روبن دیاز؛ زندگی معمولی در دنیای فوقستارهها

کیهان ورزشی-
زندگی عادی در سایه فوتبال حرفهای
زندگی کردن بهصورت عادی، برای یک فوتبالیست لیگ برتر انگلیس آسان نیست، چه برسد به آنکه برای یکی از بهترین باشگاههای جهان بازی کنی؛ باشگاهی که در یک دهه گذشته جامها را، چون "سرگرمی" جمعآوری کرده است.
اما روبن دیاز تلاش میکند زندگیاش را نه دور از هیاهوی مردم بلکه دقیقا در دل آن سپری کند. مدافع پرتغالی، که بهخاطر حرفهایگری موشکافانه، اشتیاق آتشین برای پیروزی و به خطر انداختن مداوم بدن خود در راه باشگاهش مشهور است، بهتازگی قراردادی دوساله دیگر امضا کرده که حضورش در سیتی را تا دستکم سال ۲۰۲۹ تمدید میکند. او که طی پنج سال نخست خود ۱۱ جام کسب کرده، قصد دارد این تعداد را در فصلهای آینده افزایش دهد. با این حال، او همچنین در حال تامل بر زمان حضورش در منچستر است و توضیح میدهد چرا زندگی در این شهر سبب شده پاهایش محکم بر زمین بماند.
نخستین تصویر از منچستر
دیاز میگوید: "از نظر ذهنی، وقتی قرار شد به اینجا بیایم، تصویر روشنی از منچستر یا انگلستان نداشتم. سه یا چهار بار همراه تیم ملی برای بازی به اینجا آمده بودم، اما درباره زندگی کردن در اینجا چیزی نمیدانستم. طبیعتا تصمیم گرفتم در مرکز شهر زندگی کنم که به نوعی همهجا یکدستتر است و این به من کمک کرد ولی تمرکز اصلیام روی این بود که به بهترین تیم جهان آمدهام. این همان تیمی است که در کودکی تماشا میکردم و حالا همه کودکان مرا تماشا خواهند کرد. این همان جایی بود که میخواستم باشم. تجربهای تازه و هیجانانگیز، چه در زمین و چه بیرون از آن. "
برخورد مردم با یک ستاره
آنچه شاید انتظار نداشت، نوع رفتار مردم منچستر – و بهطور کلی انگلیس – با او در خارج از زمین فوتبال بود. در بسیاری از کشورهایی که عاشق فوتبال هستند، بازیکنان اگر جرات کنند به خیابان بیایند، بلافاصله با جمعیت هواداران احاطه میشوند یا بسته به جایگاهشان، عکاسان هر حرکتشان را تعقیب میکنند، اما در منچستر، چنین چیزی هرگز رخ نداده بلکه برعکس. این آزادی و احترام به فضای شخصی، زندگی در شهر ما را برای یکی از کاپیتانهای سیتی به تجربهای دلپذیر تبدیل کرده است.
دیاز میگوید: "این یکی از بهترین ویژگیهای زندگی در انگلستان است – البته استثناهایی همیشه وجود دارد –، اما تقریبا همیشه مردم بسیار محترمانه رفتار میکنند. خب، یکبار پیش آمده که در حال خوردن برگر از من سلفی بخواهند ولی در بیشتر مواقع، تعاملات در فضایی بسیار محترمانه انجام میشود. مردم میدانند که نباید از خطوطی عبور کنند و این برای ما بازیکنان خوب است. من در مرکز شهر زیاد قدم میزنم، به مراکز خرید میروم یا کارهای عادیام را انجام میدهم، چون همیشه خودم را وادار میکنم کارهایی را انجام دهم که در هر صورت انجام میدادم. همین باعث میشود حس عادی بودن داشته باشم و تقریبا همیشه با احترام دیگران مواجه میشوم و واقعا قدر این مسئله را میدانم. "
نگاه متفاوت به شهرت
او ادامه میدهد: "وقتی والدین با فرزندان شان پیش من میآیند و میپرسند که آیا میشود عکس بگیرند، همیشه سعی میکنم انجامش دهم. حتی اگر در حال غذا خوردن باشم، میگویم قبل از رفتنم عکس میگیریم. برخی از افراد شناختهشده ممکن است از این موضوع خسته شوند، اما من همیشه دیدگاهی متفاوت داشتهام و آن این است که نمیتوانی از اینکه مردم میخواهند سلام کنند یا هر چیز دیگری ناراحت شوی. نمیتوانی از اینکه به خاطر کاری که انجام میدهی، دوست داشته شوی یا شناخته شوی، دلخور باشی. هرکسی دوست دارد به خاطر کاری که انجام میدهد و در آن خوب است، مورد محبت قرار گیرد. من سعی میکنم قدردانی کنم تا اینکه از آن طفره بروم. "
خانه دوم، پس از لیسبون
گرچه روبن میگوید شهر زادگاهش، لیسبون، «بهشت من» است و روزی بیتردید به آن بازخواهد گشت، اما منچستر بیگمان "خانه دوم" اوست. درست است که تحمل آبوهوای اینجا میتواند برای کسانی که از سرزمینهای آفتابیتر میآیند دشوار باشد ولی روبن معتقد است هوای منچستر «بهتدریج بهتر میشود»، چرا که امسال چند موج گرما شهر را فرا گرفت و دما بارها حتی از لیسبون نیز فراتر رفت. او دلتنگ دریاست. چه کسی دلتنگ نمیشود؟ کانال کشتیرانی منچستر زیباییهای خودش را دارد ولی بعید است کسی بخواهد روی صندلی آفتابگیری در کنار آن دراز بکشد! با این حال، اینجا برایش حکم خانه را دارد و هر بار که سفر میکند و بازمیگردد، منچستر آشنایی و آرامش جایی را که در آن خوشحال است، به او میبخشد.
