سِر شدگان !
توضیح : تصویر بالا توسط هوش مصنوعی، طراحی شده است
پروسه دگردیسی «جک سوار بودن» تا «جناب آقای شدن» دقیقا همان اصرار ورزیدن کاراکتر «عین الله» بر «باقرزاده»است .
از همان اولش روی خیلی از این رسانه چی های بسکتبال - که با تناول یک حبه غوره یا مویز، حالی به حالی می شدند-حساب نمی کردیم ؛ چه برسد به حالا که با وصول ۱۵ میلیون ناقابل ، مزایده القاب و مناصب برگزار کرده و غرامت قصور برخی شان با این نتیجه گیری ممزوج شده که «مقصر این آشفتگی ها ، حضرات عزیز دل نیستند !»
چقدر همه چیز این بسکتبال تقلبی شده ؛ وقتی تیم های بزرگ برای سوپرلیگ التماسی نمی آیند، تصمیم می گیرند با لیگ های پایین تر، پازل صد مجهولی را کامل کنند ؛ آدم هایی که سرشان به تنشان می ارزد را فراری داده و با دوز و کلک، مترسک جانمایی کرده اند ! الان هم که با درج آگهی در به در جذب خبرنگار و عکاس شده اند ! در یک پروسه دریوزگی، فغان «به من بینوا کمک کنید» را طنین انداز کرده ولی اطوار «از ما بهتران» را می ریزند !
خداوکیلی، اگرقماشی با قصد بی هویت کردن و انهدام بسکتبال می آمدند،مصدر «نابود شدن» را جوردیگری با مضارع استمراری صرف می کردند؟!
تجویز غلط و بازار مشترک بی مایه ها ، هر روز تومور سرطانی بسکتبال را بدخیم تر کرده وضربان نزار رو به احتضار آن ، خط ممتد با بوق گوشخراش،انذار می دهد اما فلان بازیکن بازنشسته از ینگه دنیا موعظه مان می کند که دلخوش به عدم فساد مالی رفیقش باشیم ! له یا علیه این انگاره، گفتنی ها بسیار است اما - فرض محال که محال نیست- بعد از این سیل ناکامی ، باید برای مدیری که ثابت کرد یمین و یسارش را نمی شناسد ولی آقایان می گویند دزد نیست ، هورا بکشیم ؟! این دیگر چه استدلالی است ؟! بقال سر کوچه ما نیز انسان بسیار شریف و پاکدستی است اما صلاحیت زمامداری امور بسکتبال را دارد ؟ مثل تعابیر گمراه کننده «تقویت کادر فنی»،«جوان سازی و تغییر نسل»، «استعداد پروری» ، «چابک سازی» و ... دایره واژگان جعلی بسکتبالی ، هر روز گسترده تر و جاده های خاکی اش فراخ تر می شود!
«مرگ نمادین» با «مرگ فیزیولوژیک» متفاوت است. مرگ نمادین به معنای از دست رفتن موقعیت نمادین افراد صاحب قدرت در عرصه های اجتماعی است. برای مثال پدری که هیچ ارج و قرب و احترامی پیش فرزندان خود ندارد، جایگاه نمادین پدری خود را از دست داده و یا مدیری که دیگر هیچ طرفداری در میان جامعه آماری ندارد، دچار مرگ نمادین شده ولی نپذیرفتن این مساله است که اوضاع را اسفناک تر می کند و شاید ...
تا چند روز پیش ، سازمان لیگ بسکتبال از استانداردسازی آنچنانی و معیارهای بین المللی صحبت و شروطی برای حضور در سوپرلیگ التماسی مطرح می کرد اما با انصراف تیمهای لیگ برتری، نیم ساعت قبل از شروع مراسم قرعه کشی ، ملاک ها طوری تقلیل و تنزل یافت که گویی داشتن رسید کارت ملی هم برای تشریف فرمایی حداکثری کفایت می کرد!
بعد از مرحله «دیگر خوشحال نشدن»،مرحلهای هم هست به اسم «دیگر ناراحت نشدن» که خسته ها به آن می رسند و به تعبیری «سِر» می شوند.احتمالا پاندمی امروز جامعه بسکتبال همین باشد که اکثر پیشکسوتان دچارش شده اند، وگرنه ...
پی نوشت: عبید زاکانی می نویسد : شخصی خانه ای به کرایه گرفته بود. چوب های سقف بسیار صدا می داد. به خداوند خانه [مالک]از بهر مرمت آن سخن بگشاد. پاسخ داد: چوب های سقف ذکر خدا می کنند. گفت: نیک است اما می ترسم این ذکر به سجود بینجامد.
* کامران خطیبی