03/شهريور/1404
|
22:21
|
کد خبر: ۹۱۲۰۳
۱۱:۱۷
۱۴۰۴/۰۶/۰۳

وقتی مدیران خواب بودند؛ شروع ناامیدکننده پرسپولیس

کیهان ورزشی- 

 

پرسپولیس در دیدار نخست خود چنگی به دل نزد. البته این‌که بخواهیم همه تقصیرات نمایش ضعیف سرخ‌ها را بر سر سرمربی آوار کنیم، نه انصاف را رعایت کرده‌ایم و نه منطق فوتبال را در نظر گرفته‌ایم. منطق فوتبال می‌گوید برای ارزیابی عملکرد یک سرمربی باید به او فرصت داد. این موضوع در مورد وحید هاشمیان هم صادق است.

اما آنچه از بحث فنی پرسپولیس در دیدار اول مهم‌تر - و البته خطرناک‌تر - است، شنیده‌هایی است مبنی بر اختلافات سرمربی جوان با مدیریت باشگاه. هاشمیان که ذاتاً مربی‌ای آرام، سر به زیر و صبور شناخته می‌شود، به شدت از عملکرد مدیران باشگاه دلخور است. پرسشی که برای او مطرح شده، این است: چرا برای ثبت قرارداد بازیکنان جدید تدبیری اندیشیده نشد تا تیم در ایستگاه اول لیگ، با دست خالی وارد میدان نشود؟

این موضوع نه تنها برای کادر فنی بلکه برای هواداران نیز محل پرسش جدی است. چرا مدیریت باشگاه زودتر به فکر نیفتاد تا کار به شب بازی و بلاتکلیفی چند بازیکن نکشد؟ بی‌تردید مدیریت باشگاه پرسپولیس در سال‌های اخیر ضعف‌هایی داشته، اما اوج اشکالات آنان در همین ماجرای ثبت نشدن قرارداد نفرات تازه‌وارد آشکار شد.

افزون بر این، باید در نظر گرفت که پرسپولیس در سال‌های اخیر همواره با انتظارات بسیار بالای هواداران مواجه بوده است. هر نتیجه ضعیف یا لغزش کوچک، به سرعت تبدیل به بحرانی بزرگ می‌شود؛ بحرانی که اگر مدیریت و کادر فنی همسو نباشند، می‌تواند تیم را از مسیر اصلی دور کند. در چنین فضایی، حمایت از هاشمیان بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.

از سوی دیگر، این ماجرا نشان داد که پرسپولیس همچنان در بخش مدیریتی با مشکلات ساختاری دست و پنجه نرم می‌کند. ضعف در برنامه‌ریزی، عدم هماهنگی میان مدیران و کادر فنی و همچنین تصمیم‌گیری‌های دیرهنگام، موضوع تازه‌ای نیست ولی تکرار آن در آغاز فصل می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد. اگر این روند ادامه یابد، حتی بهترین سرمربی هم قادر به نتیجه‌گیری نخواهد بود.

در شرایط فعلی، آنچه بیش از هر چیز می‌تواند پرسپولیس را نجات دهد، اتحاد و همدلی است. مدیریت باید با شفافیت و مسئولیت‌پذیری اعتماد از دست‌رفته را بازگرداند، کادر فنی نیاز به آرامش و حمایت دارد و بازیکنان نیز باید بدانند که تنها در سایه ثبات می‌توانند توانایی‌های واقعی خود را نشان دهند. در غیر این صورت، رقبا آماده‌اند تا کوچک‌ترین لغزش سرخ‌ها را به فرصتی بزرگ برای خود بدل کنند.

مدیریت هیجانی در استقلال؛ از تاجرنیا تا خانم سخنگو!

علی تاجرنیا، نفر اول باشگاه استقلال، را باید رکورددار مصاحبه، توییت و واکنش‌های هیجانی در فوتبال ایران دانست. او که بدون تردید در بسیاری از بحران‌های مدیریتی استقلال نقش داشته، حالا پس از جدایی علی نظری‌جویباری عملاً نفر اجرایی اصلی باشگاه به شمار می‌آید؛ هرچند پیش از این هم نقشی پررنگ‌تر از دیگران در تصمیم‌گیری‌ها ایفا می‌کرد.

فارغ از این بحث که چرا نفر اول استقلال این‌همه سخن می‌گوید، اما کمتر نشانی از اقدام عملی و مؤثر در کارنامه‌اش دیده می‌شود، موضوع دیگری هم وجود دارد و آن به سخنگوی باشگاه مربوط می‌شود؛ کسی که در مسیر مصاحبه و واکنش‌های پی‌درپی، دست‌کمی از تاجرنیا ندارد!

این پرسش مطرح است که اساساً چگونه فردی بدون سابقه و سررشته مشخص از فوتبال، ناگهان در جایگاه سخنگوی باشگاه استقلال قرار گرفته است؟ گذشته از این‌که چنین انتخابی جای سؤال دارد، مشکل بزرگ‌تر آن است که هر بار سخنی از زبان ایشان مطرح شده، برای باشگاه دردسرساز بوده است. آخرین نمونه، اظهارنظر علیه یکی از پیشکسوتان استقلال بود که واکنش‌های گسترده‌ای به دنبال داشت و فضای رسانه‌ای را علیه باشگاه شعله‌ور کرد.

