17/شهريور/1404
|
14:32
|
کد خبر: ۹۱۳۳۷
۱۱:۳۷
۱۴۰۴/۰۶/۱۷

پشت پرده "شاخ و شانه کشیدن" بازیکن جوان پرسپولیس چیست؟

کیهان ورزشی- 

 

یکی از خبرگزاری‌های رسمی در گزارشی عجیب نوشت: «یعقوب براجعه»، بازیکن جوان و آینده‌دار پرسپولیس، پس از درخشش در چند دیدار این تیم، توجهات زیادی را به خود جلب کرده و حتی به اردوی تیم ملی بزرگسالان نیز دعوت شده است. با این حال، این بازیکن در اقدامی غیرمنتظره طی سه روز گذشته بدون هیچ توضیحی در تمرینات سرخ‌پوشان حاضر نشده و حتی پاسخگوی تماس‌های کادر فنی نیز نبوده است.

در حالی که برخی از شایعات علت این غیبت را امتحانات دانشگاهی یا نارضایتی از نیمکت‌نشینی عنوان کرده‌اند، پیگیری‌ها نشان می‌دهد دلیل اصلی، موضوعی دیگر است. طبق اطلاعات به‌دست‌آمده، براجعه که قراردادی حدود یک میلیارد تومان با باشگاه پرسپولیس دارد، پس از درخشش اخیر خود خواستار افزایش چشمگیر رقم قراردادش شده، اما مدیران باشگاه با این درخواست مخالفت کرده‌اند؛ موضوعی که ظاهراً باعث ناراحتی او و غیبتش از تمرینات شده است.

شنیده می‌شود مدیر برنامه‌های این بازیکن در مذاکره با مدیران پرسپولیس، خواهان افزایش مبلغ قرارداد از حدود یک میلیارد تومان به ۲۰ میلیارد تومان شده است؛ درخواستی که نه‌تنها غیرمنطقی به نظر می‌رسد بلکه با سیاست‌های باشگاه نیز مغایرت دارد. باشگاه نیز اعلام کرده است که فعلاً تغییری در قرارداد ایجاد نخواهد شد و او باید طبق قرارداد فعلی به فعالیت خود ادامه دهد.

غیبت براجعه واکنش تند وحید هاشمیان و مسئولان باشگاه پرسپولیس را به‌دنبال داشته و به نظر می‌رسد در صورت بازگشت او به تمرینات، ابتدا باید در کمیته انضباطی باشگاه پاسخگوی رفتار خود باشد.

این اتفاق بار دیگر نشان می‌دهد که برخی از بازیکنان جوان فوتبال کشورمان، آینده حرفه‌ای خود را به منافع مدیر برنامه‌ها یا به‌عبارتی دلال‌هایی گره زده‌اند که بیش از هر چیز به منافع شخصی خود فکر می‌کنند. اگر غیر از این بود، بازیکنی، چون براجعه - که تا چند ماه پیش حتی نامش برای بسیاری ناشناخته بود و احتمالاً در شرایط عادی تا مدت‌ها فرصت بازی پیدا نمی‌کرد - اکنون این‌چنین برای باشگاه خود خط و نشان نمی‌کشید.

در این میان البته نمی‌توان از نقش مدیران باشگاه‌ها چشم‌پوشی کرد؛ مدیرانی که خود نیز در بسیاری از موارد بازیچه دست مدیر برنامه‌های سودجو شده‌اند و عملاً تصمیم‌گیری‌های کلان باشگاه را به این افراد واگذار کرده‌اند. با چنین روندی، نمی‌توان چشم‌انداز روشنی برای فوتبال کشور متصور بود.

فوتبال چند شقه شده قاره کهن؛ آسیای مرکزی در حسرت غربِ شتاب‌زده!

نگارنده که این روز‌ها در محل برگزاری مرحله مقدماتی مسابقات جام کافا، حضور دارد، با مشاهده سطح این رقابت‌ها و نحوه میزبانی تاجیکستان، به‌خوبی فاصله عمیق میان فوتبال غرب آسیا و منطقه آسیای مرکزی را احساس می‌کند.

