دولت جدید تخصص و مدیریت را در ورزش هم جدی بگیرد
بدون مقدمه برویم سر اصل مطلب و حرف اصلی: امیدواریم در دولت جدید همانطور که بارها ریاست محترم جمهور به عنوان نماد و مرد شماره یک، درباره آن سخن گفته و برای انجام آن وعده مکرر داده است درباره مدیریت ورزش هم اولا به دیدگاه " فراجناحی" وفادار و آن را اعمال کند و ثانیا تصدی و اداره امور ورزش را به" متخصصین و کارشناسان و چهره های خوشنام ونام آور ورزش" بسپارد؛ کسانی که کاربلد و دلسوز و خدمتگزار باشند . هراسم و خط وربطی که هم داشته باشند، برای هر کسی مهم باشد برای ملت مهم نیست. سال های مدیدی است در اداره و مدیریت ورزش تخصص و حرفه ای عمل کردن و استانداردهای اجرایی و فنی را رعایت کردن، یا اصلا محلی از اعراب ندارد یا بعضی جاها خیلی کم رعایت می شود . مثلا لیگ فوتبال قرار است چند روز دیگر شروع شود، تیم ملی چند بازی رسمی در پیش دارد، اما در حال حاضر و این روزها چنانکه می بینیم و می شنویم مشکل و دغدغه مسئول و مدیر و فدراسیون و باشگاه و... این است که ورزشگاه استاندارد برای برگزاری مسابقه نداریم! می خواهیم بازی کنیم اصلی ترین ابزار آن یعنی زمین بازی را فاقدیم ! این درحالی است که فوتبال ایران یکی از قطب های آسیاست و مورد احترام همه حریفان. این البته فقط یک نمونه اخیر و مشتی از خروار است. اگر هم بخواهیم مسئله را خوب و دقیق واکاوی کنیم و علت های دور ونزدیک را شناسایی کنیم و...( که این نوشته، جای آن نیست) بالاخره به اینجا خواهیم رسید که در ورزش شایسته ها و استخوان کرده ها ولایق ها وکاربلدها میاندار وسکان به دست نیستند. از این بدتر،نه تنها کار دست چنین افراد و افکاری نیست که در بخش های قابل توجه و البته همانقدر قابل تاسف ورزش، کسانی دور را به دست دارند و برای ورزش مثلا مدیریت می کنند که ورزش را نمی شناسند و برای ورزش ایران عملا احترام قائل نیستند، اصلا معلوم نیست کی هستند و از کجا ملخ وار بر سر ورزش ریخته که بی اغراق، ازهیچ نظر مشروعیتی برای انجام چنین مسئولیت هایی ندارند . در این باره می توانیم با ذکر مصادیق سخن بگوییم وبه هیچ وجه کلی گویی نمی کنیم اما چون قرار این نوشته بر اختصار است از آن می گذریم و فقط عرض می کنیم این جماعت اصلا مرام و روحیات وخصلت های ورزشکاری را نشناخته ودر فرهنگ وحال وهوای دیگری نفس کشیده و تربیت شده که بعضا حتی مغایر فرهنگ ورزش است و با رفتار و عملکرد غیر ورزشی (حالا سیاسی، انتظامی، اقتصادی و..) خود فضای آن را جداً به گند کشیده و فرهنگ اصیل آن راتهدید می کنند. کار وبار ورزش از برکت(!) چنین نامدیران سفارش شده و ورزش ناشناس، خیلی جاها به دست کسانی افتاده که جز منافع وآلاف الوف شخصی خود به هیچ چیز فکر نمی کنند. «سیریناپذیر»هایی که از مواهب مدیریتی سیرابی ندارند و هرچه می خورند و می برند وسفر می روند چشم ودلشان هم سیر نمی شود و باز هم می خواهند و می برند و می روند و ...
کاروبار اداره رشته هایی مثل «فوتبال پرافتخار» این مملکت با این همه تماشاگر براستی مشتاق و عاشق، دست بعضی غریبه های یکشبه مسئول و این قبیل طفیلی های نه چندان خوشنام افتاده که همه می دانیم مدت زمانی است حکم بازداشت بعضی از آنها یکی یکی از سوی مراکز قضایی صادر می شود و بازداشت می شوند و... واین البته همه ماجرا و کلیت داستان نیست وفقط بخش،خیلی کوچکی از آن است که فعلا خواسته و ناخواسته از زیر پرده بیرون آمده است.
براستی که جا دارد سئوال شود در ورزش چه خبر است و درآن چه می گذرد؟ آیا سرنوشت و آینده و اصلاح و تحول و پیشرفت آن مطرح و مهم است و دراین باره دغدغه ای نزد برنامه ریزان و سیاستگذاران وجود دارد؟ یا اینکه اصلا بود ونبود و سرنوشت ورزش موضوع اصلی ومهمی نیست و به اینجا هم مثل خیلی جاها، عده ای سوء استفاده چی که جز " منفعت" هدفی نداشته و دین و قومیت وملیت ومردم وهر ارزش دیگری برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد چشم طمع دوخته ودر آن به لطائف الحیل که البته لطف طفیلی های نامدیر قابل کتمان نیست، رخنه کرده و در غفلت مدیران و مسئولان رسمی و البته گاه با همراهی وهمیاری آنها، بساط کاسبی به راه انداخته اند و مصالح ورزش را به سمت منافع شخصی قربانی می کنند! اگر هم قرار باشد جایی در جهت سالم سازی و مبارزه با انواع فساد، قدمی اصلاحی در مسیر پیشرفت آن برداشته شود ، با ابزار در اختیار، مثل لشگر سلم و تور حمله آورده و آن پایی را که می خواهند برخلاف منافع آنها گام و قدمی بردار، قطع و نابودش می کنند . چون قرار است بی تعارف وصریح بنویسیم، عرض می کنیم که به نظر این قدیمی ترین و معتبرترین رسانه ورزشی، به استناد دهها شاهد ودلیل ومدرک و گواه بسیاری کارشناسان اصیل و آگاه ورزش این وجهه دوم بر ورزش و سرنوشت آن حاکم است و می چربد.
