PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - November 21 2024
کد خبر: ۵۷۸۳۲
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۴

ماتراتزی در گفتگو با «فورفورتو»:آنهایی که مرا مسخره می‌کنند،حسود هستند!

مارکو ماتراتزی مدافعی است که همه او را با حرکت جنجالی‌اش که منجر به اخراج زیدان شد به یاد می‌آورند. این مدافع که نقشی کلیدی در قهرمانی ایتالیا در جام جهانی داشت، در مورد دوران حرفه‌ای خود و اتفاقات جام جهانی 2006 صحبت کرده است.

ماتراتزی در گفتگو با «فورفورتو»:آنهایی که مرا مسخره می‌کنند،حسود هستند!


*در فصل 99-1998 به مدت یک فصل در اورتون بازی کردید. چه چیزی از حضور در انگلیس یاد گرفتید؟

فهمیدم معنای غربت و حضور در یک کشور جدید چیست. وقتی بازیکنان خارجی به ایتالیا میآید، گفته میشود که برای تطابق با شرایط نیاز به زمان دارند. من هم شرایطی مشابه آنها را تجربه کردم و این موضوع کمک زیادی به من کرد.

*در آن فصل سه بار از زمین مسابقه اخراج شدید. آیا این شرایط درسی به شما داد؟

همیشه باید شرایطی که مدافع در آن کارت قرمز میگیرد را در نظر بگیرید. یکی از اخراجهایم را به خاطر دارم. عکسی از من در حال گریه کردن کنار تابلوهای تبلیغاتی منتشر شده بود که تماشاچیها در تلاش بودند مرا آرام کنند. از نظر من آن کارت قرمزکاملا اشتباه داده شد اما میدانید که شرایط فوتبال انگلیس چطور است. وقتی کارت قرمز از جیب داور بیرون میآید دیگر کار تمام است و نمیتوانید بهانه بیاورید.

*چه شد که به شما لقب ماتریکس دادند؟

این لقب را وقتی گرفتم که در اینتر بازی میکردم. شبکه تلویزیونی باشگاه نظرسنجی میان هواداران برگزار کرد تا برای هر بازیکن لقبی پیدا کند و لقب ماتریکس به من رسید. حالا همه مرا با این لقب میشناسند و من هم از آن خوشم میآید.

*اولین بازی خود برای تیم ملی ایتالیا را در سال 2001 انجام دادید. بازی برای آتزوری چقدر برایتان ارزشمند بود؟

من کسی بودم که برای بازی به انگلیس رفته و سپس به خانه برگشتم چرا که میخواستم برای تیم ملی کشورم بازی کنم. در آن دوران اگر در سری آ بازی نمیکردید، به تیم ملی دعوت نمیشدید. رویای بازی در تیم ملی بود که مرا به ایتالیا برگرداند.

*وقتی در جام جهانی 2006 حاضر میشدید انتظار چه دستاوردی را داشتید؟

تیم ما متشکل از بازیکنانی بود که مارچلو لیپی بعد از جام جهانی 2002 ساخته بود. بازیکنان بهتری داشتیم اما به دلایل مختلفی نمیتوانستیم در مسابقات پیروز شویم. مساله فقط داوری و اتفاقاتی که در مرحله یک هشتم مقابل کره جنوبی بر علیه ما افتاد نبود. تیم در هم شکستهمان را جمع کردیم و تحت هدایت مارچلو لیپی در عرض 2 سال توانستیم اعتماد به نفسمان را افزایش دهیم. هنگام برگزاری مسابقات جام جهانی، ایتالیا همیشه برای قهرمانی تلاش میکند.

*در همان زمان نزدیک به جام جهانی، مساله کالچوپولی فوتبال ایتالیا را تحت تاثیر قرارداده بود. آیا این مساله روی بازیکنان ملیپوش تاثیر گذاشت؟

همه در کنار هم بودیم و اهمیت نداشت هر کس عضو چه تیمی است و پیراهن باشگاهیاش چه رنگی است. فقط آبی تیم ملی مهم بود. کسی نمیگفت فلانی عضو اینتر، میلان یا یوونتوس است و همه ما متحد بودیم. این اتفاق مهمی بود. وقتی خلند را در نوامبر شکست دادیم یا وقتی آلمان را در ماه مارس با نتیجه 4 بر یک بردیم، کالچوپولی هنوز شروع نشده بود. این بردها مثالهای خوبی بود که تیم متحدی داریم. برایم مهم نیست اگر مردم بگویند قهرمانی ما به خاطر کالچوپولی بود اما واقعا به خاطر آن نبود. اصلا این طور نبود.

*در دو بازی ابتدایی جام جهانی نیمکتنشین بودید اما بعد از مصدومیت نستا به ترکیب اصلی راه یافتید. حضور در جام جهانی به عنوان یار تعویضی سخت بود؟

نه. چون نقشم را میدانستم و خبر داشتم که لیپی از بازی من خوشش میآید و همین موضوع برایم کافی بود. وقتی در دیدار مقابل چک در حال گرم کردن بودم، ترکیبی از حس افتخار و ترس سراغم آمد. ترس به این خاطر که در جام جهانی 2002 مقابل کرواسی بازی کردم و تمام تقصیرها به خاطر گل کرواسی گردن من افتاد. در یورو 2004 هم عملکرد خوبی نداشتیم. ارزش پیراهن تیم ملی از پیراهن باشگاهی خیلی بیشتر است. اگر 50 بازی در تیم باشگاهی انجام دهید و یک یا دو عملکرد بد داشته باشید، مردم از کنار آن میگذرند اما در تیم ملی زیر ذرهبین هستید. وقتی در بازی مقابل چک به زمین آمدم، داشتم جای الگویم و همچنین اسطوره تیم ملی که بهترین مدافع جهان بود را پر میکردم. این کار اصلا آسان نبود اما تنها به 9 دقیقه نیاز داشتم تا گلزنی کنم. همچنین تکل خوبی روی ندود زدم و به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدم.

