آیا آقای وزیر از این وضع راضی است یا اجازه و جرات تغییر ندارد ؟!
تحول در ورزش، با مدیران ناشی و روش های غلط مدیریتی محال است!
*بازی جوانمردانه مالی
چند روز پیش در خبرها داشتیم که کنفدراسیون فوتبال آسیا قصد دارد در فصل بعد لیگ قهرمانان ، " قانون بازی جوانمردانه مالی" را اجرا کند. مطابق این قانون ، باشگاهی که هزینه هایش بیشتر از درآمدش باشد، مشمول جریمه می شود ، جریمه هایی که کف آن توبیخ و تذکر است و می تواند به محرومیت از شرکت در مسابقات و یا حذف کامل باشگاه های متخلف بینجامد.
*درست برعکس!
ما می دانیم که اجرای قوانین بازی جوانمردانه مالی با هدف شفاف سازی مسائل مالی و درآمدها و هزینه های تیم ها، از حدود ده سال پیش از سوی اتحادیه فوتبال اروپا در قاره سبز در حال انجام است .در حالی که فوتبال دنیا با تصویب قوانین سفت و سخت – و البته سازنده - به دنبال ساماندهی هرچه بیشتر امور است و سعی دارد تا آنجا که می تواند سازمان و سیستم فوتبال را هرچه بیشتر قانونمند کند و جلوی دور زدن قانون و زیرآبی رفتن و کلک زدن ها را بگیرد و خلاصه کاروبار فوتبال را برای مخاطبان و هواداران آن سالم تر و شفاف تر سازد، در فوتبال خودمان داستان بسیاری از جاها( اگر نخواهیم بگوییم در همه جا!) درست عکس این است .
*قانون شکنی قانونگذاران!
اینجا تصمیمات خلق الساعه و قانون شکنی و قانون گریزی ، در درجه اول از سوی مدیران و مسئولان و عدم شفافیت و نامحرم انگاشتن مردم و اهمیت ندادن به آنها و... بیداد می کند. این تضاد و چالشی است که بعید نیست به زودی یقه فوتبال ایران را بگیرد و عواقب سخت و پیامدهای سنگینی برای آن - به ویژه در عرصه بین المللی - به دنبال داشته باشد. البته تا همین جا هم از عدم اجرای قوانین و فاصله داشتن از استانداردهای فوتبال روز دنیا، کم زیان ندیده ایم. متاسفانه مسئولان و مدیران فوتبال ما اصلا قصد ندارند به خود بیایند و در کاروبار فوتبال ایران قانون و نظم و حساب و کتاب بایسته را رعایت کنند.
*ضرب و زور فیفا
گویا قبل از آنکه کار به جاهای باریک کشیده شود و تیم ها و هواداران فوتبال به دلیل سهل انگاری ها و آسان پنداری های مسئولان ارشد ورزش و فوتبال تاوان های سنگین بپردازند، متولیان و کارگزاران فوتبال حاضر نیستند پیشقدم شده و به موقع و قبل از وقوع اتفاقات ناگوار - که به هیچ وجه در شان فوتبال ایران و سابقه و پیشینه پرافتخار آن نیست و هنوز بزرگ و کوچک فوتبال آسیا به آن احترام می گذارند - دست به کار شده و اقدامات لازم و بایسته و اجتناب ناپذیر را برای رفع نقاط ضعف و مشکلات کهنه و مسائل ابتدایی اما لاینحل انجام دهند.
ظاهرا اینجا هم باید مثل بعضی از موارد قبلی ، فیفا مانند یک قهرمان به میدان بیاید و با ضرب و زورِ تهدید و تعلیق و حذف و جریمه های سنگین و... مسئولان و گردانندگان فوتبال ما را به رعایت قوانین و مقررات و استانداردها وادار کند و مصداق" عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد" شود!
