مورینیو از زمان خودش جلوتر بود!
* لقب «دکو» از کجا آمد و معنای آن چیست؟
(میخندد) معنایی ندارد! از وقتی به خاطر دارم مرا دکو صدا میزدند. عمویم به من دکو یا دکینیو میگفت اما دلیلش را نمیدانم. حتی خودش هم نمیداند!
* انتقالتان از برزیل به بنفیکا چطور اتفاق افتاد؟
برای کورینتیانس بازی میکردم. میخواستم بمانم اما مالکیتم متعلق به باشگاهی به نام کورینتیانس آلاگوانو بود که باشگاه مدیر برنامههایم محسوب میشد. آنها با کورینتیانس به توافق نرسیدند و مذاکرات با بنفیکا خوب پیش رفت . از بنفیکا هم به طور قرضی به باشگاه آلورکا در دسته دوم پرتغال رفتم و به این شکل داستان من در پرتغال شروع شد.
* با وجود دوران موفق در آلورکا، بدون بازی برای بنفیکا این تیم را ترک کردید ...
بنفیکا میتوانست مرا نگه دارد اما نمیخواستند این کار را کنند و به همین خاطر به سالگوئیروز و سپس پورتو رفتم. من بیشتر در تیم دوم بودم و تنها سه بار برای تمرین با تیم اصلی بنفیکا فراخوانده شدم. بنفیکا روزهای خوبی را سپری نمیکرد و پورتو بر فوتبال پرتغال سلطه داشت. وقتی به پورتو رفتم، این تیم در مسیر فتح پنجمین عنوان قهرمانی پیاپی خود بود.
* پیوستن به پورتو اندکی بعد از ترک بنفیکا و کمک به قهرمانی این تیم چه حسی داشت؟ میخواستید ثابت کنید که بنفیکا در موردتان اشتباه کرده؟
اگر صادق باشم، بنفیکا را ترک نکردم، آلورکا را ترک کردم. بنفیکا را یکی از تیمهای دوران بازیام محسوب نمیکنم و به همین خاطر این باشگاه برایم ارزشی ندارد. پورتو اما تیم محبوبم بود. دوست داشتم برای این باشگاه بازی کنم.
* آیا قبل از این که در سن 25 سالگی به تیم ملی پرتغال دعوت شوید، شانسی برای بازی در تیم ملی برزیل داشتید؟
نه. البته یک بار به تیم المپیک برزیل دعوت شدم اما مشکلات اداری پیش آمد و از لیست خط خوردم و دیگر خبری از برزیل نشد.
* این که اولین بازی ملیتان برای پرتغال مقابل برزیل بود و گل پیروزی را هم زدید، چه حسی داشت؟
قطعا عجیب بود. بازی مقابل برزیل اصلا مثل بازی مقابل سایر تیمها نبود اما نکته اصلی ، انجام اولین بازی ملیام برای پرتغال و داشتن بهترین عملکرد ممکن بود. شروع خوبی داشتم و لحظه مهمی در دوران حرفهای من بود.
* مخالفتهایی برای بازی شما در تیم پرتغال وجود داشت. نظرتان در این باره چیست؟
با کسی مشکلی نداشتم اما وقتی اوزه بیو، یکی از بزرگترین بازیکنان تمام تاریخ پرتغال در این کشور زاده نشده، نباید بحث زیادی در مورد بازی سایر بازیکنان در تیم ملی پرتغال به وجود بیاید. در هر صورت همیشه از من استقبال گرمی صورت میگرفت.
* وقتی مورینیو به پورتو پیوست، نظرتان در مورد او چه بود؟
این حس را داشتم که در حال ملاقات با یک مربی نوآور از نظر نوع تمرینات و نحوه نگاهش به مسابقات هستم. کارهایش کاملا متفاوت با چیزی بود که در آن زمان انجام میشد. تمرینات مورینیو همیشه مرتب و مرتبط با حریف بعدی بود و رقبا را با دقت بررسی میکرد. کارهایش جلوتر از زمان خودش بود.
* چرا مورینیو اینقدر سریع موفق شد؟
مهمترین خصوصیت او قابلیت وی در پیشبینی اتفاقاتی بود که در مسابقه رخ میداد. نمیدانم چطور میدانست اما همیشه درست میگفت. امروزه بررسی رقبا بسیار آسانتر است اما در آن زمان این طور نبود. همیشه راه شکست دادن رقیب را به ما نشان میداد.
