بازگشت به خانه، 25 سال بعد...

کیهان ورزشی-
ژوزه مورینیو برای دومین بار بهعنوان سرمربی بنفیکا منصوب شد. این مربی ۶۲ ساله جانشین برونو لاژه شد که پس از شکست ۳-۲ خانگی برابر قرهباغ در لیگ قهرمانان اروپا ــ دیداری که در آن تیم پرتغالی با نتیجه ۲-۰ پیش افتاده بود ــ از سمت خود برکنار شد.
این دومین حضور مورینیو در بنفیکاست؛ همان باشگاهی که نخستین تجربه سرمربیگری بزرگسالان را ۲۵ سال پیش برای او رقم زد. مورینیو در سپتامبر ۲۰۰۰ از سمت دستیار مربیگری در بارسلونا کناره گرفت تا هدایت بنفیکا را برعهده گیرد، اما پس از تنها ۱۱ بازی از این تیم جدا شد.
او در سخنان خود گفت: "پس از ۲۵ سال بازگشتهام ولی برای جشن گرفتن کارنامهام اینجا نیستم. من در بزرگترین باشگاههای جهان کار کردهام و هیچکدام مرا به اندازه امروز ــ بهعنوان سرمربی بنفیکا ــ با چنین احساس افتخار، مسئولیت و انگیزهای روبهرو نکردهاند. " مورینیو ادامه داد: "من مهم نیستم. باشگاه مهم است. هواداران مهماند. من اینجا هستم تا خدمت کنم، تا بنفیکا پیروز شود. "
آغاز افسانهای تازه
ژوزه مورینیو اکنون آماده است تا در مرحله گروهی لیگ قهرمانان در برابر تیمهای پیشین خود صفآرایی کند؛ بنفیکا در ۳۰ سپتامبر مقابل چلسی و در ۲۸ ژانویه در برابر رئال مادرید به میدان خواهد رفت. همچنین، در ۵ اکتبر جدال بزرگ با پورتو در پیش است؛ همان باشگاهی که مورینیو در آن نام خود را با قهرمانی در جام یوفا (۲۰۰۳-۲۰۰۲) و لیگ قهرمانان اروپا (۲۰۰۴-۲۰۰۳) جاودانه ساخت.
بلوغ حرفهای و عطش دوباره
مورینیو میگوید: "انسانها برای بهتر شدن تغییر میکنند. من اکنون نوعدوستترم، کمتر خودمحورم. کمتر به خودم میاندیشم و بیشتر به نیکیای که میتوانم برای دیگران به بار آورم و شادیای که میتوانم بگسترانم، فکر میکنم. "
او ادامه میدهد: «در مرحلهای تکامل یافته از دوران حرفهایام هستم. اگر مردم انتظار دارند چهار یا پنج سال دیگر متوقف شوم، در اشتباهاند. تنها من تصمیم خواهم گرفت. اکنون از بیستوپنج سال پیش گرسنهترم. بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن میکنم. "
فصل تازه پس از تجربه در ترکیه
مورینیو از زمان برکناری از فنرباغچه در ماه آگوست، پس از یک فصل هدایت تیم ترکیهای، دور از عرصه مربیگری بود. او در ترکیه نایبقهرمان سوپرلیگ شد، جایی که فنرباغچه با اختلاف ۱۱ امتیاز پشت سر قهرمان، گالاتاسرای، ایستاد.
فنرباغچه با هدایت مورینیو در مرحله یکچهارم نهایی از جام حذفی ترکیه کنار رفت و در دور یکهشتم نهایی لیگ اروپا در برابر رنجرز حذف شد. مورینیو در ۶۲ مسابقه، ۳۷ پیروزی برای تیمش به ارمغان آورد.
