راه اشتباهی که والیبال ایران رفت!
مراحل اول و دوم لیگ والیبال ملتهای جهان در سال 2024 پایان یافت. در هفته های گذشته ، همه تیم ها هشت بازی انجام دادند. حالا در هفته سوم و برای شانزده تیم حاضر در این لیگ ، فقط چهار دیدار باقی مانده تا همه تیمهای موجود دوازده بازی را تجربه کنند. صرف نظر از اینکه در این رویداد بزرگ جهانی چه تیمی مدعی عنوان قهرمانی است و به المپیک می رسد،اگربه سراغ تیم ملی خودمان برویم - که نتایجی ضعیف و شرایطی نه چندان مناسب داشته است – دل مان به درد می آید و از خود می پرسیم که چرا به چنین سرنوشتی دچار شده ایم. با نگاهی به نتایج اسفبار این تیم ، این سوال مطرح می شود که چرا والیبال رو به رشد ما به چنین حال و روزی افتاده که بسیاری از کارشناسان واقعی این ورزش - و بالاتر از همه ، مردم دوستدار والیبال - را افسرده و اندوهگین کرده است ؟ جدا از کارشناسان واقعی ، سخن از مردم ایران است که چند صباحی از نتایج آسیایی و جهانی والیبال لذت می بردند و از عملکرد این ورزش خشنود بودند. بدون شک ، مردم با والیبال ارتباطی تنگاتنگ پیدا کرده بودند و همین نگرش ، موجب استقبال خانواده ها و نوجوانان از والیبال شد ، به گونه ای که مردم ، برای ثبت نام فرزندان خود به تالارهای آموزشی هجوم می بردند تا از فضای حاکم بر والیبال کشورمان بوی خوشی را استشمام کرده و عزیزان شان را در قالب بازیکنان بزرگ و نام آشنا تصور کنند.
با این وصف ، در سه سال اخیر ، والیبال ما به دلیل ضعف مدیریت سرنوشتی نامطلوب داشته که محصول رفتارهای غیر حرفه ای و ارزیابی غلط مدیرانی است که نتوانستند این ورزش را با مدیریت آگاهانه و هوشیارانه سیستماتیک و معیارهای اصولی جهان منطبق کنند تا اینکه بتوانیم راهی مثل کشورهای پیشرفته والیبال را طی کنیم . بدین ترتیب،رفتارهای غیر حرفه ای زیاده خواهان - که غیر مرتبط با والیبال بودند - باعث شد که برخلاف نظر کارشناسان ، شاهد حضور غیر والیبالی ها در این ورزش باشیم. وقتی بر یک رشته راهیافته به مسابقات جهانی و المپیک ، افکاری غیر حرفه ای حاکم می شود ، باید در انتظار نتایج ضعیف باشیم.والیبال ایران در چنین فضایی در محاسبات خود اشتباه کرد و راهی را پیمود که امروزه نه تنها در لیگ جهانی به نتایج بسیار تاسف انگیزی دست یافته، بلکه سهمیه المپیک 2024 پاریس را نیز به راحتی از کف داد تا حضور ما در رویداد مهمی چون المپیک به عدد سه نرسد و در آینده نزدیک با حسرت به بازیهای والیبال نظر بیندازیم.ما بر این باور هستیم که در راه حضور در میدان المپیک - که آخرین ایستگاه بلندپروازی ورزش هر کشور به حساب می آید - به دلیل ناکارآمدی تفکرات غلط ، به سادگی آب خوردن ، موقعیت خود را در جدول رده بندی جهانی بسیار نازل ترسیم کردیم. در حالی که والیبال ما دو دوره حضور در المپیک های ریو و توکیو را به صورت متوالی با یک نسل طلایی پیروزاندیش تجربه کرده بود ، اکنون با تاسف فراوان باید در المپیک شاهد حضور مدعیانی باشیم که برخی از آنها تا چند سال پیش ، مغلوب شدگان ما بودند! حال باید این سوال را پرسید که چه اتفاقی افتاده است که مغلوبین، پیروزمندانه به المپیک می رسند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ؟!