* آیا فکر میکردید که بتوانید در یک هشتم لیگ قهرمانان سال 2004 منچستریونایتد را شکست دهید؟
به خودمان باور داشتیم. تازه فاتح جام یوفا شده بودیم و رقبا باید به ما احترام میگذاشتند. میدانستیم تقابل با منچستریونایتد به معنای سختی زیاد است و باید دو بار نمایشی بینقص داشته باشیم تا از آنها عبور کنیم.
* مورینیو قبل از بازی مقابل یونایتد به شما چه گفت؟
به ما یادآوری کرد که میتوانیم هر تیمی را ببریم و قبلا این کار را کردهایم. در مجموع فکر میکنم پورتو شایستگی صعود به مرحله بعد را داشت.
* چطور پورتو با وجود ضعیف بودن ، قهرمان لیگ قهرمانان شد؟
موافق نیستم. لیگ قهرمانان داستانهای این چنینی زیاد دارد. تیمهایی که مدعی برد محسوب نمیشدند، رقبای قدرتمند خود را شکست دادهاند و بهترین عملکرد را داشتهاند. پورتو قهرمان شد چون لیاقتش را داشت و تیم خوبی داشتیم. اگر موناکو هم قهرمان میشد، همین حرف ها زده میشد. کافی است نگاهی به تیم ما بیندازید و ببینید چه تیمهایی را از سر راه برداشتیم تا بفهمید که باید ما را جزو مدعیان محسوب میکردند.
* در فصل 2004-2003 توانستید 10 پاس گل دهید و در فینال هم گل زدید. آیا در آن فصل بهترین عملکرد کارنامه بازی خود را داشتید؟
نه. در طول دوران حرفهای فصلهای بهتری را تجربه کردم اما در آن فصل توجه بیشتری به ما جلب شد چون فاتح لیگ قهرمانان شدیم. در فصلی که قهرمان جام یوفا شدیم، عملکرد بهتری داشتم اما جامقهرمانان قابلتوجهتر است. کل فصل بسیار ویژه بود و آن فینال نیز فراموشنشدنی است. گلزدن در چنین مسابقهای حس خوبی دارد و رویایم به واقعیت بدل شد.
* چرا بازیکن سال یوفا شدید اما در رقابت برای کسب توپ طلا بعد از آندری شوچنکو دوم شدید؟
به نظرم فتح جایزه یوفا طبیعی بود . شاید بازی کردنم برای پورتو نقش کوچکی در دوم شدنم در رقابت برای کسب توپ طلا داشت. جایزه یوفا منصفانهتر بود چون سال خوبی داشتم اما توپ طلا بستگی به تیمی دارد که در آن توپ میزنید شاید اگر همین عملکرد را در بارسا داشتم، رایها به من داده میشد. امروز هم همینطور است و هیچ چیز عوض نشده است.
* بعد از قهرمانی با پورتو، در اولین بازی یورو 2004 نیمکتنشین بودید ...
خیلی هم متعجب نشدم. لوئیز فیلیپه اسکولاری میخواست رفتاری منصفانه داشته باشد و روی کاستا هم بازیکنی بزرگ بود. به همین خاطر به نظرم تصمیم ناعادلانهای نبود.
* شکست مقابل یونان در فینال یورو 2004 چه حسی داشت؟
بعد از فصلی که گذرانده بودم، انتظار چنین پایانی را نداشتم اما فوتبال همین است. فکر میکردیم قهرمان میشویم ولی یونان هم تیم خوبی داشت و گاهی اوقات مردم این موضوع را فراموش میکنند که حریف ما آنقدر هم ضعیف نبود. لحظهای ناراحتکننده بود و یکی از سختترین لحظات دوران فوتبال من محسوب میشود. اسپانیا را در مرحله گروهی شکست دادیم و بعد انگلیس را بردیم و در نیمهنهایی مچ هلند را خواباندیم. شاید رسانهها اعتبار زیادی برای یونان قائل نبودند و فکر میکردند راحت قهرمان میشویم اما پرتغال تا آن زمان هیچوقت قهرمان جام معتبری نشده بود.
* در دوران جوانی کریستیانو رونالدو در تیم ملی در کنار او بازی کردید ...
او در داخل و خارج از زمین با سایرین کاملا متفاوت بود. توانایی و سرعتش مرا تحت تاثیر قرار داد. رقیب را خسته میکرد و نمیگذاشت مدافعین حریف نفس بکشند. چنین چیزی را در هیچکس ندیده بودم. توانایی تکنیکی خوبی داشت و تماشایش فوقالعاده بود.
