نمی خواهند با استفاده از ظرفیت ها ، ورزش را قوی کنند !
قهقهه کبک کهساری
بارها در این مجله و خاصه در این صفحه از مسئولان امر چه آنهایی که در ورزش صاحب پست و مسئولیتی هستند و چه آنها که در مناصب بالاتر برای ورزش وزیر و مدیر تعیین می کنند به سهم خود واز سر انجام وظیفه خواسته ایم حالا که درست یا نادرست و به هرحال بنا بر قانون مملکت تصدی امر ورزش به شما( دولت و قوه مجریه) محول شده است ورزش را در حد خودش جدی بگیرید وبه مسئولیتی که در قبال آن بر عهده دارید به بهترین وجه ممکن عمل نمایید .البته نه ما و نه هیچ عقل سلیمی نمی گوییم که بیایید در این وضع و اوضاع و درحالی که مملکت با انواع و اقسام مشکلات داخلی و بیرونی، اقتصادی و فرهنگی و... درگیر است ، همه را رها کنید دودستی بچسیید به درست کردن و آباد کردن ورزش! این معلوم است که حرفی است غیر منطقی و خواسته ای است غیر عقلایی که حتی صدای کبک کهساری را هم به قهقهه بلند می کند!کبک کهساری بر این اندیشه قهقهه می زند!
نه کسی یا لااقل این نشریه و قلم چنین در خواستی از کسی ندارد. همه حرف این است که با همین امکانات و داشته های موجود با همین بودجه و سرمایه فعلی بیاییم برای ورزش درست و کارآمد عمل نماییم. مثل خیلی از کارشناسان و اهالی فن که ریز ودرشت و چم وخم این ورزش را می شناسند می گوییم اگر از همین امکانات موجود ورزش، همین پول و بودجه کنونی که در آن و برای آن در گردش است درست ودلسوزانه استفاده شود شک نکنید که وضع ورزش ما در ابعاد و جنبه های مختلف خاصه در بعد فنی و فرهنگی خیلی بهتر از این خواهد شد.
ورزش در دست «اهلش» نیست!
واقعیت تلخ و غیرقابل انکار این است که متاسفانه ورزش از سوی متولیان امر و دولتمردان به هیچ وجه جدی گرفته نشده است. دلیل محکم ما برای این ادعای صریح این است که اداره و مدیریت آن را به دست اهلش نسپرده اید.معلوم است که مخاطب ما در این سخن دولت و کسانی است که متولی امر ورزش هستند و برایش وزیر و مدیر تعیین می کنند. والبته این واقعیت تلخ نه فقط در دوره مدیریت فعلی ورزش که تقریبادرهمه دولت های مستقر در مقاطع مختلف قبلی مصداق داشته است.در اکثر دوره ها و علی الخصوص دوره فعلی کسانی بر غالب مناصب حساس مدیریتی نشسته که ورزش را حتی در حداقلش جدی نگرفته اند و آنان نیز به سهم خود افرادی را در مناصب میانی مدیریتی ورزش قرار داده اند که یا اینکاره نیستند و یا فاقد شخصیت مستقل هستند و لاجرم به آنچه از سوی مقامات بالاتر دیکته می شود، عمل می کنند. حاصل این وضعیت یابهتراست بگوییم معامله ای که با ورزش می شود بدون تردید نه تنها نمی تواند موجب رشد و پیشرفت ورزش و ارتقا سطح آن به درجات و مراتب بالاتر باشد بلکه اگر نگوییم موجب پسرفت، بلکه درجا زدن آن و اتلاف وقت و انرژی و سرمایه می شود.
ریشه درجازدن ورزش
بماند که از رهگذر چنین مدیریتی که با نگاهی سیاسی و فرصت طلبانه به دنبال بهره بردن از مواهب مدیریت ورزش به نفع خود و نزدیکان سببی و همفکران جناحی است چه بر سر فرهنگ و اخلاق وحرمت ها وارزش هاو... می آید ، چنانکه آمده است و اصلاح آن حداقل با چنین ساز وکار مدیریتی امری تقریبا بعید به نظر می رسد. ابتدایی ترین و ساده ترین نشانه اطمینان بخشی که معلوم می کند دولت، ورزش را جدی گرفته است سپردن آن به دست" اهلش" است. این ابتدایی ترین نشانه ،امروز در باره ورزش دیده نمی شود و ما و امثال ما حق داریم که بگوییم ورزش را متولی امر ورزش - در حد خودش- جدی نگرفته است وریشه تمام درجازدن های فنی ورزش و معضلات فرهنگی را در همین جا باید جستجو و پیدا کرد.
