07/مهر/1404
|
03:28
|
کد خبر: ۹۱۵۱۶
۱۳:۰۵
۱۴۰۴/۰۷/۰۵
از دست‌فروشی تا سکوی نایب‌قهرمانی

فوتبالِ بیمار، کشتیِ قهرمان؛ رازِ تفاوت چیست؟

کیهان ورزشی- 

 

توانایی‌های ورزش ایران

افتخارآفرینی‌های اخیر ورزشکاران ایرانی - که اوج آنها در کشتی اتفاق افتاد - بار دیگر واقعیات را درباره توانایی‌های بالقوه ورزش و استعداد شگرف ورزشکاران ایران جلوی چشم همگان به نمایش گذاشت. ورزشکاران کشورمان به دفعات و در رشته‌های گوناگون و میادین مختلف ثابت کرده‌اند که برای بزرگی کردن و خلق افتخار برای ایران عزبز وشاد کردن دل مردم بزرگوار آن از هنر ذاتی و استعداد مثال‌زدنی و انگیزه بالا و اراده‌ای آهنین برخوردار هستند.

گوشه‌ای از ظرفیت جوانان

در مسابقات جهانی کشتی، همگان – و نه فقط ایرانیان - شاهد درخشش باصلابت و قدرتمندانه یلان ایران در دو رشته فرنگی و آزاد بودند که با فتح سکو‌های افتخار، کسب مدال‌های رنگارنگ و بالاخره تصاحب عنوان قهرمانی همراه شد و همه می‌دانیم که بدون اغراق، این فقط گوشه‌ای از توانایی‌های جوانان ایرانی در عرصه ورزش بود و توان آنها برای کسب افتخارات و قهرمانی‌ها و فتح سکو‌ها - نه فقط در ورزش بلکه در حوزه‌های مختلف علمی وهنری و ... - خیلی بیشتر از اینهاست.

مدیریت و باز هم مدیریت!

چنانکه بار‌ها - و آخرین بار همین دو سه شماره پیش در همین صفحه - نوشته‌ایم، برای اینکه توانایی‌های ذاتی شکوفا و قابلیت‌های پنهان آشکار شود و این توان بالقوه به فعل درآید، عوامل دیگری باید به میدان بیاید که بدون شک مهمترین آنها، " مدیریت" است، مدیریتی که بتواند اولا مکانیزم و سیستمی ایجاد کند برای کشف استعداد‌های پرشماری که در جای جای این ملک پر گهر وجود دارد و ثانیا آنها را تربیت کند و به سوی قله‌های افتخار و فتح سکو‌های قهرمانی در عرصه‌های بین المللی سوق دهد.

یکی از کار‌های معطل مانده ورزش

 چند شماره پیش تاکید و تکرار کردیم که یکی از ده‌ها کار معطل مانده و انجام نشده در ورزش، فقدان سیستم شناسایی و کشف استعدادهاست. این یکی از نقایص بزرگ ورزش ماست و جا دارد مسئولان ومدیران ارشد به جای اختصاص وقت و بودجه برای مسائل روبنایی و دلخوشکنک، چنین سیستمی را ایجاد کنند.

در همان مطلب یادآور شدیم چه بسیار استعداد‌ها و قهرمانان بالقوه‌ای در گوشه و کنار این سرزمین بزرگ و پهناور وجود دارند که بدون اینکه استعدادهابشان شناخته و کشف شود، عمر خود را در کار دیگری می‌گذرانند و فرصت بزرگی از دست می‌رود.

شاهد از غیب رسید

 اتفاقا همین چند روز پیش شاهد از غیب رسید یعنی وقتی  بعد از نایب قهرمانی پیام احمدی در وزن ۵۵ کیلوی کشتی فرنگی قهرمانی جهان، با اتتشار عکس‌هایی معلوم شد که او تا دو سال پیش در کنار خیابان‌های شهر ایذه به دستفروشی و " پشمک فروشی" مشغول بوده است. در واقع صرفا به خاطر بخت خوش و اقبال نیک احمدی بود که استعداد و توانایی ذاتی اش شکفته شد و او تا سطح اول کشتی ایران پیش رفت و به تیم ملی راه یافت و بالاخره با شایستگی و درعین جوانی بر روی سکوی نایب قهرمانی جهان ایستاد!

