... از اراذل و اوباش مشاورنما تا مدیران «هلدینگ نشان»!
*همان پاشنه قبلی؟!
دقیقا نمیدانیم برنامه و نقشه راه وزیر وتیم جدید مدیریتی برای اداره و سروسامان دادن به ورزش کشور چیست و اصولا این حضرات برنامه جدید و فکر نو و ایده بدیعی برای ایجاد تحول دارند یا خیر و آیا قرار است برخلاف شعارهای اولیه و نکاتی که از زبان ایشان در مجلس وخطاب به نمایندگان برای اخذ رای اعتماد از آنها بر زبان آورد، در این ورزش بی دروپیکر بر همان پاشنه قبلی بچرخد و کماکان دنیا بر وفق مراد فرصت طلبها و آویزانها و لفت ولیس چیها - که بدون اینکه سروکار یا ربط و شناختی داشته باشند، چون بوی پول و منافع بادآورده به مشام شان خورده و از طرفی ورزش را بی صاحب ومتولی یافته، ملخ وار به آن حمله کرده اند تا باج و سهم نامشروع خود را ببرند - و به ضرر منافع ملی و مصالح ورزش و انتظار به حق اهالی آن باشد؟!
*خبر خیلی خیلی مهم؟!
ما که تا حالا و این ساعت، نه کار خاصی از این آقایان دیده و نه حتی حرف و وعدهای شنیده ایم و همه چیز در سکوت مطلق میگذرد و البته گهگاه از زبان وزیر ورزش این خبر خیلی خیلی مهم! را میشنویم که مثلا استادیوم آزادی در فلان تاریخ آماده میشود! که الحق در پاسخ آن باید از زبان حکیم توس سرود" بر این مژده گر جان فشانم رواست"! عجب؟! چه خبر مهم و بکر و امیدوارکننده ای! پس بالاخره ورزش ما هم صاحب ورزشگاه میشود، آن هم ورزشگاهی که قبلا و بیش از ۵۰ سال پیش تاسیس شده است!
*ورزش بیمار است
در هرحال پاسخ این سوال ما - که حتما سوال خیلیهای دیگر از اهالی ورزش هم هست - در واقعیت واصل ماجرا تاثیری ندارد وآن واقعیت - چنانکه بارها به سهم خود و از سر وظیفه و وجدان حرفهای نوشته و تاکید کرده ایم – این است که ورزش ایران بیمار است و در واقع بیمارش کرده اند و باید آنهایی که مسئولیتهای رسمی و قانونی دارند، به مسئولیت قانونی و ملی و وجدانی خود عمل کرده و دوای درمان ورزش را پیدا کنند و آن را از این حالت بیماری وکسالت و خمودگی و روزمرگی و تکرار پشت تکرار نجات بخشند و از ظرفیتهای قابل توجه و استعدادهای سرشار و تواناییهای پنهان در جهت ارتقای سطح فنی و کلاس قارهای وجهانی و المپیکی بیشترین و بهترین بهره را ببرند.
*بدتر از فریب!
بسنده کردن به وضعیت موجود ودلخوش بودن به جایگاه وداشتههای فعلی و سرگرم کردن علاقهمندان و خیل دوستداران ورزش والقای این گزاره نادرست وبه ناحق که در ورزش همه چیز سرجایش قرار دارد و هرکسی بر اساس شایستگی بر صندلی تکیه زده، هم کفران نعمت است وهم یک فریب و دروغ بزرگ و بدتر ازهمه، خیانتی در حق این ملک وملت برای اینکه مردم را از بخش دیگری از داشتههای خدادادی و سرمایههای ملی بی خبر بگذارند.
*قلع وقمع ریشههای فساد
ورزش مملکت بیمار است، چنان که اقتصاد، فرهنگ و. آن. علت وریشه بیماری هم معلوم است و مسئولان باید شجاعانه، مدبرانه و جهادگرانه برای قلع و قمع کردن ریشههای فساد و بیماری زا وارد میدان شوند. این بیماری عینا در ورزش هم وجود دارد و انتظار میرود مسئولان به جای سکوت و ترس و ماستمالی و توجیه، به جنگ مشکلات و مشکل سازان بروند و ریشههای فساد را قطع کنند. اگرغیر از این بوده وکماکان قرار پنهان بر این باشد که" همین که هست" ادامه پیدا کند، وضع ورزش از این بهتر نمیشود که هیچ، به مراتب از هر حیث بدتر هم خواهد شد.
