PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳ - December 23 2024
کد خبر: ۳۳۴۶۲
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۸
اندر حکایت عجیب و غریب ورزش ما

صندلی ها که لرزان شد ، تصمیم درست اتخاذ می شود!

سرنوشت پاس

سقوط تیم پاس همدان به دسته سوم لیگ برتر، یکی از موضوعاتی بود که چند روز گذشته در میان اهالی فوتبال و محافل ورزشی و رسانهها و برنامههای ورزشی رادیو و تلویزیون، مطرح بود و این مجله هم به سهم خود به این موضوع پرداخت و «پرونده هفته» شماره گذشته را به آن اختصاص داد.

ما در این مقال قصد نداریم این ماجرا را واکاوی نماییم و سرگذشت تیم پاس و فراز و نشیبهای آن را از آغاز تا امروز بررسی نماییم و به تاریخنویسی در این باره بپردازیم و آخرسر هم فردی یا گروهی یا جریانی را مقصر معرفی کنیم. همچنین به دنبال این نیستیم که ثابت کنیم انتقال تیمهای بیطرفدار یا کمطرفدار به شهرها و شهرستانها کار درستی است یا خیر؟ بر کاروبار فوتبال و رونق این رشته تاثیر مثبت دارد یا ندارد؟ و... قس علیهذا.

تصمیمگیری تصمیمگیرندگان

اینجا میخواهیم به سهم خود و به بهانه حرکت نزولی تیم پاس همدان که روزی روزگاری پاس تهران لقب داشت، درباره تاثیر و نقش «تصمیمگیری» تصمیمگیرندگان و مدیران و سکانداران در پستهای ریز و درشت مدیریتی بر حال و روز ورزش باز هم کمی سخن بگوییم و نکاتی را یادآور شویم. اینکه از «باز هم» استفاده میکنیم دلیلش این است که در دفعات گذشته و کرات مختلف در اینباره نوشته و بر لزوم توجه و وسواس مدیران ورزش در این باره تاکید کردهایم. تیم نامآشنای «پاس» به این سرنوشت دچار شده و به بختی ناخوش گرفتار آمده چون درباره آن درست تصمیمگیری نشده است.

باز هم تحلیلهای غلط!

بعضی سعی میکنند اشکال کار را در انتقال پاس به همدان بدانند و طبق معمول یا از سر نابلدی و ناخواسته یا مغرضانه و هدفدار آدرس غلط بدهند و معلول را به جای علت بنشانند، حال آنکه مقدم بر موضوع انتقال باید نحوه تصمیمگیری و مدیریت این تصمیم و انتقال را مورد بررسی قرار داد. بارها عرض کرده و تاکید نمودهایم که فوتبال مال مردم است، تیمهای بیطرفدار یا کمطرفدار در ورزش به ویژه در فوتبال نقششان گران است. اینها اگر آسیبی به فوتبال نزنند، نفعی هم نمیرسانند. پس انتقال یک تیم بیطرفدار یا کمطرفدار به استان و شهری که زمینه پذیرش دارد، آن تیم را حمایت میکند و ورزشگاه خالی را رونق میبخشد و پرتماشاگر مینماید و تنور فوتبال را داغ میکند، در نفس و اصل خویش، کار غلط و تصمیم اشتباهی نیست. بحث بر سر نحوه انتقال، مکان انتقال و اصلا چرایی و چگونگی انتقال است. اگر در تصمیمگیریها این مسائل لحاظ نشود، مورد توجه و ارزیابی قرار نگیرد، منظور حاصل نمیشود و چه بسا نقض غرض شود.

نیت خیر، کافی نیست

در واقع برای انجام کار خوب فقط نیت و اراده کافی نیست، بلکه باید مسائل و نکات دیگر را هم دید و در محاسبات منظور کرد و با ملاحظه همه جوانب وارد «عمل» و مرحله اجرایی «تصمیم» شد، به گمان ما دلیل اصلی- نه فرعی- اینکه پاس به چنین سرنوشتی دچار شد و عاقبت انتقال آن به استان همدان، عاقبت تلخی بود و...، این بود که اصول «تصمیمگیری» رعایت نشده بود یا کاملا رعایت نشده بود، همه جوانب و زوایای ماجرا بررسی نشده بود و به همین دلیل نتیجه کار نه تنها به نفع فوتبال همدان، به نفع لیگ برتر و به نفع تیم پاس، تمام نشد، بلکه بیشتر، به کار رفع تکلیف و از سر باز کردن مشکل و فرافکنی شبیه بود و... حال آنکه اگر در اتخاذ و اجرای این تصمیم اصول رعایت میشد، به زوایا و ابعاد مختلف موضوع توجه میشد و به جای حاکم بودن «جو» و «احساس» هیجان آنی، عقل و منطق و تدبیر حاکم میشد، بدون شک این انتقال میتوانست وضع را از آنچه بود بهتر نماید و...

