمی دانند زودتر متوجه شوند و وقت مردم را با این بچه بازی ها نگیرند.
اما این دو نفر و تمام آنهایی که اطراف این جنگ پرسه می زنند و خودشان را با استوری و پست و اظهار فضل های گاه و بیگاه وسط داستان می اندازند، یک شق ماجرا هستند و بخش مهمتر داستان ، افرادی نشسته اند که سالهاست در این فوتبال مسئولیت های مهم را عهده دار هستند و کمترین بخاری از حضور آنها بلند نشده است؛ حداقل در زمان هایی که می بایست صدایی از آنها می شنیدیم صم بکم نشسته بودند.
کمیته های انضباطی و اخلاق فدراسیون با تمام آدم هایی که در آن بخش ها مسئولیت دارند و وقت و فرصت هایی را از فوتبال گرفته اند، این روزها تماشاگر این جنگ زشت از راه دور هستند در حالی که کمترین کاری که آنها در راستای خط بطلان کشیدن بر منفعل بودن شان می توانند انجام دهند ورود به همین ماجرا است. روزگاری آنقدر خوشبینانه به اهداف و برنامه های این مدیران نگاه می کردیم که انتظارمان برخورد با مفسده های فوتبال بود اما همان روزی که این کمیته های به ظاهر مستقل اما در خدمت حاکمان وقت فوتبال در برابر پرونده ای فاجعه بار به نام «مارک ویلموتس» و مسببان آن کوچکترین اقدامی انجام ندادند ، دیگر امیدمان ناامید شد و حالا هم سطح انتظارات مان را آنقدر پایین آورده ایم که از این آقایان می خواهیم با اقدامات بازدارنده اجازه ندهند دو سرمربی، دو بزرگتر و احیانا دو الگو - درست و غلط بودن این الگوها را گذر زمان مشخص می کند - بر سر و صورت هم چنگ بیندازند و فضای زشت فوتبال ایران را از آنی که هست زشت تر کنند اما ظاهرا این نیز خواسته زیادی است و باید برویم و سطح توقعات مان را پایین تر بیاوریم؛ سقفی که دیگر دارد به کف زمین می رسد!
18+
*کامران خطیبی
شاید باورش برایتان سخت باشد که اینجا ، صدا فرکانس عجیبی دارد. جایگاه خبرنگاران استادیوم آزادی را عرض می کنم ؛ برخی از به اصطلاح خبرنگاران با طنین نکره و انکرالاصوات ، چنان برای تیم محبوبشان هورا کشیده و جملات قصار 18+ را بدون هیچ شرم و حیایی بر زبان صاب مرده شان جاری و ساری می کنند که اگر توی باغ نباشی ، تَوَهُم جلوس در جایگاه تیفوسی های 8 و 36 برایت تداعی می شود . همان هایی که طبق منشور رسانه ای باید مهمترین اصل اخلاقی و حقوقی خبرنگاری یعنی بیطرفی را سرلوحه کاری شان قرار دهند ، بدل به بوقچی های تمام عیاری شده اند که برای به اصطلاح «خبرنخوردن» و «پُربازدید شدن» از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند ؛ تلقی انصاف رنگ باخته و نطفه هولیگان های رسانه ای به غول عظیم الجثه ای بدل گشته که یکی از شاهکارهای صناعت شان منجر به منازعه امثال یحیی و جواد شده است .
تازه مدتی است سر و کله مشاوران قهار رسانهای هم که پاداشهای نجومی عزیزی خادم را به جیب می زدند ، پیدا شده تا گعده نکبتی شان به سبزه نیز آراسته شود . بچه زامبی هایی که شهوت دیده شدن دارند و تابع مانیفست " بدنامی ، بهتر از گمنامی " هستند ، چنین طالع نحسی را برای فوتبال ما رقم زده اند که برایندش را نظاره می فرمایید . با لاطائلات رپرتاژی سمعی ، بصری و مکتوب یک شبه آدم ها را به عرش می برند اما وقتی باج و خراج شان بریده شود ، طوری بر فرشش می کوبند که نگو و نپرس !