*چه چیزی گیر ما میآید؟!
حتی اگر بیشترین پولها را خرج کنید، سه استادیوم آزادی دیگر بسازید و خلاصه هر گام مثبت دیگری هم بردارید، چون کار دست اهلش نیست، چون عوامل مزاحم، مخل، مخرب، مفسد و فرصت طلب در ورزش در مراکز و کانونها وبسیاری از فدراسیونها و باشگاهها و تیمهای صنعتی و... ریشه دوانده اند، آنها اجازه نخواهند داد که آن اقدامات به نفع ورزش و در جهت پاسخگویی به انتظارات علاقهمندان پیش برود. شعار محوری آنها و انگیزه اصلی این فرصت طلبان طماع، این است که " چه چیزی گیر ما میآید؟! "
*از طلا گشتن پشیمان گشته ایم!
همین ماجرای هلدینگ و واگذاری تیمهای پرطرفدار را در نظر بگیرید. در حالی که این اقدام بایسته و ضروری، یکی از مطالبات اهالی ورزش - و از جمله شعارها و برنامههای مسئولان - بود و خود ما نیز بارها و به کرات درباره ضرورت آن به عنوان یکی از پیش شرطهای روبراه شدن و سامان یافتن استقلال و پرسپولیس به عنوان دو سرمایه بزرگ وکم نظیرفوتبال ایران و کمک به تقویت کلیت ورزش نوشته بودیم، بالاخره و با فشارها و تهدیدات کنفدراسیون فوتبال آسیا و خطر محرومیت از رقابتهای قارهای، در آغار سال جاری به هر شکلی انجام و عملی شد و موجی از امیدواری نزد علاقهمندان ورزش و این دوتیم به وجود آورد، اما در عمل، طوری پیش رفت – و میرود - که الان حرف صغیر وکبیر این است که " آقا، نخواستیم. " به قول معروف:
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید
*اراذل و اوباش مشاورنما!
خلاصه خیلی ممنون! نخواستیم که این تیمها را سروسامان دهید! مثل اینکه اگر اداره ومدیریت آنها در همان صندوق عقب اتومبیل بزرگترهای این تیمها به طور سنتی و محلی محدود شود، بهتر است، چون حداقل دلالها واراذل و اوباش مشاورنما به آن صندوق راه و نفوذی نداشتند. همه داریم عملکرد و نتیجه کار" هلدینگ" - خاصه در تیم استقلال – را میبینیم. دیگر تقریبا چیزی نمانده تا یکی از قدیمیترین و پرافتخارترین تیمهای فوتبال ایران در سطح قاره بزرگ، به لطف مدیریت و هنر وکاردانی مدیران نابغه وعقل کل مآب - و البته گوش به فرمان دلالان پیشانی سفید و بدسابقه - به " روز سیاه" بنشیند.
*بلای ویرانگر" هلدینگ"!
نگارنده که حداقل چیزی بیش از ۴۵ سال است مسائل و رویدادهای ورزش ایران را با جدیت پیگیری میکند، به یاد ندارد هرگز استقلال در هفته سوم با بحران وسردر گمی و یاس و نومیدی و " چه کنم، چه کنم " دست به گریبان باشد، چنانکه امسال به لطف" هلدینگ"! و مدیران هلدینگ نشان! گرفتار آمده است. وضعیت تیمهای پایه استقلال به گقته بعضی از دست اندرکاران و مربیان این تیمها هم بدتر از همیشه وهر سال است تا آنجا که جایی از قول یکی، دو نفر از این آقایان شنیدیم یا خواندیم که خرج مثلا تیم امید یا پول غذای پیش از دربی امیدها یا هزینه لباس تیم و کادرفنی را خسرو حیدری، سرمربی و پیشکسوت نام آشنای استقلال پرداخت کرده است و... خلاصه بلایی نیست که مدیران " هلدینگ نشان " بر سر این تیم نیاورده باشند!
