PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۵۶۴۳۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۹

پرونده ویژه «کیهان ورزشی»؛ ورزش در دست غریبه‌ها

کیهان ورزشی-

حمید ترابپور- حال و روز کنونی ورزش ایران در بخش های مختلف، موید شکل و نوع مدیریتی است که در سالیان اخیر بر آن حاکم بوده و همچنان کار را در دست دارد.
اگر امروز مهمترین رشته‌های ورزشی کشورمان-از حیث محبوبیت نزد مردم- احوال ناخوشی دارند، بطور مثال همین فوتبال پرطرفدار و پرهزینه اگر از سر تا پا غرق در مشکل است، تمام این نابسامانی ها ریشه در سومدیریت دارد. خوشبختانه این روزها بسیاری از علاقه مندان به ورزش و پیشکسوتان به این مسئله اذعان دارند که؛ اگر می خواهیم ورزش را در مسیر پیشرفت قرار دهیم و دست فاسدان و سواستفاده گران را از دامن آن قطع کنیم، راهی نداریم جز اصلاح مدیریت حاکم بر ورزش. البته در ظاهر ماجرا، واژه «مدیریت» کلی به نظر می رسد اما در اصل، تمام شاخ و برگ های ورزش ایران و حتی جزئی ترین مشکلاتش از همان مدیریت کلان نشات می گیرد لذا اگر بطور مثال بر راس ورزش ایران مدیریت اصولی و آگاه و مقتدر قرار بگیرد، آن نگاه و آن درایت، اتوماتیک وار به دیگر بخش ها سرایت می کند و تار و پود ورزش را در بر می گیرد.
نگاهی به سر و شکل زشت فوتبال کشورمان بیندازید! فوتبالی که نه نفر اول آن مشخص است و نه باشگاههای بزرگ و مردمی اش از ثبات و آرامش لازم برخوردار هستند. در همین فوتبال مدتهاست که یک جنگ قدرت را شاهد هستیم. جنگی برای تصاحب پست های مهم مدیریتی فدراسیون. جنگی نه برای خدمت به فوتبال و در جهت منافع ملی، بلکه به سبب منیت و خودخواهی آنهایی که سالهاست سر این سفره نشسته و خیال دست کشیدن از آن را ندارند!
طی ماههای اخیر با برجسته شدن داستان اساسنامه فدراسیون فوتبال و قیل و قال پیرامونش، این پرسش برای همگان مطرح بوده که؛ این اساسنامه و تغییرات جدید آن قرار است منافع چه کسانی را فراهم کند و چرا فیفا چنین اساسنامه ای را مهر تائید نمی زند؟
دقیقا نمی دانیم در دیگر بخش های ورزش ایران، موضوع اساسنامه چه ساز و کاری دارد و آیا در دیگر فدراسیون ها نیز، اساسنامه به مثابه تابلوی ورود ممنوع برابر چهره های ورزشی و سکوی پرتاب برای غریبه های غیر ورزشی است؟
فارغ از مبحث اساسنامه فدراسیون ها که شبهات فراوانی درباره آنها مطرح بوده و هست، پرسش دیگر بسیاری از چهره های ورزشی و حتی علاقه مندان به ورزش این است که؛ چرا باید سرنوشت ورزش کشور به انتصابات مبهم و مشکوک و ورودی های عجیب گره بخورد؟ در همین یک دهه اخیر افرادی به عنوان مدیرعامل، عضو هیئت مدیره، معاون و ... به دو باشگاه استقلال و پرسپولیس وارد شده اند که هنوز هم کسی دقیقا نمی داند آنان از کدام مسیر و با استفاده از چه رانتی صاحب آن مسئولیت ها شدند. همین امروز در باشگاه استقلال فردی به نام «احمد سعادتمند» نفر اول مجموعه شده است که اگر چندی قبل از استقلالی ها-هم پیشکسوتان و هم هواداران این تیم- درباره این نام می پرسیدید کسی کمترین شناختی از وی نداشت. حضور این فرد در باشگاه استقلال با اضافه شدن برخی نام های عجیب در این مجموعه تحت عنوان مشاور و معاون و ... همراه شد. یادمان نمی رود در همین باشگاه استقلال تا چند ماه قبل فردی به نام «علی خطیر» چه تاخت و تازی می کرد و آخرالامر کسی متوجه نشد چگونه سر از استقلال درآورد و سوار بر موجی که برخی رسانه ها به راه انداختند به شهرت رسید. البته درباره عامل حضور این فرد در استقلال یعنی «امیرحسین فتحی» هم کلی سوال مطرح است و اساسا حضور خود این فرد نیز در راس باشگاه آبی ابهاماتی را در پی داشت. داستان حضور، شهرت و جولان «خلیل‌زاده»ها، «موسوی»ها و ...هم جای بحث دارد.
می رسیم به باشگاه پرسپولیس که آنجا هم در چنین آمد و رفت های عجیبی کمتر از استقلال نیست. در این باشگاه هم می توان سیاهه ای از نام های غریبه ارائه کرد. افرادی که آمدند و رفتند و جز بدهی و ضرر از خود یادگاری ای باقی نگذاشتند.
همین امروز هم برای خیلی ها این سوال وجود دارد که فردی چون «رسول پناه» از کجا و از چه مسیری یک شبه همه کاره باشگاه پرسپولیس شد؟ «مهرداد هاشمی» چگونه صاحب یکی از صندلی های هیئت مدیره شد. در سطح مدیران میانی و معاونت ها نیز افرادی برای خود دفتر و دستک مهیا کرده اند که مشخص نیست با چه سابقه و جایگاه ورزشی ای به این مهم نائل شده اند!
حال در این گستره اگر به بخش های مهمتر ورزش سری بزنیم به نام های عجیب بسیاری برمی خوریم که سوگمندانه بجای چهره های استخوان خردکرده و مدیر و مدبر در راس امور نشسته اند. از وزارت ورزش و جوانان گرفته تا کمیته ملی المپیک که حتی نفرات شماره یک شان سنخیتی با ورزش ندارند؛ حالا تصور کنید در معاونت ها چه خبر است.
فدراسیون فوتبال به عنوان مهمترین فدراسیون ورزشی کشورنیز، در دو دهه اخیر افراد ناشناسی را در بدنه خود داشته که امور را در دست داشته اند. در این فدراسیون حتی کار به دو دوره ریاست «علی کفاشیان» که کمترین شناختی از فوتبال نداشت رسید. همین امروز اگر سری به ساختمان این فدراسیون بزنید به خوبی به عمق این کلام که فوتبال در دست غریبه ها است پی می برید. آنجا مدیرانی را مشاهده می کنید که نه ورزشی هستند و نه فوتبالی اما به دلیل ماندگاری و ثبات عجیب شان در پست های مدیریتی، خود را مدیر تمام عیار فوتبالی می نامند و برخی نیز باورشان شده که اینها عصاره ورزش و فوتبال هستند غافل از آنکه اگر فوتبال ایران مسیر خود را گم کرده و در سراشیبی سقوط قرار دارد، چنین انحطاطی ناشی از پست هایی است که باید به مدیران آشنا به ورزش و حتی ورزشی ها می رسید اما سهم چسبیده های غریبه شده است.
در این شماره از زیر ذره بین، به همین موضوع یعنی پست های اشغال شده توسط غریبه های غیر ورزشی و کنار ماندن مدیران آگاه به مسایل ورزش و ورزشی ها پرداخته ایم.




