تبریک بارسلونا به رئال ، رفتاری برخاسته از فرهنگ حرفه ای
آیا فدراسیون واقعا همه کاره است؟
وزیر ورزش با حضور در میان گروهی از پیشکسوتان ورزش ( و عمدتا فوتبال) در فینال مسابقات جام مرحوم یونس شکوری، در بخشی از صحبت هایش، وقتی به وضعیت ناخوشایند اخلاق و فرهنگ رسید ، حرف قابل تاملی زد که نمی شود به راحتی از کنار آن گذشت. او گفت : " این مسائل ( وضعیت اخلاقی و فرهنگی) به فدراسیون فوتبال مربوط است " و" لیگ ، سازمان لیگ دارد" . با خواندن و شنیدن این سخنان بلافاصله این سوال در ذهن مخاطب - خاصه آنهایی که سال هاست اتفاقات و رویدادهای فوتبال را پی می گیرند - مطرح می شود که آیا درباره فوتبال و کاروبار آن فقط فدراسیون تصمیم می گیرد و همه مسائل - از جمله مسائل فرهنگی و اخلاقی - به آن مربوط می شود و دیگر هیچ سازمان و نهاد و ارگانی در کار فوتبال و مسائل آن دخالت و اعمال نظر نمی کند؟ تا آنجایی که دیده شده و می شود، عناصر و نهادهای دیگری هم در کاروبار فوتبال و اداره و اجرای آن دخیل هستند که گاه متولی اصلی و قانونی - یعنی فدراسیون - در برابر آنها کاملا منفعل و تسلیم است. این واقعیتی است که نمی شود و نمی توان آن را کتمان کرد و نادیده گرفت. اتفاقا در تحلیل و ریشه یابی بسیاری از مسائل و مشکلاتی که فوتبال ما با آن درگیر است - از جمله ناهنجاری های فرهنگی و رفتار و گفتار ضد اخلاقی - پای اینگونه دخالت ها و اعمال نظرها و همچنین انفعال و هیچکاره بودن فدراسیون در میان است.
مثلا حرفه ای!
شکل استاندارد و ایده آل همان است که آقای وزیر در گفته های خود به آن اشاره کرده است : " متولی فوتبال، فدراسیون فوتبال است " اما واقعیت ها به ما می گوید که باید فعل این جمله را تغییر داد و به جای " است " ، از فعل " باید باشد " ، استفاده کرد، چون واقعیت این است که به هر دلیلی - که در اینجا قصد ورود و تحلیل آنها را نداریم - فدراسیون فوتبال از استقلال لازم و بایسته برخوردار نیست و گاه باید برای کوچکترین اتفاقات و رخدادها با چند مرکز و کانون غیرفوتبالی هماهنگ کند و سرانجام هم به آنچه آنها برایش تعیین می کنند ، بگوید: " چشم"! و به تصمیم شان تمکین کند. در چنین شرایطی طبیعی است که در تحلیل مسائل اخلاقی و ناهنجاری های فرهنگی و حتی ضعف در برنامه ریزی و امور اجرایی فوتبال ، جستجوگر درمانده می شود و نمی تواند به نتایج قطعی دست یابد و ریشه مشکلات و کژرفتاری ها را کشف و آنها را به طور قطعی و دقیق به مسئولان امر ارائه کند. در این وضعیت همه خود را مبرا از هرگونه مشکل و کم کاری و دیگران را مقصر می دانند و خلاصه ماجرای معروف " کی بود، کی بود ..." مصداق واقعی فوتبال ماست ، فوتبالی که مثلا سال هاست حرفه ای شده اما از استانداردها و اصول حرفه ای گری فرسنگ ها دور است.
تعیین تکلیف " دیگران" برای فوتبال
بارها وقتی سوال و اشکالی در کاروبار فوتبال به نظرمان رسیده و آن را با بعضی از مسئولان امر در میان گذاشته ایم، در پاسخ شنیده ایم : " در این باره ما تصمیمگیرنده نیستیم و فلان ارگان و نهاد برای ما تعیین تکلیف می کند"! این است که عرض می کنیم آن حرف آقای هاشمی در مورد التهابات اخیر فوتبال ایران در حوزه فرهنگی که می گوید: " این موضوع مربوط به فدراسیون فوتبال است " حرفی درست و اصولی است اما واقعیت غیر از این است و در کاروبار فدراسیون و موضوعات و امور مختلف ، دخالت هایی صورت می گیرد که با توجه به آن نمی توان فدراسیون را در امور مریوطه ، تام الاختیار دانست.
