ورزش ایران بر سر دو راهی!
ورزش ایران بر سر یک دو راهی قرار دارد: ادامه همین راهی که سالهای سال در آن به کندی حرکت میکند یا قدم گذاشتن در راهی تازه که اندازه و جایگاه این ورزش را ارتقا میبخشد؟
به گمان ما این مهمترین یا یکی از مهمترین سؤالاتی است که باید برای پایان دادن به بعضی مشاجرات، پارهای توقعات و بستن راه تحلیلهای انحرافی و مغرضانه و تزریق کمی آرامش بیشتر به پیکر و کالبد این ورزش، لازم است به آن پاسخ داده شود و باز به نظر ما طرح و پاسخ این سؤال میتواند به منزله چکیده همه بحثها و تحلیلهایی تلقی شود که طی این روزها درباره المپیک تازه به پایان رسیده ریو صورت گرفته و میگیرد.
آنهایی که ورزش ایران و وضعیت آن را با نگاهی تخصصی و «ورزشی» و البته منصفانه بررسی میکنند و اغراض شخصی و جناحی و سیاسی خود را به آن آلوده نمیکنند، تقریبا جملگی بر این نکته فهم مشترک و نظر مشابه دارند که «با وضعیت و شرایط فعلی ورزش، توقع بیش از این نمیتوان داشت.»
البته درباره این نظر، سخنها و اختلاف نظرهایی هست مثل اینکه وقتی میگوئیم «با این شرایط» و یا «وضعیت فعلی»، منظورمان چیست؟ شرایط انسانی و وضعیت مادی و مالی؟ و یا شیوهها و روشهای اعمال شده مدیریتی؟! ما قبلا در این باره نظر خود را گفتهایم و صریحا نوشتهایم و بارها هم نوشتهایم ما با اصل آن حرف موافقت داریم، اما معتقدیم اگر «روشها و شیوه مدیریتی» ورزش تغییر کند، امکانات مادی و استعدادهای انسانی موجود، آنقدر هست که بتواند جایگاه ورزش ما را از وضعیت فعلی بهبود و ارتقا بخشد اما حال اگر بخواهیم بدون ورود به جزئیات و اختلافنظرها، درباره اصل آن نظر و جمله اشاره شده، سخن بگوئیم، میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که وقتی نظر اکثریت قریب به اتفاق دستاندرکاران و کارشناسان ورزش چنین است دو کار میتوان انجام داد و از دو طریق میتوان جهت حرکت ورزش را تعیین نمود: یکی اکتفا به «وضع موجود» و لاجرم دلخوش بودن به نتایج و حاصل کار فعلی، که هر مدیر و وزیر و دولتی هم که بیاید و برود، وضع موجود با اندکی تفاوت و بالا و پایین شدن، تغییر نخواهد کرد و تغییرات، حداقل چندان محسوس نخواهد بود. چنانکه طی 15 دوره شرکت در المپیک، نوسان و ضریب تغییرات جایگاه ورزش ایران چندان ملموس و معنیدار نبوده است و کسانی که سعی میکنند این تغییرات اندک را فاحش و معنیدار جلوه دهند، حتما با نگاه ورزشی ماجرا را تحلیل نمیکنند و دنبال قصد و غرض شخصی و یا سیاسی خودشان هستند.
دیگری هم «برهم زدن وضع موجود» و در انداختن طرح و برنامهای نو و لاجرم انتقال چرخهای ورزش در ریل و مسیر دیگر. در آن صورت شاید بتوان حرفهای تازهتری هم زد و امیدوار بود که بخشی از توقعات رسوب شده و برآورده نشده علاقهمندان به ورزش پاسخ داده شود.
وزیر محترم ورزش در حاشیه جلسهای و در جملهای مختصر درباره عملکرد ورزش ایران در المپیک ریو، میگوید: «در مجموع خوب بودیم، بعد از 15 دورهای که در المپیک شرکت کردهایم، ریو دومین دوره نتایج قابل توجه ما بوده است، اما قانعکننده نیست، امیدوارم برای دوره بعدی برنامهریزی شود و ما در رشتههایی که توفیق نداشته یا لطمه دیدهایم، آنها را تقویت کنیم.
این سخنان با آن ارزیابی کیهان ورزشی - که نگارنده به نمایندگی در برنامهای تلویزیونی هم به آن اشاره کرد - چندان تفاوتی ندارد. ما هم نوشتیم و گفتیم، نتایج المپیک ریو بر اساس واقعیات ورزش ایران، قابل قبول بود، اما پاسخگوی توقعات بحق مردم و علاقهمندان ورزش نبود و با پتانسیل و ظرفیتهای نهفته ورزش ایران مثل هر دوره دیگری - بدون استثنا - همخوانی و مطابقت نداشت.
در آخر جملهای که از وزیر محترم ورزش نقل شد، خواندیم که ایشان گفته بود: «امیدوارم برای دوره بعدی برنامهریزی شود تا ما در رشتههایی که توفیق نداشته یا لطمه دیدهایم، آنها را تقویت کنیم.»
این سخنی است که معمولا هر بار بعد از پایان المپیک از زبان مسئولان ورزش در ردههای مختلف میشنویم، اما همانطور که بالاتر اشاره شد، عملا اتفاقی رخ نداده، اگر هم برنامهریزی بوده، در حد نافی وضع موجود ورزش نبوده و در بر هم زدن آن توفیقی صورت نگرفته و ورزش ما کماکان در دو یا حداکثر سه رشته مطرح بوده و بقیه رشتههایی که «توفیق نداشته» یا «لطمه دیدهایم» کم و بیش با وضع و شرایط ادوار قبل ادامه حیات و فعالیت داده است و نشانهای از تغییر و بهبودی - حداقل در بعد نتیجهگیری- در سیمای آنها مشاهده نشده است.
بحث ما در این مقال مختصر که در واقع نتیجهگیری کلی و نهایی از مباحث مربوط به المپیک است، مربوط به همین «برنامهریزی» میشود. برنامهریزیای که اگر باعث شود روال و روشهای گذشته تداوم پیدا کند، شرایط و وضع موجود را حفظ میکند و اگر با تغییرات و دگرگونیهای - نه در حد ایدهآل، اما قابل لمس و موثرـ همراه باشد، میتوان از ورزش ایران در آینده انتظارات بیشتری داشت. مخلص کلام اینکه با توجه به تجربیات و اتفاقات تکراری ورزش ما میتواند وضع و حال و کنونی و در واقع همیشگی خود را بهبود و ارتقاء بخشد، امکانات و بضاعت آن را هم، البته نه در آن حد که در وهله اول شانه به شانه کشورهای پیشرو در ورزش جهان بسابد، اما در حدی که از این که هست، خیلی بهتر شود، دارد، آنچه که این ورزش برای این «بهترشدن» نیاز دارد، تغییر در روشهای اداره و مدیریت ورزش و چگونگی برنامهریزی و اجرای آن است. در ورزش ما کارهای معطل و روز زمین مانده و انجام نشده فراوان است، مدیریتی که دنبال محتوا، در ورزش است، باید انجام این گونه کارها یا حداقل بخشی از آن را در برنامهریزیهای خود به سوی المپیک بعدی و آینده، بگنجاند.
* سیدمحمدسعید مدنی