"آقای خاص"، دوباره بر تخت "عقاب"ها
کمتر از سه هفته پس از برکناری از فنرباغچه، ژوزه مورینیو بار دیگر بر نیمکت مربیگری نشست. «آقای خاص» هدایت بنفیکا را برعهده گرفت و به کشور زادگاه خود بازگشت، بیش از دو دهه پس از آنکه از پورتو راهی چلسی شد. در حرکتی غیرمعمول، او قراردادی تا ژوئن ۲۰۲۷ امضا کرده است با بندی که اجازه جدایی در تابستان آینده را به انتخابات ریاست باشگاه در اکتبر پیوند میزند. پرسش اصلی این است: آیا این شروعی تازه برای مورینیو خواهد بود یا گامی دیگر در سراشیبی دوران حرفهای او؟
هلدر پستیگا، مهاجم پیشین تاتنهام و یکی از مهرههای کلیدی مورینیو در پورتو، این انتصاب را "پیروزی برای تمام پرتغال" میداند. پستیگا که در مسیر قهرمانی پورتو در جام یوفای ۲۰۰۴-۲۰۰۳ پنج گل به ثمر رساند، باور دارد بازگشت مورینیو سطح فوتبال پرتغال را ارتقا خواهد داد.
او میگوید: "این برای فوتبال ما عالی خواهد بود. مورینیو فراتر از یک انسان است؛ او یک برند جهانی است. حضور او شور و کنجکاوی برخواهد انگیخت. هم بنفیکا و هم لیگ از این دیدهشدن بهرهمند خواهند شد. "
بازگشت به لیسبون و خاطره نیمهتمام
مورینیو ۲۵ سال پس از دورهای کوتاه و ناموفق در بنفیکا، بازمیگردد؛ فصلی در ۲۰۰۱-۲۰۰۰ که طی آن نخستین تجربه سرمربیگری خود را با ۱۱ بازی پشت سر گذاشت. گرچه مورینیو ۲۱ سال در پرتغال مربیگری نکرده، ارتباط او با فوتبال این کشور همواره پایدار مانده است. او رابطهای نزدیک با باشگاهها و بازیکنان پرتغالی حفظ کرده و رویای هدایت تیم ملی همواره در پسزمینه ذهن وی باقی بوده است.
وقتی تماس از سوی بنفیکا برقرار شد، مورینیو تلفن را در بارسلونا برداشت. او به باشگاه اطلاع داد که علاقه دوطرفه است، تعطیلات خود را ناگهانی نیمهتمام گذاشت و با نخستین پرواز راهی لیسبون شد تا مذاکرات را آغاز کند. آگاهی این مربی ۶۲ ساله از بازیکنان و تاکتیکها با توجه به سه مواجههاش با بنفیکا در همین فصل ــ یک بار در دیداری دوستانه و دو بار در پلیآف لیگ قهرمانان ــ بیش از پیش تقویت شده است.
انتخابی اجتنابناپذیر
انتصاب مورینیو چندان غافلگیرکننده نبود. هنگامی که لاژه پس از اخراج در برابر خبرنگاران بیرون از زمین تمرین بنفیکا حاضر شد، با وجود پرهیز از تایید جزئیات، اذعان کرد که مورینیو بهترین انتخاب برای جانشینی اوست و برایش آرزوی موفقیت کرد.
او درحالیکه درون خودرویش به محاصره انبوهی از خبرنگاران درآمده بود، گفت: "مهمترین نکته این است که او بنفیکا را بهخوبی میشناسد. سه بار در برابر این تیم بازی کرده و شناختی کامل دارد. بارها ترکیب بنفیکا را ستوده و به من گفته بود که نسبت به او مرد خوشبختی هستم، از نظر گزینههایی که در اختیار داشتم. بیتردید، اکنون او خوشبختتر از من خواهد بود، چراکه سوداکوف و دودی لوکباکیو به تیم ملحق شدهاند. "
نامی بزرگ، کارهای دشوار
از دید پستیگا، صرفِ نام مورینیو هفتههای نخست را پرهیجان خواهد کرد، اما کار سخت پس از آن خواهد بود. او توانایی اثباتشده مورینیو در ساخت تیمهای منسجم و متحد را میستاید. پستیگا میگوید: "چیزها باید تغییر کنند. نام او تاثیرگذار است و ترکیب بنفیکا از کیفیت بالایی برخوردار است ولی توپ باید وارد دروازه شود تا اوضاع درست پیش برود. "
بااینحال، ورود مورینیو در میان هواداران بنفیکا شکاف ایجاد کرده است. درحالیکه بسیاری بازگشت یک مربی جهانی را جشن گرفتهاند، دیگران رئیس باشگاه، روی کاستا، را بهخاطر بستن قراردادی تازه، تنها یک ماه پیش از انتخابات سرزنش میکنند.
