پس منتظر چه هستید؟!
اگر قرار باشد مسئولان ورزش - خاصه آقای وزیر که به تازگی سکان اداره ورزش را در دست گرفته - مشکلات را حل و رویهها و روشهای غلط را اصلاح کنند و تغییرات و تحولاتی که لازمه پیشرفت و تحول است رقم بزنند، هیچ مقدمه چینی و بررسی وارزیابی برای انجام اقدامات اصلاحی و تحول آفرین وجود ندارد. تجربیات سالیان گذشته و شواهد و عملکردها و... چنان روشن است که گویای همه چیز بوده و به روشنی و صراحت آسیب شناسی ورزش را تعریف وتبیین میکند. بارها و بارها از زبان کارشناسان و استخوان خرد کردهها، ریزو درشت مشکلات و معضلات ورزش ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و به زبانی همه فهم وبیانی آشکار در اینجا و آنجا مطرح شده و تقریبا امروز همه اهالی ورزش بر این نظر تفاهم و وحدت نظر دارند که ورزش ایران بیش از هر چیز از نحوه اداره و مدیریت در بخشهای مختلف در رنج است و تا در این باره چاره و اقدام موثر و قاطعی صورت نگیرد، حرف زدن از پیشرفت و تحول در خوشبینانهترین حالت، به شوخی و خنده شباهت دارد.
بنابرآنچه آمد، کار مسئولان - و خاصه وزیر جدید ورزش - برای عملی کردن وعدهها مبنی بر ایجاد تحول در ورزش سخت نیست، چون گفته و درست هم گفته اند که " معما چو حل گشت، آسان شود". در بحث ما معما، ریشه مشکلات ورزش ایران است. این معما حل شده و برهمگان روشن است که مشکل ورزش کشورمان در وهله اول، نه امکانات مادی است، نه اقلیم و جغرافیا، نه کمبود پول وهزینه و نه نیروی انسانی توانمند و مستعد بلکه مشکل اصلی ورزش و آنچه بسیاری از جاها به جای اینکه هموارکننده راه پیشرفت باشد، خود به صورت سد ومانع ظاهر میشود، مدیریتی است که در بخشها و مراکز و فدراسیونهای ورزشی اعمال میشود. این نکته وقتی بیشتر خود را به رخ میکشد و بدیهی میشود که میبینیم در بخشهایی که ورزش وضعیت رضایت بخش و حرکت روبه جلو دارد، مدیریت در حد توان، وظیفه اش را انجام میدهد و تمام هنر و دلسوزی خود را در جهت انجام مسئولیت ملی و حرفهای به کار گرفته است. در این بخشها کار دست " اهلش" است و کسانی سکان را در دست گرفته اند که یا خود خاک خورده آن عرصه و رشته بوده و به اصطلاح با دال و ذال کار آشنا هستند ویا اینکه با چم و خم مدیریت و اداره امور، آشنایی وبه بیانی روشن " جنم" مدیریتی دارند. متاسفانه در همه ارکان و جایگاههای مدیریتی اوضاع چنین نیست ومتاسفیم که بگوییم اتفاقا در خیلی از جاهای ورزش کاروبار مدیریتی به دست کسانی افتاده که نه تخصص و سابقه و تجربه ورزشی دارند ونه حداقل از توان و" جنم" مدیریتی برخوردارند، اما بر مهمترین مناصب تکیه زده اند و با عمر وسرمایه ورزش و ورزشکار بازی میکنند و چون" کسانی" را دارند و" کسانی" آنها را دارند، لاجرم حوزههای تحت مدیریت شان هم قربانی این بده بستانها شده است. جالب این است که علی رغم اینکه این موضوع غیر قابل انکار و اظهر من الشمس است، تاکنون از سوی کسانی که انتظار میرود به طور قانونی با سوءمدیریتها و بند وبست چیها برخورد کنند، اقدامی اساسی و قاطع برای پایان دادن به این وضعیت صورت نگرفته و این نوع مدیریت مخرب و سرمایه نفله کن و عمر بر باد ده، کماکان در ورزش - آن هم به صورت طلبکارانه - ادامه دارد. چنانکه گویی ورزش مستعد این مملکت، ملک طلق این جماعت کنگر خورده و لنگر انداخته است و ورزش و خیل دوستدارانش چیزی به این نامدیران رخنه کرده و سفارشی بدهکارند!
حرف را خلاصه وصریح عرض کنیم. مسئولان ارشد ورزش و وزیر محترم بیشتر از این، زمان را هدر ندهند. تیم جدید مدیریتی در ورزش اگر واقعا می خواهد کاری انجام دهد و قدمی مثبت جهت برداشتن موانع بردارد، نباید به تجربیات غیر قابل انکار بی توجه باشد. آنها باید به تحلیل و ارزیابی کارشناسان فن و کسانی که عمری در کنار ورزش بوده و استخوان خرد کرده و موی سپید کرده اند، اهمیت دهند. آنها نباید به نظرو شعار طرفداران ورزش - که آن را به اشکال و طرق مختلف برسر مسئولان فریاد میزنند - بی اعتنایی کنند بلکه برعکس باید با کنار گذاشتن ملاحظات، رفیق بازی ها، جناح گراییها، عافیت طلبیها، خودخواهیها و... به مصلحت ورزش عمل کنند و به آن چیزی که موجب آزمودن آزموده و تکرار خطاها و تداوم عملکرد خطاکارها و نامدیران میشود، با شجاعت و قدرت پایان دهند و اصولی مثل کاربلدی، تخصص، دلسوزی، شایسته سالاری و... را جایگزین بعضی از معیارهای مخرب و ویرانگر فعلی کنند که همه چیز را در نظر میگیرد، جز منافع ملی، مصلحت ورزش و مطالبات به حق اهالی آن! امیدواریم آنچه قرار است در آینده نزدیک برای ورزش چهره بندد، بیش از هر چیز تغییرات ملموس مدیریتی باشد که خواسته همه است، تغییراتی البته حساب شده که بستر مناسب و زمینه مساعد تحول ورزش به شدت مستعد جهش و پیشرفت ایران را در پی داشته باشد. ان شاءا...
*سیدمحمدسعید مدنی