فوتبال آلمان پس از فروپاشی دیوار
از زایش دیوار تا مرگ آن
به دستور نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی، تمامی راههای ارتباطی بین برلین شرقی و غربی را مسدود کردند و دیوار برلین با عنوان دیوار حافظ ضد فاشیست با هدف جلوگیری از رفتوآمدها بنا شد. دیواری که یک ملت را، یک کشور را دو تکه کرد. 13 اوت سال 1961 (1340 شمسی) 14 هزار نیروی نظامی آلمان شرقی با محاصره خیابانهای منتهی به مرز، کارگران را مجاب به ساختن دیوار کردند. حصاری به طول155 کیلومتر، با ارتفاع دو متر. فرار از برزخ شرق تاوانی داشت تا سر حد شکنجه و زندانی شدن و بسیاری در این فرار جان خود را از دست دادند. از سال 1949 تا 1961 نزدیک به سه میلیون نفر به دلیل خفقان و نبودن آزادی و سختی معیشت از آلمان شرقی فرار کردند. سرعت انجام کار به قدری بالا بود که بسیاری از خانوادهها مجال دیدن دوباره یکدیگر را از دست دادند. 28 سال ارتباط بین بخشهای شرقی و غربی کاملا قطع شد. خطوط راهآهن و ارتباط تلفنی بین دو طرف بهطور کامل قطع شد تا جایی که شرقیها در مقابل تمام درها و پنجرههای ساختمانهایی را که در نزدیکی دیوار حائل برلین بودند، پوشاندند و دیوار کشیدند. از دست دادن نیروی کار ضربه مهلکی به صنعت شرقیها زد و خسارات اقتصادی زیادی به آنها تحمیل کرد، اما با همه اینها فوتبال در آلمان شرقی انجام میشد و آنهایی که در آلمان شرقی بازی میکردند، عاشق تیمشان بودند. بالاخره در 9 نوامبر سال 1989 دیوار برلین فروپاشید تا باردیگر دو آلمان باهم متحد شوند. این دیوار روزها و هفتههای بعد توسط دیگر ساکنان آلمانی شرقی که خود را به برلین شرقی رسانده بودند، بهتدریج کاملا تخریب شد. اولین قدم در راه اتحاد دو آلمان برداشته شد.
گذری بر تاریخ فوتبال آلمان پیش از جدایی
اولین دوره پیکارهای فوتبال قهرمانی باشگاه های آلمان به سال 1903 توسط تیمی از شرق آلمان با نام وی اف بن لایپزیک فتح شد که این تیم بر تیمی موسوم به وی اف سی پراگ غلبه کرد.لایپزیک بعدا این قهرمانی را در سالهای 1906 و 1913 تکرار کرد. در اوج جنگ جهانی دوم که آلمان و شخص هیتلر برپا کننده آن بودند، دینامو درسدن در ادوار1943 و 1944 لیگ در صدر ایستاد. در دوران استیلای کمونیسم فوتبال مثل سایر ورزشها در آلمان شرقی بشدت تشویق و تبلیغ می شد. تیم ملی فوتبال آلمان شرقی از سالهای 1952 تا 1990 در حوزه اتحادیه فوتبال اروپا فعالیت داشت و تنها یک بار فرصت حضور در جام جهانی را بهدست آورد. دست بر قضا جام جهانی در همسایگی خودشان و به میزبانی آلمان غربی برگزار میشد. در سال 1948 لیگ فوتبال آلمان شرقی با نام اوبِرلیگای جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی پایهگذاری شد که تیم فوتبال دینامو برلین باکسب 10 عنوان قهرمانی پرافتخارترین تیم ادوار اوبرلیگاست. توفیق ورزش آلمان شرقی کتمان ناپذیر بود. ورزشکاران آلمان شرقی در المپیکها پا به پای آمریکاییها و حتی روسها جلو رفتند و در بسیاری از رشته ها، مدال ها را درو کردند.
