یا دروغی خواهم یافت، یا دروغی خواهم ساخت!
علی رغم تاثیر و قدرتی که رسانه ها دارند و نقش مهمی که می توانند در عیان ساختن فساد ایفا کنند، این نقش و چالش های احتمالی پیش رو در مورد رسانه های ورزشی ، کمتر شناخته شده است. در واقع اغلب اینگونه در نظر گرفته می شود که رسانه ها وظیفه برملا ساختن و گزارش کردن فسادها در بخش های مختلف را بر عهده دارند. دلیل این موضوع هم تا حدودی واضح است. رسانه – از هر نوعش – نه تنها می تواند رخدادهای مرتبط با این موضوع را افشا کند، بلکه تاثیر مستقیمی بر شکل دادن افکار عمومی خواهد داشت و به صورت قابل توجهی بر حوزه فعالیت خود، سایه می افکند.
به بیان دیگر، هر رسانه سه نقش مهم در مورد مسائل مربوط به فساد، ایفا می کند. اول اینکه آگاهی عمومی را افزایش می دهد، دوم اینکه به صورت مستقل تحقیق می کند و نهایتا اینکه در پی دستیابی به نمونه های قابل تامل و متقن، آنها را با جزئیات افشا می کند.
اگر رسانه آلوده شد، چه؟
حال فرض کنیم خود آن رسانه به فساد، تصمیم گیری نادرست و بالاخره عدم رسوا کردن زمینه های فساد و افراد دخیل در آن مبتلا شده باشد. مصاحبه جواد نکونام پس از دیدار با پرسپولیس را دوباره مرور کنید. او در آن کنفرانس خبری از کلماتی خطاب به چندین نفر استفاده کرد. در واقع به زعم وی، کسانی که می بایست فساد را در حوزه فعالیت خود افشا کنند، "شتیل بگیر" و در نهایت درگیر فساد شده اند. مشابه این اتفاق در سال 2011 در جریان قرعه کشی مسابقات مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل در ریو دو ژانیرو افتاد. ریکاردو تکشیرا ، رئیس فدراسیون فوتبال برزیل که توسط رسانه های انگلیسی به دریافت رشوه در دهه 1990 متهم شده بود، از پاسخ دادن به سوالات خبرنگاران این کشور سر باز زد و دلیل آن را درگیر بودنشان در فساد و عدم صداقت عنوان کرد. در اینجا قصد نداریم صحت و سقم گفته های نکونام در این زمینه و افراد خاص مدنظر وی را بررسی کنیم بلکه هدف پرداختن به موضوع کلی ریشه دوانی فساد در میان رسانه های ورزشی، عدم پرداختن به وظیفه و هدف اصلی و " قلم به مزد" شدن عده ای در رسانه یا در میان افرادی است که به عنوان مجری، کارشناس یا روزنامه نگار، از رسانه خود تنها به عنوان سکوی پرش جهت دیده شدن یا بر سر زبان افتادن، استفاده می کنند.
مفسران دنیای ورزش
روزنامه نگاران، مفسران دنیای ورزش هستند بدین معنی که نه تنها شوق، برانگیختگی و لذت از ورزش روزگار خود را منتقل می کنند، بلکه در طرف مقابل می توانند با گسترش فساد، قواعد سنتی بازی جوانمردانه را به چالش بکشند. در واقع قسمی از فساد رو به فزونی در ورزش مربوط به ارتباط بین حوزه ورزش، رسانه های جمعی، تجارت و صنعت تبلیغات است. باز هم تاکید می کنیم که اکثریت قشر حاضر در انواع رسانه های جمعی، در رسوایی های مرتبط با شکل های مختلف فساد درگیر نیستند ولی همان تعداد اندک را نباید دست کم و یا حتی نادیده گرفت که همین جمع به ظاهر ناچیز، یک جماعتی را گمراه می کند. در این مقال نگاهی گذرا می اندازیم به صور مختلف تخطی در رسانه ها و اینکه کدام موارد شایع تر هستند.
