اصلیترین اصل پیشرفت
حالا دیگر نزدیک به سه ماه است که دولت چهاردهم مستقر شده و کار و تلاش خود را در حوزههای مختلف آغاز کرده، اما هنوز در ورزش نشانهای از تحول و نوآوری و حتی حضور چهرههای تازه - جز بر سر کار آمدن وزیر جدید - که بتوان نام را " تغییر " گذاشت، دیده نمیشود. این در حالی است که ورزش کشور که سال هاست در یک مرحله، ثابت و راکد مانده و " تکرار" و " روزمرگی" بر آن حاکم شده، برای گام نهادن به یک مرحله جدید و گرفتن جان تازه و ایجاد انگیزه و نشاط و بالاخره حرکت درمسیر پیشرقت وقوی شدن و ارتقای جایگاهش، به یک تحول و اصلاح همه جانبه و اساسی نیاز دارد. این نه سخنی بلندپروازانه و توقعی غیرمنطقی و خواستهای جاه طلبانه است و نه حرف و سخن شخصی وسلیقه ای. این سخن و نظر و مطالبه کسانی است که ورزش ایران و قابلیتها و ظرفیتها و توان بالقوه و بالاخره استعداد ونیروی نهفته انسانی آن را میشناسند. کمتر کسی است که با ورزش ایران آشنا باشد، اما براین اعتقاد و نظر نباشد که جایگاه ورزش کشورمان، خیلی کمتر از " حق" آن بوده و در واقع چیزی در حد " کف" تواناییهای بالقوه و داشتههای انسانی و مادی آن است.
شاید فقط کسانی که ورزش را نمیشناسند وبه اشتباه یا از سر فرصت طلبی و سفارش این و آن سر از ورزش درآورده و بدبختانه صاحب منصب و کیا وبیا شده اند و به همین خاطر هم باور دارند که ورزش را میشناسند و میفهمند و گهگاه هم اظهار فضل ونظر میکنند، چون وضع وحال شخصی خودشان از قبل خوان گسترده ورزش بینوا خوب و توپ شده، وضع فعلی را روبراه دانسته و همه چیز آن را بسامان و مثبت ارزیابی کرده و حتی با وقاحت و برای شیرین کردن خودشان برای مقامات، کارشناسان سینه سوخته و استخوان خردکردههای ورزش و خاکخوردههای اصیل و خوشنام را به سیاه نمایی و بدبینی متهم میکنند!
خوشبختانه وزیر جدید نیز، چون پیش از مسئولیت فعلی، در حوزه ورزش فعال بوده، مسئولیتهایی داشته، رئیس فدراسیون بوده، با میادین و مراکز ورزش داخل وخارج کشور سروکار داشته و خام و صفر کیلومتر وارد این عرصه نشده، در اظهارات پراکنده والبته کمی که اینجا و آنجا، از جمله قبل از کسب رای اعتماد از مجلسیان - لااقل در حرف - روشن کرده از جمله کسانی است که وضعیت فعلی را علی رغم نکات مثبتی که دارد، روبراه و رضایت بخش نمیداند و معتقد است سقف پرواز ورزش ما خیلی بالاتر از این است که هر چهار سال یک بار منتظر بماند المپیک از راه برسد و به وسیله دو، سه یا حداکثر چهار رشته چند مدال رنگارنگ صید کند و با الکی خوشی و خودفریبی طوری جلوه دهد که همه چیز طبق برنامه و تدبیر پیش میرود! ایشان نیز صریحا و عینا حرف اهالی اصیل و کارشناسان واقعی را زد که این ورزش بیش از هر چیز محتاج تحول واصلاح است و اولویت اصلی واولین گام در این مسیر، باید خشکاندن ریشههای فساد و مبارزه با کساتی باشد که مفسدانه عمل میکنند و مصالح ورزش و منافع ملی را دراین حوزه، بازیچه اغراض و هوا و هوس خود قرار داده اند.
با این همه، همانطور که بالاتر آمد، با شروع رسمی فعالیت دولت جدید هنوز اقدام وابتکاری که نشان از فراهم آوردن زمینههای تغییر داشته باشد، به چشم نیامده و روند مدیریتی ورزش کماکان به روال سابق در جریان است و البته روشن است که این حالت موقتی است و به زودی تغییراتی درعرصه مدیریتی رقم خواهد خورد. اتفاقا همین چند روز پیش مصاحبهای از آقای وزیر منتشر شد که تایید کننده ه حرف ماست. وی درباره زمان اعلام معاونان و مدیران کل به خبرنگار پاسخ داده بود و این نشان میدهد حتما درصدد تغییراتی - حداقل در حد " اسمها و آدم ها" - هستند، اما پاسخ بیشتر و توضیحی که ایشان میدهد قابل تامل و امیدوارکننده است، وقتی میگوید:" دستور ریاست جمهوری این است که ما با دقت [ مدیران ومعاونان]را انتخاب کنیم. ما دنبال این هستیم که جوانگرایی کنیم و قطعا دراین راستا حرکت میکنیم. " " دقت" و" جوانگرایی" و کلماتی نظیر این، شنونده را خواه و ناخواه امیدوار میکند، هر چند که درباره هرکدام از آنها میشود سخن گفت، مخصوصا " جوانگرایی" که ملاحظات و ظرایف خودش را دارد و حتما به این منظور نیست که از این پس و در انتصابات، عنصر با ارزش" تجربه" - که به ویژه در بحث مدیریت یک عامل تعیین کننده و بسیار راهگشاست - نادیده گرفته شود. حتما منظور این است که عناصر بی هنر کنگرخورده و لنگر انداخته از صحنه مدیریتی ورزش حذف و عناصر تازه نفس، کاربلد وبا انگیزه جایگزین خواهند شد. البته ما به وقت خودش، به یاری خداوند درباره این مسائل مفصلتر و جزئیتر خواهیم نوشت.
آقای دنیامالی در ادامه، نکاتی شبیه این - والبته بازهم امیدوارکننده - را مطرح میکند که اگر عملی شود، میتوان به شروع حرکتی تحول آفرین در ورزش امیدوار بود. او میگوید برای انتخاب کادر جدید مدیریتی ورزش، دستش به هیچ وجه بسته نیست:" تعداد [ مدیران]جوان ما قابل توجه است و همین نیز امر انتخاب مدیران را مشکل میکند" و ما هم به نوبه خود میگوییم تا مشکل باشد، از اینطور مشکلات مبارک و قشنگ باشد! و بالاخره ایشان حرفی را میزند و وعدهای را میدهد که به گمان ما " اصل حرفها " و یکی از اصلیترین اصول پیشرفت و کامیابی یک مجموعه و جامعه - البته به شرط عملی شدن - است و آن اینکه:" دنبال این هستیم بر اساس شایسته سالاری، بهترینها را انتخاب کنیم. " این سخن بسیار کلیدی و مهم نیازی به توضیح و تفسیر ندارد و باید در عرصه عمل به منصه ظهور برسد. ما هم بیش از این نمینویسیم و در انتظار روزهای آینده - که نباید چندان دور باشد - مینشینیم، به این امید که در همه مناصب مدیریتی ورزش، شایستهها سرجای خود قرار بگیرند و دیگر نام ونشانی از آویزانهای بی هنر و مدعیان فرصت طلب - خاصه در حوزههای مدیریتی - دیده نشود...
*سیدمحمدسعید مدنی