پروندهٔ فساد در فوتبال؛ دانهدرشتها قِسر در نروند!

کیهان ورزشی-
کیفرخواست برای متهمان پروندهٔ فساد در باشگاه مس رفسنجان صادر شد.
سخنگوی قوهٔ قضائیه از صدور کیفرخواست برای متهمان پروندهٔ فساد مالی در باشگاه فوتبال مس رفسنجان خبر داد؛ خبری که میتواند روزنهای از امید برای مبارزهٔ واقعی با فساد در فوتبال ایران باشد، اما همزمان نگرانیهای قدیمی را زنده میکند: آیا این بار، دانهدرشتها هم پاسخگو خواهند بود؟
اصغر جهانگیر، سخنگوی قوهٔ قضائیه، در نشست خبری امروز (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعلام کرد:"پروندهای که در تاریخ ۲۹ مهر ۱۴۰۳ در ارتباط با تخلفات باشگاه مس رفسنجان تشکیل شده بود، پس از انجام تحقیقات و جمعآوری مستندات، با صدور قرار نهایی و کیفرخواست وارد مرحلهٔ دادرسی شد. "
به گفتهٔ وی، اتهامات متهمان که اسامیشان بهصورت اختصاری اعلام شده، به شرح زیر است:
آقای «م. ز»: پرداخت رشوه، اختلاس، تصرف غیرقانونی در بودجهٔ دولت
آقای «ع. ع»: پرداخت رشوه، تحصیل مال از طریق نامشروع، خیانت در امانت
آقایان «ف. م»، «س. م»، «ه. ب»، «ع. ق»: اخذ یا پرداخت رشوه
آقایان «پ. ر»، «م. ه»، «ف. ح»: تحصیل مال از طریق نامشروع
آقایان «ش. ز»، «ه. م»: کلاهبرداری (با رقم ۲۵ میلیارد تومان برای ه. م)
آقای «ج»: مشارکت در افشای اطلاعات
آقایان «پ. ه»، «ن. ه»: معاونت در اختلاس
آقای «خ. الف»: سوءاستفاده از موقعیت شغلی و ارائهٔ گزارش خلاف واقع
آقایان «م. ز»، «ع. ع»: جعل سند عادی و استفاده از اسناد مجعول
این خبر، هم مایهٔ امیدواری است و هم جای بحث و تأمل دارد. هفته هاست که در همین مجله نوشتهایم و پرسیدهایم: کدام اراده یا منافع نمیخواهند فساد در فوتبال رفسنجان پیگیری شود؟ حالا که بالاخره کیفرخواست صادر شده، جای خوشحالی دارد، اما نباید فراموش کرد که مطالبهٔ اصلی، اجرای عدالت بدون تبعیض است، در هر جایگاه و مقامی.
نکند فقط سربازان پیاده نظام این ساختار فاسد محاکمه شوند و مهرههای اصلی، مدیران قدرتمند یا حامیان پشتپرده، در سایه باقی بمانند؟ فساد ساختاری، فقط با قربانیکردن چهرههای کماهمیت ریشهکن نمیشود...
از پیکان تا لامبورگینی!
ابراهیم قاسمپور، پیشکسوت فوتبال ایران، در گفتوگویی با اشاره به وضعیت فعلی نقلوانتقالات در لیگ برتر گفت: "سالهاست انتقاد میکنیم و به بعضیها برمیخورد. فکر میکنند حسادت میکنیم، در حالیکه چیزی به ما نمیرسد. این پولهایی که جابجا میشود، واقعاً بهاندازهٔ کیفیت بازیکنان نیست. حتی خیلی از لژیونرهای ما ۵۰۰ میلیون نمیارزند، چه برسد به داخلیها! "
او ادامه داد: "۱۳۰، ۱۴۰ میلیارد برای یک بازیکن؟ داماد من فوقلیسانس حسابداری است و رئیس حسابداری یک سازمان بزرگ، اما یک میلیارد هم درآمد ندارد. پس این پولها از کجا میآید؟ مطمئن باشید مدیری که این پول را میدهد، خودش هم سود میبرد. دلالها هم که حرف اول را میزنند. "
قاسمپور با لحنی تند و تلخ میگوید: "ما یک زمانی پول میدادیم که بازی کنیم! الان بعضیها برای یک فصل، ۱۰۰ میلیارد میگیرند. یعنی دقیقهای چقدر؟ روزی دو ساعت تمرین، هفتهای یک بازی! بازیکنان ما پیکاناند، نهایتش پراید یا سمند؛ نه لامبورگینی! "
پیشکسوت تیم ملی سپس به تأثیر این قراردادهای نجومی بر سایر بازیکنان هم اشاره کرد: "اگر یک بازیکن ۱۲۰ میلیارد بگیرد، مطمئن باشید بقیهٔ تیم هم کمتر از ۱۰، ۲۰ میلیارد نمیگیرند. این پولها از جیب چه کسانی میرود؟ از جیب مردم؟ از بیتالمال؟ "
صحبتهای ابراهیم قاسمپور را وقتی میتوان عمیقتر دید که یادمان بیاید در همین فوتبال پرهزینه با فقر بازیکنان کلیدی روبهرو هستیم. در برخی پُستها - مثلاً هافبک بازیساز- بهاندازهٔ انگشتان یک دست هم بازیکنِ شاخص نداریم. آمار گلزنی مهاجمان را هم اگر بررسی کنید، متوجه میشوید این پولها حق این بازیکنان نیست. بخش زیادی از آن هم که اصلاً به جیب دلالها میرود.
