شروع خوب تیم ملی ...
در مرحله مقدماتی جامجهانی - 2018 تیم ملی فوتبال ایران با پیروزی خانگی مقابل قطر (2-0) و تساوی خارج از خانه برابر چین (0-0) شروع خوب و امیدوارکنندهای داشت. تیم ایران در بازی دوم هرچند نبرد، اما در خانه حریف و در برابر دیدگان شصت هزار تماشاگر چینی تیم برتر میدان بود و نسبت به بازی اول (قطر) که در ورزشگاه آزادی انجام میشد، بازی روانتر و نسبتا بهتری ارائه داد. تفاوت مشاهده شده در دو بازی ذکر شده، این نوید را به طرفداران تیم ملی میدهد که این تیم با ادامه این روند میتواند در بازیهای بعدی بهتر از این هم ظاهر شود. اگر این اتفاق بیفتد میتوان گفت، میتوان راه صعود را هموار دید و تیم ملی ایران ظرفیت آن را خواهد داشت که در حد یک مدعی طراز اول برای صعود به مرحله نهایی جامجهانی ظاهر شود.
بارها و سالهاست که این مجله مثل خیلی از اهالی فن و آشنایان به چم و خم فوتبال ایران مینویسد و صریح ادعا میکند که صعود به جامجهانی و حضور در میادین بزرگ بینالمللی و درخشیدن در آنها، حق فوتبال ایران است که در صورت کمی دلسوزی و تدبیر، همیشه این حق میتواند احقاق، و این ادعا ثابت شود. فوتبال ایران در مقایسه با بسیاری از حریفان، از حیث ذاتی، جغرافیایی، نیروی انسانی و...و سابقه درخشان قبلی که بیش از هر چیز میتواند امروز موجب اعتماد به نفس باشد، دارای تواناییها و داشتههایی است که در صورت استفاده صحیح و بهینه مسئولان از آنها، میتواند، همواره جزو برترینهای قاره کهن و از نمایندگان ثابت این قاره در میادین جهانی باشد بنابراین انتظار میرود در این دوره نیز تیم ملی فوتبال ایران در صورت هشیاری و عدم غفلت و همکاری و همراهی همه عناصر و اجزاء موثر، بتواند جواز صعود به جامجهانی را به دست بیاورد و دل دوستداران و هواداران پرشمار خود را شاد نماید.
بدون تردید صعود به جامجهانی و صرف حضور در مرحله نهایی این مسابقات و قرار گرفتن در جمع برترینهای جهان فوتبال، یک موفقیت بزرگ برای فوتبال هر کشوری به حساب میآید، بنابراین این خود میتواند یکی از اهداف فوتبال ملی هر کشور به حساب آید که برای تحقق آن باید هزینه و وقت و نیرو و انرژی صرف کرد، اما آنچه در این باره قابل تأمل است و درباره فوتبال ایران رفته رفته دارد به صورت یک نگرانی در میآید این است که «صعود به جامجهانی»، تبدیل شود به هدف بزرگ و بدتر از آن تنها هدف فوتبال.به طوری که کار به جایی برسد که کانه، فلسفه وجودی فوتبال و تشکیلات عریض و طویل آن، صعود به جامجهانی است و لاغیر! دیگر اهدافی چون رشد پایهای و توسعه ریشهای و پیشرفت همه جانبه در آن موضوعیت و معنی ندارد. این در حالی است که اهل فن و صاحبان عقل سلیم حتما تایید میکنند که صعود به جامجهانی و اصولا هر موفقیت دیگری برای فوتبال هر کشوری وقتی دلچسبتر و معنیدارتر میشود که حاصل یک پروسه و روند باشد، نه یک پروژه کوتاهمدت، و پیروزی باید از دل تکاپو و فعالیت برخیزد و محصول یک فوتبال شکوفا و پررونق باشد، نه نتیجه روشهای مصنوعی و گلخانهای چرا که اگر چنین نباشد، بردهای مقطعی و موفقیتهای گهگاهی بیشتر به کار تسکین موقتی اعصاب و خوشخیالی و خودفریبی میآید و در بحثهای شخصی و رجزخوانیهای غیرورزشی و تبلیغات جریانات رقیب سیاسی و... کاربرد دارد، تا اینکه باعث ایجاد انگیزه و امید واقعی در نزد اهالی فوتبال شود.
متاسفانه باید گفت سالهاست که افکار حاکم و صاحبان دیدگاههای تصمیمگیرنده و روشهای اعمال شده در فوتبال، آگاهانه یا ناآگاهانه، مغرضانه و یا از سر غفلت، کاری کرده و چنان رفتار و عمل نمودهاند که «صعود به جامجهانی» به مثابه اصلیترین و بزرگترین هدف فوتبال ایران درآمده است، هدفی که برای رسیدن به آن دست زدن به هر وسیلهای - ولو به قیمت تضعیف و نابودی خود فوتبال هم که باشد - مباح و رواست.
هدف، صعود به جامجهانی است، مهم نیست باشگاهها و لیگ به چه روزی میافتند و در چه شرایطی قرار دارند، وضعیت پایهها و آیندهسازان فوتبال چگونه است و چه کارها و برنامههایی درباره آنها اجرا میشود، و... بالاخره سرنوشت اخلاق و فرهنگ به کجا میانجامد؟ این دعواها و درگیریها که در فوتبال ما، حتی میان مربیان خارجی (کروش-برانکو) رخ میدهد، بدون تردید ریشه در حاکمیت این دیدگاه (نتیجهگرایی) و اصل شدن این هدف (صعود به جامجهانی)، دارد.
ما از کروش، «صعود به جامجهانی» را خواستهایم، نه کمک به رشد و اعتلای فوتبال، او نیز به عنوان یک مربی حرفهای به دنبال انجام وظیفه و تحقق این هدف است و برای این کار از وقفه در کار لیگ و تعطیلی پیدرپی آن و... که منجربه درگیری با مربیان و مدیران باشگاهها میشود ابایی ندارد، بنابراین در این اتفاقات و ناهنجاریها، علت، سرمربی تیم ملی و یا سرمربی پرسپولیس نیست، علت، حاکمیت این دیدگاه نتیجهگرا و اصل شدن این هدف، «صعود به هر قیمت به جامجهانی» است که این چنین همه را به جان یکدیگر انداخته و وضعیت فوتبال را ناخوشایند و دلآزار ساخته است. این در حالی است که همانطور که در آغاز این نوشته آوردیم، فوتبال ما از داشتهها و بضاعت کافی برای تحقق اهدافی چون صعود به جامجهانی برخوردار است که در صورت اعمال یک مدیریت صحیح و اصولی، و به کارگیری روشهای علمی، میتوان نه تنها به آن رسید، بلکه قادر خواهد بود، به شکل واقعی و طبیعی - و نه ساختگی و مصنوعی - موفقیتهای دیگر را که در گذشته خلق میکرد، تکرار نماید.
* سیدمحمدسعید مدنی