مداخله یا همکاری؟
البته بدیهی است که همکاری سازمان ها و تشکیلات برای انجام یک هدف مشخص و ملی با مداخله در کار یکدیگر و تداخل مسئولیت ها فرق می کند. طبیعی است که برای برگزاری هر چه بهتر و قویتر و کارآمدتر رقابت های گسترده و سراسری مثل " لیگ " ، هر کسی که می تواند کاری انجام دهد و کمک کند ، باید پای کار بیاید و مخلصانه و با نگاه " ملی" به همکاری بپردازد و فدراسیون فوتبال را در انجام این وظیفه سنگین یاری کند. کسی منکر همکاری و هماهنگی برای انجام کار نیست . مشکل از آنجا شروع می شود که دخالت در امور و تداخل مسئولیت ها رخ می دهد. این وضعیت مصداق آن سروده حکیم توس است که :
چو این کار آن جوید ، آن کار این
پرآشوب گردد سراسر زمین
هرکسی کشک خود را می سابد
مشکل از آنجا شروع می شود که به جای همکاری صمیمانه و مخلصانه ، هر سازمان و تشکیلاتی کار خودش را انجام دهد و کشک خود را بسابد و در کارهایی که به آن مربوط نیست ، دخالت کند و بدتر از همه ، با توهین و برخوردهای تحقیرآمیز با تماشاگر و پیشکسوت و اهالی زحمتکش رسانه و ... به جای فراهم آوردن فضای سالم و فرحبخش ، موجب انزجار و نفرت آنها از فوتبال و ورزش شود که در این باره نمونه و مثال تا دلتان بخواهد در فوتبال ما وجود دارد. کافی است یک روز که قرار است بازی حساسی در ورزشگاه آزادی یا هر ورزشگاه دیگری برگزار شود ، سری به اطرف استادیوم بزنید تا خیلی چیزها دستگیرتان شود و به درستی این سخن اذعان کنید.
" نظارت " آری ، " دخالت " نه
ضمنا چنانکه بارها نوشته ایم بحث " نظارت " با موضوع " دخالت " فرق می کند . هرچقدر اعمال اصل نظارت ، در چرخش صحیح امور و سلامت و صحت کار موثر و پیشبرنده است، دخالت و اعمال نظر شخصی و باندی و... مضر و ویرانگر خواهد بود. اتفاقا یکی از چیزهایی که ورزش و رشته هایی مثل فوتبال ایران کم دارد، " نظارت" لازم و بایسته است. بارها نوشته ایم که به دلیل فقدان نظارت خیلی جاهای ورزش و فدراسیون های ورزشی ما به صورت " ملوک الطوایفی" اداره می شود و به اصطلاح مسئولان و مدیرانی وجود دارند که به صرف اینکه در فلان مجمع انتخاباتی رای آورده اند، خودکامگی و عقل کل مآبی در پیش می گیرند و خود را علامه دهر می دانند و گوششان هم بدهکار هیچ حرف درست و سخن حقی نیست. یکی از چیزهایی که ورزش و رشته هایی مثل فوتبال را آزار می دهد و منشا بسیاری از گرفتاری های آن - خاصه در ابعاد اخلاقی - است، دخالت های بیجا و اعمال نظرهای قلدر مآبانه است که با هر نیتی هم که انجام شود ، نتیجه ای به جز خرابی و بی نظمی ندارد . سخن آخر اینکه ما در اداره و مدیریت ورزش و رشته ای جذاب و پرجمعیت مثل فوتبال باید همانقدر که به استانداردها و رفتار اصولی و تراز مدیریت علمی و عاقلانه نزدیک می شویم ، از روش های من درآوردی و غیرعلمی فاصله بگیریم تا هم مشکلات اغلب خودساخته فرهنگی و اخلاقی دست از سر ورزش ما بردارد و هم اصول اخلاقی و حرفه ای بر کاروبار آن حاکم شود .
تبریک بارسلونا به رئال مادرید
هفته گذشته خبری مورد توجه اهالی فوتبال قرار گرفت و در خیلی از محافل و رسانه های ورزشی با تحسین و حیرت از آن سخن می گفتند. آن خبر این بود که بعد از قطعی شدن قهرمانی تیم رئال مادرید در مسابقات فوتبال قهرمانی باشگاه های اسپانیا ( لالیگا ) ، رقیب بزرگ و سنتی رئال یعنی بارسلونا طی پیامی قهرمانی این تیم را تبریک گفت و باقی قضایا. البته این اولین خبر از این نوع نیست که از فوتبال و ورزش حرفه ای دنیا به گوش می رسد و بدون تردید آخرین آن هم نخواهد بود ، خبری که در ورزش و فوتبال حرفه ای عادی است و اصلا جای تعجب ندارد.
