کین: همیشه قهرمانی دیگران را تماشا میکردم!

کیهان ورزشی-
پس از سالها انتظار برای کسب نخستین عنوان قهرمانی، مهاجم تیم ملی انگلستان در میانه جشنهای مونیخ، به بازتاب مسیر حرفهای خود میپردازد.
در مونیخ دیروقت است، نزدیک به نیمهشب، که هری کین ظاهر میشود. اتاق مصاحبه تلویزیونی ساده و بدون پنجره در زیر ورزشگاه آلیانز آرنا، در تضادی کامل با جشن پرهیاهو و سرشار از آتشبازیهای بیرون ورزشگاه است؛ جشنی که بایرن مونیخ به مناسبت قهرمانی سیوچهارم خود در لیگ برگزار کرده است. چیزی در کین نیز متفاوت به نظر میرسد، و موضوع تنها مدال قهرمانی اش نیست.
چهره همیشگی کین در پایان بازیهای نهایی – نگاه اندوهگین کودکگونه آمیخته با حسرتی ویرانگر – دیگر وجود ندارد. نمیتوان لبخند پهن، زبان بدن رها و راحتی ملموس در برخورد با دیگران را نادیده گرفت؛ مردی سرشار از شور و شعف. او با لبخند میگوید: "شب بلندی بود... و این فقط آغاز ماجراست."
همسفران همیشگی
توماس مولر، که آخرین بازی خانگیاش را پس از 25 سال در بایرن انجام داده، میزبان یک مهمانی شبانه در یکی از رستوران های مدرن مونیخ است و کین نیز به آن دعوت شده است. با این حال، نخست به همسرش، کیتی، و سه تن از چهار فرزندشان میپیوندد که پس از پیروزی 2-0 بایرن مقابل بروسیا مونشنگلادباخ در کنار او در زمین جشن گرفتهاند، در کنارش تیم شروود – مربیای که در تاتنهام نخستین فرصت را به کین داد – و جان مکدرموت، مدیر فنی فعلی اتحادیه فوتبال انگلستان و رئیس پیشین آکادمی تاتنهام هم هستند. هر دو نفر برای این شب پرواز کردهاند. اینکه کین میخواهد این لحظه را با همسفران مسیر طولانیاش شریک شود، رفتاری کاملا مطابق با شخصیت اوست.
در دوران مدرن، بازیکنی در حد و اندازههای کین وجود نداشته که اینچنین خوب بوده و هیچ افتخاری کسب نکرده باشد. البته جوایز فردی خارقالعادهای همچون کفش طلای جام جهانی و لیگ برتر و همچنین عنوان آقای گلی بوندسلیگا، نصیبش شده اما هرگز جامی در سطح باشگاهی به دست نیاورده بود. "آنهمه طعنه، آنهمه تمسخر" – مصرعی از ترانهای که گویی برای کین نوشته شده، همانگونه که برای تیم ملی انگلستان – با توجه به فینالهای یورو، لیگ قهرمانان و جام اتحادیه که او مجبور بود در آنها قهرمانی رقیب را با افسوس تماشا کند.
این بار در سوی مقابل
رکورد 71 گل کین برای انگلستان که همچنان در حال افزایش است، به این زودیها شکسته نخواهد شد؛ رکورد جیمی گریوز را در تاتنهام شکست اما نقش "بازنده شریف"، به نظر، نقش تثبیتشده زندگیاش شده بود. وضعیت نفرینشدهاش با پیوستن به بهترین باشگاه آلمان هم بهتر نشد و فصل پیش بایرن نخستین فصل بدون جام خود در 12 سال گذشته را تجربه کرد. او میگوید: "راستش خوشایند است که اینبار در سوی دیگر ماجرا هستم؛ این جشن، چیزی بود که پیش از این تجربهاش نکرده بودم... من سهم خود را از تماشای قهرمانی دیگران داشتهام."
در ساعاتی پیش از این مصاحبه، کین کمبود جشنهایش را جبران کرده بود. در آلیانز آرنا مانند دانشآموزی هیجانزده بالا و پایین میدوید و همتیمیاش، اریک دایر را دنبال میکرد. دایر، با سرعت تحسینبرانگیزی، از او گریخت.