" اتفاقی"، نه " سیستماتیک"!

اگر به داستان زندگی اکثریت قریب به اتفاق ورزشکاران و افتخارآفرینان رجوع شود یا از خود آنها بپرسید، متوجه خواهید شد که هیچ یک از آنها محصول یک سیستم تعلیم و تربیتی نبوده و اکثرا براساس " اتفاق" و بازی روزگار به عرصه ورزش راه پیدا کرده‌اند و لیاقت و توانایی‌های خود را بروز داده‌اند. البته چنانکه می‌دانیم، نقش آدم‌های عاشق و مربیان گمنام در کشف و پرورش استعداد‌های جوان و معرفی آنها به رده‌های بالای ورزش را نمی‌توان انکار کرد، مربیان بی ادعایی که بی هیاهو و تبلیغات و حقوق‌های نجومی و آنچنانی، با عشق و انگیزه و اخلاص تمام به اصطلاح از شکم زن و بچه خود می‌زنند و با حقوق کارگری و کارمندی و معلمی، وظیفه بسیاری از دستگاه‌ها و تشکیلات عریض و طویل با بودجه‌های سنگین، اما بی خاصیت و خنثی را انجام می‌دهند.

بررسی فوتبال پرهیاهو و دلال‌زده!

در همه رشته‌های ورزشی تقریبا اوضاع از همین قرار است. اگر این فوتبال پرهیاهو و بیمار و دلال‌زده را مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم، بدون شک این نتیجه حاصل خواهد شد که همه بازیکنانی که در این رشته استعداد و هنری بروز داده‌اند، جملگی شاگردان همین مربیان گمنام و مردان بی ادعا بودند، مربیان عاشق و زحمتکشان مخلصی که از این فوتبال - که مشتی انگل و فرصت طلب که بعضا لگد به گربه هم نزده‌اند، از سروکول آن بالا و پایین می‌روند - کوچکترین درآمدی نداشته، سهل است که حتی خیلی‌ها با اسم و رسم و زحمات و خدمات آنها آشنا نیستند. در فوتبال ما قرارداد‌های چند ده میلیارد ریالی - و حتی دلاری - منعقد می‌شود و عده‌ای آویزان و انگل مآب بدون اینکه کوچکترین خدمتی کرده با سابقه و تجربه‌ای در سطوح مختلف داشته باشند و خلاصه بدون هیج مشروعیت و دلیل موجهی، از حقوق‌های سرشار آنچنانی برخوردار هستند و این ورزش زیبا و جذاب و پرهیجان را از همه نظر - از اخلاقی و فرهنگی گرفته تا فنی و حرفه‌ای - آلوده کرده‌اند. درباره فوتبال در جای خود سخن خواهیم گفت. فعلا بحثی را که شروع کرده بودیم، ادامه دهیم.

 ایجاد مکانیزم شناسایی و کشف استعداد‌ها

حرف بر سر این بود که در جوانان این مملکت استعداد و انگیزه در ورزش – و نه فقط یک رشته مثل کشتی – و نیز در همه عرصه‌ها - از هنر گرفته تا فن وصنعت و شاخه‌های مختلف دانش و... - موج می‌زند ولی متاسفانه مکانیزم و سیستمی وجود ندارد که این استعداد‌ها را به موقع شناسایی و کشف کند و در حوزه‌های تخصصی پرورش دهد. یکی از اصلی‌ترین و حیاتی‌ترین وظایف تشکیلات ورزش ما باید ایجاد چنین سیستم و مکانیزمی باشد که با حضور کارشناسان واقعی و متخصصان آکادمیک یا تجربی و سنتی وعملکرد درست و دقیق علمی، از هدر رفتن استعداد‌های خدادادی جلوگیری کنند و آنان را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهند. تاکید می‌کنیم که ورزش ما از اول فاقد چنین سیستم و مکانیزمی بوده و یکی از اصلی‌ترین عوامل عدم پیشرفت بایسته آن هم فقدان چنین سیستم و البته خیلی از لوازم واصول مدیریتی است که قبلا به کرات درباره اش نوشته‌ایم و اینجا نمی‌خواهیم به آن ورود کنیم، زیرا مطلب به درازا خواهد کشید.