آنچه از ماجرای اخیر نقل و انتقالات برداشت میشود یک حقیقت تلخ، اما روشن است: فوتبال ایران گرفتار چرخهای از فساد، تبعیض و ریختوپاشهای نجومی بدون بازده است.
پیگیری پروندهٔ مس رفسنجان فقط باید آغاز یک حرکت بزرگتر باشد؛ حرکتی که هم «دانهدرشتها» را درگیر کند و هم بهطور ریشهای به نظام اقتصادی و مدیریتی فوتبال ایران بپردازد، وگرنه همچنان باید تماشا کنیم که پیکانها با قیمت لامبورگینی فروخته میشوند... و زمین بازی، بیستاره میماند.
فقدان مشاوران خیرخواه و سرعتِ باورنکردنی در مسیر سقوط
دوشنبهشب گذشته، علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران، با حضور در یک برنامهٔ تلویزیونی مدعی شد که دانشجوی مقطع دکترای رشتهٔ فیزیولوژی در دانشگاه آزاد خرمآباد است. این ادعا، در آن لحظه شاید برای برخی از مخاطبان قابل توجه نبود، اما پیگیریها خیلی زود پرده از واقعیت دیگری برداشت.
بررسیها نشان داد که دانشگاه آزاد واحد خرمآباد اساساً در رشتهٔ فیزیولوژی در مقطع دکترا پذیرش دانشجو ندارد. سید امیر محجوب، مدیرکل روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی، در واکنش به این ادعا، در پُستی در شبکهٔ اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) نوشت: "دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد در هیچیک از گرایشهای تربیتبدنی، از جمله فیزیولوژی، مقطع دکترا ندارد. آقای بیرانوند نیز دانشجوی کارشناسی ارشد این واحد هستند و تاکنون از پایاننامهٔ خود دفاع نکردهاند. "
در ظاهر، این اتفاق میتواند یک اشتباه لفظی یا سوءتفاهم باشد، اما در باطن، نمایانگر مسئلهای عمیقتر در ساختار حرفهای ورزش ایران است: فقدان مشاوران دلسوز و متخصص در کنار ورزشکاران و در عوض، غلبهٔ افراد سودجو، فرصتطلب و ناآگاه.
بیرانوند که سابقهای درخشان در تیم ملی و رده باشگاهی دارد، اگر در کنار خود مشاورانی آگاه، صادق و دلسوز داشت و در عین حال خودش نیز نسبت به ابعاد دیگر زندگی حرفهای و اجتماعیاش آگاهتر بود، شاید هرگز چنین اظهار نظری نمیکرد؛ اظهار نظری که هم به وجههٔ حرفهایاش آسیب زد و هم سؤالاتی جدی دربارهٔ صداقت در بیان سوابق علمی و آموزشی مطرح کرد.
این مورد، تنها مربوط به یک چهرهٔ خاص نیست. در سالهای اخیر، بارها شاهد بودهایم که ورزشکاران برجستهٔ کشور، بهدلیل نبود آموزشهای لازم، عدم راهنمایی صحیح یا حضور مشاوران اشتباه، دچار لغزشهایی جدی در گفتار، رفتار یا حتی زندگی شخصی و مالی شدهاند.
در جهانی که ورزشکاران حرفهای، نهتنها قهرمانان میادین بلکه الگوهای فرهنگی و اجتماعی بهشمار میروند، ناآگاهی در مورد سادهترین مسائل- از سواد رسانهای گرفته تا نظام آموزش عالی- میتواند تبعاتی جدی داشته باشد. این ضعف ساختاری، فقط تقصیر یک ورزشکار نیست بلکه حاصل یک چرخهٔ معیوب است.
اگر باشگاهها بهدرستی به مسئولیت فرهنگی و آموزشی خود عمل نکنند، شاهد افزایش اشتباهاتی از این دست خواهیم بود؛ اشتباهاتی که وجههٔ ملی را زیر سؤال میبرد و حتی برای نسلهای جوان، مخرب و گمراهکننده است.
علیرضا بیرانوند همچنان یکی از دروازهبانان ارزشمند فوتبال ایران است، اما برای ماندن در قامت یک الگو، تنها مهار پنالتی و شوتهای سهمگین کافی نیست. مسیر قهرمانی، از آگاهی، صداقت و رشد فکری هم عبور میکند.
حمید ترابپور