عرصه سیاست و آزمونهای سخت
این تصمیم دستکم تا تابستان به گمانهزنیها پایان داد؛ بهویژه درباره احتمال بازگشت روبن آموریم، بازیکن و مربی پیشین بنفیکا. مربی فعلی منچستریونایتد همچنان محبوب هواداران است و ژوائو نورونیا لوپز ــ یکی از رقبای اصلی کاستا در انتخابات ریاست ــ همواره با اندیشه بازگرداندن آموریم پیوند خورده است. او همچنین وعده داده بود که برناردو سیلوا را بازگرداند و در صورت پیروزی در انتخابات، قراردادی برای هافبک منچسترسیتی تهیه کند.
کاستا در انتخابات با سه رقیب نیرومند روبروست، ازجمله رئیس پیشین، لوئیس فیلیپه ویهرا که در سال ۲۰۲۱ پس از دستگیری بهعنوان بخشی از عملیات «کارت قرمز» ــ تحقیقاتی درباره فرار مالیاتی و پولشویی ــ استعفا داد. ویهرا هرگونه تخلفی را انکار میکند. در چنین دوره سیاسی پرآشوبی، پیروزیهای بنفیکا با هدایت مورینیو برای آرام کردن کشتی پرتلاطم باشگاه حیاتی خواهد بود.
آزمون بزرگ و بازگشتی شخصی
نخستین آزمایش بزرگ داخلی نزدیک است و رنگی شخصی دارد. در ۵ اکتبر، بنفیکا به "استادیو د دراگائو" سفر خواهد کرد تا در برابر پورتو صفآرایی کند؛ همان باشگاهی که افسانه مورینیو در آن زاده شد.
اما فراتر از پیروزیها، مورینیو باید چیزهای بسیاری را ثابت کند. او از سال ۲۰۱۷ تاکنون تنها یک جام کسب کرده – لیگ کنفرانس اروپا با رم – و اکنون با پرسشی نهایی روبروست: آیا همچنان برتری و توان لازم برای مربیگری در سطح جهانی را دارد یا جاذبه «آقای خاص» رو به افول نهاده است؟
جادوی آخرین "جادوگر"
زمان نمایش فرا رسیده است؛ چه دوستش بدارید و چه از او بیزار باشید. این همان چیزی است که ژوزه مورینیو به همراه میآورد. پنج سال و نیم پس از آخرین بازیاش در لیگ قهرمانان ــ شکست ۳-۰ برابر لایپزیش در مرحله یکهشتم نهایی که سنگینترین باخت مجموع دوران حرفهای او بود ــ اکنون او بازمیگردد به همان باشگاهی که نخستین حضورش بهعنوان سرمربی تیم اول را یکچهارم قرن پیش تجربه کرده بود: بنفیکا.
میتوان درباره بازگشتها و پسران گمشدهای که دوباره به خانه میآیند، سخن گفت، اما این قیاس اندکی گمراهکننده است، چراکه تا سپتامبر ۲۰۰۰ که با بنفیکا قرارداد امضا کرد، او پیشتر در دو باشگاه دیگر از «سه بزرگ» فوتبال پرتغال ــ اسپورتینگ و پورتو ــ بهعنوان دستیار بابی رابسون کار کرده بود.
نخستین ریسک
در سال ۲۰۰۰ او توسط یکی از روسای باشگاه، در آستانه انتخابات، استخدام شد، اما دو ماه بعد که رئیس شکست خورد، مورینیو به دفتر رئیس تازه قدم گذاشت و تهدید کرد اگر تمدید قرارداد بهعنوان نشانهای از اعتماد صورت نگیرد، استعفا خواهد داد. باشگاه پاسخ داد که این اقدام زودهنگام است ــ چراکه او تنها در ۱۱ بازی هدایت تیم را بر عهده داشت که شش پیروزی در میان شان بود ــ و فردای همان روز استعفا داد.