من از مفصل این نکته مجملی گفتم

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

کار اصلاحی واقعی

با این اوصاف، نمی‌دانیم مسئولان ورزش متوجه این کمبود اساسی ونقص مهم هستند یا خیر؟ اگر هستند، امیدواریم برخلاف مدیران قبلی که از انجام این کار - مثل خیلی از کار‌های اساسی دیگر- طفره رفتند، همت کنند و دست به این اقدام اصلاحی و مثبت به معنای واقعی بزنند و از دوران مدیریتی خود یک یادگاری ارزشمند و موثر باقی بگذارند و اگر هم که اصولا متوجه این نقص و کمبود نیستند که... چه عرض کنیم جز اظهار تاسف به حال ورزشی که مدیریت ارشد آن از قوت‌ها و ضعف‌ها آگاهی ندارد و اصلا معلوم نیست مشغول چه کاری است؟!

سند" توانستن"

بالاتر سخن از کشتی به میان آمد و در ادامه بار دیگر بر این نکته تاکید می‌کنیم که کشتی از دیرباز و والیبال در دو سه دهه اخیر سند بی تردید" توانستن " در ورزش ما بوده‌اند و آنچه این دو را از سایر رشته‌ها - از جمله رشته پرسروصدا و پرطرفدار فوتبال - متمایز می‌کند، بیش از هر چیز بحث" مدیریت" است.

فرق کشتی با فوتبال!

 جوانان برومند این آب وخاک بار‌ها در اکثر رشته‌های ورزشی ثابت کرده‌اند که استعداد وتوان درخشیدن و بزرگی کردن و افتخار آفریدن و شاد کردن دل مردم را دارند، اما فرق مثلا فوتبال با کشتی این است که کشتی صاحب دارد، بزرگتر دارد، مدیر دارد و کار وبار آن بیشتر جا‌ها دست آدم‌های اصیل و گوش شکسته و خاک خورده است و دلال‌ها و " مموش"‌ها وانگل‌ها و شارلاتان‌های کارشناس یا مشاورنما جرات ندارند از هزار متری آن رد شوند، اما فوتبال ما صاحب ندارد و فاقد مدیریتی است که توانایی اش در سطح اداره چنین رشته‌ای بوده و صلابت و شجاعت کافی در برابر زیاده خواهان وسهم طلبان - که بعضا در مراکز حساسی مثل مجلس و فلان نهاد و بنیاد و... نشسته‌اند - داشته باشد و مجبور است برای بقا به آنها باج دهد و برای کسب رای در برابر تخلفات فلان رئیس هیات ناکارآمد سکوت وغمض عین کند و...

"مسئول نما"های زدوبندچی!

 برای همین است که مشتی انگل و آویزان و آدم‌های فاقد صلاحیت‌های فنی و اخلاقی وفرصت طلب و منفعت جو از سر و کول فوتبال بالا می‌روند و بعضی از افراد مجهول الهویه وفاقد صلاحیت زدوبندچی که به ناحق ونادرست صاحب پست ومنصب رسمی شده‌اند، به خاطر تخلفات مختلف سر از بازداشتگاه و دادگاه و زندان و... در می‌آورند. کشتی در اکثر جا‌ها دست" اهلش" است ولی در فوتبال گویی قحط الرجال است که مسئولان ارشد آن اصرار عجیب ومخربی برای سپردن کار به نابلدان و نااهلان دارند!

کشتی "قهرمان جهان"، فوتبال "دشمن شاد"!

و باز برای همین است که درست در فردای شبی که کشتی ایران به قهرمانی جهان رسید و دل ملت را شاد کرد و با اهتزاز پرچم مقدس و طنین سرود ملی خار چشم دشمنان خبیث و بدخواهان شرور و حاسدان بیماردل این ملک وملت شد، فوتبال شاهکار تازه‌ای! رو کرد تا با چهره بستن شکستی تحقیرآمیز حال همه را بگیرد و بار دیگر با صدای بلندی که گوش فلک را کر کرده -، اما ظاهرا این بار هم به گوش هیچیک از مسئولان ورزش و فوتبال این کشور نرسیده! - اعلام کند که این فوتبال "بیمار" است و نیاز به جراحی دارد.

فوتبال باید شخم بخورد و زیر و رو شود!

عنان واختیار فوتبال را جریانات طماع و دلالی و فرصت طلب در دست گرفته و سر تا پای آن را به انواع مفاسد و تبانی‌ها و زدو بند‌ها آلوده کرده‌اند. زمین این فوتبال را باید تا بیشتر از این دیر نشده، شخم زد و زیر ورو کرد. فوتبال خیلی وقت‌ها و خیلی جا‌ها با روح و روان مردم بازی می‌کند، احساسات و عواطف جوانان را به ریشخند می‌گیرد و به غرور ملی و انتظارات به حق علاقه‌مندان توجه نمی‌کند و "دشمن شاد" می‌شود و گزک و بهانه به دست بدخواهان ومعاندان می‌دهد تا عقده‌های دل شان را فرو بنشانند و انتقام خشمی را که از افتخارآفرینی وقهرمانی کشتی ایران متحمل می‌شوند، از طریق شکست ۱-۷ نماینده فوتبال کشورمان بگیرند!

فوتبال، اسیر چنگال شارلاتان‌ها و باند‌های دلالی

تاکید می‌کنیم فوتبال ایران بیمار است و در واقع آن را بیمار کرده‌اند. فوتبال ما به دست جریانات فرصت طلب  شارلاتان مسلک و باند‌های دلالی افتاده است. اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و اهل فن و صاحبان صلاحیت و کسوت در این مورد متفق القول هستند و سخت بر این باورند که باید فکری اساسی برای فوتبال کرد و آن را از چنگال شوم طمعکاران ورخنه کرده‌های بعضا ظاهرالصلاح نجات داد.

جرات " نه" گفتن به باج‌خواهان

 این کار ممکن نیست، مگر آنکه در درجه اول فوتبال را مثل کشتی به دست کسانی داد که بدهی به کسی نداشته و نقطه ضعف و گزکی نداده باشند تا بتوانند در برابر زیاده خواهان، قلم‌های اجیر شده و زبان‌های فاسد وحرام خوار وخواسته‌ها و باج خواهی فلان مقام و نماینده و... به راحتی" نه"  بگویند و اگر لازم بود، آنها را افشاء کرده و توی دهان شان بزنند.

ورزش در خدمت شادی ملت و ارتقای غرور ملی

سخن را جمع کنیم با تاکید بر این نکته که همه - علی الخصوص مسئولان و مدیران ریز و درشت ورزش - باید بدانند هیچ کسی در هیچ رشته ورزشی حق ندارد خواسته و ناخواسته و بدتر از همه برای کسب منافع نامشروع و پر کردن جیب خود و باند و خانواده اش، با سرنوشت و آبروی ورزش ایران بازی کند و اسباب شکست و ناکامی آن را فراهم آورد و به ویژه در شرایط حساس وحیاتی فعلی "دشمن شاد" شود.

همه رشته‌های ورزشی باید فقط در مسیر پیشرفت و افتخارآفرینی و شاد کردن دل مردم وارتقای غرور و همبستگی ملی و کورکردن چشم بدخواهان خبیث وحاسدان این مرز وبوم باشد و لاغیر!

 

*سید محمدسعید مدنی 

ارسال نظر