پرونده فساد فوتبال در کشوی کدام میز گیر کرده است؟
کیهان ورزشی-
دقیقا نمیدانیم از اولین باری که اعلام شد به زودی متخلفان پرونده فساد در فوتبال معرفی و احکام شان اعلام میشود، چند روز میگذرد، اما تجربه میگوید که اگر ارادهای قوی وجود داشت، خیلی پیشترها این اتفاق افتاده بود و امروز فوتبال ایران تکلیف خود را با آنهایی که سکه و چک و خانه و زمین و ... گرفتهاند میدانست. این روزها که موضوع انتخابات فدراسیون فوتبال داغ شده، بیش از هر زمان دیگری لازم است تکلیف مفسدان روشن شود، اما ظاهرا اگر این اتفاق بیفتد، خوشایند برخیها نیست؛ برخیهایی که یک سر بزرگ اژدهای فساد در بستر مدیریتی خودشان دیده میشود و بعضی از رفقا و دوستان شان به دلیل همان فساد افشا شده، دیگر جرات نزدیک شدن به فدراسیون را ندارند!ای کاش یک نفر مشخصا بگوید که تکلیف آن فساد چه شد؟!
پای «لباس فروش»ها هم به هیات فوتبال تهران باز شد!
نگاهی به فهرست ثبت نام کنندگان ریاست، نایب رئیسی و عضویت در هیات رئیسه هیات فوتبال تهران به خوبی نشان میدهد که این فوتبال با چه قحط الرجالی روبهرو شده است. البته قوانین این هیات نیز مزید بر علت شده تا اگر هم رجلی باشد که قبای ریاست بر تن او گشاد نباشد، نتواند در این وادی ورود کند.
درباره فهرست مورد نظر میتوان ساعتها نوشت و بحث کرد و پیرو آن برای این فوتبال بی نوا زار زار گریست، فهرستی که از حالا بوی تبانی و مهندسی از گوشه و کنار آن به مشام میرسد، فهرستی متشکل از مدیرعامل تحمیلی فلان باشگاه صنعتی که فرق مدیریت ورزشی با مدیریت در رستوران را نمیداند و معاون اسبق ریاست جمهوری و ... که البته شاهکار آن، حضور لباس فروش خارج نشین است که در این سالها حسابی سبیل برخی از مدیران همین هیات و اطرافیان آنها را چرب کرده و حالا آنقدر دچار خودبزرگ بینی و توهم ریاست در فوتبال شده که شخصا به این عرصه ورود داشته است. درباره این فرد و جریانی که از او در انتخابات حمایت خواهد کرد، بازهم خواهیم نوشت، البته درباره آنهایی که تا خرخره بدهکار وی هستند.
وقتی نماینده مجلس در نقش «ایجنت» ظاهر میشود
چندی قبل رئیس هیات مدیره باشگاه پیکان که حضور مستمر او در این فوتبال با تمام شاهکارهایی که در این سالها زده، محل بحث بوده و نمیدانیم با حمایت کدام جریان همیشه در صحنه حاضر است، در یک برنامه سیمایی درباره جدایی ناگهانی امید روانخواه از نیمکت مربیگری پیکان صحبتهای عجیبی را مطرح کرد که خواسته یا ناخواسته چندان مورد توجه رسانهها قرار نگرفت. وی مدعی شد که با توصیه یکی از نمایندگان مجلس (محمدمهدی فروردین)، روانخواه به عنوان سرمربی پیکان منصوب شده است. البته رضایی قصد داشت با این افشاگری، خود و اطرافیانش را مبرا کند، غافل از اینکه با همین جمله منفعل و گوش به فرمان بودن هیات مدیره پیکان با ریاست خودش را نشان داد. فارغ از این نوع مدیریت گوش به فرمان، به خود روانخواهی میرسیم که سالهاست در بخشهای مختلف فوتبال، آن هم از نوع خوبش فعال است و کسی هم دقیقا نمیدانست این حجم از مسئولیتهای نان و آب دار - که آخرینش حضور روی نیمکت تیم هوادار و ثبت ۱۰ گل خورده در گام اول بود - ریشه در کدام جریان دارد. حالا مشخص میشود که برخی از نمایندگان مجلس چقدر وقت اضافه دارند که میتوانند برای رفقای خود کار و کاسبی جور کنند! اینجا ضمن تشکر از آقای بیت الله رضایی که ضمن خودزنی دست به چنین افشاگریای زده، باید خدمت ایشان عرض کنیم که اگر در این فوتبال به جای شما، مدیرانی از جنس اقتدار و البته از نوع ورزشی حضور داشتند و افراد به درستی سر جای خود مینشستند، " فروردین " و " فروردین "ها جرات چنین توصیههایی را نداشتند و " روانخواه "ها نیز برای کار کردن، بر توانایی خود اتکا میکردند و نه ارتباطات شان.