چرایی ظهور مدیران ناشناخته در ورزش

*حسین کلانی

در ابتدا باید این موضوع را اعلام کنم که در هر جایی از دنیا مدیریت با تخصص داشتن در یک رشته ورزشی تفاوت دارد. یعنی از دید بنده یک مدیر که قرار است در راس یک مجموعه ورزشی و یا فدراسیون و و باشگاه قرار بگیرد الزاما نباید خودش فوتبالیست و یا ورزشکار حرفه ای بوده و با لباس تیم ملی و یا باشگاههای بزرگ عکس داشته باشد . یک مدیر باید هماهنگ کننده باشد و افراد واجد صلاحیت را انتخاب کند و آن افراد را در کنار هم بچیند تا کارها به درستی پیش برود. آن مدیر با انتخاب درست افراد زیر مجموعه خود، مسیر پیشرفت را به درستی طی می کند. مدیر مورد نظر، افرادی را انتخاب کند که از ورزش شناخت کافی داشته باشند. در بحث ورزش دو فاکتور مهم برای یک مدیر مطرح است:
1-    دارای ارتباطات خوبی با مقامات و مسئولین کشور و همچنین تجار باشد.
2-     از نظر مالی خودش اوضاع خوبی داشته باشد تا اگر لازم شد از سرمایه خود برای مقاطعی هزینه ورزش کند.
خب حالا سوال این است که در ورزش ما و در باشگاههای بزرگ آن، کدام مدیر را با در نظر گرفتن این فاکتورها انتخاب می کنند؟ ورزش مملکت ما و بخصوص فوتبال آن و باشگاههای بزرگ و پرطرفدارش سکوی پرتاب آدم هایی شده است که به دنبال نفع سیاسی و اقتصادی هستند. به همین دلیل افرادی که تا بحال اسم شان را نشنیده ایم مدیرعامل و عضو هیئت مدیره یک باشگاه بزرگ می شوند.
در مملکت ما انقلاب اسلامی شکل گرفته است و عده در اوایل انقلاب تلاش کردند تا این انقلاب به سرانجام برسد و حالا برخی از آنها با ورود به ورزش اینجا -در ورزش- سهم خود را می خواهند. مشکل بزرگ این است که تصمیم گیری ها در ورزش بر مواضع قانونی نمی چرخد. ورزش ما گرفتار پیامدهای قوانین نیمه حرفه ای است. ما حتی نمی توانیم یک اساسنامه برای فوتبال مان آماده کنیم که مورد تائید فیفا باشد. من مدیر، وقتی در راس کاری قرار می گیرم قانونی را پیاده می کنم که به نفع خودم باشد و نه به نفع ورزش. ریشه مشکلات در همین مسئله است.




