یادِ چه گاری؟!
گفت: لیست تیم ملی رو دیدی؟
گفتم: آره، چند نفر هستن که به نظرم حقشون نبود دعوت بشن و از اون طرف، جای چند تا بازیکن خوب لیگ تو جمع دعوت شدهها خالیه!
گفت: واقعا که مُخت تعطیله! هنوز داری از این حرفها میزنی؟! صحبت در مورد مسائل فنی، تو این شرایط که هیچ چیزی جای خودش نیست، خیلی مسخره است.
گفتم:اگه یه جمله درست تو عمرت گفته باشی، همینه.
گفت: مدیر اجرایی، بی سر و صدا و شیک به کارش ادامه میده و انگار همه فراموش کردن که چه اتفاقاتی افتاده!
گفتم: نه، عزیزم! کسی یادش نرفته؛ این دهن کجیهای فدراسیون به جامعه بسکتبال و عکسهای یادگاری آقایون با تیم ملی تو تاریخ ثبت میشه و بعدها در موردشون قضاوت میکنن!
گفت: یاد چه گاری؟ به قیمت نابود شدن بسکتبال یه مملکت؟ تازه الان شایعه شده که برادرش رو هم میخوان تو تیمهای پایه بچپونن! اون وقت نمایندگان بعضی از رسانهها که چپ و راست تو کلاسهای روزنامه نگاری، سولیداریتی و ... شرکت میکنن، یه کلمه هم در مورد این چیزها نمینویسن!
گفتم: جُرج اوروِل میگه: «روزنامهنگاری یعنی انتشار چیزی که نمیخواهند منتشر شود. باقی چیزها روابط عمومی است.»
*کامران خطیبی