*سوالات بی پاسخ
بالاخره کی قرار است نظام باشگاهداری در ورزش و فوتبال ما سروسامان و نظم و نسق و قانون پیدا کند؟ مسئولان پیدا و پنهان مربوطه چه زمانی می خواهند تکلیف مالکیتی و مدیریتی دو تیم قدیمی ورزش و فوتبال ایران را مشخص کنند و آنها را از این حالت بلاتکلیفی مالکیتی و تزلزل و بی ثباتی مدیریتی نجات دهند؟ چقدر و چند بار باید بزرگترها و پیشکسوت ها و کارشناسان و هواداران درباره لزوم اصلاح ساختاری و ساماندهی بهینه و استاندارد این تیم ها تذکر و هشدار دهند؟ تا کی قرار است اداره باری به هرجهت و مدیریت دیمی وغیراصولی فوتبال ( و حتی کلیت ورزش) ادامه داشته باشد و روزمرگی و بی برنامگی ، بزرگترین عامل بازدارنده درونی ورزش مستعد ایران باشد؟
*عمل نکردن به وظیفه
وظیفه مدیران و کارکرد مدیریت، حاکم کردن نظم و ترتیب بر امور و ایجاد حس امنیت و اعتماد اجزاء و اعضای سیستم است . نظم و امنیت موجب سلامت فضا می شود و تنها در چنین شرایطی است که آن سیستم و مجموعه می تواند به سوی تحقق اهداف جمعی حرکت کند. متاسفانه و بدون تعارف ، مدیران ورزش ما به این وظیفه خود بنا به دلایل آشکار و پنهان عمل نمی کنند و کارکرد ذکر شده مدیریت، نه تنها به طور بایسته و طبیعی عمل نمی کند ، بلکه به ضد کارکرد خود تبدیل شده است. برای مثال در فوتبال، مدیریت به جای اینکه با اعمال قاطعانه قانون و اجرای بی تبعیض مقررات، موجب ایجاد نظم و سلامت و امنیت و اعتماد شود، در برخی از جاها خواسته و ناخواسته و با رفتارهای غلط و شبهه ناک ، موجب بی نظمی و برخی از آلودگی ها و عدم امنیت روانی و ذهنی میان اعضای مجموعه و بالاخره دامن زدن به سوءظن ها و سوء تفاهم ها و احساس بی عدالتی و تبعیض و تفرقه و اتهام زنی و بداخلاقی ها و... می شود.
*رای پرهیاهوی شورای استیناف
همین چند روز پیش بحث رای شورای استیناف فدراسیون فوتبال و برگرداندن امتیاز تیم هایی که به خاطر عدم رعایت قانون سقف قرارداد از سوی کمیته انضباطی با کسر امتیازاتی جریمه شده بودند، مساله ساز شد و بحث ها و انتقادات و مجادلاتی را برانگیخت. ما در اینجا قصد ورود به جزئیات و چند و چون مساله را نداریم، فقط می پرسیم این چه راز و سّری است که هر تصمیم و اقدام فدراسیون با سوالات و اعتراض های شدید و سخت روبرو می شود ؟ همه احساس می کنند با اجرای فلان قانون در حق آنها اجحاف و تبعیض روا داشته شده و چون چنین است تهدید می کنند که دیگر به قانون عمل نخواهند کرد! چون قانونگذاران و مقررات نویسان خودشان چندان به آن پایبند نیستند و تازه به قانون شکنان و کسانی که به مقررات بی اعتنایی می کنند، جایزه یا بهتر بگوییم ، " باج " هم می دهند !
*این وضع به نفع فوتبال نیست
عرض کردیم که نمی خواهیم وارد جزئیات بحث شویم چون اولا ما را از موضوع اصلی دور می کند و ثانیا اینقدر عدم شفافیت و ابهامات وجود دارد که اگر هم بخواهیم، نمی توانیم تحلیل درستی از مسائل داشته باشیم و خدای ناکرده، نا خواسته در قضاوت و تحلیل به بیراهه می رویم. ما از پیش کشیدن این مطلب به دنبال زدن این حرف هستیم که این وضعیت اصلا خوشایند و به نفع فوتبال و ورزش و هیچکسی نیست .