قوی شدن ورزش
وقتی رهبر انقلاب از قوی شدن همه جانبه کشور سخن می گویند و براین موضوع در چند سخنرانی اخیر خود به طور متوالی تاکید می کنند اولا معلوم می شود این موضوعی حیاتی برای کشور است که بتواند با تکیه بر خود و داشته های خود در همه عرصه های حیات جمعی سیاست و اقتصاد و فرهنگ و...آنچنان قوی شود که روی پای خود بایستد و پای آرمان های خود مقاومت کند و در برابر قدرت های ضد بشری وطماع سرخم نکند و ...و ثانیا حتما در بحث قوی شدن همه جانبه کشور، " ورزش" نیز سهم و جایگاهی دارد. در باره بحث قوی شدن، همه افراد و دستگاه ها ی ذیربط در موضوعات مختلف و عرصه های گوناگون باید موضوع را جدی بگیرند و برای تحقق هدف تعیین شده بسیج شوند. مسئولان و مدیران ورزش ، تشکیلات و ساز مان های مربوط به آن ، رسانه های ورزشی در شکل و نوع مختلف خود و... نیز باید برای " قوی شدن" ورزش در ابعاد مختلف به ویژه بعد رقابتی و قهرمانی آن دست به کار شوند ودر راه تحقق این هدف که در ورزش که به بحث و کار ما مربوط می شود کاملا ممکن و شدنی است ، مدبرانه و جدی وارد صحنه عمل شوند.
مقدمات قوی شدن
شک نیست که قوی شدن با شعار و صرف بیان و گفتن امکانپذیر نمی شود. برای اینکار باید برآورد صحیح و دقیقی ازامکانات و داشته های مادی و غیر مادی و... به عمل آورد و برای استفاده صحیح وبهینه آن در راه رسیدن به هدف برنامه ای کارآمد و حسابشده طراحی کردو آن وقت وارد فاز" اجرا" شد. تقریبا اهالی ورزش با همه اختلاف نظرهایی که به طور طبیعی در موضوعات مختلف ورزش دارند در باره وجود ظرفیت غنی مادی و به ویژه انسانی ورزش با یکدیگر توافق و اتفاق نظر دارند. بارها و بارها ودر مقاطع مختلف زمانی از زبان خیلی از صاحب نظران و کار شناسان غیر ایرانی که به دلایل وعناوین مختلف( مربی و بازیکن و مدرس وداور ورییس فلانکنفدراسیون قاره ای یا بهمان رییس فدراسیون و یا تشکیلات ورزشی جهان و... ) به کشورمان سفر کرده اند و با ورزش و اهالی ورزش سروکاری داشته اند ، شنیده ایم که بر داشته های مادی و تنوع جغرافیایی وعلی الخصوص نیروی با ارزش انسانی ورزش ایران تاکید کرده و به تحسین سخن گفته اند.
ورزش ایران ظرفیت قوی شدن دارد
بنابراین ورزش ایران برای بهتر شدن و قوی شدن از ظرفیت های مناسب در جنبه های مختلف برخوردار است. اما واقعیت این است که میزان و سرعت پیشرفت ورزش و جایگاه و وضعیتی که اینک قرار دارد تناسب و همخوانی با آن ظرفیت ها و داشته ها نداشته وبه بیانی روشن تر ورزش ایران از شرایط مناسبی چه از حیث فنی و چه از نظر فرهنگی برخوردار نیست. ودر نتیجه ورزش کشور ما متناسب با داشته ها و ظرفیت هایش قوی نشده و پیشرفت نکرده است.تاسف و نگرانی وقتی بیشتر می شود که می بینیم در پاره ای اوقات نه تنها از آن داشته ها، امکانات مادی و سرمایه انسانی به ویژه استعدادها و انگیزه های سرشاری که در نزد نسل جوان و برومند ما وجود دارد به درستی و درجای خود استفاده نمی شود بلکه با سهل انگاری و رفتارهای فرصت طلبانه بسیاری از آن امکانات هدر می رود وبه جای رشد و پرورش خیلی از استعدادهای جوان هنوز به درستی شکوفا نشده پرپر و نفله شده اند. در این باره نمونه ها و مثال ها آنقدرفراوان است که نمی توان به یکایک آنها اشاره کرد.اما آنچه که مسلم است کسانی که ورزش ما را می شناسند خوب می دانند منظور ما چیست و آن نمونه ها چه هستند. با این وصف این سئوال خواسته و ناخواسته در ذهن مطرح می شود که علت اینکه ما نتوانسته ایم از ظرفیت های ورزش به شکل مطلوب و اساسی و هرچه بهتر استفاده کنیم چیست؟
ورزش درست مدیریت نمی شود
عاملی که باعث چنین وضعیتی در ورزش شده چیست و چه تضمینی وجود دارد که با این وضعیت در ورزش ما چنان تحولی صورتپذیرد که سرعت حرکت آن به سمت پیشرفت و قوی شدن بیشتر شود؟ در پاسخ به این سئوال به عوامل و دلایل مختلفی می توان اشاره کرد اما چونمجال ما اندک است و قصد خسته کردن خواننده را نداریم خیلی صریح عرض می کنیم به گمانما که نظر خیلی از اهل فن و کارشناسان هم هست علت اصلی این وضعیت را در عاملی به نام" مدیریت" باید جستجو کنیم. ورزش ما نه حالا و نه تقریبا هیچ وقت دیگر از همان ابتدای شکل گیری تشکیلات رسمی ورزش مدرن از سال ۱۳۱۲ شمسی تا حالا درست مدیریت نشده است. قبل از انقلاب در نزد مسئولان و روسای مملکتی و دولت بیشتر" دکور" ورزش مطرح و مهم بود و مثل خیلی چیزهای وارداتی از غرب جنبه ادا و ظاهر سازی داشت و...
