واقعی نیست ، «کِیکه» !
گفتم : داوری بسکتبال خیلی مسخره شده .
گفت : رئیس فدراسیون رو می گی ؟
گفتم : ببین می تونی دوباره مارو بکشونی دادگاه ؟ قضاوت مسابقات سوپرلیگ رو می گم .
گفت : آهان ، تازه شیرفهم شدم ؛ البته شما که هر دوبار هم برنده دادگاه شدین و ...
گفتم : جان مادرت بی خیال ما شو، منظورم اینه که باید هرچه زودتر یه فکری بکنن ، هنوز سه هفته بیشتر نگذشته که صدای اعتراضات بلند شده ؛ با این وضعیت معلوم نیس تو پلی آف چه اتفاقایی بیفته .
گفت: آره ؛ امیدوارم کار به کتک کاری و چاقو کشی نکشه . یادته رئیس جوان فدراسیون تو دوره بازیگریش پای ثابت این انتقادها بود ؟ پس چرا الان هیچ واکنشی نشون نمی ده ؟
گفتم : مگه تو این 620 روز که مسئول شده و این همه فاجعه درست کرده ، عکس العملی نشون داده ؟ کدوم مشکل رو گردن گرفته که این دومیش باشه ؟
گفت : زیاد حرص نخور؛ تو این بسکتبال همه چی به هم میاد . زیاد حرف بزنی می گن این اتفاقات واقعی نیست ، کیکه !
گفتم : عبید زاکانی شاعر، نویسنده و لطیفهپرداز ایرانی قرن هشتم هجری می نویسد : «شخصی دعوی نبوت کرد. پیش خلیفه اش بردند. از او پرسید که معجزه ات چیست؟ گفت: معجزه ام این است که هر چه در دل شما می گذرد مرا معلوم است. چنان که اکنون در دل همه می گذرد که من دروغ می گویم.»
* کامران خطیبی