PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۵۹۲۹۷
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۶

اولتیماتوم مجلس برای عمل به بدیهیات مدیریتی!


اولتیماتوم مجلس برای عمل به بدیهیات مدیریتی!

ریشه بسیاری از مشکلات ورزش ما که خود از روشهای مدیریتی ناشی میشود، عدم پایبندی به بدیهیات و اصول عقلایی و اثبات شده در کوران تجربه بشری و حتی توصیهشده در آئین آسمانی و الهی است. مدیران ورزش ما در اکثر قریب به اتفاق دورهها، علیالخصوص در دوره فعلی با بیاعتنایی به این اصول و رعایت نکردن آنها در وادی عمل و در عوض دلبستن به سلیقهها و گرایشها و راههای مندرآوردی و حتی غلط، خواسته و ناخواسته، روش باری به هر جهت و خودکامگی را برای اداره و مدیریت ورزش در پیش گرفتهاند. برای اثبات این حرف، نمونهها و شواهد بسیار و فراوان است، شاید تازهترین آن اولتیماتومی باشد که هفته گذشته کمیته تربیتبدنی کمیسیون به وزارت ورزش داد و تعهد یک ماههای است که نمایده وزارت ورزش برای انجام آن به مجلس سپرد. وقتی موضوع این اولتیماتوم و تعهد را بدانیم آن وقت صحت حرف ما هم خود به خود ثابت میشود. موضوع این است که «وزارت ورزش در جلسه کمیته تربیتبدنی کمیسیون فرهنگی مجلس، تعهد داد که ظرف یک ماه آینده باشگاه استقلال به یک ثبات مدیریتی برسد.»! ملاحظه فرمودید؟ درستی حرف ما ثابت شد؟! برای انجام یک اصل بدیهی و مراعات آن از سوی مسئولان ورزش یعنی «ثبات مدیریتی» باید پای اولتیماتوم مجلس و پیش از آن تجمع اعتراضآمیز هواداران یک باشگاه به میان بیاید تا مسئولان وزارتخانه لطف کرده! و تعهد دهند که ظرف یک ماه آینده، به این اصل بدیهی عمل نمایند. تازه با توجه به سوابق و پیشینهای که در ذهن ما و همه علاقهمندان به ورزش هست، معلوم نیست که ظرف «یک ماه آینده» به این تعهد، عمل شود، چرا که اهالی ورزش هم مثل ما تاکنون از زبان مدیران و مسئولان ریز و درشت ورزش از این وعدههای یک ماهه و چندماهه زیاد شنیدهاند و در عمل، چیزی جز «سر خرمن» ندیدهاند! و کار و بار ورزش به همان پاشنهای که دلخواه و مطلوب این به اصطلاح مدیران بوده، چرخیده است. سالهاست به ویژه در این یکی، دو سال اخیر از زبان مسئولان ارشد ورزش میشنویم که ظرف یک ماه آینده یا تا آخر فصل جاری (مثلا بهار یا پاییز و...) تکلیف مالکیت و مدیریت دو تیم استقلال و پرسپولیس که از سرمایههای کمنظیر «ملی» ما به حساب میآیند، مشخص خواهد شد. اما ماهها سپری شده و فصلها گذشته است، هیچ اتفاقی برای این تیمها نیفتاده است و کار و بار مدیریتی این دوتیم ریشهدار و مردمی به محله «برو و بیا» تبدیل شدهاند و مدیریت ارشد ورزشی، به ترتیب رفقا و دوستان خود را در این تیمها به عنوان مدیرعامل و سرپرست و عضو هیأت مدیره نصب و عزل میکند، تا از خجالت محبتهای آنها درآید، حال سر این دو تیم هر چه آمد که آمد، آن زیاد مهم نیست!! برای همین هم هست که میبینیم اوایل هفته گذشته پیشکسوتان تیم استقلال و قبل از آن جمعی از هواداران این تیم جلوی مجلس شورای اسلامی گرد میآیند و شکایت وضعیت مدیریتی را به نمایندگان خود میبرند و در اواخر همان هفته، طرفداران و پیشکسوتان پرسپولیس در اعتراض به ساز و کار مدیریتی مسئولان ورزش جلوی مجلس جمع میشوند و درددل و شکایت خود را با نمایندگان مطرح میکنند. وضعیت مدیریت ورزش به ویژه در حصر و مقطع فعلی به گونهای است که همه اهل ورزش از خرد و کلان و پیر و جوان از آن آگاه و ناراضی هستند. این وضعیتی است که هرگز نمیتواند، تواناییهای بالقوه ورزش ایران را به فعلیت درآورد و از ظرفیتهای غنی آن در ابعاد مادی و انسانی در جهت تحول و پیشرفت مستمر آن استفاده بهینه به عمل آورد. این وضعیتی است که اصلا ورزش در آن جدی گرفته نشده و ارادهای هم برای بهبود وضع ورزش و پاسخ به مطالبات و انتظارات هواداران ورزش وجود ندارد.

این وضعیتی است که بر آن نوعی روزمرگی و هرهری مسلکی حاکم است و مدیران و مسئولان آن ورزش، این ابزار مهم و دارای کارکردهای متنوع- و نه فقط ورزشی- را به شکل ابزاری در خدمت اهداف و منافع شخصی و خانوادگی و باندی و جناحی خود درآوردهاند و به همین دلیل همان اندازه که از «شایستهها» و «کاربلدها»ی ورزش درست یا اصلا استفاده نمیشود، آدمهای غریبه و بیگانه با ورزش و... به میدان و عرصه‌‌های مدیریتی فراخوانده میشوند و نتیجهاش هم همین است که داریم میبینیم، وضعیتی که باید حتما تغییر کند تا ورزش و ظرفیتها و تواناییهای ارزشمند و گرهگشای آن آزاد شوند و در خدمت رشد و اعتلای ورزش ایران قرار بگیرند. امیدواریم حالا که طرفداران و بزرگترهای دو تیم مطرح کشورمان به خاطر وضعیت نامطلوب ورزش که ریشه در عملکرد مدیریتی دارد، دست به دامان نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی شدهاند، این عزیزان هم در اینباره هرآنچه میتوانند و از دستشان ساخته است، انجام دهند، البته میدانیم که متاسفانه به دلیل «شرایط خاصی» که وجود دارد، مجلس نمیتواند از همه ابزارهای کنترلی و نظارتی خود برای برخورد با مدیران یا وزارتخانههای متخلف استفاده کند و دقیقا به همین دلیل هم هست که بعضی از این وزارتخانهها و مسئولان با آگاهی از چنین «مصونیتی» به جای انجام بهتر و دلسوزانهتر وظیفه، دنبال کار و مشغولیت خودشان هستند. با این وجود مردم همه چیز را میبینند و به ذهن میسپارند و بر مبنای آن قضاوت میکنند، آنها بدون تردید درباره وضعیت فعلی ورزش و نحوه مدیریتی آن قضاوت خوبی ندارند، کمااینکه نشانههای ملموس و عینی آن را داریم میبینیم، آنها حتما این را هم در نظر خواهند داشت که نمایندگان مجلس نیز در چنین شرایطی، ورزش را به حال خود رها و به اهالی ورزش بیاعتنایی نکرده و پای صحبتها و حرفهایشان نشسته و در حد توان هم دنبال حل مشکلات و برطرف کردن موانع و برخورد با مانعسازان و کسانی بودهاند که علیرغم پوشیدن ردای مدیریت و مسئولیت، خود با رفتار و عملکردشان به مثابه بزرگترین مانع بر سر راه پیشرفت ورزش درآمدهاند.

*سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها