بار کج و راه دراز استقلال
"استقلال" و قصه های هفتگی "هزار و یک" شبی اش
نیم فصل از رقابت های بیست و سومین دوره لیگ برتر فوتبال به پایان رسید اما داستان اختلاف سرمربی و مدیر عامل استقلال هنوز تمام نشده است! داستانی که مخاطبان را به یاد قصه های هزار و یک شب می اندازد و گویا این بار به جای نقل یک قصه در هر شب باید قصه های هفتگی این اختلاف را در مصاحبه های پیش از بازی در رقابت های لیگ برتر بخوانیم یا بشنویم. منتها تفاوت قصه های هفتگی "استقلال" با قصه های "شهرزاد" هزار و یک شب در آن است که یکی برای زدودن کینه و آتش انتقام و نرم کردن دلی پر درد قصه می گوید و قصه دیگری اثری جز روشن نگه داشتن شعله های اختلاف و کاشتن بذر کینه ندارد! یکی می خواهد شبی با آرامش و امید به زندگی سر به بالین بگذارد و دیگری برای سلب آرامش و امید از دل هواداران و سینه سوخته های باشگاه دنبال قربانگاه و قربانی می گردد! هنوز مصاحبه پیش فصل جواد نکونام فراموش نشده است. وقتی او به هواداران استقلال خبر داد که مسئولان باشگاه به کسب مقام پنجم لیگ برتر راضی هستند! ابتدا نارضایتی جواد از نحوه جذب بازیکن و عقب ماندن باشگاه از کورس رقابت قابل باور به نظر می رسید اما اوضاع آن طور که نکونام مدعی بود خراب نبود . آبی پوشان پایتخت هر چند از نظر مهره و ریخت و پاش برترین تیم لیگ بیست و سوم نبودند اما از نظر نتیجه گیری و جایگاه تا پایان هفته شانزدهم با اختلاف در صدر جدول ایستادند! اگر حال آبی پوشان پایتخت آن گونه که سرمربی این تیم ادعا می کند بد است استقلال آن بالا چه می کند؟ اگر استقلال برای پنجم شدن در لیگ برتر بسته شده چطور سپاهان ، پرسپولیس و تراکتور را زیر دست خود می بیند؟ پشت پرده قصه های هفتگی استقلال چه می گذرد؟ و واقعیت داستان اختلاف نکونام و خطیر چیست؟
روح کارلوس در کالبد نکونام!
جواد نکونام بارها از نقش کارلوس کی روش در شکل گیری شخصیت حرفه ای خود به عنوان سرمربی سخن گفته است. بنابراین می توان چنین فرضیه ای را مد نظر قرار داد که شاید مصاحبه های سرمربی استقلال به نوعی مشابه مصاحبه های تند و آتشین کیروش علیه رئیس فدراسیون فوتبال و وزیر ورزش و جوانان باشد! گذشته از انتقادهای صریح نسبت به خصوصیات اخلاقی و رفتاری کی روش بسیاری می دانستند که نیت و هدف از این مصاحبه ها عقده گشایی و تصفیه حساب شخصی با مسئولان نیست بلکه هدف اصلی کیروش حمایت از تیم ملی با تحت فشار گذاشتن مسئولان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش به منظور گرفتن امتیاز و افزایش حمایت های مالی و معنوی و تحقق برنامه های آماده سازی تیمش است . با این تفاوت که شیوه بیان نیازها و درخواست های او در قالب کنایه ها ، فاش گویی ها و تقابل های قلدر مآبانه ای مطرح می شد که در عین برخورنده و توهین آمیز بودن جمله ها و واژه های سرمربی اسبق تیم ملی برای مخاطبان آن پیام ها که قاعدتا ناراحتی و عصبانیت شان را به همراه داشت ، موجب عقب نشینی و جا زدن آن ها از مواضع اولیه شان نیز می شد! چرا که کیروش هم به خوبی از جایگاه و میزان محبوبیتی که در آن زمان داشت مطلع بود و هم به درستی می دانست که شرایط حساس تیم ملی مانع از هر نوع واکنش قهرآمیز و برخورد تند و انضباطی با وی خواهد شد! بنابراین تا آن جا که می توانست برای پیشبرد اهداف و تحقق برنامه های مد نظر خود "هفته به هفته" عرصه را به مسئولان تنگ تر و تنگ تر می کرد! در ظاهر تیم ملی در دل تنش ها ، اختلافات ، تهدیدها و توهین ها غوطه ور بود اما در باطن شیوه مبارزه جویی و رجز خوانی فرمانده و رهبر تیم ملی موجب انسجام ، وحدت و حمیت بیشتر اعضای تیم ملی می گردید! هر قدر مصاحبه ها و چهره حق به جانب و طلبکارانه کی روش بیشتر و شدید تر می شد تلاش و روح مبارزه جویی در تیم ملی افزون تر می گردید! و در نتایج مطلوب تیم ملی در مسابقات خود را نشان می داد و اگر ورق در یک بازی بر می گشت کی روش مدعی می شد که حمایت لازم از او دریغ شده و دشمنان برای کارشکنی در تیم ملی دست به کار شده اند! بد نیست مصاحبه سرمربی استقلال بعد از بازی با صنعت نفت آبادان را بازخوانی کنیم: " همه خسته شدند. دیگر جانی برایمان نمانده است. به جایی که به بازیکنان شمشیر بدهیم تا بروند و بجگند، شمشیرها را از دستشان میگیریم و خودمان خلع سلاحشان میکنیم. در نیم فصل اول هم همین داستان را داشتیم. باز هم تکرار میکنم دوست ندارند من نتیجه بگیرم. اگر شهامت داشته باشند این را میگویند. من به پشتیبانی تیم و بازیکنانمان تلاشمان را میکنیم. شرایط باید به شکلی باشد که همه لذت ببرند اما ما اصلا آرامش نداریم. هر روز مشکل جدید پیش میآید. پول کم و زیاد به بازیکنان میدهند و قرارداد بازیکنان را درست نمیکنند. دیر قرارداد میبندند و هواداران میدانند که میخواهند هر کاری کنند تا تیم نتیحه نگیرد. نمیدانم به کی بگوییم. همه جوره ما را تحت فشار میگذارند و نظر میدهند. الان هم یک آدم بی سر و پا میآید درباره نظرات من حرف میزند. آنقدر میخواهند فوتبالمان را کوچک کنند که یک آدم که معلوم نیست چه کسی است، میآید و درباره ما صحبت میکند.... چگونه این بازیکنان رفتند؟ چرا جواب نمیدهند؟ هر چه که دلشان میخواهد میگویند. اصلا بی خود میکنند جواب میدهند. اصلا آنها چه کسی هستند! همین که وجود نمیکنند سمت کمپ و رختکن بیایند تکلیفشان مشخص است. " آیا این لحن و طرز بیان تداعی کننده مصاحبه های تند کی روش نیست؟
کمال مطلوب این فوتبال سراب مطلق است
شکی نیست که جواد نکونام به خوبی می داند که چه می کند او از جایگاه خویش و میزان محبوبیت بین میلیون ها هوادار استقلال هم اطمینان دارد به ویژه که این تیم با این میزان از اختلاف و اخبار نگران کننده هنوز با اقتدار صدر جدول رده بندی را در اختیار دارد و تا زمانی که اوضاع بر وفق مراد است بعید است مدیران باشگاه دست به ترکیب تیم برنده بزنند و مسئولان جدید وزارت ورزش و جوانان هم تمایلی به تغییر وضعیت در این باشگاه و به جان خریدن عوارض و تبعات درافتادن با خیل هواداران معترض و خشمگین استقلال را داشته باشند. پس دلیلی وجود ندارد که ما پیش بینی کنیم قرار است به همین زودی قصه های هفتگی استقلال خاتمه یابد! از سوی دیگر می دانیم میزان رضایت همواره نسبی و قابل تفسیر و تغییر است و از آن جا که هم هیچ وضعیتی را مطلقا مطلوب نمی توان خواند و هم منابع و امکانات موجود در باشگاه محدود است . به طور منطقی باید پذیرفت که قرار نیست در باشگاه استقلال معجزه ای رخ دهد. نه در ادامه این فصل و نه در فصل های آینده و پیش رو ! چرا که اگر بنا بر تغییر وضعیت موجود در فوتبال باشگاهی ما بود تاکنون گره های کور باشگاه داری باز شده و ساختار پر اشکال کنونی باید اصلاح می شد. در حقیقت کمال مطلوب در این فوتبال سراب مطلق است ! با تمام این اوصاف و در نظر گرفتن واقعیت های مورد اشاره سخنی با سرمربی جوان ، با آتیه و با استعداد فوتبال مان داریم.
سرنا را از سر گشادش نزنید!
در یک سیستم سالم و بی نقص اداری باید جایگاه ها و شرح وظایف مشخص باشد و افراد صرفا در جایگاه خود و در چهارچوب شرح وظایف شان فعالیت کنند و همان قدر هم باید مسئول و پاسخگو باشند. اگر در سیستم معیوب و ساختار بیمار فوتبال باشگاهی ما جایگاه ها نا مشخص است و افراد خارج از شرح وظایف شان عمل می کنند و سخن می گویند یا بیش از آن خود را مسئول و پاسخگو می دانند، یقینا "سرنا را از سر گشادش زده اند" پس صدای آن نه آن قدر رسا خواهد بود نه آن چنان ماندنی و تحمل پذیر ! نمی شود هم ماند و کار کرد هم با مدیران و مسئولان دائما جنگید و برای آن ها رجز خواند و غیر مستقیم به آنها گفت:" اگر جرات دارید مرا بردارید!" شاید روش نکونام تا پایان فصل جواب دهد و او استقلال را با همین شیوه و ادامه جنگ های پارتیزانی قهرمان هم بکند! شاید در فوتبال ما حق گرفتنی است حتی شده با زور و تهدید و دعوا ! شاید در فوتبال ما نتوان با راه و شیوه صحیح به جایگاه مد نظر رسید. اما باید بدانیم این شیوه ها و رسوم در دنیای فوتبال حرفه ای منسوخ و مطرود است و چه خوب است سرمربیان آتیه دار و با استعدادی چون جواد نکونام که باید سقفی فراتر از جایگاه فعلی برای اوج دوران فعالیت حرفه ای شان در نظر بگیرند بدانند و توجه کنند که : "بار کج در مقصدی کوتاه شاید به سلامت رسد ، اما در راهی دراز ، قطعا به منزل نخواهد رسید" از ما گفتن بود، صلاح مملکت خویش خسروان دانند!
*مازیار مهرانی