فساد با چشمان بسته یا عامدانه
اهالی رسانه به دو صورت ممکن است در امر فساد در ورزش مدرن و امروزی، دخیل باشند. اول به صورت سهوی یا غیر مستقیم دخالت داشته باشند. در این حالت، رویکرد اهالی رسانه و کارشناسان امر، توجه صرف به جنبه های مثبت ورزش است و علاقه ای به درک منتقدانه فرآیندهای خسارت بار برای ورزش ندارند. پس آنچه باعث تکثیر فساد در این حالت می شود، " انفعال" آن افراد و تمرکز بر مسائل خنثی یا غیر تعارض آمیز خواهد بود.
صورت دوم، حضور در زنجیره فساد به صورت آگاهانه و عامدانه است. در این مسیر، اهالی رسانه به عنوان مفسران تطمیع شده (یا همان "شتیل بگیر" خودمان) وقایع ورزشی، فرآیندهای سری و مسکوت نگه داشتن فساد را تسهیل کرده و بدین صورت دروغ هایی به خورد خواننده، بیننده، شنونده یا هر کاربری خواهند داد. در این شرایط نقش آن فرد رسانه ای همچون مسئولان، مربیان، داوران و خود ورزشکاران مفسد و درگیر در این پروژه هاست.
نکته مهم اینکه قرار نیست تنها فساد را مرتبط با اعمال ورزشکاران یا داوران در نظر بگیریم، بلکه سیاست های ورزشی نیز خود ماوایی برای رخنه کردن این افراد است. یعنی فساد در حد کلانش از یک سو افراد مسئول دست اندرکار را هم درگیر خواهد کرد و مواردی از جمله پیشنهادهای برگزاری رقابتهای بزرگ ورزشی، به دست آوردن حق پخش مسابقات و امضای قرارداد با حامیان مالی در این دسته جای می گیرند.
آنان که در خواب خرگوشی اند
همراه شدن با روزمرگی ها در عالم رسانه و توجه به نمای زیبای ورزش، بدون در نظر گرفتن عمق نازیبای احتمالی، همان ورطه ای است که اصطلاحا "چشم بستن سهوی" خوانده می شود. چشمانتان را بسته اید و گویی همه چیز خوب است! این مقدمه ای است برای تلاش بیش از اندازه برای کسب اطلاعات انحصاری و دست اول، که غرق شدگان در این باتلاق، آن را عین حرفه ای گری می دانند و خود بی خبر از خواب خرگوشی خویش.
فراموش نکنیم که نقش سواد و آموزش در میان اهالی رسانه و کارشناسان تا چه حد مهم است و چه تاثیری خواهد گذاشت بر ایجاد ارتباط بین موضوعات مختلف ورزشی با سیاست یا تجارت و نتیجه گیری از آن. همین می شود که دستاویز قرار دادن موضوع سرگرم کردن مخاطب خواهد چربید به اطلاع رسانی انتقادی و تحقیق و بررسی در خصوص تخطی احتمالی از قوانین و محصول نهایی ، سرعت بیشتر در راه رسیدن به مفسده های جدیدتر خواهد بود.
تمرکز بر نتایج و گزارشات
نگاهی به یک پژوهش انجام شده در میان 80 روزنامه نگار در 22 کشور دنیا مشخص می سازد که اطلاع رسانی در میان رسانه ها جنبه غالب محسوب شده و تقریبا چهار مقاله از پنج مقاله چاپ شده به نتایج، گزارش مسابقات، مرور رقابتها و به صورت کلی تمرکز بر جنبه های مختلف ورزشی پرداخته است. یعنی تنها بخش اندکی از مقالات مورد بررسی وارد حوزه بررسی فسادها، زد و بندها و کم کاری های احتمالی مسئولان شده است.