غریبه‌ها حالا از ما ورزشی‌ها معروف‌تر شده‌اند

*حسن روشن

وقتی یک دگرگونی در کشور ایجاد می شود طبیعی است که برخی خودشان را در بخش هایی قرار دهند که نه تخصص کار در آنجا را دارند و نه مقبولیتش را. البته این موضوع که کار در دست افرادی است که به اصطلاح غریبه هستند فقط به ورزش خلاصه نمی شود. شما فکر می کنید در دیگر وزارتخانه ها همه کارها در دست افراد متخصص است؟ حالا چون ورزش در ویترین است بیشتر دیده می شود. این وزارتی که اسمش ورزش و جوانان است نه بخاطر خود ورزش بلکه بخاطر جوانان مملکت باید به خودش بیاید. متاسفانه حتی کرونا هم باعث نشده عده ای در این مملکت به خودشان بیایند و به فکر منافع کشور باشند. یادم هست آخرین قراردادی که بستم 650 هزار دلار بود و همه آن پول را به ریال تبدیل کردم و به کشورم آوردم چون دلم می خواست در همین خاک زندگی کنم و کشورم را دوست داشتم اما الان عده ای فقط به دنبال منافع خودشان هستند. اینها اصلا نمی دانند ورزش چیست و ورزشی ها چه کسانی هستند. برخی از اینها از خدا نمی ترسند ولی امیدوارم از ترس کرونا به خودشان بیایند و دست از سر ورزش بردارند. این افراد را نه من می شناختم و نه دیگر ورزشی ها اما در این سالها آنقدر حضور داشته اند و نام شان را شنیده ایم که حالا خوب می شناسیمشان. اینها حتی از ما ورزشی ها هم معروف تر شده اند.
در تمام دنیا سه وزارت آموزش و پرورش، بهداشت و ورزش از همه مهمتر هستند و در کشور ما این سه وزارتخانه بیشتر از دیگر وزارتخانه ها اشکال دارند.
اینکه چرا کار دست ورزشی ها نیست ایراد از اهالی ورزش نیست بلکه اشکال از آنهایی است که بخاطر منافع خودشان پست های مهم را اشغال کرده اند و دست از سر این ورزش برنمی دارند.




تابلوی ورود ممنوع مقابل ورزشی‌ها!

*بهتاش فریبا

ورزش ایران از زمانی به دست غریبه ها افتاد که سیاسیون به این حوزه آمدند و کارها را بین خودشان و رفقایشان تقسیم کردند. در هر سطحی از ورزش ردپای یکی از این افراد را مشاهده می کنید. بطور مثال در فوتبال می روند به دنبال قانونی کردن آمد و رفت خودشان. چگونه؟ اساسنامه ای را تنظیم و تدوین می کنند که به ورزشی ها و آدم های آگاه به امور ورزشی اجازه ورود به عرصه مدیریت را نمی دهد. با همین اساسنامه سالها در فدراسیون فعالیت می کنند. در همین اساسنامه آمده کسی که می خواهد مدیر شود با 10 سال سایقه مدیریتی داشته باشد! همین بند مانع ورود ورزشی ها می شود. مثلا یک نفر مثل علی دایی که هم ورزش را می شناسد و هم سالم است و یا افراد دیگری مثل خسرو حیدری، علی کریمی و ... با استناد به همین بند نمی توانند وارد عرصه شوند. اولین گام برای سپردن امور ورزش به افراد موجه و ورزشی این است که اساسنامه فدراسیون ها تغییر کند. در همین فوتبال وقتی کار دست یک ورزشی مثل علی دایی باشد دیگر کلاه سرش نمی رود. مثلا در ماجرای قرارداد ویلموتس اگر یک مدیر فوتبالی در راس کار بود به قول یکی از نمایندگان مجلس دلالی صورت نمی گرفت. یک چهره موجه فوتبالی آنقدر شهرت دارد که در پست مدیریتی دنبال شهرت نباشد. باید به دنبال پاسخ این سوال باشیم که؛ چه کسانی از ورود مدیران ورزشی به عرصه ورزش هراس دارند؟ بعد به این موضوع خواهیم رسید که مدیران غریبه با ورزش در این سالها از طریق چه افراد و کانال هایی در پست های مهم قرار گرفتند.