فرهنگ حرفه ای
اینگونه رفتارها منبعث از فرهنگ حرفه ای است. خیلی ها با خواندن و شنیدن این خبرها بلافاصله در ذهن خود دست به مقایسه می زنند و این سوال برایشان مطرح می شود که در بالاترین سطح حرفه ای گری ورزش دنیا چه می گذرد و در اینجا و کشور خودمان - که حالا بیش از بیست سال است که فوتبال مثلا حرفه ای شده - چه می گذرد؟ اینجا یکسره شاهد بیانیه نویسی های مکرر باشگاه های پرطرفدار علیه یکدیگر هستیم که در آن تیم ها همدیگر را به انواع و اقسام تخلفات و تبانی ها و... متهم می کنند تا اگر احیانا خودشان قهرمان نشدند و تیم حریف به قهرمانی رسید، از همین حالا و قبل از پایان رقابت ها، موفقیت و زحمات آن را لوث و بی ارزش کنند ، در حالی که در آنجا هنوز مسابقات تمام نشده، سرسخت ترین حریفان و نزدیکترین مدعیان به جای هو کردن و پرونده سازی ، برای تیم قهرمان پیام تبریک می فرستند.
به " ژن" و " نژاد" مربوط نیست!
دلیل این کار هم این نیست که ژن و نژاد و ذات مردم آن دیار با مردم این دیار فرق می کند و ... خیر، چنین تحلیل و نظری بیش از هر چیز حکایت از خودباختگی یا از مرحله پرتی فرد تحلیلگر دارد. ریشه این اتفاقات و رفتارها و مناسبات را باید در بحث هایی که بالاتر مطرح شد پیدا کرد. فوتبال اسپانیا - یا هر جای دیگر - از نظر منتقدانش البته ضعف ها و اشکالاتی دارد و مسئولان برای برطرف کردن آنها همه ساله تلاش می کنند اما در آنجا اولا فوتبال در دست اهلش است و ثانیا فدراسیون فوتبال در مورد فوتبال " همه کاره" است و دیگر سازمان ها و نهادهای ذیربط با آن همکاری کرده و تابع سیاست های کلی هستند. چون در آنجا همه چیز سر جای خودش است و دخالت و اعمال نظر و ... از سوی اینجا و آنجا صورت نمی گیرد و ...
احساس امنیت
در محیطی که در آن احساس امنیت بر کلیه دست اندرکاران و فعالان ورزش ، از بازیکن و مربی و باشگاه گرفته تا تماشاگر و... حاکم است و کسی فکر نمی کند که قرار است حقش خورده شود ، آن رفتارها و مناسبات و برخوردها وجود دارد و چنین رفتارهایی که در فوتبال ما به چشم می خورد و چنین بیانیه هایی که منتشر می شود - و غالبا مملو از تهمت و تبانی و احساس خطر و کینه توزی و نفرت پراکنی و... است - اصلا دیده و منتشر نمی شود. اینجا برای خیلی از تیم ها و فعالان – و حتی کارشناسان - این سوال به طور جدی مطرح است که عنان و اختیار فوتبال واقعا در دست کیست؟ چه کسانی در پشت پرده ، خط وربط فوتبال را تعیین و حتی وضعیت صدر و قعر جدول را مهندسی می کنند ؟
... از" دال " تا " ذال" فوتبال
ما ضمن رد بسیاری از این شبهات و ابهامات ، بار دیگر تایید می کنیم که اگر می خواهیم فوتبال ما سروسامان یابد ، باید درست و عاقلانه مدیریت شود. یعنی سخن آقای هاشمی که می گوید " مسائل فوتبال به فدراسیون فوتبال مربوط می شود" باید فراتر از حرف ، در عمل و اجرا هم تحقق یابد و به اصطلاح از" دال" تا " ذال" فوتبال زیر نظر فدراسیون باشد و سایر سازمان ها و ارگان ها و... باید در این راه نقش همکار و همراه فدراسیون را بازی کنند ، نه آقا بالا سر و تعیین کننده را . البته باید اصل " نظارت" از سوی مقامات بالادستی هم برای تصحیح و اصلاح امور اعمال شود . در این صورت بدون تردید وضعیت فرهنگی و اخلاقی فوتبال بهبود خواهد یافت ، کسی بیشتر از حد خود حرف نمی زند ، بیانیه کینه توزانه و اتهام زننده منتشر نمی کند و پایش را از گلیمش فراتر نمی گذارد...
*سیدمحمدسعید مدنی