هراس از طرد شدن
اگر از زاویه ای دیگر موضوع رویکرد غرق شدن کارشناسان و اهالی رسانه در فساد را مورد بررسی قرار دهیم، شاید بحث تطمیع آنها را هم راحت تر بتوان توجیه کرد. این افراد وابستگی جدی به رسانه متبوع و مورد نظر دارند. آنها نگران هستند که در صورت افشای فساد، یا بیان حقایق (به جای دروغ پردازی ها) از آن سازمان یا رسانه طرد شوند یا حداقل محدودیت هایی برایشان ایجاد شود. این برای همان افراد به مثابه مرگ است؛ دوری از ویترین و نمایش خود.
نمونه هایی از آن سوی آبها
در حالت مداخله عامدانه که در واقع نوعی شمشیر بستن از رو برای تیشه زدن به ریشه ورزش سالم است، اهالی رسانه یا عمدا فساد را از چشم عموم مردم پنهان می کنند یا سوگیری های مشخصی را در قضاوت، اظهار نظر و تحلیل مسائل مربوطه وارد می کنند تا اصل ماجرا را بپوشانند یا آن را به شکل دیگری جلوه دهند. نمونه هایی از این موارد اصولا در گزارش های تلویزیونی یا مقالات نشریات دیده می شود.
تفسیرهای جانبدارانه وقایع و رویدادهای ورزشی، ارتباط مستقیمی با نمایش های تلویزیونی پس از پخش مسابقات دارد ، جایی که فرصت بیشتری برای تحلیل عمیق لحظات و اتفاقات مشکوک وجود دارد. تلفن های افشا شده از ماجرای "کالچوپولی" در فوتبال ایتالیا، دخالت مدیران ورزشی در چینش مهمانان دعوت شده به این برنامه تلویزیونی، انتخاب صحنه های مشکوک برای تحلیل یا دست بردن در نتایج نظرسنجی ها را برملا ساخت. این یکی از بزرگترین رسوایی های ورزشی در ایتالیا و کل دنیا محسوب می شود. اتفاقی مشابه اما در کشور چک رخ داد که مدیران فوتبالی، افراد خاصی را از میان اهالی رسانه برای گزارش مسابقات انتخاب می کردند تا نگاه ها را به سمتی که خود می خواستند منحرف کنند و حرفی از داوران رشوه گرفته و نوع قضاوت بودار آنها به میان نیاید. یا نمونه ای دیگر در شبکه فاکس که کارمندش محکوم به پرداخت رشوه در یک ماجرای بسیار پیچیده برای دریافت حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال در آمریکای جنوبی شد.
آنچه تحویل مخاطب می دهند
فساد در میان اهالی رسانه – آن تعداد اندک ولی متاسفانه تغییر دهنده افکار عمومی – با بیان عامیانه "شتیل بگیر" منتج به تاثیر مستقیم بر تصمیمات رده بالا در حوزه ورزش خواهد شد. در واقع این افراد یا به دنبال دروغی می گردند و یا – در اکثر مواقع – دروغی می سازند و آنچنان آن را زیبا تحویل مخاطب می دهند که حتی زحمت بررسی یا تحقیق در خصوص مطلب ارائه شده را هم به خود نمی دهد. در واقع این نوع کارشناسان و اهالی رسانه، تنها برای کنترل کردن اوضاع و احاطه داشتن بر فساد، رشوه نمی گیرند بلکه برای کنترل داشتن بر تفسیر همان رویداد هم دست به این عمل ناشایست می زنند. اینجاست که حضور مسئول دست پاک، سردبیر موجه و مدیر اصطلاحا "خدا ترس" احتمالا می تواند تضمینی باشد برای جلوگیری یا حداقل کاهش چنین رخدادهایی؛ که اگر نباشند چنین سدهایی، زنجیره فساد به راحتی تشکیل شده و تا جایی رخنه می کند که دیگر حتی از دست آن مدیر و مسئول هم کاری برنخواهد آمد.
* سید محمد طاهر شاهین