بنابراین چطور می توان انتظار داشت کسانی فاقد صلاحیت و بدون تخصص و حتما تعهد که به شخصیت وآبروی خود فکر نمی کنند به فکر آبرو و آینده ورزش مملکت، احساسات تماشاگر و خنده دارتر از همه تحقق آرمان های ملی وانقلابی در ورزش باشند؟!
بنابراین چنانکه بارها و در همین دوسه شماره اخیر و روی کار آمدن دولت جدید نوشته ایم، باز هم تاکید می کنیم ورزش را باید از وضعیتی که بدان گرفتار آمده نجات داد و به بهانه اینکه( بهانه درستی هم هست البته) می خواهیم مشکلات اصی واساسی مثل وضعیت اقتصاد و روابط، بین الملل و... را درست کنیم، ورزش رابه حال خود و در واقع شیادهای منفعت جو وشارلاتان های آویزان رها نکنید و با به کارگیری نیروهای متعهد وحتما متخصص( از هر جناح وگروهی) وبا سلاح تدبیر و تعقل و برنامه ، آن هم برنامه جهادی حداقل چند گام از مسیر غلطی که جلوی پایش قرار داده اند، به سمت صلاح ودرستی دورش کنید.
نکته آخر هم اینکه: این افتخارات بزرگ و مدال های بسیار با ارزش که در میدانی به اهمیت و بزرگی چون المپیک به نام ایران عزیز و ورزش آن ثبت شد وکام ملت را شاد کرد، اولا کف وحداقل سهم ورزش ایران در چنین میادینی است وثانیا بیش از هرچیز از استعداد وانگیزه و" توانستن" جوانان برومند این سرزمین ونه چیز دیگر حکایت می کند، و ثالثا کسب این مدال ها هیچکس خاصه مسئولان و دولتمردان را درباره واقعیات ورزش ایران گمراه نکند و گول نزند و از آن دور و پرتمان نسازد.( که همه چیز در ورزش روبراه است و ورزش دارد عین عقربه های ساعت منظم و روبه جلو کار می کند!) بخشی عمده و سخن مختصراز این واقعیت همان است که بالاتر آمد. ورزش ایران را چنانکه هست باید شناخت. ورزش ایران به گواه غریبه و خودی ظرفیت بسیار مناسبی برای پیشرفت و قویتر شدن دارد. سرمایه های آن از حیث انسانی و مادی ، فنی و فرهنگی غیر قابل کتمان است، اما این ورزش درست ودرخور مدیریت نمیشود. کیفیت و توان مدیریت های ورزش غالبا در حد واندازه های ظرفیت و توان بالقوه ورزش نیست. درباره مدیریت ورزش آنها که مسئولیت دارند خیلی وقت ها وسواس و دقت لازم را ندارند و ملاک اصلی تعیین مدیریت ها نزد آنها حداقل در وهله اول هر چه باشد، مصلحت ورزش و پاسخگویی به انتظارات مردم علاقمند به ورزش نیست و این بهترین پاسخ است برای این سئوال همیشه مطرح که؛ چرا ورزش ایران از رشد وپیشرفت بایسته برخوردار نیست و خیلی وقت ها درجا می زند و پس پسکی هم می رود؟ ما هر جا در ورزش و برای ورزش، به هر دلیلی درست رفتار کرده و حداقل ها را رعایت کرده ایم نتیجه گرفته ایم. کشتی و بعد تکواندو در المپیک افتخار خلق کردند، پرچم ایران را به اهتزاز وسرود ملی را در تالارها مترنم و دل هر ایرانی پاک نهاد را شاد کرده و خاری در چشم بدخواهان این آب و خاک شدند. بی تردید یکی از دلایل آن، این است که در راس این دوفدراسیون کسانی نشسته که خود ورزشی هستند، قهرمان المپیک بوده و برای خود و کار و مسئولیت خود حرمتی قائلند و نسبت به آن غیرت دارند، یعنی هم مردم آنها را می شناسند وهم خودشان کار رامی شناسند و درجایی قرار گرفتهاند که جای خود آنهاست وهم انگیزه و تعهد کاری دارند( هرچند که به همین خاطربارها مورد حملات و سمپاشی های همان جریانات انگل مآب و رخنه کرده در ورزش و بوق های رسانه آن قرار گرفته اند) و... به همین دلیل هم موفق هستند و توقعات رابرآورده می سازند. بنابراین،س مساله در ورزش ( مثل خیلی جاها) روشن است. ورزش ایران برای بهتر شدن وقوی شدن، کم وکسری ندارد، ولی بدون تردید باید مدیریت آن از حیث نگرش و روش و منش حتما اصلاح و متحول شود تا از وضعیتی که بدان گرفتارش کرده اند، نجات پیدا کند. الان و بعد از پایان المپیک و شروع کار دولت جدید ، فرصت خوبی برای ایجاد این تغییرات و تحولات مهیا شده و خوب است که از این فرصت به بهترین وعاقلانه ترین وجه استفاده شود ودر راه تعیین مدیریت جدید ، وسواس و دقت و کارشناسی لازم صورت پذیرد.
*سید محمد سعید مدنی
پربازدید ها
آخرین اخبار