دیوار میان ورزش دو ملت
داستان آلمان پس از جنگ جهانی دوم داستانی غریب بود. نیمه غربی این سرزمین با نام آلمان غربی قدرت برتر فوتبال جهان شد و در همان ایام نیمه شرقی این سرزمین به غول بزرگ ورزش بدل شد. غولی که در المپیک حتی آمریکا را پشت سر گذاشت و در کنار شوروی به قدرت بزرگ ورزش جهان بدل شد. اما سرانجام دیوار برلین در 1989 فرو ریخت و آلمان متحد شد. این مساله تاثیر فراوانی در ورزش آلمان گذاشت. دیوار مشهور و بدفرجام برلین 40 سال پیش، یعنی در سال 1961 ساخته شد و اضافه بر شئون سیاسی و اقتصادی فاصله عظیمی بین ورزش و فوتبال دو کشور نیز انداخت. فاصلهای که سالها پس از برچیده شدن و فرو ریختن دیوار هنوز سر جایش است و باشگاه های ثروتمند غرب آلمان را از تیمهای کوچک و بسیار فقیر شرق این سرزمین سراسر سیاسی، جدا و متمایز میکند. در زمان جدایی، یکی از هزاران تفاوتی که بین دو آلمان وجود داشت، مقوله فوتبال بود. در حالی که بوندس لیگای آلمان غربی دوره های موفقیت آمیز فراوانی در اروپا داشت، اوضاع اوبرلیگای آلمان شرقی چندان خوب نبود، به استثنای چند درخشش نسبی در اروپا که بزرگترینشان صعود ماگدبورگ به فینال جام برندگان جام سال 74 بود؛ لیگ در انحصار تنها سه تیم قرار داشت، اف سی ماگدبورگ به همراه دینامو درسدن و برلینر اف سی دینامو. این تیم ها در مقایسه با همتایان غربیشان، منابع، کادر فنی و استعداد لازم برای رقابت در برترین سطح فوتبال جهان را نداشتند. با اتحاد دو آلمان لیگ فوتبال این دو کشور هم با یکدیگر ادغام شد، بدین ترتیب فوتبال آلمان شرقی در سال 1991 به تاریخ پیوست و پروندهاش بسته شد. اما با فروپاشی دیوار برلین، اعتبار باشگاههای فوتبال آلمان شرقی هم فرو ریخت و چیزی جز ورشکستگی و گمنامی برای آنها به ارمغان نداشت. مشکلات شدید اقتصادی سبب شد تیمهای آلمان شرقی پس از متحد شدن آلمان نتوانند جای پایی محکم در بوندس لیگا بیابند. البته یونیون برلین از منطقه شرق کشور، در سالهای اخیر شگفتی ساز شده و حالا خودش را به سطح اول بوندس لیگا رسانده اما همین تک نماینده ها و معدود نشانه های فوتبال آلمان شرقی نیز وضع تیره ای دارند.
استبداد غربی حاکم بر شرق
اتحادیه فوتبال آلمان شرقی هفت سال پس از پایان جنگ جهانی در سال 1952 برپا شد. اولین و تنها حضور شرقیها در آوردگاه جام جهانی به سال 1974 بازمیگردد. در آن دوران آن طرف دیوار همسایهای خانه داشت که با رویکرد رفاه اجتماعی و اقتصادی بستر مناسبی برای شهروندانش مهیا میکرد. موقعیت تیم ملی فوتبال آلمان با آن ستارگان در کلاس جهانی، نامهای جاودان مستطیل سبز مانند فرانس بکن بائر، گرد مولر، پاول برایتنر، گونتر نتزر، سپ مایر که در اختیار داشت، خود گویای اختلاف طبقاتی میان فوتبال این دو کشور بود. آلمان غربی با قهرمانی در سه جام جهانی 54، 74، 90 تافته جدا بافته قاره سبز به شمار میآمد. با نگاهی به پا به توپان مستطیل سبز در بوندسلیگای آلمان، متوجه میشوید بسیاری از ملیپوشان ژرمنها متولد شهرهای آلمان شرقی هستند، یا فوتبال خود را در آن مناطق آغاز کرده اند. اکثر تیمهای آلمان شرقی مانند بلوک شرق اروپا با عنوان دینامو به معنی موتور، در میادین فوتبال فعالیت میکردند، که این خود برگرفته از اعتقاد و خط مشی کمونیستها بود که بهخاطر صنعتی بودن و وجود کارخانههای بسیار و اقشار کارگر در آن روزگار بود. در روزگار نامعلوم و قحطیزده که سایه شومی بر خاک آلمان شرقی سایه افکنده بود، اما داستان برای برخی فوتبالیستها متفاوت بود. پروندههای نفوذ قدرت سیاسی در فوتبال آلمان شرقی زمانی جذابتر میشود که ماجراهای تیم دینامو درسدن را که 10 سال متوالی قهرمان لیگ فوتبال آلمان شرقی شد، بدانید. به این تیم اتهاماتی مبنی بر حمایت دولت و نفوذ نظامی حاکم، که مالک مالی و معنوی باشگاه بود، وارد میشد. پس از اتحاد دو آلمان، اتحادیه فوتبال آلمان از دو باشگاه سرشناس هانزا روشتوک و دینامو درسدن برای حضور در بوندسلیگا دعوت بهعمل آورد. یک فصل کافی بود تا دو نماینده شرقی در گرداب بهوجودآمده از شکاف طبقاتی میان کشور همان اول کار زیر چرخهای صنعتِ در حرکتِ غولهای بزرگ آلمان غربی له شوند. سقوط فرجام کار آنها بود. هانزا روشتوک با دو میلیون هوادار در زمره پرطرفدارترین باشگاههای فوتبال آلمان شرقی شهرت داشت.
