نقش ایوان در خانه ویران!
*سال لعنتی تمام نشد!
وزیر ورزش و جوانان با اعلام اینکه استقلال و پرسپولیس تا پایان سال به بخش خصوصی واگذار می شوند، گفت: " این اتفاق در حد شعار نخواهد بود و عملیاتی میشود و به عنوان یک دستاورد بزرگ با راهکارهای سازمان خصوصی سازی مد نظر قرار میگیرد و یک خدمت بزرگ به ورزش است و باعث میشود وزارت ورزش و جوانان به دیگر وظایف اصلی وزارت ورزش بپردازد ؛ همه این شرایط باعث شده وزارت ورزش و جوانان از وظایف خود مانندعمومی کردن ورزش غافل بماند." به به، اینک جای آن دارد که بگوئیم: "بر این مژده گر جان فشانم رواست! " افسوس که چهارده سال است که با حلوا حلوا گفتن "مسئولان" کام میلیون ها "هوادار" شیرین نشده که هیچ ، تلخ تر از زهر هم شده! می فرمائید: کی و کجا؟ عرض می کنم: همان جا که سرخابی ها مجوز حضور در مسابقات لیگ قهرمانان فوتبال آسیا را از کف دادند و تحقیر شدند! همان زمان که دولت ها با گربه رقصانی احساسات پاک هواداران را به بازی گرفتند و مسئولان سازمان تربیت بدنی و وزرای ورزش و جوانان "آنها " وعده واگذاری سرخابی ها را تا پایان سال دادند! اما "این سال" لعنتی هیچ وقت تمام نشد! زیرا واگذاری سرخابی ها از دستور خارج و وارد می شد! یک روز دولت موافق بود مجلس مخالف ، یک روز مجلس موافق بود دولت مخالف ، یک روز مجلس نگران بود دولت بی خیال، یک روز دولت دغدغه داشت مجلس سوال! یک روز می گفتند "مزایده" به نتیجه می رسد یک روز می گفتند نرسید! یک روز می گفتند اهلیت ها تائید می شود یک روز می گفتند اهلیت ها تائید نشد! خلاصه یک روز شل بود یک روز سفت و آن قدر این واگذاری را به "سر" مردم کوبیدند که ذی نفعان و دنبال کنندگان این بحث شیرین ! گیج و گنگ شدند تا امروز که به خیال جناب وزیر حافظه تاریخی این همه جماعت زنده و حاضر پاک شده است! خیر قربان ! هواداران میلیونی سرخابی ها شاید "لمس" شده باشند اما فراموشکار نشدند. البته که این بار هم تا پایان سال منتظر وعده وزیر تازه نفس ورزش به پشتوانه حمایت دولت و همسویی مجلس ، همچون ما خواهند ماند. چرا که چاره دیگری غیر از این ندارند!! با این تفاوت که "آن قدر گرگ آمد گرگ آمد، ببخشید! سهام در فرابورس آمد" را شنیدند و برای کمک دویدند که دیدند پول آن ده درصد سهامی که خریده شد را خورده اند، استخوانش را بار گذاشتنه اند ، پوستش هم زیر پا رفته اما شکم این "دو طفل محبوب" هنوز گرسنه مانده است! القصه استقلال و پرسپولیس پس از واگذاری ده درصد از سهام در فرابورس ماندند و میلیاردها بدهی و سازمان خصوصی سازی که با چرب زبانی مسئول سابقش ، "مدیران" مد نظرش را به هیئت مدیره سرخابی ها اصطلاحا "چپاند" تا مشکلات اقتصادی شان حل شود که آن هم نشد!
*نقش ایوان در خانه ویران!