* چه شد که در نهایت به بارسلونا پیوستید؟
از بچگی رویای بازی در بارسلونا را داشتم. در دهه 90 بازیهای این تیم را تماشا میکردم و وقتی پیشنهادشان رسید خیلی خوشحال شدم. در سال 2003 شانس رفتن به بارسا را داشتم اما پورتو اجازه جدایی نداد. مجبور شدم یک سال صبر کنم و در همان سال فاتح لیگ قهرمانان شدیم! باید از این بابت به مدیرعامل پورتو تبریک گفت. او باور داشت که تیمش توانایی فتح جامهای بزرگ را دارد و به همین خاطر بازیکنان بزرگ را در تیم نگه داشت که برای پورتو کار آسانی نبود. اگر بخواهم صادق باشم، بابت انجام نشدن انتقالم در سال 2003 ناراحت شدم. چند ماه طول کشید تا با این موضوع کنار بیایم. بعد از فتح لیگ قهرمانان به رویایم رسیدم و نمیتوانم انکار کنم که یک سال بیشتر ماندنم در پورتو اتفاق خوبی بود!
* قبل از پیوستن به بارسا، باشگاه دیگری هم خواهان شما بود؟
پیشنهادات اصلی دیگر از سوی چلسی و بایرنمونیخ بود. از علاقه چلسی خبر داشتم اما میخواستم به بارسلونا بروم. با وجود این که پورتو پیشنهادات بهتری برای من دریافت کرد اما مدیرعامل اجازه داد به بارسا بروم.
* قبل از پیوستن شما به بارسا، این تیم 5 فصل قهرمان لالیگا نشده بود. چه حسی داشتید که در اولین فصل حضورتان در این تیم، قهرمان لیگ شدید؟
پایان دادن به صبر طولانی باشگاه حس خوبی داشت . بلافاصله قهرمان شدن با تیم جدید هیجانانگیز است ، آن هم باشگاهی که رویای بازی در آن را داشتم. انگار ماموریتم را با موفقیت انجام دادم. آن تیم توانایی تکنیکی چندانی نداشت اما بازیکنان میخواستند قهرمان شوند و تاریخسازی کنند و همینطور هم شد.
* حضور در کنار رونالدینیو چطور بود؟
دوستان خوبی هستیم. تماشای بازی او برای ما لذتبخش بود. از نظر انجام کارهای خارقالعاده با توپ، او بهترین کسی است که تا به حال دیدهام. بازی او چشمنواز بود.
* چه خاطرهای از قهرمانی در فینال لیگ قهرمانان 2006 مقابل آرسنال دارید؟
فتح لیگ قهرمانان با بارسلونا حسی بینظیر داشت. بعد از اخراج ینس لمن، فینال مسیری متفاوت گرفت. آرسنال با یک یار کمتر، عقب کشید. آنها از روی ضربه ایستگاهی به گل رسیدند و سپس دفاعیتر از قبل هم شدند اما در نهایت توانستیم بازی را به تساوی بکشیم و سپس جولیانو بلتی گلزنی کرد.
* به نظرتان با توجه به دستاوردهای فرانک رایکارد، نقش او در موفقیت بارسا نادیده گرفته نشد؟
این طور فکر میکنم اما او نگران این مسائل نبود. او همیشه متواضع بود و نمیخواست مرکز توجه باشد. شاید رسانهها به قدر کافی به او توجه نکردند اما ما که زیر نظرش کار کردیم میدانیم چه کرده و لیاقت تمام تعریفها را دارد.
* چه خاطرهای از بازی در کنار لیونل مسی در اولین مسابقهاش با پیراهن بارسلونا دارید؟
او نابغه بود. کارهای غیرمعمول انجام میداد و در تمرینات این موضوع کاملا مشخص بود. وقتی در مسابقات فرصت به دست میآورد، همان کارها را تکرار میکرد. دیدن ظهور یک فوتبالیست نابغه از نزدیک مزیت بزرگی برای من بود.
* رونالدو با سبک بازی شما منطبقتر بود یا مسی؟
آنها دو بازیکن متفاوت هستند. رونالدو آن روزها یک وینگر صرف بود. توپ را میگرفت و حریف را دریبل میزد. بعدها رشد زیادی کرد. مسی همیشه استعدادی ذاتی داشت. همیشه به یک شکل بازی میکرد و انتخاب بین آنها سخت است. در دنیای ایدهآل دوست داشتم هر دو در تیمم بودند. با وجود آنها، فقط کافی بود توپ را به آن دو بدهی و بقیه کارها انجام میشد!