گل محمدی و نکونام که سهل است ، این قُماش برای یک دوزاری، جد و آبادشان را ایضاً به جان یکدیگر می اندازند و برخلاف تصورات، اتفاقا شب ها سر راحت بر بالین می گذارند . مثل آب خوردن می شود دُمشان را چید و ورزش را از این جرثومه های ناپاک نجات داد ؛ ما که یک رسانه هستیم تا دلتان بخواهد اسناد و مدارک فسادشان را داریم و مطمئنیم آن بالا بالایی ها ، آمارشان را بهتر از ما دارند ، حالا این که چرا برخورد نمی کنندمعادله ای چند مجهولی است که مدت های مدید پاسخی برای آن دریافت نکرده ایم ؛ شاید هم آقایان «شریک دزد و رفیق قافله» هستند !
ساکتین جنجال!
*محمود محمدی
مصداق این جمله که "مدیریت ورزش در ایران به ویژه فوتبال از استانداردهای بین المللی کیلومترها فاصله دارد" را می توان در اختلاف و درگیری لفظی این روزهای گلمحمدی و نکونام و سکوت مدیران استقلال و پرسپولیس تماشا کرد.
در روزهایی که سرمربیان جوان استقلال و پرسپولیس فراموش کرده اند روی نیمکت چه باشگاه های بزرگ و پرتماشاگری نشستهاند و لحظه به لحظه حرکات، رفتار و گفتارشان مورد توجه میلیون ها نوجوان و جوان است، چشمهایشان را بسته و دهانشان را باز کردهاند و هرچه دلشان میخواهد نثار یکدیگر میکنند ، از دیوار صدا درآمده اما از درویش و خطیر به عنوان مدیران استقلال و پرسپولیس – حداقل تا زمان نگارش این مطلب- صدایی درنیامد!
حتی تاج ، رئیس فدراسیون فوتبال به عنوان یکی از نمادهای مدیران محافظه کار ورزش ایران هم وارد این ماجرا شد و از مدیران سرخابی خواست نقش خود را ایفا کنند اما دریغ از یک نهیب ، هشدار و یا حتی تلنگر ، ولو در خفا از سوی آنها خطاب به مربیانشان . گویا آقایان درویش و خطیر آنقدر در دریای نتیجهگرایی و فضای هواداریِ فوتبال غرق شده اند که فراموش کرده اند بزرگتر باشگاهشان هستند و در این گونه مواقع باید نقش بزرگتری را بازی کنند.
البته شاید توقع ما زیادی بالا رفته که همچنان از آمال و آرزوها در ورزشی سراسر آماتور صحبت می کنیم و به دنبال ساختن پلی برای رسیدن به ایده آلها هستیم وگرنه خیلی وقت است که سطح مدیریت ورزش و فوتبال ما پایین آمده است.
در روزگاری که دغدغه برخی از مدیران فقط ایجاد مشروعیت، تهیه ناهار تیم یا گرفتن عکس یادگاری با فلان بازیکن سرشناس جهان است، دیگر توجه به این گونه مسائل اولویت هزارم هم نیست.
چه خبرتونه ؟!
*کیوان طباطبایی
چه خبرتونه، مگه فوتبال میدان جنگ است؟ مگه فوتبال، میدان اتهام زنی و دعواست؟ مگه فوتبال ارث شخصی تان است که هرگاه از همدیگر عصبانی شدید به هم بپرید و فضا را آلوده کنید؟! این همه خشم برای خراب کردن همدیگر چه نفعی برای فوتبال دارد؟ این همه به پروپای هم پیچیدید ، نتیجه اش چه بود؟ چه نفعی برای فوتبال ایران داشت؟ اصلا شعار فیفا یادتون هست؟
شعار فیفا انجام فوتبال جوانمردانه است اما در سطح دو تیم پرطرفدارمان گاها خبری از رفتار و گفتمان جوانمردانه نیست و همه چی شده برد و باخت ! همه چی در فوتبال دیارمان شده نتیجه گرایی به هر قیمتی! و اصل ناجور نتیجه گرایی از نوع بد فهمیده اش دمار از فوتبال باشگاهی ما درآورده و در نهایت شده دعوای یحیی گل محمدی و جواد نکونام که صحنه فوتبال را کریه کرد. نتیجه گرایی کاری با فوتبال ما کرده که همه می خواهند از حرمت، احترام و جوانمردی گذر کنند تا فقط برنده شوند! این رقابت نیست . رقابت شرط اصلی اش سلامت بودنش است اما یحیی و جواد و تعداد دیگری از مربیان مان گاها این واژگان مهم ورزش را فراموش می کنند و جوانمردی را فدای نتیجه گرایی کرده و فضای فوتبال را مسموم می کنند. این فوتبال فقط برای یحیی و جواد و مربیانی که با هم کری خوانی دارند و دریافت های غلط در این موارد داشته اند، نیست. این فوتبال برای میلیون ها نفر است که برای سرگرمی و فراموشی فشارهای اقتصادی تماشایش می کنند. فوتبال کارکردهای مهمی دارد که نیازهای جامعه را با کمترین هزینه پاسخ می دهد. نشاط یکی از آنهاست که این دعواها برای نتیجه گرایی خنثایش می کند. فوتبال محلی برای لذت بردن از بازی و خلاقیت های فردی است ولیکن این دعواها آن را به سمت نفرت پراکنی می برد.