سرکنگبین، صفرا فزود!

البته به گمان ما در مورد تیم پاس هنوز چیزی تمام نشده و هنوز هم میشود برای اصلاح و بهبود وضع آن و استفاده صحیح از این «سرمایه ملی»، اراده و همت کرده با تدبیر و دوراندیشی آن را در مسیری قرار داد که به احیای این تیم منجر و به مصلحت فوتبال ایران تمام شود. عرض کردیم، ما موضوع سقوط تیم پاس را بهانه کردیم تا یادآور شویم، «تصمیمگیری» درباره مسائل ریز و درشت ورزش، موضوع حساس و تعیینکنندهای است چرا که پای «منافع ملی» در میان است. همینطوری و سرسری و از سر سیری و خستگی و جو زدگی تصمیم گرفتن درباره مسائلی که پای مصالح ورزش و پای احساسات و عواطف و گرایشهای مردم در میان است، کاری بسیار مذموم است که از آن بوی مشمئزکننده «خودکامگی» و «رفتار طاغوتی» به مشام میرسد! همانطور که عرض شد این گونه تصمیمگیریها ولو با نیت خیر و هدف ملی انجام شده باشد، هرگز به سرمنزل مقصود نمیرسد و گاه به مصداق «از قضا سرکنگبین صفرا فزود و...» نقض غرض هم میشود و نتیجه غلط به بار میآید.

عملکرد «شفر»

آخرین بار که درباره لزوم «تصمیمگیری درست» و تاثیر آن در حال و روز ورزش در این صفحه مطلبی و اشارهای داشتیم اگر اشتباه نکرده باشیم مربوط به مربی آلمانی تیم استقلال تهران بود. زمانی که بعد از گذشت چند هفته از شروع به کار ایشان، به اهل فن و علاقهمندان به فوتبال و طرفداران تیم مذکور روشن و مسجل شد که با ورود این مربی آلمانی، استقلال دارد به روزهای خوب و خوش خود نزدیک میشود و از شرایط بحرانی و نتایج نومیدکننده و بازیهای عجیب و غریب و بعضی حرکات عجیب و غریبتر! و... دارد فاصله میگیرد. در آن موقع بنابر وظیفه دست به قلم شدیم و به بهانه عملکرد قابل قبول مربی استقلال که تا امروز هم ادامه دارد، چون این مطلب قبل از بازی پرسپولیس- استقلال به نگارش درآمده، تاکید میکنیم نتیجه این بازی هرچه باشد، بر نظر و موضع ما درباره عملکرد آقای شفر تاثیری ندارد، آری، آن روز به این بهانه، باز درباره لزوم رعایت اصول در تصمیمگیریها نوشتیم.

اجبار برای درست تصمیم گرفتن!

یادمان میآید حتی این مطلب را- که شاید برای مدیران استقلال برخورنده هم بود- آوردیم که مدیران تیم استقلال وقتی جایگاه خود را در خطر دیدند، وقتی احساس خطر کردند، وقتی تیم را در لبه پرتگاه دیدند و بالاخره وقتی راهی نداشتند، «مجبور» شدند، «درست و منطقی» تصمیم بگیرند، و همین تصمیم درست و منطقی که نه از روی اختیار بلکه از روی اجبار و اضطرار صورت گرفت، به نتایج مثبت و اتفاقات خوش برای این تیم منجر شد. آنها مجبور شدند برای حفظ جایگاه مدیریتی خودشان هم که شده، خاصه خرجی و توصیهپذیری و باند و جناحبازی و... را کنار بگذارند و کاری را انجام دهند که شاید به مذاق این دلال و آن دلال و این فامیل، آن زیادهخواه و این ارگان و آن سازمان و این مقام و آن مدیر و... خوش نیاید اما به کام مردم و هواداران و اهالی فوتبال خوش آمد و به نجات یکی از «سرمایههای فوتبال» منجر، و در نهایت به نفع فوتبال ملی تمام شد.