ریشه های فساد در مدیریت‌های باندی و ...

*ابراهیم قاسمپور

اگر بخواهیم مستقیما سراغ پاسخ پرسش «کیهان ورزشی» برویم، ابتدا باید از سیاست بگوییم و بعد به ورزش برسیم چون ورود غریبه ها به ورزش ریشه در بده بستان های سیاسی دارد. البته این غریبه ها فقط در ورزش حضور ندارند و در دیگر بخش های جامعه مثل هنر و اقتصاد هم ردپای این افراد را مشاهده می کنیم. مشکل بزرگ کشور ما و بخصوص در ورزش، فک و فامیل بازی است. یعنی من مدیر می شوم و افرادی را می آورم که در باند خودم باشند. یعنی منافع من مهم است و نه منافع ورزش. حالا شما می بینید که باند یکسری از این افراد آنقدر قوی شده که با تغییر روسای ورزش و وزرای ورزش هم تکان نمی خورند. یکسری آدم هستند که سالهاست در پست های مدیریتی ورزش و بخصوص فوتبال جا خوش کرده اند. کسی نمی تواند آنها را تکان دهد. کارنامه شان را هم که می بینید دریغ از یک کار مثبت. حالا این را در نظر داشته باشید که قوانینی وجود دارد که این افراد به استناد به همان قوانین می توانند سالها در فوتبال باشند و همان قوانین به یک آدم شناخته شده و موجه و سالم مثل علی دایی اجازه ورود نمی دهد. اینها حتی قوانین را هم در اختیار خودشان قرار می دهند. یکسری آدم سالهاست در ورزش هستند و از این معاونت به آن معاونت و از این فدراسیون به آن فدراسیون می روند. عده ای هم هستند که بین باشگاهها نقل مکان می کنند. خب این رفت و آمدها چه حاصلی برای ورزش داشته است؟ من در بین این نفرات کسانی را می شناسم که نه سواد دارند و نه ورزش را می شناسند. طرف حتی در حد اداره ورزش یک روستا هم نبوده آنوقت در فدراسیون فوتبال مملکت پست مهم گرفته است. همه اینها پیرو همان بحث فساد در ورزش است. فساد فقط این نیست که یک نفر دلالی کند. همین جابجایی های باندی و طایفه ای خودش فساد است. درهای ورزش را به روی مدیران توانمند و آشنا به ورزش بسته اند تا خودشان جولان بدهند. امیدوارم قوه قضائیه که مبارزه با فساد را آغاز کرده است به حکومت این افراد در ورزش ایران پایان دهد.




ورزش کشور را مصادره کرده اند!

