«باشگاه» ، گمشده فوتبال ماست
آموزش صحیح به بازیکنان
بازیکنان فوتبال ما باید بدانند که در چه باشگاهی با چه فرهنگی بازی میکنند. الان اغلب چنین نیست. اگر بازیکنان دچار اشتباه شدند نباید فقط آنها را مقصر دانست چرا که باشگاه نتوانسته هدفهای خود را برای او تبیین کند.
من سالهاست در تلاش هستم تا آکادمی درست کنم. یک آکادمی که در آن همه مسایل مربوط به یک باشگاه واقعی رعایت شود. به نظرم قبل از هر چیز باید در باشگاه در بخش نیروی انسانی فعالیت کرد. یک باشگاه فقط بازیکن نمیخواهد. در این باشگاه انواع و اقسام پستها و مشاغل هست. باشگاه مدیر میخواهد. وکیل میخواهد، مربی لازم دارد. در بخش اداری و تدارکاتی نیروی انسانی لازم دارد. این افراد را باید خود باشگاه تربیت کند. باشگاه؛ مگر بدون روابط بینالملل امورش به سامان میرسد؟ باید اینها را ساخت. ما باید ده سال آینده را مدنظر قرار دهیم. بازیکن باید سابقه باشگاهش را بشناسد. در این صورت حرف بیریشه و اساس نمیزند. مثلا بازیکن آمده و میگوید «من برای باشگاه چنین کردم و چنان کردم.» مجبورم به او بگویم که پسرم این باشگاه قبل از تو به همه این افتخارات رسیده اتفاق تازهای برایش رقم نزدی.
ورزشگاه شیرودی موزه ورزشی شود
یکی از پیشنهادات من این است که از مجموعه ورزشی شهید شیرودی به عنوان موزه ورزش و جایگاهی برای ثبت اطلاعات و تاریخ ورزش استفاده شود. تمام دنیا برای هرگونه برنامهای اول به سوابق مراجعه میکند. ما کجا این سابقه و تاریخ را ثبت کردهایم و در اختیار پژوهشگران قرار میهیم؟
الان چه کسی میداند که دو مجموعه شهید کاظمی و امام رضا(ع) را برای پرسپولیس و استقلال چگونه گرفتهایم؟ تلاش بسیاری صورت گرفته شد تا این دو مجموعه را برای تیمهای پرطرفدار پایتخت بگیریم. در این باره برای من قرمز و آبی مطرح نبود. تلاش من این بود که این دو باشگاه دارای زمین چمن شوند که خدا را شکر اینگونه هم شد. طی چند سال اخیر در گوشه گوشه این شهر با کمک مسئولان امر دنبال مهیای زیرساختها بودهام اما چه کسی اینها را میداند. شهرداری سالهاست در این باره کمک کرده است. اما هیچ کجا این موارد ثبت نشده است. همه اینها را برای مملکتم انجام دادم و افتخار هم میکنم. من علاوه بر فعالیت در فوتبال یک دیپلمات هم بودهام. من راههای ورود به بخشهای مختلف و تاثیرگذار را بلدم. با کلی تلاش باشگاه شاهین را ساختهام و میدانم این باشگاه میتواند در آینده مرکز ساخت فرهنگ باشد.
من خادم این مردم از این طریق بودهام و از این بابت خیلی خوشحالم. 5 هزار متر زمین در بهترین نقطه شهر گرفتهام. خوشبختانه هر اتاقی رفتم در آن به روی من باز بود. خیلیها کمک کردند. آنها به من کمک کردند چون به من اعتماد داشتند و این سرمایه بزرگی برایم است. زندگی دو نقطه است تولد و مرگ که هیچکدام دست ما نیست. این عملکرد ماست که باقی میماند پس باید درست کار کنیم. من سالها با دکتر اکرامی زندگی کردهام. او به من میگفت که تحت تاثیر احساسات قرار نگیر. این درس بزرگ را از او آموختم.
تاثیر پرسپولیس و استقلال در فرهنگ عمومی
در بحث باشگاهداری باید دید که نظر دولتمردان و برنامهریزان چیست. پرسپولیس و استقلال دو باشگاه تاثیرگذار در فرهنگ ما هستند. باشگاههایی هم در شهرستانها داریم. که چنین تاثیراتی را دارند. به نظرم لباس پوشیدن بازیکنان سرخابی برای جوانترها الگو است. آیا این بازیکن نباید درست تربیت شود؟ زمانی این بازیکن تربیت میشود که مدیران باشگاه در این بخش و طبق اهداف مدنظر تربیت شده باشند. ما باید امروز سرمایهگذاری و ده سال بعد برداشت کنیم. باید زیرساختها را با توجه به نیازها آماده کنیم. باید در باشگاه بازیکن را با تاریخ کشور و دنیا آشنا کنیم. یک تیم فوتبال میتواند باعث پیوند کل مردم شود.