با بررسی دقیق به این نکته می رسیم که مغلوبین گذشته ما در یافتن راه آینده و کسب نتایج درخور توجه ، به اصول و معیار های ورزش نگاهی ژرف تر داشتند و ما را در این وادی حرمان جا گذاشتند. با نگاهی به اکثر تیمهای موجود ، می توان دریافت که عنصر تجربه بر آنها حاکم بوده و به همین دلیل توانسته اند که بلندپروازی خود را به رخ ما بکشند.والیبال ایران در رقابت همطراز با تیم های بزرگ جهان - آن هم در سال المپیکی - نیاز مبرم به بازیکنان شایسته و باتجربه داشت . مگر می شود با بازیکنان جوان ، ناپخته و تازه کار در عرصه تیم ملی ، وارد میدانی شد که بسیاری از شایستگان و نامداران جهان در اوج پختگی در آن جولان می دهند و آنگاه انتظار داشت که به نتایج مهم و ارزشمندیدست یابیم؟! مگر می شود با معیارهای غلط و غیر استاندارد، به پیروزی و افتخار نائل شد؟ مگر می شود با عدم رعایت اصول – اصولی که همه کشورهای مطرح والیبال جهان، آن را به عنوان یک اندیشه ناب پذیرفته اند - و با تفکر فردگرا و غیر سیستماتیک به کارهای بزرگ دست زد؟ امروزه در شرایطی که اکثر تیمهای جهان در سال منتهی به المپیک ، چشم به کسب مدال دارند، ما بازیکنان نوپا و جوان را به میدانی پراسترس و پر التهاب اعزام می کنيم تا با آنها به موفقیت برسیم. زهی خیال باطل!بی تردید ، اگر قرار بر تغییر نسل بود و آزمودنبازیکنان جوان ضرورت داشت ، باید حداقل از سه سال پیش اقدام به این کار می کردیم ، نه در این زمان و نه در این مکان!ما بر این باور هستیم که فدراسیون والیبال بیشه پرتوان و پرقدرت تیم ملی ایران را از شیران با تجربه تهی کرد تا با دستان خودمان به مهلکه سقوط برویم و به منافع کشورمان از درون ضربه ای سخت بزنیم!امروزه کشورهای پیشرفته ، با تفکرات مبتنی بر خرد جمعی ، المپیک را یک میدان ارزشمند تلقی کرده اند و برای رسیدن به جایگاهی مناسبدر این آوردگاه ورزشی ، از دیدگاه اندیشمندان و کارشناسان بهره مطلوب را می برند تا دچار آزمون و خطا نشوند! متاسفانه باید گفت که والیبال ایران در سال المپیکی ، برای رسیدن به آرزوهای بزرگ بسیار ناشیانه عمل کرده است و امروزه چوب بی تدبیری خود را با سیلی سخت روزگار - که هر کسی در هر جایگاهی ، غیر اصولی رفتار کند ، نوش جان خواهد کرد – می خورد تا بیشتر به خود آئیم و از این مسیر پراشتباه و غیرعلمی و غیراصولی دست برداریم و به جاده اصلی اندیشه برتر نظر بیندازیم.در پایان باید بگوئیم که هنوز راه برگشت وجود دارد و باز هم می توان با امیدواری ، والیبال ایران را به جایگاه واقعی اش رهنمون ساخت ، چرا که با توجه به استعدادهایی که جوانان ما در اندیشه و گامهای پرتوان خود دارند ، می توان از هر غیر ممکنی، ممکن ساخت. بی شک ، این مهم فقط با شایسته سالاری و بها دادن به کارشناسان امکان پذیر است . در این صورت سیمای والیبال ایران در تمام سطوح روشن تر خواهد شد . باید برای کسب پیروزی ، متحد و منسجم بود و در تمام بدنه فدراسیون - به خصوص در ارکان کمیته های مختلف فنی - شایسته سالاری را حاکم کرد . در راه توسعه نباید از هیچ کوششی برای شایسته سالاری به عنوان یک اصل انکارناپذیر فروگذاری کنیم . باید در راه ساختن یک تیم ملی قوی و مستحکم ، میدان را برای بلندپروازی شایستگان باز بگذاریم و دست منفعت طلبان ، زیاده خواهان غیر خودی و " زیرآبی " رو ها را از میدانی سالم و پاک که طراحی خواهیم کرد ، کوتاه کنیم . باید میدان را به صاحبان پاکدست و خادم والیبال و صاحبان اصلی و واقعی اش واگذار کنیم تا دوباره بتوانیم هر چه بیشتر موجبات خشنودی و شادی ملت قهرمان ایران را فراهم سازیم.
*سیف الله ترابی