تجربه طعمها
با این حساب، درباره غذا چه میگوید؟ آشپزی در منچستر دیگر هیچ شباهتی به بیست سال پیش ندارد؛ زمانی که هنوز کباب دونر غذایی «خارجی» بهحساب میآمد! امروز، صدها رستوران بینالمللی درجهیک در خیابانهای شهر صف کشیدهاند ولی غذاهای انگلیسی چه؟ آیا امتحان شان کرده و چیزی توجه او را جلب کرده است؟ او با لبخند به این پرسش پاسخ میدهد: "تاثیر خودم را بر غذا حفظ کردهام – سرآشپز پرتغالیام را آوردهام –، اما عاشق "فیشاَندچیپس" هستم؛ واقعا خیلی دوستش دارم! البته نه هر روز. همچنین عاشق پای چوپان (shepherd’s pie) هم شدم که شبیه "عشق از همان نگاه نخست" بود ولی در مورد “ساندی روست”، هنوز یکی را پیدا نکردهام که واقعا دوست داشته باشم، اما فعلا وقت هست. "
لذت از طبیعت انگلستان
"دیگر چه چیز؟ خب، من همچنین عاشق سبزی دشتهای اطراف هستم، چرا که اگر سی دقیقه یا یک ساعت رانندگی کنید، در میان آن هستید و مزارع سبز و درختان باعث میشوند احساس شادی داشته باشید. به "لیک دیستریکت" رفتهام که عاشقش هستم و بارها به مخزن "دوستون" سر زدهام و از رانندگی در جاده "اسنیک پَس" نیز لذت بردهام. لازم نیست خیلی دور بروید تا همه این زیباییها را پیدا کنید. "
یکی دیگر از «منچستریهای پذیرفتهشده»، برناردو سیلوا است. او که این فصل توسط پپ گواردیولا بهعنوان کاپیتان تیم برگزیده شده، اکنون در نهمین فصل حضورش در سیتی است و بیتردید بهعنوان یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ باشگاه شناخته خواهد شد.
دیاز اعتراف میکند که در دنیای فوتبال، به برناردو نزدیکتر از هر کس دیگری است: "او احتمالا بهترین دوست من در فوتبال تا امروز در دوران حرفهایام است. او کسی است که در فوتبال بیشترین ارتباط را با وی دارم، به خاطر جاهطلبیهای مشترک و نحوه دید بسیار مشابه ما نسبت به زندگی. هر دو وقتی زمانش برسد، عاشق خوشگذرانی هستیم، اما وقتی زمان جدی بودن فرا میرسد، جدی میشویم. ما همچنین تجربه و احساسی مشترک از دانستن چگونگی پیروز شدن داریم؛ بنابراین در زمانهای سخت، وقتی همتیمی کنارت نیاز به کمک دارد، میتوانیم آن را ارائه دهیم. اگر میخواهی برنده شوی، انضباط تیمی باید وجود داشته باشد، چرا که اگر بخواهی به تنهایی برنده شوی، تنها تا حد مشخصی پیش میروی و ما همیشه در این دیدگاههای مختلف با یکدیگر همنظر بودهایم و فکر میکنم به همین دلیل است که اینقدر با هم پیوند خوردهایم. "
*سید محمدطاهر شاهین