* از گواردیولا به خاطر جدا کردن شما از بارسلونا ناراحت هستید؟
اصلا. هر باشگاهی حق دارد که ترکیبش را نوسازی کند. وقتی بازیکن مهمی باشید و تیم نبرد، فشار زیادی روی شما وارد می شود. این اتفاقی بود که برای رونالدینیو و ساموئل اتوئو افتاد. به نظرم میتوانستم بمانم و به باشگاه کمک کنم اما بارسلونا جایگزینهای من و رونالدینیو را پیدا کرد و از این بابت ناراحت نیستم. این تصمیم باشگاه بود و همه تقصیرها را به گردن گواردیولا نمیاندازم. جدایی ما یک روند طبیعی بود. وقتی فهمیدم باشگاه دیگر روی من حساب نمیکند، نمیخواستم بمانم. با وجود تمام علاقهام به بارسلونا، دلیلی نداشت فقط به خاطر قراردادم بمانم. زمان رفتن فرا رسیده بود.
* قبل از پیوستن به چلسی، شانس رفتن به لیگ انگلیس را داشتید؟ تردیدی در مورد پیوستن به چلسی در سن 31 سالگی نداشتید؟
هیچ شکی نداشتم. میتوانستم به ایتالیا هم بروم اما چالش بازی در لیگ برتر برایم جذاب بود. از زندگی در انگلیس لذت بردم. قبلا هم چلسی سراغم آمده بود و منچستریونایتد هم به من علاقه داشت اما در آن مقطع زمان مناسبی برای من نبود.
* تعجب نکردید که فرصت زیادی برای کار به فیلیپه اسکولاری در چلسی داده نشد؟
بله . اندکی عجیب بود اما در فوتبال این اتفاقات میافتد. اولین بار نبود و آخرین بار هم نیست.
* حقیقت دارد که خوزه مورینیو قبل از شروع فصلی که در آن سه گانه را فتح کردند، قصد داشت شما را به اینتر ببرد؟
بله. این اتفاق نیفتاد چون تصمیم گرفتم در چلسی بمانم. به این فکر نمیکنم که اگر میرفتم چه میشد. زندگی پر از چنین تصمیماتی است. تصمیم گرفتم در چلسی بمانم و از این تصمیم پشیمان نیستم. در چلسی هم قهرمان شدم و خیلی خوشحال بودم. ممکن بود به اینتر بروم و هیچ جامی نبرم. کسی چه میداند.
* علاقهتان به باشگاه فلومیننزه چقدر است؟
فلومیننزه باشگاه محبوب من در برزیل است. وقتی بچه بودم، طرفدار این تیم نبودم اما چون آنجا خوشحال بودم، طرفدار این تیم شدم. آنها اجازه دادند به فوتبال برزیل برگردم و از آن لذت ببرم و به قهرمانی برسم. دوران خوبی در آنجا داشتم و این باشگاه ارزش زیادی برایم دارد.
* دوران کارتان به عنوان مدیر برنامه چطور بود؟
عالی. 10 سال مدیر برنامه بودم و یک شرکت راهاندازی کردم. به بازیکنانی نظیر فابینیو و رافینیا کمک کردم و به آن افتخار میکنم اما حالا چالش جدیدی به عنوان مدیر ورزشی بارسلونا دارم.
* چرا به رافینیا فشار آوردید که لیدز را ترک کرده و به بارسلونا بیاید؟
رافینیا رفتاری حرفهای با لیدز داشت. در قراردادش بندی بود که اگر لیدز سقوط کرد، با 20 میلیون یورو بتواند جدا شود. ضمن این که در مقاطع سخت بهترین بازیکن لیدز بود. لیدز میخواست رافینیا را بفروشد و پیشنهادات زیادی آمد ولی من به رافینیا فشار نیاوردم. به نظرم رافینیا لیاقت داشت در جایی که رویایش را داشت بازی کند و خوشحال باشد.
* فعالیت به عنوان مدیر ورزشی بارسا چه حسی دارد؟
از قبل و از راه دور در حال کمک به مدیرعامل بودم. در مقطعی از زندگی قرار داشتم که میتوانستم این تغییر را ایجاد کنم و حس میکردم آمادهام. خوشحالم که پیشنهاد مدیرعامل را قبول کردم. میخواهیم کاری کنیم که بارسونا برای کسب تمامی جامها رقابت کند.
* لیونل مسی و لامین یامال چقدر به هم شباهت دارند؟
آنها بازیکنانی متفاوت با تواناییهای مختلف هستند. لامین قدرت تکنیکی ذاتی دارد و بسیار بالغ رفتار میکند. باید کاری کنیم که این رشد ادامه پیدا کند. اگر چه مسی و یامال هر دو چپ پا و همپست هستند اما شخصیتهای متفاوتی دارند. توانایی رشد دادن بازیکنان با استعداد در بارسلونا چیزی است که این باشگاه به آن افتخار میکند.
*آرمین زمانی