*برخلاف ِ فلسفه ورزش و هدف رقابت های ورزشی
در چنین شرایط و حاکمیت چنین روابط و مناسبات آمیخته به سوءتفاهم و اتهام زنی معلوم است که کسی از زیبایی ها و جذابیت های ورزشی لذت نمی برد چون همه چیز تحت تاثیر حواشی مخرب و ابهامات آزاردهنده قرار می گیرد واین درست برخلاف فلسفه ورزش و هدف رقابت ها و مسابقات ورزشی است که می خواهد به کالبد جامعه و مردم خسته از کار و مشکلات عدیده زندگی و گرفتاری های پایان ناپذیر روزمره، خون امید و شادی و آرامش تزریق کرده و خاصه نسل جوان را مفتون و جذب ورزش و هیجانات سالم آن کند تا آن را به هر تفریح و سرگرمی دیگری - که بعضا ضد سلامت روحی و اخلاقی آنها هم هست - ترجیح دهند.
*ریشه مشکلات
حرف ما این است که چرا با ورزش و رشته جذاب و پرطرفداری مثل فوتبال چنین معامله ای دارید و با عملکرد سرتا پا غلط تان ، آن را به ضد کارکردهای مثبت خود تبدیل می کنید؟ مراجع ذیصلاح و شخصیت های سیاسی و فرهنگی نباید در این باره برخوردی منفعلانه داشته باشند بلکه باید علت اینکه کسانی در قواره و قامت مسئولان ورزش یا مدیران رشته های ورزشی چنین معامله غلطی با ورزش و چنین رفتارهای دفع کننده ای با علاقه مندان پرشمار دارند، تحلیل و بررسی کرده و بر مبنای آن تصمیمات درستی اتخاذ کنند و جای دیگری هم به دنبال ریشه مشکلات نگردند. باید علت العلل مشکلات ورزش و رشته هایی مثل فوتبال یا بسکتبال یا... را بیش از هر جا در " مدیریت" آن پیدا کرد.
*چیزی در حد" توپ بازی"!
این آقایان یا اینکاره نیستند و اصلا ورزش و کارکردهای متنوع و مثبت آن را نمی شناسند و حداکثر آن را در حد چیزی مثل " توپ بازی" می دانند و به ضرب سفارش و توصیه پدرخوانده های پرده نشین به چنین پست و سمت هایی دست یافته اند و ... یا اینکه با ورزش و مدیریت آن غریبه نیستند اما به دلایل مختلف به وظیفه خود عمل نمی کنند و به جای آنکه به ورزش سروسامان بخشند و نظم و آرامش و امنیت و احترام را حاکم کنند، با انگیزه ها و دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی و منافع شخصی و... به آشفتگی ها دامن می زنند و خود به عنوان بزرگترین مانع درآمده اند! دلیل هر چه باشد باید شر مدیران نابلد و ناشی و همچنین مدیرانی که آگاهانه و عامدانه به وظیفه خود عمل نمی کنند از سر ورزش کم شود.
*چه خائن ، چه ناشی!
صادق آل محمد(ص) چقدر رسا و روشن تکلیف چنین مدیران نامدیری را مشخص کرده است: " از نظر من تفاوتی ندارد که کار را به خائن بسپاریم یا ناشی ضایع کننده". به عبارتی دیگر فرقی میان ناشی کارنابلد و خائن برای کار سپردن وجود ندارد، چون نتیجه هر دو خرابی کار مردم و امور اجتماع است منتها اولی به عمد و با اهداف حساب شده و نیات ضد ملی و مخرب کار مردم را خراب و همه را ناراضی می کند و به جان یکدیگر می اندازد، دومی اما به دلیل ناشی بودن و تخصص نداشتن و چم و خم کار را نشناختن.
*کنگر خورده و لنگر انداخته!