وسع پایین اقتصادی شرقنشینیان خیلی زود گریبانگیر شد و آنها را از گردونه رقابت با همسایه غربی خود بازداشت و اکثر فوتبالیستهای باکیفیت و در خدمت تیمِ آنها بار سفر به سوی غرب بستند که در رأس آنها ماتیاس سامر با پوشیدن پیراهن تیم بورسیا دورتموند نماد آلمان شرقی در اردوگاه غربیها بود. سامر تنها بازیکن بزرگ تاریخ فوتبال آلمان است که در هر دو تیم آلمان شرقی و غربی بازی کرده است. او علاوه بر 51 بازی ملی برای آلمان در 23 بازی ملی هم پیراهن آلمان شرقی را بر تن داشته است و موفق به ثبت 6 گل برای شرقیها شده است. ماتیاس سامر در سال 1992 به اینتر میلان ایتالیا ملحق شد و توانست قهرمانی در سری آ را در کلکسیون افتخارات خود به یادگار گذارد.
دهه 90، دهه بحرانهای دو آلمان
با یکی شدن دو آلمان، تیم های آلمان شرقی در موقعیت ناگزیری گرفتار آمدند. اتحادیه فوتبال آلمان سال 1990 فقط از دو باشگاه دینامو درسدن و هانزا روشتوک متعلق به آلمان شرقی برای حضور در بوندس لیگا سپری کرد و همیشه در نیمه پایین جدول باقی ماند. هانزا روشتوک در اولین فصل به دسته پایین تر سقوط کرد، در حالی که محبوب ترین باشگاه آلمان شرقی بود و حداقل دو میلیون طرفدار داشت. اکثر ورزشکاران زن و مرد آلمان شرقی برای دریافت دستمزدهای بالا به باشگاه های غربی پیوستند. ماتیاس سامر به بورسیا دورتموند و اولف کرستن به بایر لورکوزن رفتند و پیراهن تیم ملی آلمان را هم بر تن کردند. فوتبال به رغم محبوبیتش در آلمان شرقی، کیفیت بالای رقابت های بوندس لیگا را نداشت و تیم ملی آلمان شرقی هم نمی توانست با تیم ملی آلمان غربی رقابت کند. تشکیلات اداری مالی فوتبال آلمان غربی، بر اساس ساختار اقتصاد آزاد شکل گرفته بود و باشگاه های آلمان شرقی نتوانستند خود را با آن ترکیب هماهنگ سازند. در عین حال از اواسط دهه 1990 زمزمه های نیشداری از روی سکوها در اشاره به گذشته بربادرفته به گوش رسید. برخی از طرفداران که شهروندان سابق آلمان شرقی محسوب می شدند با شعارهایشان جنبه های مثبت کمونیسم را به رخ کشیدند، به امکان تماشای مجانی مسابقات اشاره کردند، به استفاده رایگان از تاسیسات ورزشی. جمله های نوستالژیک شرقی های سابق چیزی بیش از غم غربت داشت. شعارهای شان تند بود. در برخی از دیدارها پرچم آلمان شرقی به حرکت درآمد و شعار "ما هیچ خوک غربی را نمی خواهیم" به گوش رسید، شعار "دیوار را برپا سازید".
30 سال بعد
با گذشت 3 دهه تعادلی نسبی برقرار شد. هنوز هم
نیمه شرقی تبعات سلطه کمونیسم را بر خود می بیند. اما ورزش آلمان به تعادلی نسبی
رسیده است. آلمان آن دوران را پشت سر گذاشت و باز هم قدرت اول فوتبال دنیا شد.
ورزش این کشور نیز هرگز به سطح قبل نرسید. اما در عوض هیچ کس به آنها انگ دوپینگی
بودن نمی زند. امری که همواره در مورد ورزشکاران غول پیکر آلمان شرقی و رکوردهای
عجیب آنها رخ می داد.
* عرفان خماند