نحوه برگزاری این مسابقات آن‌قدر ضعیف و دور از استاندارد‌های رایج است که انسان را به فکر فرو می‌برد: آیا قطار کندروی کشور‌های آسیای مرکزی، روزی به کاروان پرسرعت غرب آسیا خواهد رسید؟ پاسخ، با مشاهده شرایط فعلی، چندان امیدوارکننده نیست.

امروز می‌توان گفت که فوتبال آسیا به چند پاره تقسیم شده است. شرق آسیا جای خود را دارد و غرب آسیا نیز با سرمایه‌گذاری‌های کلان کشور‌های عربی همچون عربستان، قطر و امارات، مسیر پیشرفت را با شتاب طی می‌کند، اما در کشور‌هایی مانند تاجیکستان، به نظر می‌رسد تا سال‌ها شاهد تحول خاصی نخواهیم بود.

فقدان زیرساخت‌های مناسب، مانعی جدی بر سر راه پیشرفت این کشورهاست. تاجیکستان برای میزبانی مسابقات کافا تنها یک ورزشگاه نیمه‌مجهز در اختیار دارد؛ به‌گونه‌ای که ناچارند در یک روز، دو بازی رسمی را در همین ورزشگاه برگزار کنند. از سوی دیگر، مدیریت برگزاری بازی‌ها، به‌ویژه در بخش ورود و خروج تماشاگران و مهم‌تر از همه، نبود برنامه‌ای برای نهادینه‌سازی فرهنگ فوتبال، حاکی از آن است که این کشور نه فوتبال را جدی گرفته و نه فعلاً برنامه‌ای برای توسعه آن در دستور کار دارد.

در چنین شرایطی، با تمام انتقاد‌هایی که می‌توان به فوتبال ایران وارد کرد - از سوءمدیریت‌ها گرفته تا تسلط جریانات دلال‌مسلک - یک ویژگی مهم را نباید نادیده گرفت: شور و اشتیاق بی‌نظیر مردم ایران به فوتبال. علاقه‌ای که در کمتر کشوری از این قاره کهن، می‌توان مشابه آن را دید. شاید همین سرمایه اجتماعی، برگ برنده‌ای باشد که فوتبال ایران را علی‌رغم تمام مشکلات، همچنان زنده و پویا نگه داشته است.

آیا نهاد‌های نظارتی همچنان خودشان را به خواب می‌زنند؟!

رسانه‌ها خبر داده‌اند که افشای پشت پرده انتقال مجتبی فخریان به پرسپولیس و مسائل مالی مربوط به این قرارداد، اکنون پای هیات‌مدیره باشگاه را نیز به میان کشیده است. گفته می‌شود برخی از اعضای هیات‌مدیره قصد دارند به این پرونده ورود کنند تا شاید زوایای تازه‌ای از آن افشا شود.

با این حال، ماجرای فخریان تنها یکی از چندین پرونده مشکوکی است که به نظر می‌رسد هیات‌مدیره باشگاه باید درباره آنها شفاف‌سازی کند؛ از جذب ناموفق اوریه گرفته تا پرونده جعل مدارک پزشکی نبیل باهویی، خرید دو بازیکن بی‌نام و نشان در فصل گذشته با پرداخت پول رضایت‌نامه، جدایی عجیب گاریدو، خروج بحث‌برانگیز کارتال با وجود قرارداد رسمی و همچنین دخالت‌های مستمر یک هوادار متمول در تصمیم‌گیری‌های باشگاه.

تمام این موارد، صرفاً گزارش‌هایی نیستند که رسانه‌ها برای جنجال‌آفرینی منتشر کرده باشند؛ اینها موضوعاتی هستند که نه فقط هیات‌مدیره بلکه نهاد‌های نظارتی و حتی مراجع قضایی فوتبال باید به آنها ورود جدی داشته باشند، اما تجربه ثابت کرده است که معمولاً چنین گزارش‌هایی، تنها برای چند روز در صدر اخبار قرار می‌گیرند و بعد از فروکش کردن هیاهوی رسانه‌ای، بدون هیچ پیگیری مشخصی به فراموشی سپرده می‌شوند.

