PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۵۹۹۹۵
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۱

داوید سیلوا ؛ ستاره‌‌ای که سیتی آسان از دست داد

داوید سیلوا و ستاره‌‌ای که سیتی آسان از دست داد

داوید سیلوا پس از ده سال با پیراهن آبی آسمانی سیتی وداع کرده و لیگ جزیره را ترک کرد تا باردیگر به لالیگا باز گردد و اینبار در پیراهن رئال سوسیداد بدرخشد. اگر مسی و رونالدو در آسمان‌ها به سر می‌بردند، سیلوا زمینی بود و گویی او را همین اطراف می‌دیدیم و از نزدیک می‌شناختیم. چیزی عادی در سیلوا موج می‌زد که دوست داشتنی‌اش می‌کرد. کمتر بازیکن خارجی یک دهه در انگلیس درخشید. آن هم با افتادگی و آرامش تا هیاهو و شادی‌های جنون‌آسا. نود و چهار پاس گل (بیشترین از 2010)، دویست و نود و چهار فرصت خلق کرده (باز هم بیشترین از 2010). با آن چرخیدن با توپ و فریب دادن حریفان و ارسال پاس از راهروهای باریک ساق‌ها به او تعلق یافت. سیلوا به هسته روحی سیتی بدل شد. مرد گشودن کلاف‌های کور. در نوجوانی می‌خواست دروازه بان شود، ولی بدل شد به ال ماگو، جادوگر. الگویش پابلو آیمار بود. مرد میانی تهاجمی؛ سیلوا هم قد آیمار بود و شماره پیراهن الگوی خود را برگزید: بیست و یک. مثل آیمار گاهی ناپدید می‌شد و ناگهان توپ را نزد او می‌دیدیم که همه چیز را زیر و رو می‌کرد. می‌گفتند شنلی دارد که نامرئی‌اش می‌کند. در بیست و چهار سالگی در دوران مانچینی پا به سیتی گذاشت و منتقدان گفتند بیست و چهار میلیون نمی‌ارزد. ولی پپ هم که آمد گفت: یک برنده ذاتی از نوع بازیکنان همه کاره خیابانی دارم. بازی سازی که توازن را در هر منگنه‌ای به دست می‌آورد. در سی و چهار سالگی پس از پنج ماه بیمارستان نشینی در والنسیا با موهای کوتاه شده ترکیب ساده‌تری یافت. سیلوا جایش در سیتی خالی خواهد بود و آبی آسمانی‌ها فراموشش نخواهد کرد. او برای آخرین بار پیراهن منچستر را پوشید و مقابل آرسنال به میدان رفت.

فراموش کردن یکی از اعضای چنین تیمی آسان است؛ هرچند که این مسئله برای همه اعضای تیم صدق نمی‌کند. او بیش از یک بازیکن بود؛ او یک نماد بود. در حالی‌که اسکوربورد ورزشگاه اتحاد دقیقه 21 دیدار جام حذفی منچسترسیتی برابر برنلی را نشان می‌داد، هواداران سیتی از جای برخواستند و به احترام شماره 21 تیمشان دست زدند. این فضای فوق العاده که در اتحاد به وجود آمده بود نشان دهنده علاقه زیاد هواداران سیتی به داوید سیلوایی بود که همواره به عنوان یکی از برترین بازیکنان تاریخ این باشگاه شناخته می‌شود. در پایان این بازی، او از دلیل غیبتش در چند هفته منتهی به آن دیدار پرده برداشت. یسیکا، همسر سیلوا، زایمانی زودرس داشت و پسر آن‌ها برای زنده ماندن می‌جنگید. او گفت: می‌خواهم از همه آن‌هایی که اخیرا علاقه‌شان به من را نشان دادند و طی چند هفته اخیر بهترین آرزوها را برایم کردند، علی‌الخصوص هم‌تیمی‌ها، مربی و باشگاه که به خوبی شرایطم را درک کردند، تشکر کنم. همچنین می‌خواهم خبر تولد پسرم متئو را اعلام کنم که خیلی زود به جمع ما اضافه شد و به کمک تیم پزشکی روز به روز در حال جنگیدن است.