بله. «مورینیو»، مردی که همواره آماده جنگیدن و شرطبندی بر روی خویش بود، از همان روزها چنین بود. جسارتی خاص لازم است که در ۳۷ سالگی، درحالیکه جز ۱۱ مسابقه، سابقهای در سطح اول نداری، از بزرگترین باشگاه پرتغال روی برگردانی، اما ریسک او بهوضوح جواب داد. کمتر از سه سال بعد، نخستین لیگ و جام اروپاییاش را با رقیب سنتی، پورتو، فتح کرد. کمتر از یک دهه بعد، در بزرگترین باشگاه جهان ــ رئال مادرید ــ نشسته بود، با کارنامهای که دو قهرمانی لیگ قهرمانان، شش عنوان لیگ در سه کشور متفاوت و هالهای از شکستناپذیری را در خود داشت.
شکوه و افول
البته، منتقدانش به بازدهی رو به افول او پس از آن اشاره میکنند. سه فصل در رئال مادرید تنها یک لالیگا، یک جام حذفی و رقابتی خاطرهانگیز با پپ گواردیولا (کسی که روزی به عنوان دستیار در بارسلونا هدایتش کرده بود). بازگشت به چلسی یک دوگانه لیگ برتر و جام اتحادیه را به همراه داشت، اما همچنین دومین رتبه پایین لیگ در سه دهه گذشته برای باشگاه رقم خورد.
او نتوانست "مرد بیمار فوتبال اروپا"، منچستریونایتد، را درمان کند ــ با وجود سخنان فراوان درباره «همدلی» ــ هرچند یک لیگ اروپا و یک جام اتحادیه کسب کرد. دوران حضورش در تاتنهام تنها ۱۷ ماه دوام آورد و در آستانه فینال جام اتحادیه برکنار شد. سپس دو سال و نیم را در رم سپری کرد، جایی که "کلاهخود گلادیاتوری" بر سر نهاد و پس از قهرمانی در لیگ کنفرانس اروپا و رساندن تیم به فینال لیگ اروپا ــ که با تلخی شکست خوردند ــ به قهرمانی مردمی بدل شد ولی نتایج ضعیف در لیگ، علیرغم سرمایهگذاری هنگفت، سرانجام او را به درِ خروجی کشاند.
"فصل تَرک" در ترکیه
پس از آن، نوبت فنرباغچه بود. زمانی که غولهای استانبول برای دومین فصل پیاپی در مرحله مقدماتی لیگ قهرمانان کنار رفتند، نشانهها آشکار شد، هرچند رئیس باشگاه، علی کوچ، تاکید کرد علت اصلی، اختلاف ۱۱ امتیازی با قهرمان لیگ بود. در هر صورت، دو روز بعد برکنار شد.
توضیح همیشگیِ مخالفان مورینیو این است که او یک "دایناسور" است که فوتبال از او عبور کرده و اداهایش ــ از پنهانشدن در سبد لباس برای ورود به بازی محروم، تا یادآوری به ملتی پرافتخار، چون ترکیه که «در هفت سال گذشته من به فینالهای اروپایی بیشتری رسیدهام تا کل تاریخ شما» ــ دیگر رنگ باخته است. او دیگر نه هراسی میآفریند، نه بازیهای روانیاش کارگر میافتد؛ تنها برای هواداران خودی نمایش اجرا میکند، چه آن زمان که پس از باخت در فینال لیگ اروپا با رم به داور انگلیسی، آنتونی تیلور، در پارکینگ حملهور شد، چه هنگامی که از «بوی بد» لیگ ترکیه سخن گفت.
چهره "قربانی" یا "بازیگر تئاتر"؟
بازی با نقش "قربانی توطئهها" ــ چه داوران و چه باشگاههایی که بازیکنان مدنظر او را نمیخرند ــ ممکن است مدتی اعتبار نزد هواداران بیاورد، اما این نمایش «ما در برابر جهان» بهسرعت رنگ میبازد.