مسئولیت، امانت است

اینجا هم به بهانه وضعیت و سرنوشت تیم پاس باز سراغ این مطلب و این نکته مهم و خیلی اثرگذار بر حال و روز ورزش رفتیم و بیش از همه عاجزانه و از سر وظیفه خدمت مسئولان و مدیران عزیز عرض میکنیم که توقع و انتظار این است که کسانی که در جایگاه تصمیمگیری نشسته و پست و مقام مدیریتی را اشغال کرده و درباره مسائل ریز و درشت ورزش تصمیمگیری میکنند، همیشه «بهترین تصمیم»ها را بگیرند، نه وقتی که «مجبور» میشوند! همیشه در تصمیمهای خود مصالح ورزش و منافع ملی را بر مصالح باندی و منافع شخصی و خانوادگی ترجیح دهند و عقل و منطق را بر خودرایی و خودکامگی و... ترجیح دهند، و بالاخره همیشه به یاد داشته باشند، این پست و مسئولیتها چند روزی به امانت در دست ما و در اختیار ما قرار گرفته و ملک طلق و ارث و میراث خانوادگی ما نیست، دیر یا زود باید آن را به دیگران و بعدیها واگذار نماییم و... الخ.

به قول شاعر:

این کاخ که میبینی گاه از تو و گاه از من

جاوید نخواهد ماند، خواه از تو و خواه از من

ریشه بسیاری از مشکلات ورزش

جالب است که در این باره یعنی درست تصمیم گرفتن و درست اجرا کردن، بزرگان و پیشوایان ما نیز تاکید داشتهاند، مثلا در حدیثی از معصوم(ع) نقل شده است که: «... الله یحب عبدا اذا عمل عملا احکمه» یعنی: «خدا بندهای را دوست میدارد که هنگامی که دست به عملی میزند آن را صحیح و کامل انجام میدهد.» این اصلی است که درباره امور فردی و هم درباره اجتماعی مصداق دارد. بنابراین میبینیم همه چیز از عقل گرفته تا وحی، از تئوری گرفته تا تجربه و... ما را دعوت میکند به تصمیم اصولی و انجام کار با جدیت و در نظر گرفتن همه جوانب امر و پرهیز از کار رفع تکلیفی و سرسری و باری به هر جهت، و... با این حساب اگر کلاه خود را قاضی کنیم میبینیم ریشه بسیاری از مشکلات و آسیبهای ورزش و خلاصه هر کجا کار پیش نمیرود یا به نحو مطلوب پیش نمیرود و نتیجه مورد انتظار را به بار میآورد، در نحوه تصمیمگیری و چگونگی اجرای آن تصمیمات است، تیم پاس و سرنوشت آن فقط یک نمونه زنده برای اثبات این معضل در مدیریت ورزشی کشور است و از این نمونهها متاسفانه الی ماشاءالله در ورزش - و حتی غیر ورزش! - فراوان است...

مدیریت یا ارث خانوادگی؟!

بالاتر اشاره کردیم که مدیران ما نباید حوزه مسئولیتی را برای خود، همیشگی و ابدی فرض کنند و پستها و صندلیهای در اختیار را ملک طلق و ارث و میراث خانوادگی خود بپندارند و... البته ما نه فقط در این شماره، بلکه در اکثر نوشتههای خود که به ویژه درباره مسائل مدیریتی ورزش است، خواسته و ناخواسته به این موضوع نیز اشاره نمودهایم و به سهم خود در این باره به مدیران محترم ریز و درشت ورزش بیدار باش و هشدار میدهیم. شاید بعضی خوانندگان محترم نزدخود فکر کنند که تاکید بر این نکته چرا؟ و اصولا مگر مدیر و مدیرانی هستند که به حوزه تحت مدیریت و میز و صندلی مدیریتی خود با چشم ارث خانوادگی، نگاه کنند و... در پاسخ به این عزیزان و برای روشن کردن ذهن این عزیزان عرض میکنیم کافی است به آنچه این روزها در فدراسیون بوکس کشور میگذرد - خبر آن هم در صفحات دیگر همین شماره آمده است - نگاهی بیندازند تا بهتر متوجه شوند این همه اصرار این قلم و این نشریه در این باره از چه جهت است وچرا...؟ انتخاباتی برگزار شده است و طی آن مدیری که نزدیک به 30 سال بر فدراسیون بوکس مدیریت داشته رای لازم را برای ادامه مدیریت به دست نیاورده و فرد دیگری جانشین او شده است، اما بعد از گذشت بیش از دو ماه از برگزاری انتخابات و تعیین رئیس جدید، رئیس قبلی حاضر نیست دفتر و دستک مدیریتی را تحویل دهد و قفل و کلید آن را برداشته و پیش خود نگاه داشته است!! از این اتفاق و این نوع رفتار و حرکت بنده مخاطب و شمای خواننده محترم چه برداشتی میتوانیم داشته باشیم، جز اینکه متاسفانه بعضی افراد که مدتی در بخشی از ورزش صاحب پست و مقام مدیریتی بودهاند، آن موقعیت و آن محل و رشته ورزشی را ملک طلق و میراث خانوادگی فرض کرده و «هر طور دلشان خواسته» با آن، تا نموده و درباره آن تصمیم گرفته و رفتار کردهاند...!

