ولادت امام محمد تقی (ع) را تبریک می‌گوییم

      
PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ - January 13 2025
کد خبر: ۸۹۰۳۶
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۳
گفت‌وگویی در محدوده مدیریت فوتبال با مدیرعامل اسبق پرسپولیس

طاهری: می‌خواهند با «هیولای فیفا» باز هم به صندلی ریاست برسند!

مدیرعامل اسبق پرسپولیس گفت: مجمع بداند که نقشی حیاتی در فوتبال دارد و نباید تجربه را تجربه کند.

کیهان ورزشی- 

 

با نزدیک شدن به زمان برگزاری مجمع عمومی فدراسیون فوتبال برای تعیین رئیس و با توجه به اهمیت این موضوع، همزمان نگرانی‌هایی به وجود آمده که مبادا فوتبال ایران بار دیگر با رای این مجمع در مسیری غلط قرار بگیرد، مسیری که شاید ماندگاری فوتبال در چاه عمیق کنونی را تداوم بخشد و شاید هم از این چاله به چاهی به مراتب بدتر رهسپارش کند. اینجا البته حالت سومی هم وجود دارد که امیدواریم شاهد آن باشیم؛ حالتی که فوتبال ایران را از چنبره مدیران کنونی خارج کند و با پس زدن مدیران امتحان پس داده حاضر در کارزار انتخاباتی، کار را به دست کاردان و اهلش بسپارد. هرچند تجربه و شکل وشمایل مجمع فعلی، ما را به تحقق این خواسته چندان امیدوار نمی‌کند.
درباره موضوعات مرتبط با انتخابات اسفند ماه و همچنین اوضاع و احوال مدیریتی در سطح باشگاهی، به ویژه باشگاه پرسپولیس با دکتر علی اکبر طاهری، مدیرعامل اسبق و موفق سرخپوشان گفت‌وگویی بی پرده انجام داده‌ایم.


*اسفند ماه مهم فوتبال ایران در راه است؛ چقدر امیدوار هستید که برایند انتخابات پیش رو نجات فوتبال ایران باشد؟
- سوال خوبی است و ریشه دارد. ما باید ریشه و ارکان این فرایند را خوب بشناسیم. اساسا تصمیماتی که قرار است در مجمع گرفته شود را بشناسیم. اساسنامه را اگر مطالعه کنید، چند اشکال ذاتی به آن وارد است. به این ترتیب که شما در فرایند کاری خود ارکانی را منتصب می‌کنید و بعدا همین منتصبین قرار است نفر اول و هیات رئیسه را انتخاب کنند. این یعنی مهندسی. در ادوار گذشته چه کسانی این افراد را منتصب می‌کردند؟ همان‌هایی که می‌خواهند انتخاب شوند. این یعنی بده و بستان. اشکال ذاتی دیگر این است که اساسا افرادی که به مجمع می‌آیند، به عنوان شخص حقیقی می‌آیند یا از طرف یک مجموعه. آن مجموعه می‌تواند تشکیلات کارگری، فوتسال، فوتبال ساحلی و باشگاه باشد. اینها ازطرف مجموعه می‌آیند یا خودشان مطرح هستند؟ من مدیر باشگاه باید برایند یک هیات مدیره را بیاورم و رای بدهم یا نظر شخصی خودم را لحاظ کنم؟ در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شورای شهر همه آحاد مرتبط پای صندوق می‌آیند. آیا تمام آحاد مرتبط با صنعت فوتبال حق رای دارند؟ مثلا رسانه‌ها کجا قرار دارند؟ این فرایند و پروسه با توجه به این اشکالات ذاتی قطعا منتج به تصمیم خوب و سازنده‌ای نخواهد شد.

*با نگاهی به سابقه و توانایی مدیریتی افراد حاضر در صحنه – حداقل افرادی که تا امروز، ۱۷ دی ماه ثبت نام کرده‌اند - این امیدواری کم می‌شود که فوتبال در مسیر درستی قرار بگیرد.
-چه کسانی آمده‌اند؟ چگونه تایید صلاحیت می‌شوند؟ در فرایند تایید باید عملکرد و شاخص‌ها را دید. کلی گویی نکنیم. " من من " نکنیم. شاخص‌ها را روی میز بگذاریم. از جمله شاخص‌ها باید دید چقدر ورودی منابع مالی داشته‌ایم؟ خروجی لیگ‌ها چه بوده است؟ چه وضعی را در مستطیل سبز داشته‌ایم؟ نظم برقرار بوده است؟ توانستیم قبل از "‌ای اف سی " خودمان باشگاه‌ها را ممیزی کنیم؟ یا اینکه ممیزی نداشتیم و بعد هم روی چمنی بازی کردیم که آبروی کشورمان را برد؟ اینها را که نگاه می‌کنید، خیلی از این افراد نباید خودشان را کاندیدا کنند.