در هر صورت همانطور که گفته شد باید ورزش را از شر چنین مدیرانی خلاص کرد تا بعد از اصلاح امور مدیریتی ، راه خود را پیدا کند و در خدمت ملک و ملت قرار بگیرد و پیام آور سلامت و هیجان سالم و شادی و نشاط اجتماعی و همچنین افتخارآفرینی و مدال آوری در صحنه های بین المللی باشد. ورزش از بابت مدیریت مدیران نااهل و ناوارد تاکنون تاوان سنگینی پرداخته و ضربات سختی خورده و هرگونه تحول و اصلاحات ابتدا باید از مدیریت ورزش و افراد و افکاری که بر آن سلطه پیدا کرده اند آغاز شود. ظاهراً این کار به این سادگی هم ممکن نیست . این نوع نامدیران سنبه پرزوری دارند و از جاهای ذینفوذی حمایت می شوند و خلاصه حسابی کنگر خورده و لنگر انداخته اند.
*تغییرات بدون تغییر!
چنانکه شاهدیم و با دو چشم سر می بینیم هر تغییری هم در سطح مدیریت کلان ورزش رخ می دهد، بدنه مدیریتی - و خاصه این دسته مدیران قرص و محکم - از جای خود تکان نمی خورند! الان حدود پنج ماه است که مدیریت ورزش در سطح " وزیر" دستخوش تغییر شده اما برخلاف انتظارات همگان هیچ تغییر محسوسی در سطوح مدیریتی ورزش رخ نداده و وزیر جدید یا به همین اوضاع و آدم هایی که بودند و هستند، راضی است و یا اجازه و جرات ندارد دست به تغییرات بایسته بزند و ورزش را از شر بعضی از این کنگر خورده های بی لیاقت و سفارشی راحت کند و برای ایجاد تحولاتی که بارها ، هم رئیس جمهور و هم وزیر جدید از آن سخن گفته اند، زمام امور را به دست مدیران کاربلد به کنج انزوا رانده شده بسپارد!
فلک به مردم نادان دهد زمام امور
تو اهل فضل و دانشی ، همین گناهت بس
*خلاصه کلام
دامن سخن را جمع و منبر را تمام کنیم! بحث را از قانونمداری و مقررات محوری در ورزش دنیا که هر روز هم بیشتر و قاطع تر می شود، آغاز کردیم و به وضعیت قمر درعقرب و هرج و مرج گونه ورزش خود رسیدیم و از مسئولانی گفتیم که قانون می گذارند و مثلا سقف قرارداد تعیین کرده و متخلفان را جریمه و از آنها کسر امتیاز می کنند اما چندی بعد بنا بر دلایل نامعلوم و سوال برانگیز از کردار قانونی خود پشیمان می شوند و زیر حرف و قانون می زنند و همه - حتی تیم هایی که جرایم شان بخشیده شده – را ناراضی کرده و به جان یکدیگر می اندازند و بر آتش سوء تفاهمات می دمند و شادابی و نشاط و لذت و هر چه کارکرد مثبت است را از ورزش می گیرند و...
*صدای آقای مورایس هم درآمد
حتی صدای مربیان خارجی که در فوتبال حرفه ای اروپا بزرگ شده و تربیت یافته اند نیز از این وضعیت درآمده است.
در واکنش به همین بازی های عجیب و غریب فدراسیون بود که آقای مورایس ، سرمربی پرتغالی تیم سپاهان گفت: " در این فوتبال هیچکس خوشحال نیست ، در حالی که هدف فوتبال این است که همه خوشحال باشند اما[ خوب دقت کنید] به خاطر نحوه اداره و اخذ چنین تصمیماتی در فوتبال ایران هیچکس خوشحال نیست ."
حرف آخر ما هم تقریبا مثل همیشه این است که، فکری اساسی به حال ورزش مستعد ایران که گرفتار خودزنی شده است بکنید و اگر در گفته هایتان مبنی بر خدمت به جامعه و جوانان و ایجاد تحول صادق هستید، بیش از هر چیز و قبل از هر کار، به حضور مدیران نا اهل و روش های غلط و ویرانگر مدیریتی هر چه زودتر پایان بخشید...!
*سیدمحمدسعید مدنی