سقفی که دارد به کف می رسد!
*حمید ترابپور
درگیری و جنگ کلامی هر مدلی که باشد حداقل برای جامعه ورزش که چند دهه است در شعارهای رنگارنگ و دهان پر کل و واژگانی چون " جوانمردی " و " پهلوانی " غوطه ور شده ، زیبنده نیست و اینکه آن درگیری میان سرمربیان معروف دو تیم مردمی باشد که به سبب حمایت همان مردم به قله شهرت رسیده اند ، بدتر است.
این می شود بی احترامی به جامعه فوتبال و هوادارانی که برای بزرگ شدن این چهره ها از عمر و سرمایه مادی خود گذاشته اند. یعنی این مهم را یحیی گل محمدی و جواد نکونام می دانند؟ اگر می دانند که این بازی زشت را تمام کنند و اگر هم نمی دانند زودتر متوجه شوند و وقت مردم را با این بچه بازی ها نگیرند.
اما این دو نفر و تمام آنهایی که اطراف این جنگ پرسه می زنند و خودشان را با استوری و پست و اظهار فضل های گاه و بیگاه وسط داستان می اندازند، یک شق ماجرا هستند و بخش مهمتر داستان ، افرادی نشسته اند که سالهاست در این فوتبال مسئولیت های مهم را عهده دار هستند و کمترین بخاری از حضور آنها بلند نشده است؛ حداقل در زمان هایی که می بایست صدایی از آنها می شنیدیم صم بکم نشسته بودند.
کمیته های انضباطی و اخلاق فدراسیون با تمام آدم هایی که در آن بخش ها مسئولیت دارند و وقت و فرصت هایی را از فوتبال گرفته اند، این روزها تماشاگر این جنگ زشت از راه دور هستند در حالی که کمترین کاری که آنها در راستای خط بطلان کشیدن بر منفعل بودن شان می توانند انجام دهند ورود به همین ماجرا است. روزگاری آنقدر خوشبینانه به اهداف و برنامه های این مدیران نگاه می کردیم که انتظارمان برخورد با مفسده های فوتبال بود اما همان روزی که این کمیته های به ظاهر مستقل اما در خدمت حاکمان وقت فوتبال در برابر پرونده ای فاجعه بار به نام «مارک ویلموتس» و مسببان آن کوچکترین اقدامی انجام ندادند ، دیگر امیدمان ناامید شد و حالا هم سطح انتظارات مان را آنقدر پایین آورده ایم که از این آقایان می خواهیم با اقدامات بازدارنده اجازه ندهند دو سرمربی، دو بزرگتر و احیانا دو الگو - درست و غلط بودن این الگوها را گذر زمان مشخص می کند - بر سر و صورت هم چنگ بیندازند و فضای زشت فوتبال ایران را از آنی که هست زشت تر کنند اما ظاهرا این نیز خواسته زیادی است و باید برویم و سطح توقعات مان را پایین تر بیاوریم؛ سقفی که دیگر دارد به کف زمین می رسد!