*برای مردم این پرسش وجود دارد که چرا سالهاست همین افراد در بحث مدیریت کلان فوتبال مطرح هستند و مسیر ورود خیلی‌ها هموار نیست؛ دلیلش را چه می‌دانید؟
-یکی دیگر از اشکالات ذاتی همین است. نحوه ورود افراد باید به شکلی باشد که ۵ امضا از اعضای مجمع بگیرند. من نوعی می‌روم امضا می‌گیرم و می‌گویم برای کسی دیگر امضا نکنید. امضای دیگران را بلاک می‌کنم. این ایراد از اساسنامه است. زمانی که در پرسپولیس بودم، سر موضوعی گفتیم طبق آمار سازمان لیگ این مقدار بلیت فروشی شده است. آقایان سازمان لیگ قراردادی بسته بودند با یک شرکت که ۱۱ سال بلیت فروشی را انجام دهد. در قرارداد ۵ استادیوم بود، اما عملا روی پرسپولیس و استقلال زوم کرده بودند. این محل اعتراض ما شد. گفتیم کدام عضو پرسپولیس این را تائید کرده است و آخر باطل شد. ما گفتیم درآمد ما را کجا واریز کرده‌اید؟ خودم رفتم آکادمی فوتبال خدمت آقایان. آقای تاج بود. آقای کفاشیان هم در جلسه حاضر بود. جالب است همین آقایان گفتند شما می‌آیید و می‌روید، ما در فوتبال می‌مانیم. گفتند شما بلیت فروشی بلد نیستید. گفتم بگذارید ما بفروشیم و یاد بگیریم. اینها خودشان را دایم الحضور و دایم المنصب می‌دانند. 


*از مهدی تاج شروع کنیم؛ به نظرتان با فراز و نشیب‌هایی که فدراسیون در دوران مدیریت وی داشته است و آن فاجعه پرداخت غرامت به «مارک ویلموتس»، چرا هم خودش و هم بخشی از مجمع همچنان به او اقبال نشان می‌دهند؟
-با توجه به شاخص‌ها باید جواب این سوال را داد. ما درآمد داشته‌ایم برای فوتبال یا خسارت زده‌ایم؟ علت تلاش اینها این است که در فرایندی که ایجاد شده و خودشان ایجاد کرده‌اند، دوست دارند ماندگار شوند. 


*خود تاج چطور؟ با آن حجم از انتقاد که به کار وی و مجموعه اش وارد بوده و هست، چرا همچنان به ماندن در این وادی علاقه نشان می‌دهد؟
-خب، خود اینها مهندسی کردند و دوست دارند بمانند. طبیعتا ریاست فوتبال جذاب است و اینها هم دوست دارند روی این ویترین باشند. جدا از این، منافع دیگری هم وجود دارد. کسی که در آن سطح مطرح می‌شود، خواسته یا ناخواسته دارای ارتباطاتی در صحنه اقتصادی و سیاسی خواهد شد.


*امروز حتی فردی، چون علی کفاشیان که در دو دوره او نیز فوتبال مصائب فراوانی را به چشم دید، در نقش منجی ظاهر می‌شود!
-یک دوره منِ طاهری رئیس هستم و دوره بعد نایب رئیس می‌شوم. من که برنامه درستی نداشته‌ام و مقبول نبوده‌ام، چطور نایب رئیس می‌شوم؟ اینها نشان می‌دهد که فوتبال دست دایم المنصب‌ها افتاده است. در دوره ایشان چه دستاوردی داشتیم؟ 


*فرد سوم، عزیزی خادم است که او نیز همچون کفاشیان طعم محرومیت را چشیده است؛ اینها دقیقا از جان فوتبال چه می‌خواهند؟
-شاید بخشی از اینها می‌خواهند گذشته خود را اصلاح کنند. نمی‌دانم در ذهن اینها چه می‌گذرد. فکر نمی‌کنم آقای عزیزی خادم تایید صلاحیت شود، چون دوره محرومیت او تمام نشده است. فوتبال جایگاه ویژه‌ای است و اینها می‌خواهند در آن باشند.