سازمان خصوصیسازی چند روز قبل بیانیهای منتشر کرد که در آن خبر از واگذاری 51 درصدی سهام باشگاههای استقلال و پرسپولیس به ارزش 1800 میلیارد تومان برای آبیها و 2100 میلیارد تومان برای سرخپوشان داد. با توجه به این که حدود 10 درصد از مالکیت هر دو باشگاه در فرا بورس برای عموم مردم قبلا عرضه شده، حالا دولت قصد دارد از 90 درصد سهام باقی مانده، 51 درصد دیگر را هم واگذار کند با توجه به آن که خرید بلوک 51 درصدی برای خریداران خُرد امکانپذیر نخواهد بود و در روز 12 دیماه که نوبت اول این آگهی روی تابلوی بورس عرضه میشود، احتمالا دو خریداری که در رسانه ها آمادگی آنها اعلام شده مد نظر قرار خواهند گرفت. سال ۱۴۰۰ فرآیند آماده سازی دو باشگاه برای بورسی شدن و واگذاری حدود ده درصد سهام استقلال و پرسپولیس آغاز شد و کمیته ای با عنوان کمیته مصارف متشکل از رئیس کل سازمان خصوصی سازی، معاون وزیر ورزش و مدیرعامل هر باشگاه، تشکیل شد تا چارچوب هزینه کرد این منابع تعیین شود. زیرا مشارکت مردم در افزایش سرمایه از محل صرف سهام این دو باشگاه، رقمی حدود هفت هزار و نود میلیارد ریال معادل ۱۰ درصد ارزش روز هر باشگاه( ۳۵۹ میلیارد تومان برای استقلال و ۳۵۰ میلیارد برای پرسپولیس) آورده داشت. نظارت بر مصارف حاصل از پول مردمی که پذیرهنویسی شده بود، دو باشگاه را ملزم کرد که تا ۲۵ درصد این منابع را صرف بدهیهای معوقه، ۱۰ درصد را صرف بازارگردانی سهام و بقیه را جهت سپردهگذاری کوتاه مدت برای "سود "هزینه کند و قرار شد اگر بخواهد سرمایهگذاری بلند مدت هم داشته باشد از کمیته مصارف مصوبه بگیرد. حال با فرض این که دو باشگاه به شکل کامل مصوبه کمیته مصارف را اجرا کردند، باید پرسید: حاصل واگذاری ده درصد از سهام دو باشگاه تاکنون چه بوده است؟ و باز با فرض این که 51 درصد دیگر هم واگذار شود چه تضمینی برای تحقق درآمد پایدار برای این دو باشگاه به دست خواهد آمد؟ در حالی که در همین مدت هم جرائم بالقوه و بالفعل دیگری برای استقلال و پرسپولیس در راه است و پای "خر اقتصاد" فوتبال حرفه ای ما در گل مانده است! درآمد پایداری که نه از محل پخش تلویزیونی تامین می شود نه بستر کسب درآمد های روز مسابقه مهیاست نه از فعالیت های تجاری دو باشگاه مستاجر و "دربه در" سرخابی ها خبری در میان است! در دنیا شیوه های درآمد زایی فوتبال حرفه ای تعریف و مشخص شده است و عقل حکم می کند که از آسمان خدا پول بی مساله ای برای مخارج سنگین باشگاه داری نازل نخواهد شد! با این حال دوستان به جای پرداختن ریشه ای به ضعف های اساسی و مشکلات کلان ورزش حرفه ای در کشور همچنان در بند نقش ایوان مشغول هستند !