تغییر نمیکنم
کین با تامل میگوید: "این قهرمانی من را بهعنوان بازیکن تغییر نمیدهد... من همان کسی هستم که پیش از آن بودم. این قهرمانی تنها چیزی بود که در کارنامهام کم بود. شاید بعد از کسب نخستین عنوان، چیزهای کمتری برای انتقاد باقی بماند."
او به شوخی روری مکایلروی اشاره میکند که پس از پایان عدم موفقیت 11 سالهاش در مسترز گفته بود خبرنگاران دیگر حرفی برای گفتن نخواهند داشت. کین تایید میکند: "در نوع خودش، کمی شبیه آن بود... آن یکی از بهترین تورنمنتهایی بود که تاکنون دیدهام. احساسم فراتر از حد طبیعی بود چون با جاستین رز دوست صمیمی هستم اما بخشی از من میخواست روری برنده مسابقه شود و احساساتی که از او دیدید، باورکردنی نبود. نمیتوانم تصور کنم چه چیزی را تجربه میکردند."
البته او میتواند تصور کند: "احساس سنگینی است بر دوش. کاملا آگاه بودم که چیزی نبردهام. بیش از هر کسی، خودم به خودم فشار میآوردم. با گذشت سالها، شروع میکنی به فکر کردن: "آیا بالاخره اتفاق میافتد؟" باید ادامه بدهی، خودت را هل بدهی و چیزهای خوب میآیند و این قطعا یکی از آنهاست. حالا خواهیم دید مردم درباره چه چیزی حرف خواهند زد. مطمئنم چیزی پیدا میکنند و من باز هم با آن کنار میآیم."
او، دایر و دیگر همتیمیها آخر هفته در تلویزیون تماشاگر تساوی بایر لورکوزن بودند، نتیجهای که قهرمانی بایرن را قطعی کرد. خیلی زود، فضای تماشا به اجرای سرود بدونریتم "ما قهرمانیم" تبدیل شد. کین میگوید: "وقتی قهرمانی ما قطعی شد، یک کلید خاموش شد. من و اریک مخصوصا شروع کردیم به آوازخوانی و بقیه هم یکییکی اضافه شدند. آن شب خاصی بود که همه کاملا خوشحال بودند."
در روز شنبه در مونیخ، آنها توانستند مقابل هواداران خود جشن بگیرند و جام را دریافت کنند. شایسته بود که پس از بالا بردن "مایسترشاله" توسط کاپیتانها – مانوئل نویر و مولر – نخستین کسی که آن را دریافت کرد، هری کین بود. او به اندازه کافی صبر کرده بود. به همین دلیل دو سال پیش از تاتنهام جدا شد؛ باشگاهی که خود به نماد ناکامی بدل شده بود.
چالش میخواستم
کین میگوید: "تصمیم بزرگی بود... من بهراحتی میتوانستم در تاتنهام بمانم، در لیگ برتر بازی کنم و به گلزنی ادامه دهم اما میخواستم خودم را به چالش بکشم. میخواستم ببینم چقدر میتوانم خوب باشم، در بزرگترین بازیها، در رقابت بر سر عنوان قهرمانی و در لیگ قهرمانان بازی کنم. این کار را انجام دادم. گرچه در رقابتهای دیگر موفق نبودیم اما در دیدارها و شبهای بزرگی بازی کردهایم و فکر میکنم که امشب، فقط شروع اتفاقی ویژه است."
اینکه او توانست این شب را با خانواده و فرزندانش – به جز کوچکترین فرزندش، هنری 21 ماهه که در خانه خوابیده بود – شریک شود، آن را استثنایی کرد. لویی چهار ساله به همراه پدرش روبروی طرفداران پرشور بایرن در "زودکوروه"رفت و با تشویق پدرش، پنالتیای را به درون دروازه خالی شوت کرد. تنها کسی که ممکن بود بیتفاوت بماند، بدبینان یا هواداران آرسنال بودند؛ اگرچه صدای غرش جمعیت پس از آن، مشکل کوچکی ایجاد کرد. کین با خنده میگوید: "او از جشنها ترسیده بود. باید روی آن کار کند! اینها همان خاطراتی هستند که تا ابد میمانند."
