22/آذر/1404
|
15:57
|
کد خبر: ۹۲۱۹۰
۱۴:۱۲
۱۴۰۴/۰۹/۲۲

فوتبالِ قدرتمند، مدیرانِ ناتوان!

فوتبالِ قدرتمند، مدیرانِ ناتوان!

کیهان ورزشی- 

 

پیروز قربانی در پاسخ به این سؤال که آیا ایران شانس صعود دارد، گفت: " بستگی به آمادگی ایران دارد. باید استراتژی خوبی داشته باشیم و مقابل هر تیم با مدل خاص خودش بازی کنیم. " او درباره صحبت‌های قلعه‌نویی که گفته بود: "جوری نتیجه می‌گیریم که ایران یک هفته تعطیل شود"، به "اطلاعات آنلاین" گفت: "چه ایرادی دارد کشور یک هفته تعطیل شود؟ با احترام به همه رشته‌ها، برخلاف اینکه بعضی مجری‌های لوس تلویزیون تلاش می‌کنند فوتبال را بزنند و می‌گویند پول فوتبال را بدهید به رشته‌های دیگر، من معتقدم هیچ رشته‌ای با فوتبال قابل مقایسه نیست. قدرت فوتبال را ببینید؛ ترامپ نشسته بود و پرچم ایران جلوی چشمانش تکان می‌خورد. کدام رشته چنین قدرتی دارد؟ کدام رشته می‌تواند پرچم کشورمان را جلوی چشم ترامپ ظاهر کند؟ "

سرمربی فجرسپاسی ادامه داد: "به‌نظر من می‌توانیم در بسیاری از زمینه‌ها سرمایه‌گذاری کنیم و فرهنگ و توانایی‌های کشور را نشان دهیم ولی فوتبال جایگاه و قدرت خودش را دارد. "

صحبت‌های پیروز قربانی کاملاً درست است. کسانی که از جنس فوتبال هستند و آن را تخصصی دنبال می‌کنند، خوب می‌دانند که این رشته چه قدرت و ظرفیت بزرگی دارد، اما متأسفانه طی سال‌های اخیر، افرادی در رأس همین فوتبال قرار گرفته‌اند که نه شناختی از این پتانسیل داشته‌اند و نه اراده‌ای برای اصلاح ساختار از خود نشان داده‌اند. مدیریت این افراد باعث شده فوتبال قدرتمند و اثرگذار، به‌جای تزریق شور و نشاط به جامعه، به "سوهان روح" مردم تبدیل شود. اگر امروز فاصله‌ای میان مردم و فوتبال و حتی تیم ملی شکل گرفته، اگر دیگر از دیدن بازی‌ها لذت نمی‌برند و اگر اشتیاق گذشته از بین رفته، همه اینها ریشه در همین ناآگاهی و سوءمدیریت دارد.

واقعیت این است که فوتبال فقط زمینِ بازی و نود دقیقه مسابقه نیست؛ فوتبال رسانه است، قدرت نرم است، زبان مشترک مردم است. اگر مدیران ما این حقیقت ساده را می‌فهمیدند، امروز به‌جای بحران‌های پیاپی، شاهد رشد فرهنگ فوتبال، امنیت اخلاقی ورزشگاه‌ها و افزایش نشاط اجتماعی بودیم ولی وقتی نگاه مدیران محدود و کوتاه‌بینانه باشد، بزرگ‌ترین فرصت‌های اجتماعی هم به تهدید تبدیل می‌شوند.

از سوی دیگر، هرچقدر سرمایه انسانی فوتبال ـ از مربی و بازیکن گرفته تا هوادار ـ تلاش کند، بدون مدیریت حرفه‌ای و برنامه‌محور نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. فوتبال ایران برای بازگشت به جایگاه واقعی خود، به تغییر نگرش و ساختار نیاز دارد؛ تغییری که از درک اهمیت فوتبال آغاز می‌شود و با انتخاب مدیرانی آگاه و مسئولیت‌پذیر ادامه پیدا می‌کند. اگر این مسیر اصلاح نشود، همچنان باید شاهد فاصله گرفتن مردم از فوتبالی باشیم که روزگاری مهم‌ترین منبع شور و همبستگی در کشور بود.

