هیاهوی یک جام(قسمت پنجم)/ عبور از دیوار بلند استرالیا
شروع مسابقات مرحله دوم مقدماتي جام جهاني براي تيم ملي فوتبال ايران با دیدار مقابل هنگ كنگ رقم خورد. اين تيم از يك مربي هلندي به نام فرانتس وان بالکوم برخوردار بود و با بهره بردن از خصوصيت فوتبال شرق آسيا كه بيش از هر چيز به سرعت وبعد تكنيك تكيه داشت، از تيم ملي ايران در يكي از روزهاي گرم وشرجي اوايل تابستان١٩٧٧(١٣٥٦ ش) در ورزشگاه بزرگ خود ميزباني كرد. ديداري نفسگيركه نهایتا 2 بر ٠ بسود ایران پايان رسيد در حالي كه هواي خفه هنگ كنگ سخت ملي پوشان ما را آزار داده بود.
تيم ايران بعد از آن بازي ديگر به كشور باز نگشت و از همانجا راهي كشور كره جنوبي شد تا در شهر پوسان بازي دوم خود در راه جام جهاني را برابرتيم ملي اين كشور برگزار نمايد.
تيم ملي در اين بازي كه با قدرترين تيم منطقه اسياي شرقي انجام مي داد باز هم به تساوي رضايت داد و به برد نرسیداما موفق شد از آن ميدان سخت يك امتياز با ارزش كسب كند. بازي سوم ايران باز هم خارج از خانه و اين بار در شهر ملبورن استراليا با اين حريف اقيانوسيه اي بود. از بازي قبلي اين دو تيم چهار سال می گذشت و آن مصافي بود در سال١٩٧٣ كه استراليا موفق شد در مجموع دو بازي٣-٢ بر ايران غلبه كند و جواز صعود به جام جهاني مونيخ- ١٩٧٤ را به دست آورد . حالا ايران مي خواست با برتري مقابل استراليا به حسرت چهار ساله پايان دهد. دو تيم- به ويژه ايران- نسبت به چهار سال پيش تغييرات محسوسي در بدنه خود ایجاد کرده بودند؛ به طوري كه در تيم ملي ايران ناصرحجازي و علي پروين از بازماندگان تيم چهارسال پيش بودند وشاخص ترين بازمانده استرالياي چهارسال پيش نیز "پيترويلسون" مدافع و كاپيتن تنومند و مقتدر اين تيم بود كه سبيل هايش بر جذابيت و هيبت او افزوده بود!
باري، تيم ملي در اواسط مرداد ماه سال٥٦ در استاديوم ملبورن بازي با انگيزه و مبتني بر اعتماد به نفسي از خود به نمايش گذاشت. تقريبا همه ملي پوشان " معني" و اهميت اين بازي را مي دانستند و اين را هم ميدانستند كه نبايد از اين ميدان دست خالي وشكست خورده خارج شوند. تيم ملي فوتبال ايران در اين بازي در خط حمله خود از حسن روشن كه تقريبا و نه كامل از بند مصدوميت خارج شده بود استفاده ميكرد و هم او بود كه تك گل سه امتیازی ايران را به ثمر رساند. پيروزي بر استراليا آن هم در خاك حريف نتيجه اي بود"چند كاركرده". مهمتر از همه اينكه ايران بر مهمترين حريف و مدعي خود غلبه كرده بود و نكته بعد تاثيري بود كه اين پيروزي بر افزايش ضريب روحي و رواني و برتاروپودتيم ايران وفكر واحساس ملي پوشان ايراني داشت. حريف چهارم و آخرين حريف تيم ما در پايان مرحله رفت كويت بود. آن زمان كويت بهترين تيم عربي آسيا و ازبهترين هاي آسيا به حساب مي آمد و كويتي ها براي رشد واعتلاي فوتبال كشورشان حسابي دست به جيب شده وسرمايه گذاري كرده بودند. براي مثال آنان رهبري تيم خودرا به ماريو زاگالوي برزيلي كه از معروفترين و گران قيمت ترين مربيان در فوتبال جهان بود سپرده بودند. ماريو زاگالو همان مربي بود كه برزيل افسانه اي را با ستارگاني مثل كارلوس آلبرتو، فليكس، توستائو،پائولوسزار، جرزينهو، ريولينو و سرآمد همه "په له" در جام جهاني١٩٧٠ قهرمان كرده بود. كويتي ها اين مربي صاحبنام را- كه ۲۸سال بعد بار ديگر در جام جهاني١٩٩٨فرانسه رهبري برزيل را برعهده گرفت و با اين تيم تا فينال رقابت ها هم پيش رفت و با شكست٣-٠ برابر ميزبان دوم شد-آن سال ها به استخدام خود در آورده بودند تا از نفرات زبده و مجموعه اي از بازيكناني داراي كيفيت كه داشتند بهترين استفاده را ببرد و كارآمدترين تيم رابسازد. احمد الطرابلسي(دروازه بان) عبدالله معيوف، رضا مأرافي، محبوب جمعه مبارك، حمد بو حمد(كاپيتن)،سعدالحوطي،فتحي كميل، جاسم يعقوب وعبدالعزيزالعنبري(كاپيتن)وفيصل الدخيل جوان كه بعدها از گلزن ترين ومعروفترين فرواردهاي آسيا شد جمعي از زبده ترين هاي تيم ملي كويت بودند كه قرار بود با زاگالوي بزرگ نام كشور كوچكشان را در بلنداي فوتبال قاره كهن بنشانند. شايد بزرگترين بد بياري كويتي ها در راه تحقق روياي شان، فوتبال پرمايه كشور پهناور ايران بود كه درست همان آرزوها و اهداف را درسر مي پروراندوبا جديت تمام وعزم راسخ آن را دنبال ميكردو از كويت و مثل آن درآن سال ها يك بازنده سنتي ساخته بود!
(ادامه دارد)