این جملات از زبان مردی بود که بیش از فایت ناکس از زندگی شخصی‌اش محافظت می‌کند. ما به عنوان یک هوادار تلاش می‌کنیم تا همانند قهرمانان ورزشی‌مان رفتار کنیم. برای 90 دقیقه، گاها چندین بار در هفته، همچون یک روانپزشک روی صندلی می‌نشینیم و بازی‌های آن‌ها را بررسی می‌کنیم. ما به دقت شیوه دریبل یا شوت زدن، پاس دادن یا دفاع کردن و دیگر کارهای آن‌ها را نگاه می‌کنیم. زیر ذره‌بین بودن فوتبالیست‌ها گاهی به زندگی شخصی آن‌ها هم نفوذ می‌کند و ما فراموش می‌کنیم که آن‌ها هم مثل ما انسان هستند و چیزهایی دارند که نمی‌خواهند همه از آن باخبر شوند. این پیام سیلوا هم از اندک پیام‌های او پیروی زندگی شخصی‌اش بود. سیل واکنش‌های مردم به این پیام او نشانگر شوکه‌شدن آن ها بود. در چنین اوقات ناراحت‌کننده‌ای، ما معمولا در انجام دادن کارهای روزمره‌مان هم با مشکل مواجه می‌شویم، حال آنکه سیلوا باید در بالاترین سطح فوتبال جهان حضور می‌یافت. او در روستای Arguineguin در جزایر قناری که روستایی آرام و به دور از سر و صدا و شلوغی‌های کلان‌شهرهای اسپانیا متولد شده بود.

داوید سیلوا در سال 1986، از مادری ژاپنی به نام اِوا و پدری اسپانیایی به نام فرناندو که پلیس بود، متولد شد. پدر سیلوا، او را با فوتبال آشنا کرد. داوید به میوه، سیب زمینی یا هر چیزی که پیدا می‌کرد ضربه می‌زد و اطرافیان او تنها واژه futbol را از زبانش می‌شنیدند. خانواده داوید خیلی زود فهمیدند که تلاش‌هایشان برای اینکه علاقه او به فوتبال را از بین ببرند بیهوده است و به این ترتیب سیلوا در حالی‌که سه سال سن داشت اولین هدیه فوتبالی‌اش را دریافت کرد. پدر سیلوا برای تیم نیمه حرفه‌ای محله‌شان بازی می‌کرد و او که در کنار زمین حضور داشت سعی می‌کرد تا هر چه که می‌دید را اجرا کند. ماهیگیرهای اطراف شهر به سبب چشم‌های ریز داوید لقب "El Chino” را به او داده بودند. آرام آرام سیلوا فوتبال بازی کردن را شروع کرد. میشل لادروپ دانمارکی الگوی سیلوا بود؛ توانایی‌های فنی داوید فوق العاده بودند و او امیدوار بود تلاش‌هایش جواب دهند و روزی به بازیکنی ثابت در تیمی لالیگایی تبدیل شود.

پیشرفت‌های سیلوا به قدری بود که تیم پایه‌ باشگاه دسته سومی یو.دی سن فرناندو، سیلوا را در قامت یک دروازه بان جذب کند. طولی نکشید که این باشگاه به اشتباهش در نحوه استفاده از سیلوا پی برد و از او به عنوان وینگر بازی گرفت، جایی که سیلوا متعلق به آن بود. در اینجا بود که استعداد سیلوا فراتر از فوتبال جزایر قناری به نظر آمد. در حالی‌که سیلوا 14 سال سن داشت، مربی او ویسنته میراندا به او و خانواده‌اش پیشنهاد کرد تا به پایتخت اسپانیا سفر کنند و در تست‌های باشگاه رئال مادرید شرکت کنند. سیلوا حالا در مسیری قرار داشت که به حضورش در جمع سفیدپوشان سلطنتی منتهی می‌شد. سیلوا سعی می‌کرد تا با گذر زمان ارزش‌هایش را ثابت کند. ویسنته دل‌بوسکه، سرمربی وقت رئال مادرید هم هر بعد از ظهر از دفترش به زمین تمرینی آکادمی باشگاه می‌آمد تا روند صعودی هافبک‌های جوان و آینده‌دار تیم را زیر نظر گیرد. میراندا در این مورد گفته بود: او خیلی جوان بود و من می‌دانستم که از پتانسیل بالایی برخوردار است. مطمئن بودم در رئال مادرید همه دیوانه بازی او می‌شوند. او از بازی کردن برای رئال مادرید بسیار هیجان زده شده بود.

در حالی‌ که پیش‌بینی می‌شد رئال مادرید پیشنهاد ثبت قراردادی حرفه‌ای را به سیلوا بدهد اما اوضاع طور دیگری رقم خورد. با وجود اینکه او مهارت‌های بالایی داشت که نسبت به سنش، بیش از اندازه هم بودند اما به سبب فیزیک بدنی‌اش مورد توجه مادریدی‌ها قرار نگرفت و تحت تاثیر کلیشه‌های آن زمان دنیای فوتبال که پیروی فوتبالیست‌هایی با جثه کوچک وجود داشت او از بازی کردن برای رئال مادرید محروم شد. با این حال این مسئله به معنای کوتاه آمدن سیلوا و حضور در سطح سوم فوتبال اسپانیا نبود، او به جنگیدن برای حضور در سطح اول فوتبال کشورش ادامه داد. تلاش‌های سیلوا خیلی زود جواب دادند و بعد از درخشش در یک تورنمنت جوانان، باشگاه والنسیا برای پیوستن به آکادمی جوانان خودش پیشنهادی را به او ارائه کرد. لوس‌چه فرصت بزرگی را از نظر فوتبالی برای سیلوا فراهم کرد اما خود او شخصا اطمینانی از این بابت نداشت. فاصله‌ای 2000 کیلومتری تا خانواده‌اش برای دوره‌های زمانی طولانی بسیار سخت بود. با این حال پدر و مادر سیلوا او را به پیوستن به والنسیا سوق دادند تا تغییری بزرگ در زندگی داوید به وجود آید.

سیلوا در حالی‌که تنها 14 سال سن داشت به آکادمی فوتبال والنسیا وارد شده بود و به نظر می‌رسید که سازگاری و کنار آمدن او با محیطی جدید اندکی زمان ببرد. سیلوا با کمک مربیان و دوستان جدید مسیر پیشرفتش به عنوان فردی جوان و جویای نام را در پیش گرفت. او سه سال را در تیم جوانان والنسیا سپری کرد تا زمانی‌که باشگاه به این نتیجه رسید که او آماده شروع زندگی‌ای حرفه‌ای می‌باشد. وقتی که تیم بزرگسالان والنسیا در بازه زمانی سه ساله، دومین قهرمانی‌اش در لالیگا و قهرمانی در جام یوفا را جشن گرفت، سیلوا برای تیم دوم والنسیا 14 بازی کرده بود. بازیکنان قدرتمند حاضر در والنسیا حضور در تیم اصلی را برای هر بازیکن جوانی غیرممکن کرده بود؛ به این ترتیب برای اینکه سیلوا ثبات بیشتری در بازی کردن پیدا کند، در فصل 2005-2004 به ایبار قرض داده شد. او 35 بار پیراهن ایبار را به تن کرد و به این تیم کمک کرد تا فصل را در جایگاه چهارم سگوندا دیویژن به پایان ببرد. عملکرد خوب سیلوا در ایپوروا والنسیا را از سطح بالای این بازیکن آگاه کرد و آن‌ها او را برای یک سال دیگر قرض دادند. این بار باشگاه سلتاویگوی تازه صعود کرده او را به طور قرضی به خدمت گرفت و سیلوا به آن‌ها کمک کرد تا فصل را در جایگاه ششم لیگ تمام کند و جواز حضور در جام یوفا را به دست آورد. در همان فصل، ایبارِ بدون سیلوا از سگوندا دیویژن سقوط کرد.

سرانجام سیلوا فرصت حضور در والنسیا را پیدا کرد. نخستین فصل او در والنسیا تحت هدایت کیکه سانچز فلورس به 48 بازی در تمامی رقابت‌های آن فصل منتهی شد. او 9 بار گلزنی کرد و 7 بار هم برای هم‌تیمی‌هایش گل‌سازی کرد. بازی کردن در کنار بازیکنان جوان و بااستعدادی همچون داوید ویا و خواکین موجب پیشرفت سطح بازی سیلوا شد. آن‌ها فصل را در جایگاه چهارم لالیگا به پایان بردند و به نظر می‌رسید که موفقیت‌های دیگری برای خفاش‌ها در راه است، هرچند که حقیقت بی‌رحمانه‌ای در انتظار آن‌ها بود. در فصل بعد از آن، وضعیت حاکم بر رختکن والنسیا بسیار پیچیده بود و سه مربی مختلف با افکار و تاکتیک‌های متفاوت روی نیمکت این تیم نشستند. والنسیا بسیار ضعیف ظاهر شد و فصل را در جایگاه نازل دهم جدول به پایان رساند تا بسیاری از استعدادهایشان را در پایان فصل از دست بدهند. موفقیت، در در اوج ناامیدی برای والنسیا به دست آمد و سیلوا با دستانی خالی، لوس‌چه را به قهرمانی کوپا دل ری رساند.