شاید اینکه کین همواره یک سرباز صادق در فوتبال انگلستان بوده اما هرگز قهرمان مزین به افتخار نشده، او را به شخصیتی قابلارتباطتر بدل کرده باشد. مسیر او همان راه فرش قرمز نوجوانان نابغه نبود. در 19 سالگی به مدت پنج ماه به نوریچ قرض داده شد؛ پنج بازی، بدون گل، تنها یک پاس گل و بهویژه بهخاطر یک موقعیت گل از دسترفته در اولین بازی به یاد مانده است. او به تیم زیر 21 سال بازگردانده شد، جایی که حتی اجازه زدن پنالتی را به او ندادند.
دوره قرضی ناموفق دیگری در لسترسیتی داشت، جایی که کنار جیمی واردی روی نیمکت می نشست. پس از تمرین، با کیسهای پر از توپ میماند و روی تمامکنندگیاش کار میکرد، در حالی که برخی از همتیمیها به تلاش بیوقفهاش میخندیدند. او هنوز با شور از آن روزها یاد میکند: "به نوریچ و لستر فکر میکنم... بازی نمیکردم اما تمرینات اضافه انجام میدادم. بعضی از بازیکنان میخندیدند و میگفتند: "نمیدانم چرا این کار را انجام می دهی!" همه آن لحظات کوچک، من را ساختند. آنچه در پشت صحنه انجام میدهی و کسی نمیبیند، واقعا تفاوت ایجاد میکند."
در آن زمان مستندی درباره تام بردی با عنوان "شش بردی" دید؛ اشاره به دور ششم درفت NFL که بردی به آن تعلق داشت. او می گوید: "این مستند واقعا به من کمک کرد، چون شباهتهای زیادی میان خودم و او دیدم... کسی انتظار نداشت او آن کار را انجام دهد. فکر میکنم داستان من نیز چیزی است که مردم میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ درباره سختکوشی و هرگز تسلیم نشدن."
بنیاد هری کین
به همین دلیل است که کین میخواهد از "هفته آگاهی از سلامت روان" حمایت کند؛ هدفی که بنیاد هری کین نیز دنبال میکند. او توضیح میدهد: "مسائل زیادی هستند که نیاز به حمایت دارند و موقعیتهای زیادی که میتوانستم از جایگاهم برایشان استفاده کنم اما فکر میکنم سلامت روان چیزی بود که کمی دربارهاش درک داشتم... مسیر من مستقیم و صاف نبود. واقعا از دوران سختی عبور کردم. البته نه به معنای خطر جانی اما حس میکردم ارتباطی خاص با نسل جوان دارم. مدتها در این مسیر بودهام. هر روز بیشتر یاد میگیرم و قطعا تلاش خواهم کرد بعد از پایان دوران بازیام، کمک بیشتری در این زمینه انجام دهم."
او نسبت به نسل Z نیز همدلی نشان میدهد؛ نسلی که در دوران کووید و افزایش استفاده از تلفنهای هوشمند رشد یافتهاند. "این روزها سخت است... گاهی آدم از خودش دور میشود، مخصوصا حالا با رسانههای اجتماعی." با این حال، توصیه اصلی کین – با توجه به داستان زندگیاش – کاملا روشن است: "هرگز تسلیم نشو... با فراز و نشیبها کنار بیا. در ورزش و زندگی، همه چیز کامل نیست. لحظاتی خواهد بود که اوضاع بر وفق مراد پیش نمیرود و باید آن نیرو را در درون خودت پیدا کنی تا از آن عبور کنی.
او ادامه می دهد: "خوششانس بودهام که خانوادهای فوقالعاده، همسری عالی و دوستان خوبی داشتهام. یاد میگیرم که سلامت روان یعنی حرف زدن با دیگران؛ چه اعضای خانواده، چه دوستان یا حتی کسی در یک کافه. حرف زدن خوب است. در زندگی، باید انتظار لحظات فوقالعاده و همچنین سخت را داشته باشی اما همیشه باید ادامه دهی. این پیامی است که به همه خواهم داد: ادامه بده. تسلیم نشو."
هنوز تمام نشده
اکنون که کین جامی برده، قرار نیست تردیدکنندگان در فضای مجازی ناپدید شوند. او میگوید: "در فوتبال، همیشه اینگونه است: "بسیار خب، این را بردی اما آن یکی را نه." تا زمانی که همهچیز را نبرده باشی – و افراد زیادی نیستند که همهچیز را برده باشند – باید ادامه دهی."
هر اتفاقی هم که بیفتد، او همیشه یک شب ماندگار در مونیخ را برای به یاد آوردن خواهد داشت.
سید محمدطاهر شاهین