18+
*کامران خطیبی
شاید باورش برایتان سخت باشد که اینجا ، صدا فرکانس عجیبی دارد. جایگاه خبرنگاران استادیوم آزادی را عرض می کنم ؛ برخی از به اصطلاح خبرنگاران با طنین نکره و انکرالاصوات ، چنان برای تیم محبوبشان هورا کشیده و جملات قصار 18+ را بدون هیچ شرم و حیایی بر زبان صاب مرده شان جاری و ساری می کنند که اگر توی باغ نباشی ، تَوَهُم جلوس در جایگاه تیفوسی های 8 و 36 برایت تداعی می شود . همان هایی که طبق منشور رسانه ای باید مهمترین اصل اخلاقی و حقوقی خبرنگاری یعنی بیطرفی را سرلوحه کاری شان قرار دهند ، بدل به بوقچی های تمام عیاری شده اند که برای به اصطلاح «خبرنخوردن» و «پُربازدید شدن» از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند ؛ تلقی انصاف رنگ باخته و نطفه هولیگان های رسانه ای به غول عظیم الجثه ای بدل گشته که یکی از شاهکارهای صناعت شان منجر به منازعه امثال یحیی و جواد شده است .
تازه مدتی است سر و کله مشاوران قهار رسانهای هم که پاداشهای نجومی عزیزی خادم را به جیب می زدند ، پیدا شده تا گعده نکبتی شان به سبزه نیز آراسته شود . بچه زامبی هایی که شهوت دیده شدن دارند و تابع مانیفست " بدنامی ، بهتر از گمنامی " هستند ، چنین طالع نحسی را برای فوتبال ما رقم زده اند که برایندش را نظاره می فرمایید . با لاطائلات رپرتاژی سمعی ، بصری و مکتوب یک شبه آدم ها را به عرش می برند اما وقتی باج و خراج شان بریده شود ، طوری بر فرشش می کوبند که نگو و نپرس !
گل محمدی و نکونام که سهل است ، این قُماش برای یک دوزاری، جد و آبادشان را ایضاً به جان یکدیگر می اندازند و برخلاف تصورات، اتفاقا شب ها سر راحت بر بالین می گذارند . مثل آب خوردن می شود دُمشان را چید و ورزش را از این جرثومه های ناپاک نجات داد ؛ ما که یک رسانه هستیم تا دلتان بخواهد اسناد و مدارک فسادشان را داریم و مطمئنیم آن بالا بالایی ها ، آمارشان را بهتر از ما دارند ، حالا این که چرا برخورد نمی کنندمعادله ای چند مجهولی است که مدت های مدید پاسخی برای آن دریافت نکرده ایم ؛ شاید هم آقایان «شریک دزد و رفیق قافله» هستند !
ساکتین جنجال!
*محمود محمدی
مصداق این جمله که "مدیریت ورزش در ایران به ویژه فوتبال از استانداردهای بین المللی کیلومترها فاصله دارد" را می توان در اختلاف و درگیری لفظی این روزهای گلمحمدی و نکونام و سکوت مدیران استقلال و پرسپولیس تماشا کرد.
در روزهایی که سرمربیان جوان استقلال و پرسپولیس فراموش کرده اند روی نیمکت چه باشگاه های بزرگ و پرتماشاگری نشستهاند و لحظه به لحظه حرکات، رفتار و گفتارشان مورد توجه میلیون ها نوجوان و جوان است، چشمهایشان را بسته و دهانشان را باز کردهاند و هرچه دلشان میخواهد نثار یکدیگر میکنند ، از دیوار صدا درآمده اما از درویش و خطیر به عنوان مدیران استقلال و پرسپولیس – حداقل تا زمان نگارش این مطلب- صدایی درنیامد!
حتی تاج ، رئیس فدراسیون فوتبال به عنوان یکی از نمادهای مدیران محافظه کار ورزش ایران هم وارد این ماجرا شد و از مدیران سرخابی خواست نقش خود را ایفا کنند اما دریغ از یک نهیب ، هشدار و یا حتی تلنگر ، ولو در خفا از سوی آنها خطاب به مربیانشان . گویا آقایان درویش و خطیر آنقدر در دریای نتیجهگرایی و فضای هواداریِ فوتبال غرق شده اند که فراموش کرده اند بزرگتر باشگاهشان هستند و در این گونه مواقع باید نقش بزرگتری را بازی کنند.
البته شاید توقع ما زیادی بالا رفته که همچنان از آمال و آرزوها در ورزشی سراسر آماتور صحبت می کنیم و به دنبال ساختن پلی برای رسیدن به ایده آلها هستیم وگرنه خیلی وقت است که سطح مدیریت ورزش و فوتبال ما پایین آمده است.