*سیر تسلسل از چاله به چاه افتادن
ما می خواهیم بر اساس فشار کنفدراسیون فوتبال آسیا برای رفع مشکل مالکیت مشترک دو باشگاه توسط وزارت ورزش و جوانان اقدام کنیم قبول. اما چگونه می توانیم بدون طراحی و پیاده سازی نظام جامع ورزش حرفه ای در کشور این مهم را به سرانجام برسانیم؟ وقتی رسالت و فلسفه وجودی ورزش حرفه ای و تقسیم کار و وظایف نهاد ها و بخش های مختلف برای توسعه آن مشخص نشده است، وقتی اهداف ، رویکردها و راهبردها و برنامه های عملیاتی تدوین نشده و مد نظر قرار نگرفته است. وقتی سیستم های پشتیبانی نرم شامل : "محیط حقوقی و قانونی ، منابع انسانی ، منابع مالی" و سیستم های پشتیبانی سخت مانند:" امکانات و زیر ساخت های فیزیکی و تجهیزات ورزشی مهیا و در دسترس نیست" چگونه استقلال و پرسپولیس را به بخش خصوصی واگذار می کنید؟ به جز تمام این ها ، چگونه واقعیت هایی چون : "بی ثباتی در سیاست های پولی و مالی کشور ، عدم امکان مشارکت سرمایه گذاران خارجی در حوزه فوتبال حرفه ای ، کم بودن سرانه درآمد ملی، پر خطر بودن سرمایه گذاری در ورزش و عدم امنیت اقتصادی سرمایه گذاران در این حوزه و حاکمیت تفکر و مدیریت دولتی در فوتبال حرفه ای " را می توانید از معادله خصوصی در فوتبال کشور حذف کرده و به عنوان اصل و اساس توسعه ورزش حرفه ای در نظر نگیرید؟ این ها موانع جدی و غیر قابل انکاری هستند که در پیش روی خود هم می بینیم و هم لمس می کنیم . در این میان وعده های : "افزایش درصد سهام واگذار شده به شرکت های صلاحیت دار (یا فاقد صلاحیت!)، تعیین اقساط شش ساله جهت تصفیه ثمن معامله و شرط ارائه برنامه توسط خریدارجهت هدف گذاری و اداره و توسعه بنگاه افزایش درآمد از محل منابع موجود ، مدیریت هزینه و راهبرد جذب بازیکنان و کادر فنی، کاهش بدهی های معوق، خروج از زیان انباشته و سودآوری پایدار شرکت، برنامه تقویت و توسعه تیم های پایه و کسب درآمد از این محل ، هدف گذاری جایگاه و رتبه تیم در بین باشگاه های ایران و آسیا " چگونه تحقق خواهد یافت ؟ این اقدامات چه دردی را دوا خواهد کرد؟ چرا خود را بی جهت گول بزنیم؟ همه این وعده ها که در بالا اشاره شد حرف های قشنگی هستند برای تزئین "ویترین" دکانی به نام واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی! در حالی که این "دکان" با این ویترین زیبا فریبنده و البته خیالی! توان ، ابزار و امکانی برای تجارت و وارد شدن در صنعتی به نام فوتبال حرفه ای نخواهد داشت .حال می خواهید برای خریدار تعهد بگذارید یا نگذارید. انجام این تعهدات را پایش بکنید یا نکنید . برای سازمان خصوصی سازی حق فسخ قرارداد واگذاری در صورت عدم ایفای تعهدات بگذارید یا نگذارید. از همه این ها بگذریم آیا می توان باور کرد که وزارت ورزش و جوانان حتی پس از واگذاری 51 درصد از نود درصد سهام باقی مانده باز نقش کلیدی در مدیریت سرخابی ها نخواهد داشت؟ مدیریتی که جز افزایش بدبختی و گرفتاری این دو باشگاه در این وانفسا حاصل دیگری نداشته است. اگر بر فرض محال تا آخر همین سال، همه موانع خرد و کلان اقتصادی کشور و حوزه ورزش حرفه ای هم رفع بشود ، باز با کدام اختیار و آزادی عمل ،بخش خصوصی می تواند برنامه های مد نظر و ارائه شده به سازمان خصوصی سازی را پیاده کند در حالی که 39 درصد از سهام در اختیار دولت و وزارت ورزش و جوانان مانده است؟! حداقل سهمی که در مدیریت و تفکر دولتی حداکثر "سهم خواهی" و دخالت را در پی خواهد داشت و آیا اساسا به همین دلیل این همه مقاومت در عدم انجام وظایف سازمان سابق تربیت بدنی و وزارت ورزش را به منظور خصوصی سازی سرخابی ها شاهد نبودیم؟ ما آخر داستان را همان اول به شما گفتیم و نوشتیم خلاص!
*مازیار مهرانی