*درباره ورود احتمالی امیر عابدینی چه نظری دارید؟
- در دوره حضورم در باشگاه پرسپولیس با ایشان چای هم نخوردیم. اگر هم جلسه‌ای داشتیم، در سازمان لیگ بود، نه در باشگاه. روحیاتی را که در ایشان دیدم در هیچکدام از روسای قبلی و فعلی ندیده‌ام. او رویکرد بالایی به فوتبال دارد. با ایشان قرابتی ندارم ولی بسیار پخته و دارای فکر است و پلن دارد. الان در این سن بعید می‌دانم به دنبال پست‌های غیرفوتبالی و شورای شهر و مجلس باشد. فکر می‌کنم برای کمک به فوتبال آمده است. 


*اگر بپذیریم که مجمع فوتبال به عنوان تعیین کننده و ریل گذار در تمام این آمد و رفت‌های مخرب نقش داشته، چقدر می‌توان امیدوار بود که این بار درست و در مسیر اصلاح عمل کند؟
-در یک برنامه تلویزیونی نکته‌ای را گفتم و باز تکرار می‌کنم. خواهش می‌کنم تجربه را تجربه نکنند. ما یک بار اینها را تجربه کردیم. اینها همین هستند. مجمع بداند که نقشی حیاتی در فوتبال دارد و نباید تجربه را تجربه کند. خواهش می‌کنم انتخابات را مهندسی نکنند. فراکسیونی عمل نکنند. به برنامه‌ها رای بدهند.


*درباره سازکار انتخابات و سر و شکل مجمع نظرتان چیست؟
-باید بازنگری اساسی شود، به خصوص در اساسنامه.


*قطعا در این داستان، لابی کردن حرف اول را می‌زند؛ حتی برخی معتقدند که با تمام لابی‌های صورت گرفته، آن نشست معروفی که شب انتخابات با حضور اعضای مجمع پشت در‌های بسته برگزار می‌شود، تاثیرگذار است.
-متاسفانه وقتی زمینه مهندسی را فراهم می‌کنید، لابی گری اصول کار می‌شود. همه ورود می‌کنند تا بعد‌ها جایگاه ویژه‌ای برای خود داشته باشند.


*نقش حاکمیتی در این ماجرا چه می‌شود؟
-متاسفانه ما غول وهیولایی ساختیم به نام فیفا و نمی‌گذاریم کاری صورت بگیرد. اینها با همین فیفا هراسی به دنبال ریاست هستند.
 در همین انتخابات پیش رو نیز تاکتیک برخی استفاده از «فیفاهراسی» نزد مسئولان کشور است.
همه جای دنیا را نگاه کنید، حاکمیت نقش دارد. نه اینکه بگوید چه کسی باشد و چه کسی نباشد، اما نظارت باید باشد. بانک‌های ایران همه دولتی هستند؟ خیر. بانک‌های خصوصی اعضای هیات مدیره شان را باید بانک مرکزی تایید صلاحیت کند. این یعنی دخالت؟ خیر.


*مدیریت در راس فوتبال طی حداقل سه دوره اخیر آنقدر اسفبار بوده که خیلی‌ها می‌گویند‌ای کاش زمان به عقب برمی گشت و انتخاب رئیس فدراسیون به نفر اول ورزش سپرده می‌شد؛ حداقل در صورت نمایان شدن ضعف‌های مدیریت کلان فوتبال می‌دانستیم که سراغ چه کسی برویم و نقد کنیم.
-البته قوانین فیفا را نمی‌توان نادیده گرفت. استقلال در درون حاکمیت باید باشد، نه جای دیگر. در فوتبال انگلیس حاکمیت نقش دارد. ما موقع جام جهانی از بالاترین مقامات دولت حواله خودرو می‌خواهیم و آنجا دولتی‌ها خوب هستند ولی در دیگر مواقع می‌شود دخالت و ...


*این انتخابات که ظاهرا دموکراسی را در دل خود دارد، نوعی اسارت هم هست؛ اسارت فوتبال در دست یک گروه خاص که هرکدام شان را از در بیرون می‌کنند، از پنجره وارد می‌شود.

-قبول دارم. فوتبال افتاده دست افرادی که آن را بین خودشان دست به دست می‌کنند.