واقعیت تلخ این است که در بسیاری از باشگاه‌ها، اعضای هیات‌مدیره با مدیرعامل همسو و همراه هستند. همین نزدیکی، جسارت ورود به پرونده‌های حساس را از آنان گرفته یا به‌نوعی منافع مشترک، مانع از هرگونه اقدام شفاف‌ساز می‌شود. نتیجه؟ همان چیزی که بار‌ها دیده‌ایم: یک هیاهو، چند تیتر، کمی شایعه و در نهایت سکوت.

اگر واقعاً در ماجرای جذب مجتبی فخریان، تخلف مالی صورت گرفته و پولی خارج از چارچوب قانونی رد و بدل شده است، نه‌تنها باید با افراد دخیل به‌طور جدی برخورد کنند بلکه لازم است مبالغ پرداخت‌شده غیرقانونی نیز بازگردانده شود. برخورد با این‌گونه تخلفات نباید به چند برکناری نمایشی خلاصه شود؛ باید اراده‌ای واقعی برای مبارزه با فساد در باشگاه‌ها شکل بگیرد، وگرنه این چرخه ناکارآمد همچنان ادامه خواهد داشت.

"خرید‌های انفجاری" استقلال؛ هیجان یا استراتژی؟

باشگاه استقلال در آخرین روز‌های نقل‌وانتقالات دست به یک‌سری خرید پرهزینه و پر سر و صدا زد و همچنان صحبت‌هایی درباره جذب بازیکنان خارجی گران‌قیمت، از جمله وینسنت ابوبکر، مطرح است؛ مهاجمی که پیش‌تر پرسپولیس نیز برای جذب او تلاش کرده بود ولی به دلیل درخواست مالی بالا از فهرست این باشگاه کنار گذاشته شد. گفته می‌شود مبلغ درخواستی ابوبکر از پرسپولیس ۵/۱ میلیون دلار بوده که خارج از توان مالی باشگاه ارزیابی شده است.

در مورد خرید‌های استقلال، نمی‌توان قضاوتی مطلق داشت؛ نه کاملاً سیاه و نه کاملاً سفید. این تیم بازیکنان خارجی باکیفیتی را جذب کرده، اما پرسش اصلی اینجاست: آیا این خرید‌ها بر پایه یک استراتژی مشخص و نیاز واقعی تیم انجام شده‌اند یا تنها اقداماتی هیجانی برای آرام کردن هواداران در روز‌های پایانی نقل‌وانتقالات بوده‌اند؟

موضوع زمانی عجیب‌تر می‌شود که با وجود هزینه‌های سنگین، استقلال هنوز به دنبال جذب یک مهاجم است، در حالی که خلأ بزرگ‌تری در قلب خط میانی تیم وجود دارد؛ جایی که طی سال‌های اخیر، استقلال از نبود یک مغز متفکر و بازی‌ساز واقعی رنج برده است، بازیکنی که بتواند نبض بازی را در اختیار بگیرد، موقعیت‌سازی کند و در لحظات حساس، بازی را مدیریت نماید.

البته باید پذیرفت که چنین بازیکنانی در فوتبال ایران کمیاب‌اند. به همین دلیل است که این روز‌ها بین دو باشگاه مدعی یعنی سپاهان و تراکتور برای جذب آلوز پرتغالی رقابت سنگینی در جریان است. همچنین، امیر قلعه‌نویی نیز در تیم ملی با مشکل مشابهی مواجه است و در نبود یک فرمانده در میانه میدان - بازیکنی شبیه دوران بازیگری خودش - تمام امیدش به بازیکنی، چون سامان قدوس است. او بار‌ها تلاش کرده با جابجایی چند بازیکن در این پست، ضعف ساختاری تیم ملی را پنهان کند.

در چنین شرایطی، شاید راه‌حل واقعی، جست‌و‌جو در بازار خارجی باشد؛ جایی که امکان یافتن یک بازی‌ساز باکیفیت وجود دارد. با این حال، به نظر می‌رسد مدیران استقلال هنوز این نیاز اساسی را جدی نگرفته‌اند و همچنان تمرکزشان بر جذب وینگر و مهاجم باقی مانده است.

 

*حمید ترابپور 

ارسال نظر