*علیرضا حیدری
ورزش ایران شده است حیاط خلوت آدم هایی که در جاهای دیگر پستی برایشان نیست و اینجا صندلی ها را اشغال کرده اند. در این ورزش، ورزشکار تا زمانی اهمیت دارد که تاریخ مصرف اش تمام نشده و وقتی عمر قهرمانی اش به سر آمد دیگر باید کنار برود! شما حتی اگر سابقه مدیریتی داشته باشید اجازه نمی دهند به بدنه مدیریتی ورزش ورود کنید. آدم هایی در این ورزش هستند که هنوز کسی نمی داند خروجی سالها مدیریت شان چه بوده است. اصلا ورزش را برای ورزش نمی خواهند. اینجا یک پستی دارند و به کارهای دیگرشان می رسند و در نهایت ورزش ضربه می خورد. ورزش برای آنها اهمیتی ندارد در حالیکه ورزش پایه سلامتی مملکت است. برای داشتن یک جامعه توانمند باید ورزش را درست کرد. این آقایان ورزش را مصادره کرده اند! بعد از انقلاب ورزشکاران بزرگی داشته ایم که از وجودشان در بدنه مدیریتی استفاده نمی شود. جالب است که در ورزش ایران و برای انتخابات فدراسیون ها، ورزشی ها را تائید صلاحیت نمی کنند! ورزشی ها رد صلاحیت می شوند و افرادی که معلوم نیست کجا بوده اند تائید می شوند! این خنده دار نیست؟بنده رئیس فدراسیون جهانی کشتی پهلوانی هستم اما در کشور خودم مرا به رسمیت نمی شناسند. فدراسیون جهانی کشتی مجموعه ای که بنده مدیریت می کنم را به رسمیت شناخته و زیر مجموعه آنها هستیم اما اینجا برای ما بودجه ای درنظر نمی گیرند!  یکسال است که می خواهم با وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک درباره کشتی پهلوانی دیدار و گفت و گو کنم اما فرصت نمی دهند؛ چون نمی خواهند! در ورزش ایران رفاقت ها و روابط غیر ورزشی جایگاهها را تعیین می کند نه منافع ملی. اینجا یک رئیس فدراسیون می رود و کلی بدهی به بار می آورد اما کسی از او نمی پرسد چرا این اتفاق افتاد؟ تا زمانی که منافع ملی در نظر گرفته نشود اوضاع ورزش همین خواهد بود. یک کت و شلوار تن شان می کنند که خط اتوی آن نمی شکند و فکر می کنند این مدیریت ورزش است. همین الان در کرونا که ورزش تعطیل است یک نفر نمی پرسد این همه آدم برای چه چیزی حقوق می گیرند؟ همین مسابقات فوتبال که برگزار می شود منافع چه کسانی را تامین می کند که بخاطرش حتی از جان ورزشکاران و اعضای تیم ها به راحتی می گذرند؟




فردی که یک پارچ آب را هم بلند نکرده نایب رییس می شود!

*کوروش باقری

در ورزش ما و در فدراسیون ها قوانینی وجود دارد که نویسندگان آن قوانین، تحت عنوان اساسنامه بجای منافع ورزش منافع خودشان را لحاظ کرده اند. همین قوانین تعیین می کند که چه کسانی باید در انتخابات فدراسیون ها حاضر شوند و چه کسانی نمی توانند حاضر شوند. در قالب این بحث، موانع بزرگی بر سر راه چهره های ورزشی قرار می گیرد. در امتداد همین ماجرا مهندسی انتخابات انجام می شود. مثلا در انتخابات هیئت های ورزشی این مهندسی به اوج خود می رسد زیرا اصل و اساس مجامع فدراسیون های ورزشی همین روسای هیئت ها هستند. افرادی هم که رئیس هیئت می شوند باند خودشان را بر سر کار می آورند و در نهایت ورزش به دست غریبه ها می افتد. در همین انتخابات هیئت های وزنه برداری اتفاقات عجیبی رخ داد و چند رئیس هیئت که زیر بار حرف زور نرفتند برکنار شدند. بروید درباره هیئت های خراسان شمالی و جنوبی و اصفهان بررسی کنید.
حالا می ماند دو موضوع مهم که به وزارت ورزش و جوانان برمی گردد. اول اینکه آنها نظارتی بر این اتفاقات ندارند و دوم آنکه قدرت برخورد با این موارد نزد این وزارت دیده نمی شود.
البته یک موضوع مهم دیگر این است که ما ورزشی ها هم خودمان انسجام نداریم تا مانع ورود افراد غیر ورزشی به بدنه مدیریتی ورزش کشور شویم. بطور مثال چرا نباید علی دایی در بدنه مدیریتی فوتبال باشد؟ یا چرا باید فردی که در عمرش یک پارچ آب را هم بلند نکرده است نایب رئیس فدراسیون وزنه برداری شود؟ دلیل اینکه غیر ورزشی ها و مدیران ناآگاه در ورزش هستند اول به اساسنامه های پر از ایراد فدراسیون ها بر می گردد و سپس به ناآگاهی وزیری مربوط می شود که در راس ورزش کشور قرار می گیرد و نه نظرات درستی بر امور دارد و نه ورزش و آدم های آن را می شناسد.


برچسب ها: ورزش
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
بهزاد
|
Australia
|
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۵
سلام برجناب آقای مدنی.خسته نباشیداستاد
کیهان ورزشی به جد و به درست می فرماید غریبه ها در ورزش چه می کنند،ولی عجیب است که خود گاها غریبه ها را تحویل می گیرید. برای مثال در صفحه 17 مجله آنهم در یک ستون دو مرتبه تصویر یکی از همان غریبه ها یعنی مدیر عامل تازه وارد شده استقلال را چاپ می کنید ،قدیم تر ها آرزوی هر فردی در این بود که تصویرش در قطع شناسنامه در کیهان ورزشی چاپ بشود
پربازدید ها