در روزگاری که دغدغه برخی از مدیران فقط ایجاد مشروعیت، تهیه ناهار تیم یا گرفتن عکس یادگاری با فلان بازیکن سرشناس جهان است، دیگر توجه به این گونه مسائل اولویت هزارم هم نیست.
***
فوتبال ما نیازمند آرامش است
*اکبر کارگرجم از واقعیات موجود در فضای رقابت و ورزش یکی وجود چالش ها و کشمکش ها است. این درگیری ها همیشه بوده و در آینده هم ما شاهد این کشمکش های لفظی در ورزش و به ویژه فوتبال خواهیم بود. اما آنچه باید به عنوان یک فرهنگ ارزشمند مدنظرمان باشد حفظ دوستی ها و حرمت هاست. نباید این دوستی ها به هر دلیلی دچار خدشه شود و خاطره بدی برایمان برجای بگذارد.
گاهی انگیزه این درگیری ها را متوجه نمی شوم. در گذشته شرایط اینگونه نبود. براساس شرایط آن روزها هم نمی توانم امروز را قضاوت کنم. در آن ایام همه احترام همدیگر را داشتیم ، به ویژه هر کس از لحاظ سنی کوچکتر بود به بزرگتر احترام می گذاشت.
البته نباید در این باره تعارف کنیم. به نظرم آنچه در این بین نقش دارد جدای از بحث رقابت ، موضوع مالی و اقتصادی است. فوتبال ما این روزها اینگونه شده و پول در آن حرف اول و آخر را می زند که اتفاق درستی هم نیست. توصیه من به مربیان به ویژه آنها که در سطح ملی بازی کرده اند و سابقه حضور در تیم های مطرح را داشته اند خویشتنداری است و این که حرمت هم را نگه دارند.
اگر چنین نکنند شک نکنید که بیش از دیگران ضرر می کنند. اگر ملی پوشان سابق و مربیان مطرح امروز در تیم هایی مثل استقلال و پرسپولیس حرمت هم را نگه ندارند باید منتظر اتفاقات بدی باشیم. من به عنوان یک ملی پوش قدیمی فقط آرزو می کنم در فوتبال شاهد آرامش باشیم تا پیشرفت لازم را کسب کنیم.
پول، پول و باز هم پول!
*رضا وطنخواهاگر کسی از من در خصوص درگیری های لفظی امروز فوتبال سوال کند ، جواب من فقط یک مورد است: پول، پول و باز هم پول!
در گذشته که ما آماتور بودیم چنین مسائلی کمتر وجود داشت. کوچکتر و بزرگتر داشتیم. همه احترام هم را داشتند. اگر بزرگترهای فوتبال به هم احترام نگذارند از دیگران چه انتظاری دارند؟ من با این سن و سال هر وقت آقای حسن حبیبی را ببینم مودب روبروی ایشان می ایستم. موقع صحبت تلفنی با آقای ابوطالب پا جفت می کنم. این ها را به ما آموزش داده اند. الان آن حرمت ها از بین رفته است. ورزش یعنی حفظ همین حرمت ها که اگر نباشد معنی پیدا نمی کند.
من در خصوص اتفاقات اخیر صحبت نمی کنم . به شکل کلی اعتقاد دارم که کوچکتر باید در هر شرایطی حرمت بزرگتر را حفظ کند وگرنه باید منتظر بی احترامی کوچکتر از خودش باشد. ما همه این مراحل را طی کرده ایم. این قهرمانی ها و افتخارات روزی فراموش می شوند و ارزش نخواهند داشت. معرفت و دوستی ها می ماند. نام نیک باقی می ماند.
من به عنوان یک ملی پوش قدیمی از مربیان ملی پوش امروز خواهش می کنم که حرمت همدیگر را حفظ کنند. مربیان دیگر و حتی بازیکنان امروزی از شما الگو می گیرند. آنها حرف شما را گوش می کنند. با رفتار خود به آنها درس معرفت و حفظ حرمت بدهید وگرنه روزهای بدی پیش روی فوتبال ما خواهد بود. شاخصه سن هم در این باره مهم است. من " بهتر " بودم و " لژیونر " بودم ، ملاک درستی در این باره نیست. شرایط سنی در همه امور فرهنگی امری توصیه شده است که باید به آن دقت کنیم.
پربازدید ها
آخرین اخبار