*حمایت هم میکنیم اما...
اشتباه نشود. ما مخالف " هلدینگ " و هر اقدام دیگری که به نفع ورزش باشد، نیستیم و در حد توان از آن حمایت میکنیم. ماهم مثل همه اهالی ورزش و خیرخواهان و دوستداران سربلندی وپیشرفت این ملک پرگهر، خواهان سروسامان یافتن واداره هرچه بهتر ورزش و اجزا و ارکان آن هستیم. نوشتهها و کارنامه ما گواه صادق وسند محکمی است یرای اثبات این ادعا، اما حرف مان این است که باندها و جریانات سوءاستفاده چی و عناصرعوضی آمده در این ورزش نفوذ کرده و بساط خود را گسترده اند و برای حفظ جایگاه و تامین منافع نامشروع خود با همه توان سعی میکنند مانع از سروسامان یافتن ورزش شوند. افتادن کار دست کاردان و آدمهای لایق و اصیل و محترم، به نفع ورزش است و لاجرم به دفع و کنار رفتن عناصر بی شخصیت وفریبکار و" ندید بدید " و... منجر میشود که بدون تعارف متاسفانه خیلی جاها از درودیوار این ورزش بدبخت و گرفتار بالا و پایین میروند.
*مدیران " از زیر قارچ " به عمل آمده!
تمام حرف ما این است. تا فکری به حال این مدیران " از زیر قارچ به عمل آمده " سفارشی نشود که معلوم نیست اصلا کی هستند و از کجا آمده اند و چه ربط و مناسبتی با ورزش دارند و از جان آن چه میخواهند و تا کی باید امتحان دهند و رفوزه شوند تا دست از سر ورزش بردارند و تا کی باید نخود هر آشی باشند و این مملکت و ورزش و جوانان این آب و خاک چه بدهی به این بی هنران پرمدعا - که بعضا فرق دست راست و چپ شان را نمیدانند - دارند، بهترین روشها و بیشترین پولها و پیشرفتهترین تجهیزات را هم به کار ببندید، این مدعیان فرصت طلب و عوضی آمده اجازه نمیدهند که از این تمهیدات وتدابیر به نفع ورزش و پیشرفت و ارتقای جایگاه آن استفاده شود. ماجرای " هلدینگ" را به عنوان نمونه آوردیم.
*رد پای فساد وفریب در تیمهای صنعتی
رد پای این جماعت بعضا با کارنامههای مشعشع فساد! را در جاها و تیمها و باشگاههای دیگر - مثل بعضی از تیمهای پرهزینه و پر از مشکل صنعتی که از جیب من وشما و مردمی که خیلی از آنها محتاج نان شب هستند، ارتزاق میفرمایند وحالا هم مثلا در فوتبال به لطف همین مدیران نالایق در دستههای پایینتر هواخوری میکنند - هم میبینید. آنها به لطف وادادگی و نقطه ضعفهای مدیران بعضا ظاهرالصلاح به ورزش نفوذ کرده اند، مدیرانی که گهگاه ریاکارانه حرفهای گنده انقلابی و ارزشی هم میزنند و خود را پشت این قیافهها و ریاکاریها وشعارها پنهان کرده و پستهای مدیریتی و مدیرعاملی و... تیمهایی را اشغال کرده اند که معلوم نیست فایده و فلسفه وجودی شان با این هزینههای زیاد در ورزش و علی الخصوص فوتبال چیست و...
*حرف مفت!
ماحصل، همان کلام همیشگی که: آقایان مسئول! تا فکری اساسی و ریشهای برای ورزش نکنید، تا مسئله اصلاح ومبارزه با فساد را - که ریشه وعلت العلل آن، نحوه مدیریت و همچنین مدیران قلابی وعوضی آمده وسفارش شده است - جدی نگیرید، حرف زدن از پیشرفت و ترقی و قوی شدن ورزش و ارتقای جایگاه آن - با عرض معذرت- به فریب و سیاهکاری و حرف مفت شبیه است واصلا قابل اعتنا و درخور توجه نیست!
*سیدمحمدسعید مدنی