*شاید درد اصلی را باید در اساسنامه جست‌و‌جو کرد؛ جایی که به حفظ میز برخی کمک می‌کند و راه را برای ورود شایسته‌ها می‌بندد.
-دقیقا همین است. ریلی گذاشته‌اند که فقط قطار خودشان روی آن برود. من هم شنیده‌ام که این اساسنامه تایید هیات وزیران را ندارد؛ فقط شنیده‌ام.


*یک مثال می‌زنیم: در همین هیات فوتبال تهران که اخیرا افرادی برای ریاست و دیگر پست‌های آن ثبت نام کرده‌اند، شرایطی وجود دارد که با استناد به آنها کمتر چهره فوتبالی می‌تواند ورود کند؛ به طور مثال شما اگر کارخانه دار باشید می‌توانید ثبت نام کنید، اما خیلی از چهره‌های موجه فوتبالی مسیرشان مسدود است!
-آئین نامه انتخابات هیات‌ها را چه کسی نوشته است؟ اینها به هم وصل هستند. 


*این بند‌ها بیشتر از آنکه در خدمت فوتبال باشد، در خدمت افرادی است که برای پست‌های آن دندان تیز کرده‌اند.
-درست است. پست‌ها را " دست رشته " می‌کنند.


*همین مشکلات را در باشگاه‌ها مشاهده می‌کنیم؛ در استقلال اوضاع مدیریتی فاجعه بار است و در پرسپولیس هم ضعف‌هایی دیده می‌شود.
- اعضای هیات مدیره چگونه انتخاب می‌شوند؟ این افراد می‌آیند و، چون شناخت ندارند، همه چیز را به مدیرعامل می‌سپارند و خرد فردی جای خرد جمعی را می‌گیرد و می‌شود عارضه اجتماعی و دامان هوادار را می‌گیرد. الان مدیرعامل خطا می‌کند، اما کسی یقه مجمع و هیات مدیره را نمی‌گیرد. الان شنیدم در یک باشگاه جعل سند شده است؛ چرا کسی برخورد نمی‌کند؟ اسمش را هم می‌گذاریم " خصوصی سازی "!


*با توجه به سوابق مدیریتی شما در باشگاه پرسپولیس، اجازه بدهید کمی روی این مجموعه متمرکز شویم؛ چرا آنها به این اوضاع دچار شده‌اند؟
-دوست ندارم الان حرفی بزنم و به بحران اضافه کنم. پرسپولیس تیم محبوب من است. هیچوقت واکاوی نمی‌کنیم که اشکال از کجاست. اگر وسط کار می‌گوییم سرمربی چیزی حالی اش نیست، خب، باید بپرسیم چه کسی او را آورده است؟

*انتخاب سرمربی خارجی و برکناری او، جذب بازیکنانی که ظاهرا شخص مدیرعامل رای به آمدن شان داده و ... به اینها بی سرمربی بودن شان در این ایام را هم اضافه می‌کنیم؛ دقیقا آنجا چه می‌گذرد؟
-عرض کردم. چیدمان مدیریتی آنجا خوب نیست. باید دید مجمع چه نگاهی به آنجا دارد. با ارتباط و لابی گری چیزی به دست نمی‌آید. زمان ما اگر کاری شد، خرد جمعی بود و فقط من نبودم.

*شما در مقطعی از برانکو ایوانکوویچ حمایت کردید و آن ثبات به نتیجه گیری پرسپولیس منتهی شد؛ چرا امروز ثبات در هیچ بخشی از فوتبال معنا ندارد؟
-آقای برانکو قهر کرده و رفته بود و ما ایشان را آوردیم. بعد‌ها گفت، چون شما صادق بودید، آمدم. النجاه فی الصدق. ما مدیریت بر پایه دروغ نکردیم. این خط قرمز من بود. 

*نمی دانیم چقدر با این نظریه موافق هستید که تا وقتی فوتبال نزد دولتمردان جدی گرفته نشود، آش همین و کاسه همین خواهد بود.

-به نظر شما این را هم اضافه کنم که فوتبال هنجار مطلوب اجتماعی است که این باور نزد مسئولان وجود ندارد.


*ورود برخی از مدیران غیرورزشی و وامانده‌های سیاسی به بدنه ورزش و قرار گرفتن آنها در راس باشگاه‌ها گویای این نکته است که ورزش برای دولتی‌ها " حیات خلوت " محسوب می‌شود.
- این‌ها بخشی به ادبیات حرفه‌ای گری بر می‌گردد. فلان باشگاه ارتزاقش از جایی خاص است و به همین دلیل آدم‌های محل کسب درآمد را در آنجا قرار می‌دهند.