«سفره درویشانه» در پرسپولیس!
هفته قبل بود که گاریدو، سرمربی برکنار شده پرسپولیس در لیگ لیبی مشغول به کار شد. این اشتغال زودهنگام مشخص کرد که چرا وی آنقدر راحت و بدون گله و شکایت آن " فیلم هندی " را با همکاری مدیران پرسپولیس ساخت و جلای وطن مان را کرد، زیرا چالهای جدید را برای خود کنده بود و برای رفتن انگیزه داشت! البته این چندان مهم نیست بلکه موضوع عجیب، مبلغی بود که عنوان شد وی ماهانه از تیم جدیدش خواهد گرفت، طبق اخبار، حدودا ۳۶ هزار دلار در ماه که خود او آن را تائید نکرد. خیلی زود بازار مقایسه داغ و جامعه با این پرسش روبهرو شد که چرا در فوتبال ایران چندین برابر تیم جدید گاریدو به او پول دادهاند و قرارداد روز اولی که درویش و رفقا سر سفره درویشانه خود (!) با او بستند، دقیقا چه منطقی را در پس خود داشته است.ای کاش روزی برسد که نهادی روی این قراردادها زوم کند و مشخص شود در این سفرههای درویشانه (!) فوتبال ایران چه کسانی از قبل یک قرارداد چرب، نان میخورند. به قول یکی از مدیران مطرح ایران، همین پولهای سرگردان است که این فوتبال را برای آقایان جذاب میکند و از آن دست نمیکشند.
برنامه «خندوانه» برای نجات فوتبال!
مدیری که با تمام خرابکاریهای دوران مدیریت خود و زیر سختترین فشارهای منتقدان، به ریش همه میخندید، حالا برگشته تا کار نیمه تمام خود را تمام کند! فوتبال اگر به او و دوستانش برسد، در واقع از " دوران انفعال " به " دوران خندوانه " رسیده است. اگر اینها واقعا بخواهند کار ناتمام خود را تمام کنند و دست شان هم به آن صندلی مهم برسد، باید فاتحه فوتبال را خواند. آخرین میخها بر تابوت آن زده خواهد شد و فاتحه.
البته وقتی میبینیم اگر آن منصب مهم به کفاشیان و عزیزی خادم و ... نرسد، تاج باقی خواهد ماند، با خود میگوییم چقدر مظلوم است این فوتبال که به هرکدام از اینها که برسد، کارش ساخته است! اینها همان مردودشدگانی هستند که حجم ویرانیهای ناشی از مدیریت شان کم نبود و طعم محرومیت را هم چشیدند، اما آب از آب تکان نخورد و حالا در نقش " سوپرمن " برای نجات آمدهاند؛ عجب عملیات نجاتی شود با اینها! راستی کسی میداند آیا بزرگانی، چون پلاتینی و سپ بلاتر و ... بعد از آن محکومیتها و محرومیتها، فضایی برای بازگشت به عرصه فوتبال پیدا کردند یا نه؟ تازه اسم آنها را تریلی هم نمیکشید!
حمید ترابپور