ورزش در رفع چالشهای بینالملل بسیار موثر است. باشگاه فقط فوتبالیست تربیت نمیکند. یکی از رموز موفقیت تیم ملی ما این است که بازیکنان ما با حضور در باشگاههای خارجی میتوانند با پیرامون خود ارتباط برقرار کنند. ما در باشگاه پرسپولیس هم مسیر خوبی را طی میکنیم. اگر اجازه بدهند آینده خوبی رقم خواهد خورد. امیدوارم به ما زمان بدهند. ما همه چیز داریم. باید مقدار بیشتری مطالعه و با دادن شخصیت به افراد راه پیشرفت را طی کنیم. امیدوارم فرهنگ ما در باشگاهها رشد کند و فقط دنبال برد و باخت نباشیم.
بازیکن مقصر نیست
* آقای کاشانی آیا ما در باشگاهها مدیرانی داریم که در بخش فرهنگی حرفشان بین بازیکنان خریدار داشته باشد؟
کاشانی: متاسفانه، نه! برای همین هم در اغلب مشکلات موجود تقصیر با بازیکن نیست. وقتی ما بازیکن را به مسیر نادرست میبریم از او چه انتظاری داریم. او گمان میکند فرهنگ یعنی گل زدن و گل نخوردن و اگر در آن موفق بود اجازه هر کاری را دارد.
بارها با مدیرانی روبهرو شدم که از من مشاوره خواستهاند در اغلب موارد به آنها گفتهام که ذهن شما از مسائل کوچک پر شده است. دیگر جایی برای پرداختن به امور اصلی را ندارید. الان من چه پیشنهاد و مشاوره بزرگی میتوانم به شما بدهم؟ توجه و حواس شما به امور پیش پا افتاده است. من با کمال میل حاضرم به همه مدیران فوتبالی کمک کنم اما آیا آنها فضای فکری لازم برای آن را دارند؟ آنها درگیر مسائلی هستند که اگرچه مهم هم هستند اما اصل و اساس کار نیستند.
تیم ملی و مسیر ناهموار
امروز در خصوص تیم ملی هم میگویم که همه چیز برای قهرمانی در آسیا داریم اما مسیرمان ناهموار است. این مسیر ناهموار که به آن اشاره میکنم یک دنیا حرف در خود نهفته است. ما با امکانات بسیار کم هم قهرمان آسیا شدهایم. چرا الان نشویم؟ آیا فقط قهرمان شدن کافی است؟ آیا ما در خصوص رقبای خود درآسیا مطالعهای داشتهایم؟ میدانیم آنها چه میکنند؟ برنامههایشان چیست؟ ژاپن و چین روی نژاد خود کار کردهاند. هزینه کردهاند الان «قد» آنها هم رشد کرده است. آرزوی من قهرمانی ایران است اما برای تحقق این آرزو کاری هم کردهایم. تلاش ما به اندازه کافی بوده است؟
ورزش عامل مهمی در فرهنگسازی است که امیدواریم روزی ما این را قبول کنیم و ازآن استفاده بهینه کنیم. موفقیت در ورزش برای همه خوب است. بازیکنان باید این را باور کنند و در این مسیر تلاش کنند.
موفقیت پرسپولیس
در تیم پرسپولیس برای رسیدن به این موفقیتها تلاش زیادی صورت گرفته است. روزی کار را با عدم موفقیت با برانکو شروع کردیم. تحت فشار هم قرار گرفتیم اما همان روزها من به موفقیت تیم امیدوار بودم و در این مسیر پافشاری کردیم. توصیهام به برانکو همیشه این بود که به جوانترها میدان بده و ازآنها استفاده کن.
برای پرسپولیس برنامههای زیادی داریم که متاسفانه امکان اجرایش نیست. حاشیهها و برخی نظرات شخصی و منفعتطلبیها اجازه این کار را نمیدهد. چنین است که کار سخت میشود.
من زمانی خوشحال میشوم که باشگاههای ما مشکل یک دانشگاه را داشته باشند.
کیهان ورزشی: تحقق چنین خواستهای تنها زمانی شکل میگیرد که ما ورزش را جدی بگیریم و آن را ساده ندانیم. وقتی ما ورزش را جدی بگیریم بسیاری از امور خود به خود حل میشود.