شگفتزده میشدیم که چگونه مورینیو از «انرژی تاریک» خود برای کسب برتری در جهانی مملو از جزئیات بهره میبرد؛ زمانی که در پورتو، اینتر، چلسی (دوره نخست) و رئال مادرید (مدتی) سلطه داشت ولی شاید همواره فریب خورده بودیم. آنچه آن باشگاهها را بزرگ میکرد، نه نمایش ماکیاولیستی «به هر قیمت» مورینیو بلکه بازیکنانی عالی بود که او بسیار خوب هدایت شان میکرد. وقتی با بازیکنان ضعیفتر و باشگاههای ناکارآمدتر گیر افتاد، ذهنیت محاصرهاش دیگر چندان نتیجه نداد، هرچند برای تماشاگران سرگرمکننده بود، شبیه یک مبارزه رزمی نمایشی.
جامها؛ پناهگاه نهایی
اما جامها داستانی دیگرند و شاید تصادفی نیست که در دهه گذشته، مورینیو به سه فینال داخلی و دو فینال اروپایی رسید. در قالب مسابقات حذفی، با شدتبخشیدن به نبرد و برپا کردن سنگرهای آتشین؛ این تاکتیک میتواند موفق باشد، اگر بدانی چه میکنی.
کوچ، رئیس فنرباغچه، خلاصه این تصور رایج درباره مورینیو را چنین بیان کرد: "وقتی او را آوردیم، میدانستیم مربیای دفاعمحور است ولی در پایان فصل درباره بازی مسلطتر صحبت کردیم ... نحوه حذف ما [در پلیآف لیگ قهرمانان]غیرقابل قبول بود. این مرا متقاعد کرد که فوتبال سال گذشته ادامه خواهد یافت. ما جدا شدیم، زیرا باور داشتیم این تیم میتواند فوتبالی بهتر ارائه کند ... فوتبال او شاید در اروپا کارساز باشد، اما در ترکیه باید حریفان را در هم بکوبیم. درعوض، در هر بازی عقب میافتادیم و برای پیشافتادن تقلا میکردیم. "
آزمونی شبیه به فنرباغچه
بنفیکا داستانی مشابه خواهد داشت. درست است که تنها یک قهرمانی در شش فصل گذشته بهدست آوردهاند ولی از نظر تاریخی، بزرگترین و پرهوادارترین باشگاه پرتغالاند. از این منظر، چالشی مشابه فنرباغچه پیش روی مورینیوست؛ باشگاهی که از ۲۰۱۴ منتظر فتح دوباره سوپرلیگ ترکیه است.
تفاوت در آنجاست که فنرباغچه، مانند دیگر باشگاههای ترکیه، اغلب بر وارد کردن ستارههای خارجی باتجربه تکیه داشت. نلسون سمدو، جان دوران، آلن سنمکسیمین، یوسف النصیری، دیهگو کارلوس، فیلیپ کاستیچ و میلان اشکرینیار، همگی در دوران مورینیو آمدند، اما بنفیکا، همچون دیگر باشگاههای پرتغالی، تاریخی از پرورش استعدادهای جوان و فروش آنان به باشگاههای بزرگتر با مبالغ هنگفت دارد. آلوارو کارراس، گونسالو راموس، ژوائو نِوش و آلکس گریمالدو تنها چند نمونه از ستارگانی هستند که در سه فصل اخیر بنفیکا را ترک کردهاند.
مورینیو از روزگار لِیریا، بیش از دو دهه پیش، در باشگاهی اینچنینی کار نکرده است و ذهنیت محاصره در کشور خودش، جایی که همه او را بهخوبی میشناسند و تنها منتظر فرصتی برای رسوا کردنش هستند، دشوارتر خواهد بود.
نمایش سرگرمکننده
بااینهمه، برای افراد بیطرف سرگرمکننده خواهد بود. اگر مورینیو دوباره جادویش را بیابد، عالی است. اگر نه، همین که او را در هفت بازی دیگر لیگ قهرمانان (شاید هم بیشتر) ببینیم، نعمتی است.
*سید محمدطاهر شاهین