ماجرای یک بی‌اخلاقی تکراری

اخیراً و در جریان یک برنامه زنده تلویزیونی ویژه قرعه‌کشی جام جهانی، خداداد عزیزی، پیشکسوت فوتبال از ادبیاتی زشت و زننده استفاده کرد؛ موضوعی که بازتاب‌های فراوانی به همراه داشت. طی هفته گذشته این رفتار با انتقادات گسترده‌ای رو‌به‌رو شد و اصرار او بر استفاده از همان واژگان در جمع خبرنگاران، فدراسیون فوتبال را به سمت صدور حکم محرومیت سوق داد. این اقدام ـ هرچند لازم و درست ـ نمی‌تواند بر سال‌ها انفعال مسئولان ورزش و به‌ویژه فوتبال در برابر بداخلاقی‌ها و حرمت‌شکنی‌ها سرپوش بگذارد.

اینکه باید خداداد و "خدادادها" را برای چنین رفتاری مورد شماتت قرار داد، یک بحث است، اما بحث اصلی‌تر به انفعال و بی‌عملی آنهایی برمی‌گردد که مدیریت فوتبال را از مسیر اخلاق‌مداری به سراشیبی هتک حرمت‌ها کشانده‌اند. وقتی کار در دست افراد دلسوز و حرفه‌ای نباشد، نتیجه‌اش همین بی‌سامانی‌ها و رفتار‌های خارج از شأن رسانه و ورزش خواهد بود.

در این میان، نباید از ذوق‌زدگی برخی از برنامه‌سازان هم گذشت؛ همان‌هایی که وقتی چنین الفاظ نامناسبی در برنامه‌شان وایرال می‌شود، به جای عذرخواهی از مخاطب، در سکوت - و شاید در خفا - احساس رضایت می‌کنند. مصداق بارز "بدنامی بهتر از گمنامی "! این برنامه‌ها ادامه همان برنامه‌های معروف و سابق هستند که به‌اصطلاح پرچم آزادی بیان را بالا می‌بردند ولی در عمل چیزی جز تخریب بزرگان ورزش و عادی‌سازی بی‌ادبی به مخاطب تحویل ندادند، همان برنامه‌هایی که مجریان آنها اساتید همین مجریان جوان امروزی بودند.

مشکل اصلی دقیقاً از همین‌جا شروع می‌شود: زمانی که مرز میان "صراحت" و "بی‌احترامی" کمرنگ می‌شود و رسانه به جای فرهنگ‌سازی، تبدیل به سکوی جنجال‌آفرینی می‌گردد. در چنین فضایی، نه تنها شاهد قربانی شدن ادب و اخلاق هستیم، بلکه نسل جوانی که این برنامه‌ها را دنبال می‌کند هم تصوری غلط از استاندارد‌های گفتار و رفتار در محیط حرفه‌ای خواهد داشت. نتیجه‌اش می‌شود بازتولید همین چرخه نادرست، بدون اینکه کسی برای اصلاح آن قدمی بردارد.

اگر قرار است فوتبال و رسانه ورزشی از این وضعیت فاصله بگیرند، نیازمند بازگشت به اصول هستند؛ اصولی که بر احترام، مسئولیت‌پذیری و حرفه‌ای‌گری تأکید دارد. مسئولان رسانه‌ها باید درک کنند که مخاطب امروز بیش از هر زمان دیگری آگاه است و "کیفیت" را از "هیاهو" تشخیص می‌دهد. برخورد با تخلفات شخصی یک گام است، اما تا زمانی که سازکار‌های نظارتی و استاندارد‌های رسانه‌ای بازنگری نشود، این حوادث تکرار خواهد شد و هر بار فقط فرد دیگری جایگزین فرد قبلی می‌شود.