واقعیت این است که همه این مسائل ریشه در سستی و بی‌ثباتی ساختار مدیریتی استقلال دارد؛ باشگاهی که در آن هر کس ساز خود را می‌زند و در نهایت، خروجی آن چیزی جز آشفتگی نیست.

استقلال در سال‌های اخیر بار‌ها از همین ضعف ساختاری آسیب دیده است. تغییرات پی‌درپی مدیریتی، نبود برنامه‌ریزی بلندمدت و ورود افرادی که بعضاً هیچ ارتباطی با فوتبال ندارند، باعث شده تیم همیشه در حاشیه بماند. هواداران انتظار دارند مدیران به جای شعار و مصاحبه، با تصمیمات حرفه‌ای و آرامش‌بخش زمینه موفقیت تیم را فراهم کنند.

اگر استقلال می‌خواهد از این چرخه ناکارآمد رها شود، باید پیش از هر چیز تکلیف ساختار مدیریتی خود را روشن کند. وجود مدیران هیجانی و سخنگویانی که هر روز با اظهارنظری تازه بحران می‌آفرینند، نه تنها گرهی از کار باشگاه باز نمی‌کند بلکه انرژی تیم را نیز صرف حاشیه‌ها خواهد کرد.

پست‌های افتخاری، ابزاری در دست شهرت‌طلبان

در خبر‌ها آمده بود که علیرضا بیرانوند، سنگربان ملی‌پوش کشورمان، مسئولیتی افتخاری در فدراسیون هاکی بر عهده گرفته است. بیرانوند در دیدار با بهرام قدیمی، رئیس فدراسیون هاکی، گفت: «از مدت‌ها پیش شناخت خوبی نسبت به مدیریت دکتر قدیمی داشته‌ام و بر همین اساس تصمیم گرفتم در محل فدراسیون هاکی حضور پیدا کنم.»

وی با اعلام عضویت افتخاری خود در هیأت رئیسه فدراسیون هاکی افزود: «به‌عنوان عضو افتخاری هیأت رئیسه، تلاش خواهم کرد تا در مراسم افتتاح ورزشگاه چمن بین‌المللی هاکی واقع در مجموعه ورزشی آزادی تهران حضور یابم و به‌عنوان سفیر این رشته اصیل و محبوب ایرانی، نقش مؤثری در معرفی و توسعه آن ایفا کنم.»

در ادامه این دیدار، بیرانوند با پوشیدن لباس مخصوص دروازه‌بانان هاکی، به صورت نمادین در محوطه فدراسیون، تمرین و چند توپ را مهار کرد.

با این حال، حضور چهره‌های ورزشی در سمت‌هایی خارج از تخصص‌شان موضوعی جنجالی شده است. در چند فدراسیون و انجمن ورزشی، افرادی از جامعه هنر صاحب پست‌هایی شده‌اند و در کنار مسئولان، عکس یادگاری گرفته‌اند. این انتصابات که به نظر می‌رسد بیشتر با هدف دیده شدن و کسب شهرت انجام می‌شود، انتقادات فراوانی به همراه داشته است.

انتقاد اصلی این است که بسیاری از چهره‌های ورزشی بدون توجه به تخصص و جایگاه خود، وارد حوزه‌ای می‌شوند که ارتباط مستقیمی با رشته اصلی آنها ندارد. هاکی و فوتبال به‌عنوان دو ورزش متفاوت، نیازمند دانش تخصصی و مدیریت حرفه‌ای هستند؛ بنابراین حضور بیرانوند در فدراسیون هاکی و پوشیدن لباس هاکی، با هدف نمادین یا تبلیغاتی، سؤال‌برانگیز است.‌ای کاش چهره‌های ورزشی ما برای جایگاه خود ارزش قائل باشند. آخر هاکی چه ربطی به بیرانوند دارد که لباس آن را بر تن می‌کند؟! او که دوران محرومیت را پشت سر می‌گذارد، باید در رفتار خود تجدید نظر کند و روی کاری که تخصصش را دارد، متمرکز شود.

در انتها بد نیست به گزارش یکی از رسانه‌ها درباره برخی پست‌های اهدایی ورزش به سلبریتی‌ها اشاره کنیم: میلاد کی‌مرام هم بازیگر است و هم رئیس کمیته تنیس ساحلی؛ محمدرضا گلزار همزمان بازیگری و سرپرستی تیم‌ملی پدل و عضویت در هیأت اجرایی انجمن این رشته را دارد؛ سالار عقیلی نیز به عضویت هیأت‌رئیسه انجمن وودبال درآمده است. تنها امیر جدیدی، پس از انتقادات، از حضور در اردوی تیم ملی تنیس انصراف داد.

واضح است که این نوع انتصابات باعث سلب تمرکز از رشته‌های ورزشی و ایجاد انتقادات عمومی می‌شود. چهره‌های ورزشی بهتر است به جای ورود نمادین به حوزه‌های دیگر، روی تخصص و مسیر اصلی خود تمرکز کنند تا جایگاه و اعتبارشان حفظ شود.

 

*حمید ترابپور 

ارسال نظر