نتایج حاکمیت تفکر «نتیجه گرایی»!
در بعد از انقلاب هم علی رغم تغییر نگرشی که به ویژه از سوی رهبری انقلاب در ورزش به وجود آمد اما عملا ورزش از سوی دولت ها از همان ابتدا به ویژه شروع جنگ تحمیلی جدی گرفتهنشد و...بعد از جنگ با حاکم شدن تفکر " نتیجه گرایی" در تار وپود مدیریتی آن عملا اقدامات اساسی و ساختاری در ورزش صورت نگرفت و هر چقدر زمان گذشت ایننگاه و تفکر پر رنگ تر شد. مدیران نتیجه گرا بیشتر به کار گرفته شدند و انجام کارهای ساختاری و اساسی به دست فراموشی سپرده شد و کسانی هم که خواهان تحول اساسی در ورزش بودند بیشتر به کنج انزوا رانده شده وکمتر به بازی گرفته شده و نظرات و ایده های آنها در باره ورزش به هیچ وجه جدی گرفته نشده است . نتیجه تفکر نتیجه گرایی بیش از هر چیز در وضعیت اخلاقی و فرهنگی ورزش ، مناسبات و رفتار حاکم میان اهالی ورزش ، حرمت شکنی ،شارلاتا نیسم رسانه ای، دلالیسم افسار گسیخته ، بازیکن سالاری، روزمرگی و عملکرهای باری به هر جهت و ولنگاری و بی بندوباری های اخلاقی و...قابل لمس و ملاحظه است.
ضعف مدیریت ورزش ، معلول است
البته مساله " مدیریت ورزش" و حاکم شدن نگاه نتیجه گرایانه و غفلت از رفتن به سوی کارهای زیربنایی ودر جهت تحول ساختاری ورزش به نوبه خود معلول است. معلول آنچیزی است که کمی بالاتر اشاره و درفراز اول این نوشته به آن پرداخته شد وآن این است که دولت - در دوره های مختلف ونه فقط در دوره دولت فعلی- ورزش را در حد و اندازه خودش جدی نگرفته است. از کارکردهای مهمی که ورزش در ابعاد مختلف حیات جمعی و اجتماعی از آن برخوردار است غافل است و با تداوم و حاکم کردن نگاه نتیجه گرایانه و هدف قرار دادن چیزهایی مثل کسب مدال هر چه بیشتر به ویژه در المپیک ها و صعود تیم ملی در رشته پر هیاهو وپر طرفدار فوتبال با راه انداختن هو و جنجال مطبوعاتی و رسانه ای در باره این موفقیت ها از پاسخگویی فرار می کند و بر کارهای مهم و ناکرده اش در باره امر ورزش سرپوش می گذارد.سخن آخر اینکه بدون اغراق و گزافه گویی با توجه به واقعیات روشن و ظرفیت های موجود ورزش ایران توان قوی شدن وبهتر شدن و دریک کلام بهبود وضع موجود را دارد منتهی به شرطی که اولا در نزد متولیان ورزش عزم و اراده ای برای این کار باشد و ثانیا کار به دست کاردان وعناصر دلسوز بیفتد تا آنها از ظرفیت های غنی ورزش در جهت پیشبرد امر ورزش استفاده کنند نه اینکه چنانکه امروز می بینیم با نوعی سیاسی کاری و روش های خودکامانه ورزش تبدیل به ملک طلق و میراث خانوادگی مدیران و روسای آن شود و آنها هر طور که دلشان می خواهد و منافعشان ایجاب می کند با ورزش معامله و رفتار کنند.
بی سروسامان استقلال و پرسپولیس به نفع بعضی هاست!
برای مثال به جای سروسامان دادن به وضعیت دو تیم استقلال و پرسپولیس که بدون تردید از ظرفیت های بسیار پر ارزش ورزش ما هستند، هر دقیقه یک تصمیم برای آنها بگیریم و چپ و راست مدیران آنها را عوض کنیم چرا که آنقدر که آشفتگی وضعیت این دو تیم به نفع" ما" است سروسامان یافتن آنها به نفع ما و اعوان و انصار و هدف های غیرورزشی ما نیست!! بله، ظرفیت های ورزش ما زیاد است اما اشکال کار آنجاست که از این ظرفیت با ارزش در جای خودش ودر جهت پاسخگویی به انتظارات جامعه ورزش استفاده نمی شود.متا سفانه این واقعیتی تلخ است که نه فقط ورزش بلکه بسیاری دیگر از حوزه ها مثل اقتصاد و فرهنگ و...با آن دست به گریبان هستند. رهبر انقلاب هم در پیام نوروزی خود به این واقعیت اشاره دارند:"ظرفیت های کشور خیلی زیاد است؛ مهم این است که این ظرفیت به وسیله مسئولین شناسایی بشود ودر همه بخش ها افراد مومن، جوان های با انگیزه به کار گرفته بشوند؛..." و....
* سیدمحمدسعید مدنی