*در مرحله یک هشتم مقابل استرالیا، وقتی بازی بدون گل دنبال میشد به خاطر خطا کارت قرمز گرفتید. سپس فابیو گروسو در آخرین دقایق پنالتی گرفت...

بازیکنانی که اخراج میشدند باید تست دوپینگ میدادند. به همین خاطر منتظر انجام تست بودم. وقتی فرانچسکو توتی پشت توپ ایستاد، احتمالا طولانیترین دو یا سه دقیقه عمرم را تجربه کردم. اگر چه در مسیر قهرمانی در جام جهانی، نقش خودم را داشتم اما مردم ایتالیا صحبتهایی جنجالی در موردم انجام میدهند. اگر به خاطر کارت قرمز من شکست میخوردیم، قطعا مرا به صلیب میکشیدند و میگفتند:«دوباره کار همیشهاش را کرد.» دعا میکردم فرانچسکو گلزنی کند و گل او تمام انتقادات را از بین برد.

*در دیدار نیمهنهایی مقابل آلمان میزبان که در دورتموند برگزار میشد، به ترکیب برگشتید. آن بازی چطور بود؟

به نظرم فینال واقعی آن مسابقه بود. پا به ورزشگاهی میگذاشتیم که برای آلمانیها حکم قلعه را داشت. آنها در آن ورزشگاه شکست ناپذیر بودند و 65 هزار هوادارشان بر علیه ما شعار میدادند اما وقتی وارد زمین شدند و آنها را تحت فشار قراردادیم، صورتهایشان مثل پیراهنهایشان سفید شده بود. ما کاملا آماده بودیم با تمام وجود بازی کنیم. با تمام بازیکنانمان نظیر دلپیرو، جیلاردینو، تونی، توتی، پیرلو و... حمله کردیم و در وقتهای تلف شده، دو بار به تیر دروازه آنها زدیم. وقتی گروسو گلزنی کرد، در حال پرس کردن آنها بودیم.

*کی متوجه شدید که قطعا به فینال میروید؟ بعد از گل گروسو در دقیقه 119 یا بعد شوت الکس دلپیرو که اندکی بعد زده شد؟

قطعا بعد از گل الکس. بعد از آن گل رفتم و داور را بغل کردم! نمیخواستم آلمانیها خیلی زود بازی را شروع کنند. همه در حال بغل کردن گروسو بودند و برخی هم سمت الکس دویدند. ترسم از این بود که آلمان بلافاصله بازی را شروع کند. خیلی خسته بودم، به همین خاطر داور را بغل کردم تا اندکی از سرعت بازی کم شود.

*در روند آمادهسازی فینال، تمرکز زیادی روی متوقف کردن زیدان بود؟

همه چیز را در مورد تمام بازیکنان آنها میدانستیم. گروه آنالیزی داشتیم که همه چیز را در مورد فرانسه به ما گفت. همه چیز را در مورد هانری، ریبری، مالودا و زیدان میدانستیم اما احتمالا آنها هم از ما بیخبر نبودند. مسابقه فینال درست مثل یک شطرنج بود.

*7 دقیقه بعد از شروع مسابقه فینال پنالتی دادید...

خطا نکردم. داور حتی کارت زرد هم به من نداد و این موضوع خودش گویای همهچیز است. خوشبختانه توانستیم خیلی زود بازی را به تساوی بکشیم.

*از گلی که زدید چه خاطرهای دارید؟

صبح آن روز در زمین قدیمی باشگاه هرتابرلین تمرین کردیم. این زمین خیلی خراب بود و انگار از جنگ جهانی دوم باقی مانده بود. وقتی در حال تمرین ضربات شروع مجدد بودیم، فابیو کاناوارو به من گفت:«پاتریک ویرا از تو میترسد. به همین خاطر در کنار او به هوا بپر.» فابیو مرا راهنمایی کرده بود تا ویرا را متوقف کنم و حق هم با او بود. وقتی گلزنی کردم، به یاد مادرم به آسمان اشاره کردم. میخواستم به او بگویم:«این گل برای تو بود.» این گل به مادر و تمام خانوادهام تعلق داشت.

*در وقتهای تلف شده، برخوردتان با زیدان اتفاق افتاد. شکی نیست بعد از آن جام جهانی بارها در این مورد از شما سوال شده است. خاطرهتان از آن اتفاق چیست؟

هنوز هم باید در این مورد حرف بزنیم؟ باید دست از پرسیدن این سوال بردارید. کتابم را بخوانید. همه چیز را در این مورد در کتابم نوشتهام.

*با این وجود بسیاری از مردم هنوز شما را با آن اتفاق به خاطر میآورند. دوست دارید چطور به یاد آورده شوید؟

لازم نیست کسی مرا به یاد بیاورد. حتی این روزها هم مردم به من توهین میکنند و میگویند تنها به خاطر مصدومیت نستا بود که در جام جهانی بازی کردم. من در آن جامجهانی دو گل زدم ولی مردم هر چه خودشان دوست دارند در خاطرشان میماند. جوابی برای آنها ندارم. میدانم چه بازیکنی بودم: قهرمان جهان. به نظرم مردم حسودی میکنند.

*آرمین زمانی