زمانی ما منتقد برانکو بودیم. چون او خودش نبود الان در پرسپولیس ما مشاهده میکنیم که مدیریت باشگاه به او اجازه داده تا تصمیم بگیرد و تا حد امکان از او حمایت میکند. با مشاهده عملکرد برانکو ما نیز از این رو یه حمایت میکنیم. نظر شما در اینباره چیست؟
برانکو زمان تیم ملی و پرسپولیس تفاوتهای آشکاری دارد. او مثل کیروش اهل جدال و درگیریهای حاشیهای نیست. به نظر میرسد مدیریت پرسپولیس در تبیین خواستههایش درست عمل کرده و از او حمایت میکند. برانکو هنری نشان داد که توانایی اداره فنی تیمی مثل پرسپولیس را دارد.
کاشانی: مدیریت همین جاست یک گروه است که زمینه را برای موفقیت فراهم میکند. باید به اعضای باشگاه شخصیت داد. اعضای تیم باید مثل زنجیر به هم وصل باشند. و یک مربی بزرگ باید نگاه عمیق به تیمش داشته باشد. باشگاهی مثل پرسپولیس همیشه باید قدرتمند باشد و نیروهای کارآمد کنارش باشد. باید دست باشگاههایی مثل پرسپولیس همیشه پر باشد. ما باید کاری کنیم که خانواده بازیکنان هم در کنار تیم باشند.
مکتبهای باشگاهی
کیهان ورزشی: باشگاههای قدیمی ما صاحب مکتب خاص بودند الان به نظر میرسد که چنین نیست و ما اغلب شاهد شلمشور با در باشگاهها هستیم.
کاشانی: با کمال تاسف ما به بیراهه رفتیم. ما بهاسم حرفهای گری به مسیر خطا رفتیم. ما باید اول زمینههای حرفهای بودن را فراهم میکردیم و بعد به این مسیر میرفتیم. در دنیای پیشرفته فکر میکنند. انتخاب میکنند برنامهریزی و حرکت میکنند ما برعکس میکنیم!! باشگاه باید خصوصی هم تعریف خاصی خود را دارد. سرمایهگذاری در این مسیر باید ضمانت اجرایی داشته باشد تا شکل درستی به خود بگیرد. سرمایهگذاری باید امنیت داشته باشد. باید مدیریت کنیم. چندین بار با آقای صفایی فراهانی در این خصوص جلسه داشتم. برای هر کار بزرگی باید مدتها مشاوره کنیم. وقتی تصمیم گرفتیم باید به کسانی که مسئولیت دارند اعتماد کنیم. هر کس باید در این مجموعه کاری را که تخصص دارد انجام دهد. این کار زمان میخواهد. متاسفانه مدیران ما اگر به مرحله انجام کار هم برسند فرصت و زمان کافی را برای اجرا ندارند. مدیر اگر زمان نداشته باشد نمیتواند برنامهای را اجرایی کند. ما در اجرای برنامه باید مدیران قوی بگذاریم و از آنها حمایت کنیم. الان در پرسپولیس چه کسی کار کرده است؟ من در مجموعه کاریام فقط به دنبال کار صادقانه هستم. اگر چنین شد حتما موفق میشویم. البته در اجرای برنامهها نظارت را لازم داریم. نظارت نه دخالت!
هر کس از برنامه تدوین شده عدول کرد باید او را به مسیر برگردانیم. بازیکن در پرسپولیس باید بداند قبل از او چه کسانی برای این باشگاه بازی کردهاند. نوع رفتارها را رصد کند و بهترینهای آن را الگوی کارش کند. او باید امثال حسین کلانی را با این سطح تحصیلات و رفتار و پوشش الگویش قرار دهد. آنگاه پرسپولیس واقعی شکل میگیرد.
خالکوبی و... را فرهنگ ما نمیپذیرد. بازیکن گناهی ندارد. باید در باشگاه این امور را به او آموزش داد. من در وزارت امور خارجه مدتها آموزش نشستن و برخاستن و رفتار با دیگران را دیدهام. آیا در جایی مهم مثل باشگاه پرسپولیس نباید این آموزشها مد نظر باشد؟
من در باشگاه شاهین هم دنبال فرهنگ هستم و این که بازیکنان دارای تحصیلات باشند. ما چون حرفهای نیستیم و درآمد نداریم کارمان به مشکل خورده است.
باشگاه نداریم
الان باشگاه ما ورزشگاه اختصاصی ندارد و برای آن اجاره میدهد. پرسپولیس 40 میلیون برای هر بازی باید پرداخت کند. اگر پرسپولیس ورزشگاه داشت، میتوانست با کمک هواداران متمول خود بخش اعظمی از هزینههایش را پوشش دهد. آنگاه میتوانست در ورزشگاه اختصاصیاش جایگاهی به آنها بدهد. الان کجا میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ ورزش در بسیاری از امور چه داخلی و چه خارجی تاثیرگذار است و ما نباید از کنار آن ساده عبور کنیم.