توهمِ "صعود آسان"؛ دام بزرگ برای تیم ملی در جام جهانی

بعد از مشخص شدن گروه ایران در جام جهانی فوتبال، با دو نگاه کاملاً متفاوت رو‌به‌رو شدیم. گروه اول این قرعه را عالی، آسان و بهترین فرصت برای صعود به دور بعد دانستند ولی گروه دوم ـ که البته تعدادشان کمتر است ـ کمی عمیق‌تر به ماجرا نگاه کردند و هشدار دادند که نباید اسیر آسان‌پنداری شد و با تأکید بی‌پایه بر راحت بودن گروه، مسیر خودفریبی را برای تیم ملی باز گذاشت. حقیقت ماجرا نیز همین است.

تیم ملی ایران طی یک سال اخیر، در دیدار‌هایی که داشته؛ از تورنمنت کافا گرفته تا مسابقات العین و دیگر بازی‌ها، ضعف‌هایی را بروز داده که موجی از انتقاد‌ات فنی را رقم زده است. تیم ما حتی مقابل حریفانی، چون افغانستان و تاجیکستان هم عملکردی پرایراد داشت. حال چگونه می‌توان گروهی در جام جهانی را آسان دانست که در آن یک تیم مدعی اروپایی حضور دارد، دیگری قهرمان آفریقاست و سومی تیمی منسجم و سخت‌جان از اقیانوسیه؟!

متأسفانه سرمربی تیم ملی نیز به نوعی در همین دام گرفتار شد. او پیش از قرعه‌کشی از "صعود قطعی" و حتی "تعطیلی یک‌هفته‌ای کشور" سخن گفت؛ اظهاراتی که تغییر پارادایم وی را ـ کسی که روزگاری تأکید می‌کرد در فوتبال، قول دادن معنایی ندارد ـ به‌وضوح نشان می‌دهد.

واقعیت این است که توهم "صعود راحت" می‌تواند بزرگ‌ترین دام پیش پای تیم ملی باشد. ما پیش از هر چیز باید واقع‌بینانه به شرایط تیم خودمان نگاه کنیم و البته شناخت دقیقی از کیفیت و توانایی رقبا داشته باشیم. تنها با چنین نگاهی است که می‌توانیم از خطر خوش‌خیالی فاصله بگیریم و برای صعود بجنگیم، نه اینکه با رؤیای صعود آسان وارد کارزار جام جهانی شویم.

جام جهانی جایی برای خوش‌خیالی و حساب‌های ساده نیست. تیمی که می‌خواهد در چنین سطحی موفق باشد، باید بیش از هر زمان دیگری روی نقاط ضعف خود کار کند و از کوچک‌ترین اشتباهات درس بگیرد. اگر ما تجربه بازی با تیم‌هایی در سطح جهانی را کم داریم یا اگر ساختار فنی‌مان هنوز با استاندارد‌های روز فاصله دارد، اینها موضوعاتی است که باید با شجاعت و صداقت پذیرفت. انکار مشکلات، فقط ضربه نهایی را سنگین‌تر می‌کند.

از طرف دیگر، صعود به مرحله بعدی جام جهانی، نه یک حق طبیعی و از پیش تعیین‌شده است و نه با شعار و خوش‌بینیِ بی‌پایه به دست می‌آید. تیم ملی برای عبور از این گروه باید برنامه‌ریزی دقیق، تحلیل درست از حریفان و آمادگی جسمی و ذهنی بالایی داشته باشد. مسابقات بزرگ، جایی است که کوچک‌ترین جزئیات تعیین‌کننده می‌شوند و اگر ما همان اشتباهات تکراری یک‌سال اخیر را دوباره مرتکب شویم، نه‌تنها از صعود خبری نخواهد بود، بلکه حتی از عملکرد آبرومندانه هم فاصله می‌گیریم.

 

ارسال نظر