سخنان برانکو

بازی بزرگ دو تیم تهرانی استقلال و پرسپولیس، روز پنجشنبه گذشته برگزار شده و این مطلب چون قبل از انجام این بازی در یکی از روزهای وسط هفته گذشته به نگارش درآمده، حقیر از نتیجه آن بیاطلاع است، اینجا هم ما قصد نداریم درباره شرایط فنی و فرهنگی بازیای که هنوز برگزار نشده و از نتیجه آن بیاطلاع هستیم قلمفرسایی کنیم! بلکه میخواهیم درباره یکی از اظهارنظرهای سرمربی موفق تیم پرسپولیس یعنی مسیو برانکو اشارهای داشته باشیم و باز یکی از حرفهای قدیمی و همیشگی خود را تکرار نمائیم، برانکو در اظهارنظری چند روز پیش از بازی گفته بود: «با حضور شفر در استقلال تغییرات مهمی به وجود آمد از یک موقعیت خیلی بد به یک موقعیت خیلی خوب رسیدند، آنها به فینال جامحذفی رسیده و همین نشان میدهد که چقدر تیم پیشرفت کرده است، دربی، بازیای است برای لذت بردن...»

نظر کارشناسانه و نقد منصفانه

البته اظهارنظر فنی و منصفانه سرمربی تیم پرسپولیس درباره تیم حریف، هم شنیدنی است و هم آموختنی است.

آموختنی از این نظر که ما و به ویژه کسانی که در مقام و جایگاه کارشناسی نشستهاند، حتی درباره رقیبان خود، باید انصاف و عدالت را رعایت کنیم. چون در این صورت بیش از آن که به کسی لطمه بخورد، به خود و جایگاه و شخصیت خود لطمه زدهایم چرا که در اظهارنظر خود انصاف را رعایت نکرده و سعی کردهایم با شعور مخاطب بازی کنیم و به ذهن و فکر او مطابق اغراض شخصی و مهر و کینهای خصوصی سر و شکل دهیم، و چون مخاطب باشعور است، مچ ما را میگیرد و همانطور که عرض کردیم این «ما» هستیم که اعتبار خود را - که اگر از دست برود، دیگر رفته است و احیاء آن غیرممکن یا خیلی سخت امکانپذیر است - از دست دادهایم...

تحلیلهای غلط، یکی از آفات ورزش

در این باره میشود و باید مفصلتر نوشت چون ما بارها به سهم خود درباره آفت «تحلیلهای عوضی» که ریشه در غرض و مرض کسانی که قلم یا میکروفون در اختیار دارند و عنوان و صفت مهم «کارشناس» را یدک میکشند، کم ننوشتهایم و در این باره هشدار دادهایم که اینگونه تحلیلها و حرف زدنها و اظهارنظر کردنها آن هم از زبان رسانهها و کارشناسان که بیش از آن که از واقعیت، فن و دانش و نیت خیر ناشی شود، از غرض و مرض و حسادت و حب جاه و منفعتپرستی و نیت شر ناشی میشود و به ورزش و علیالخصوص فوتبال ما خیلی ضربه زده است و..

هنر لذت بردن از فوتبال

اینجا هم به مناسبت اظهارنظر فنی آقای برانکو درباره وضعیت تیم رقیب آن هم در آستانه رویارویی و دیدار با یکدیگر، خواستیم هم این موضوع را یادآور شویم، هم باز با استناد به حرف و به ویژه آخرین جملهای که از ایشان بالاتر نقل شد، تاکید کنیم، باید یاد بگیریم از فوتبال و اصلا ورزش «لذت» ببریم. لذت از ورزش، جزو لذتهای مشروع و مفید است که برای سلامتی روح و جسم انسان لازم است و نباید آنچنان که بعضی خواسته یا ناخواسته، مغرضانه یا از سر ناآگاهی میخواهند، عرصه ورزش هم به محملی برای جنگ اعصاب و نفرت پراکنی و کینهتوزی و دشمنی و قهر و تفرقه و بداخلاقی و... تبدیل شود و...

* سیدمحمدسعید مدنی


پربازدید ها
آخرین اخبار