همدورههای ما در حال رفتن هستند و من امیدوارم شرایط ورزش ما به ثبات برسد.
خاطرهنگاری
کیهان ورزشی: شما سالهای سال از اتفاقات مختلف فوتبال ما باخبر هستید و به نظر میرسد میتوان با مکتوب کردن آن این تاریخ را زنده نگه داشت. در این باره چه برنامهای دارید؟
کاشانی: به نظرم نوشتن خاطرات دو سه سال گذشته خیلی قشنگ نیست. باورم این است که این خاطرات باید مشمول مرور زمان طولانیتر باشد. گاهی نباید باورهای قشنگ مردم را خراب کرد. من دنبال ارتقای فرهنگ جامعه هستم و برای همین باشگاه شاهین را با تلاشی فراوان حفظ کردهام. باید جامعه خاص آمادگی پذیرش برخی مسائل را داشته باشد تا آنها را مطرح کرد.
یک خاطره از دوره آقای دهداری بگویم. تیم پرسپولیس در گذشته شکل جدی به خود گرفته بود. با عقاب بازی داشتیم. از جام آسیا برگشته بودیم. عزیز اصلی دروازهبان اصلی و بازیکن مهم ما بود. او یک اظهارنظری کرده بود و گلایهای داشت. در رختکن آقای دهداری با اطلاع از گلایه عزیز اصلی آمد. عقاب آن زمان پرقدرت و حریف قدر ما بود. آن روزها تا آقای دهداری اعلام نمیکرد کسی آماده بازی نمیشد.
ایشان همیشه میگفت همه آماده بازی شوید. این بار نفر به نفر گفت. ده نفر را نام برد و در آخر گفت جعفر هم گلر...!
من فقط گفتم پرویزخان من؟ او چیزی نگفت و رفت. ما به میدان رفتیم و من دروازهبان بودم. آن بازی را با تفاضل گل خوب بردیم و من عالی بازی کردم و ستاره زمین بودم. اما آقای دهداری حدود 6 ماه با من سرسنگین بود. چرا که به او گفته بودم من گلر؟
فرهنگ ما در آن زمان چنین بود. آن فرهنگ الان کجاست؟ خاطرات فراوان از گذشته و رفتارهای فرهنگی داریم که باید روزی آنها را بازگو کنیم.
در حاشیه گفتوگو...
* در ایامی تحت فشار قرار گرفتم که به تیم دارایی بروم اما زیر بار نرفتم.
* روزی نامهای از دکتر اکرامی برای آقای دری مدیر مسئول وقت کیهان ورزشی آوردم. پیش خودم گمان میکردم از آن به بعد قرار است مدام از من بنویسند.
آن روز آقای دری برخورد نامناسبی با من داشت و حتی تهدید شدم. اما مسیر ورزشی من با این اتفاق عوض شد.
بعدها او را دیدم. از رفتار آن روزش پشیمان بود. به او گفتم که نگران نباشید آن رفتار باعث شد تا من انگیزههای ويژه پیدا کنم. من به تیم ملی رفتم. با اقتدار هم رفتم و با اقتدار خداحافظی کردم.
* با این که خداحافظی کرده بودم اوفارل اصرار کرد تا در چهار بازی دیگر به میدان بیایم. آمدم و چهار بازی را انجام دادم و رفتم.
* برای خداحافظی من ملوانیها و تاجیها در آن زمان اعلام آمادگی کردند. چون من با همه باشگاهها رابطه خوبی داشتم. خداحافظی من هم دلایلی دارد. انشاءالله در کتابی که در دست تهیه دارم این مسائل را عنوان خواهم کرد. عکس خداحافظی من هم در همین کیهان ورزشی چاپ شد. البته بعد از این وداع در بازیهای آسیایی تهران به درخواست اوفارل بازی کردم و بعد مجدداً رفتم.
* در زمان ما هم غذای ما خورشت بادمجان بود. این در حالی است که در فوتبال روز دنیا سایه بازیکنان هم تحت نظر متخصص قرار داشت.
* بعد از خداحافظی به عنوان دیپلمات در وزارت امور خارجه فعال بودم.
* روبروی موسسه کیهان در دبیرستان ادیب تحصیل کردهام و جالب اینکه به همین شکل باقی مانده است. آقای حسین دستگاه هم معلم ورزش ما بود. بسیاری از ملیپوشان ما اینجا تحصیل کردهاند.
* بهمن اسدی