پشت پرده بیانیههای استقلال و پرسپولیس!

کیهان ورزشی-
هیأتمدیره هر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس از سرمربیان خود اعلام حمایت کردند، اما واقعیت این است که وقتی هر دو سرمربی به جلسات هیأتمدیره فراخوانده میشوند و سپس رسانه رسمی باشگاهها بیانیهای در حمایت از آنها منتشر میکند، برای ما که سالهاست اتفاقات فوتبال ایران، بهویژه همین دو باشگاه را رصد میکنیم، یک معنا بیشتر ندارد: لرزان شدن صندلی سرمربیان.
تجربه نشان داده چنین حمایتهایی معمولاً نشانهای از وجود اتفاقات زیرپوستی است. اساساً در فوتبال حرفهای، پس از گذشت تنها پنج یا شش هفته از لیگ، عملکرد یک سرمربی مورد قضاوت جدی قرار نمیگیرد. بنابراین، احضار سرمربیان به هیأتمدیره و سپس صدور بیانیههای حمایتی، بیشتر به یک اولتیماتوم غیررسمی شباهت دارد تا پشتیبانی واقعی.
معمولاً پشت چنین حمایتنامههایی در فوتبال ایران، زمینهچینی برای تغییرات وجود دارد. اینکه این دو مربی در نهایت چه سرنوشتی پیدا کنند هنوز مشخص نیست ولی تجربه به ما میگوید که نه چنین احضارهایی پس از پنج هفته منطقی است و نه آن بیانیههای پرطمطراق حمایتی.
از نبرد میانه میدان تا جدال کنار زمین
دربی اصفهان با طعم خاطره
دیدار دو تیم سپاهان و ذوبآهن در هفته ششم لیگ برتر که فردا برگزار خواهد شد، مسابقهای خاطرهانگیز با قدمتی بیش از نیمقرن است. برای فوتبالدوستان اصفهانی، این شهرآورد تاریخی همیشه جذاب و خاص بوده است، اما این بار حضور دو چهره محبوب و اصیل اصفهانی روی نیمکتهای دو تیم، بر جذابیتهای «دربی نصف جهان» میافزاید.
رسول نویدکیا هدایت سپاهان را بر عهده دارد و قاسم حدادیفر سکاندار ذوبآهن است. این دو هافبک سابق فوتبال ایران که در سالهای نهچندان دور نماد وفاداری به پیراهن باشگاههای خود بودند، در دورانی توپ میزدند که داشتن هافبک بازیساز برای هر تیمی یک آرزو محسوب میشد. نویدکیا و حدادیفر در کنار ستارگانی، چون مجتبی جباری و دیگر بزرگان، در میانه میدان فرماندهی تیمهایشان را به بهترین شکل انجام میدادند.
خوشحالیم که امروز شرایطی فراهم شده تا چنین چهرههایی در عرصه مربیگری نیز حضور داشته باشند؛ افرادی که همواره سلامت کاری و اصول اخلاقی را بر هر موضوع دیگری ارجح دانستهاند. اگر مدیران باشگاهها حمایت لازم را از آنها داشته باشند، بیشک حضورشان به سود فوتبال ایران خواهد بود.
بنابراین، دیدار مزبور نهتنها به دلیل ریشههای عمیق دو باشگاه بلکه به خاطر حضور دو سرمربی دوستداشتنی و بااصالت، ارزش بیشتری برای تماشا پیدا میکند. فردا اصفهان بار دیگر شاهد نبردی خواهد بود که میتواند سالها در خاطر فوتبالدوستان باقی بماند.
بازوی کمکی قلعهنویی
فرصت یا تکرار سناریوی گذشته؟
هفته گذشته در یادداشتی که بهعنوان یادگار سفرمان به مسابقات کافا نوشتیم، به این نکته اشاره شد که تیم ملی نیازمند کادری قویتر است؛ کادری که در کنار امیر قلعهنویی بتواند نقش بازوان او را در شرایط سخت ایفا کند. همچنین نوشتیم که در گذشته، افرادی اثرگذار در کادر تیم ملی حضور داشتند و همین مسئله به موفقیتهای تیم کمک کرده بود.
خوشبختانه خبر رسیده است که هم فدراسیون فوتبال و هم قلعهنویی با در نظر گرفتن این موضوع، به دنبال تقویت کادر فنی تیم ملی هستند. در همین راستا شنیده میشود که قرار است یک مربی خارجی که تجربه همکاری با ژوزه مورینیو را دارد، به جمع دستیاران تیم ملی اضافه شود. این خبر میتواند امیدوارکننده باشد ولی باید دید در پس این انتخاب چه مسائلی نهفته است.
اگر قرار باشد این مربی تنها برای ساکت کردن منتقدان به ایران بیاید و نتواند باری از دوش تیم ملی بردارد، باز هم همان سناریوی گذشته تکرار خواهد شد. قلعهنویی باید با بررسی دقیق نقاط ضعف نیمکت خود دست به انتخاب بزند و پس از جذب فرد جدید، فضای کافی برای اثرگذاری و کار عملیاتی به او بدهد. اینطور نباشد که تنها یک اسم به جمع دستیاران اضافه شود، بدون آنکه کارایی لازم داشته باشد و صرفاً به بار مالی تیم ملی بیفزاید.
موفقیت تیم ملی در گروی آن است که افراد متخصص و توانمند در کنار سرمربی حضور یابند و نقشی واقعی در ارتقای کیفیت فنی تیم ایفا کنند، نه اینکه تنها جنبه نمایشی داشته باشند.
وقتی مجریان تلویزیون نیمکت پرسپولیس را هدف میگیرند
در یک برنامه زنده تلویزیونی از مترجم سابق برانکو دعوت شد تا پیرامون فوتبال صحبت کند. با تمام احترامی که برای این مترجم دوستداشتنی قائل هستیم، هنوز مشخص نیست دلیل دعوت او چه بوده است. اگر با کمی ارفاق بپذیریم که این دعوت به خاطر خاطرات او از مربیان خارجی بوده، شاید – آن هم فقط شاید – برای بخشی از مخاطبان جذاب باشد، اما مسئله اصلی جای دیگری است؛ جایی که مجری خانم برنامه بدون شناخت کافی از فوتبال و فضای آن، برانکو ایوانکوویچ را به نیمکتی پیوند میزند که در حال حاضر سرمربی مشخصی دارد! این موضوع بهراستی عجیب است.
مترجم هم که با اصرار مجریان – بهویژه مجری خانم – مواجه میشود، ناخواسته میگوید برانکو علاقهمند به بازگشت به پرسپولیس است و حتی از مذاکرات او با فدراسیون فوتبال ازبکستان سخن میگوید. ماجرا وقتی عجیبتر شد که تنها چند ساعت بعد، خود برانکو در گفتوگویی این موضوعات را تکذیب کرد.
حاصل ماجرا این است که وقتی خیلی چیزها در فوتبال ما سر جای خود نیست و ورزش به بازیچهای برای هیجان زودگذر تبدیل میشود، مجریان تلویزیونی هم برای خود این حق را قائل میشوند که زمینهساز جابجایی روی نیمکت تیمها و تحت فشار قرار دادن سرمربیان وقت شوند. این اتفاق نه تنها غیراخلاقی است بلکه بیش از هر چیز به بیثباتی فوتبال ایران دامن میزند.
*حمید ترابپور