*نگاهی به مدیران فعلی باشگاه‌ها که می‌اندازیم، با دو گروه مواجه می‌شویم: رانده شدگان بخش‌های دیگر – غیر از ورزش - و ورزشی‌هایی که به دولت و برخی از نمایندگان مجلس نزدیک هستند؛ اخیرا هم که برخی به سبب حمایت کلامی از رئیس جمهور صاحب پست‌های مدیریتی شده‌اند.

-یک گروه که لابی می‌کنند، چند شاخه می‌شوند: شاخه منطقه‌ای و شاخه ایجاد رای در انتخابات مجلس و شورا‌ها و شهرداری‌ها و ... در بدنه دولت هم هستند. در بخش‌های اقتصادی در باشگاه‌های صنعتی گماشته دارند. بیچاره ورزش! اینگونه ورزش از ادبیات خود خارج می‌شود. وقتی در ورزش مان شاهد " دست رشته " هستیم و همه به دنبال قرار دادن گماشته‌های خود در بخش‌های مختلف هستند، دیگر کسی به دنبال کار نیست و همه فقط می‌خواهند برای خودشان ببرند و معروف شوند.

روی خود من برای ماندن برخی از افراد، فشار بود. می‌گفتند فلانی باید باشد، اما زیر بار نمی‌رفتم.


*از سوی مجلسی‌ها؟
-از آنجا هم بود. 


*نام‌هایی برای نجات فوتبال به گوش می‌خورد که عجیب است؛ مثلا معاون سابق تشریفات ریاست جمهوری برای ریاست هیات فوتبال تهران ثبت نام می‌کند و یا یک تاجر خارج نشین که در زمینه البسه تخصص دارد، برای نایب رئیسی همان هیات پیشقدم می‌شود؛ اینها نشانه چیست؟ به تعبیرعامیانه، این فوتبال چه دارد که برای رسیدن به پست هایش سر و دست می‌شکنند؟
- البته ایکاش آن مسئول محترم دوران شهید رئیسی به خاطر رییس جمهور سابق و به احترام ایشان ورود نمی‌کرد. بخشی از فوتبال مناصب سیاسی و اجتماعی ایجاد می‌کند و بخشی هم پایگاه‌های اقتصادی. شهرت هم مهمترین ابزار است. متاسفانه در فوتبال پول‌های سرگردان زیاد است و خیلی‌ها که سنسور‌های اقتصادی شان خوب کار می‌کند، می‌آیند سراغ این پول ها.

*به طور مثال الان فردی به عنوان هوادار متمول در پرسپولیس مطرح است و می‌گویند در تصمیمات نقش دارد.
- زمان بنده هم بود. من یک ریال نگرفتم و هرچه هم می‌داد، ثبت می‌کردم. باشگاه حرفه‌ای روی کاکل هواداران می‌چرخد. هواداری که بلیت می‌خرد، به باشگاه ارزش می‌دهد. پس هویت را از هوادار می‌گیرند. مثالی بزنم. یک بازی خاص داشتیم. اول گل خوردیم و کمال (کامیابی‌نیا) اخراج شد و بعد به بازی برگشتیم و بردیم. در رختکن بچه‌ها شادی می‌کردند. همان هوادار مقداری پول از طریق معاون من داده بود تا بین بچه‌ها تقسیم شود. من اجازه ندادم و گفتم باید تحت اصول پرداخت شود. پول را گرفتیم و تقسیم کردیم، منتها نه در رختکن. از همه امضا گرفتیم. به آن فرد رسید هم دادیم. کسی سکه داد. سریع آن را فروختیم و در خزانه باشگاه قرار دادیم. وقتی شما اصول را برهم بزنید، توقعاتی برای برخی از افراد ایجاد می‌شود.


*اما آن فرد الان نقش بیشتری دارد.
-این کوتاهی از مدیریت باشگاه است. 

*برای برون رفت از این پیله چه باید کرد؟
- یک فکر جدید لازم است. افرادی که تجربه شان کرده‌ایم، نباید دوباره در راس قرار بگیرند.

*چرا شما کنار هستید؟
- آخر در این فضا کجا بیایم قربان‌تان بروم؟ ما مدیون مردم و شهدا و جانبازان هستیم و جایی که بتوانیم خدمت می‌کنیم، منتها الان و در این فضا حضور امثال ما فایده‌ای ندارد.

 

حمید ترابپور

پربازدید ها
آخرین اخبار