این پیروزی به طور کوتاه‌مدت باشگاه را به بازگشت امیدوار کرد اما هرگز چنین چیزی به وقوع نپیوست. سیلوا هم به سبب مصدومیت قوزک پایش سه ماه ابتدایی فصل 2009-2008 را از دست داد. برخی گزارش‌ها از پرداخت نشدن چندین ماهه حقوق بازیکنان تیم خبر می‌دادند و با این وجود آن‌ها با گرفتن وام حقوق بازیکنان را پرداخت کردند. والنسیا فصل را در جایگاه ششم جدول به پایان برد تا به لیگ قهرمانان اروپا صعود نکند و از نظر مالی با مشکلات بزرگ‌تری مواجه شود. در آن فصل منچسترسیتی به جذب ویا و سیلوا نزدیک شد اما باشگاه با قراردادن بند آزادسازی 135 میلیون یورویی روی این دو بازیکن آن‌ها را در مستایا حفظ کرد. با این حال سیتی می‌دانست که با پایان یافتن قرارداد این دو بازیکن، می‌تواند آن‌ها را به خدمت گیرد. آخرین فصل حضور سیلوا در اسپانیا به یکی از بهترین فصول او تبدیل شد. او موفق به ثمر رساندن هشت گل شد و موجبات بازگشت والنسیا به بالاترین سطح فوتبال اروپا را فراهم آورد. اول از همه داوید ویا بود که در ازای 40 میلیون یورو به بارسلونا پیوست. بعد از آن سیلوا گفت: چرا باید والنسیا را ترک می‌کردم؟ آن‌ها به من نیاز داشتند و من در آنجا خوشحال بودم اما فضای حاکم بر باشگاه چندان جالب نبود.

منچسترسیتی موفق شد تا او را در ازای مبلغ اندک 25 میلیون پوند به خدمت گیرد؛ آن هم در تابستانی که ستارگانی چون یحیی توره و ماریو بالوتلی به جمع سیتیزن‌ها اضافه شده بودند. در میان بازیکنان حاضر در ترکیب سیتی نام افرادی دیده می‌شد که پیش‌تر در چمپیونشیپ حضور داشتند. از این رو سیتیزن‌ها برای پیوستن به جمع برترین تیم‌های لیگ باید چندین ستاره را به تیمشان اضافه می‌کردند. روز 17 اکتبر 2010 و زیر نور چراغ‌های ورزشگاه بلوم‌فیلد رود، سیتی به مصاف بلکپول رفته بود. در حالی‌که بازی با نتیجه 2-2 دنبال می‌شد، یک ضربه آزاد پشت محوطه جریمه بلکپول به نفع سیتی به دست آمد. برخلاف تمام پیش‌بینی‌ها، جیمز میلنر توپ را به داوید سیلوا سپرد. استفن کرینی و دیوید وافان در جلوگیری از شوت‌زنی او ناموفق ماندند و ضربه پای چپ سیلوا با عبور از چارلی آدام وارد دروازه بلکپول شد.

در حالی‌که رسانه‌ها تلاش می‌کردند تا فیزیک بدنی سیلوا را دلیلی بر ناموفقیتش در فوتبال انگلیس بیان کنند اما او با عملکردهای فوق العاده‌اش حرفی برای گفتن باقی نگذاشت. تلاش او برای فضاسازی و دوندگی بالایش، مدافعان تیم‌های لیگ برتری را با مشکلی جدی مواجه کرده بود. تاثیرگذاری سیلوا بر نتایج سیتیزن‌ها در دربی منچستر 2012-2011 در اولدترافورد نمایان‌تر شد؛ جایی‌که او پاس گل والی ادین ژکو در جریان پیروزی 6-1 منچسترسیتی را ارسال کرد. سیلوا فصل را با 15 پاس گل به عنوان بهترین پاسور لیگ برتر به اتمام رساند. طلسم قهرمان نشدن سیتی در لیگ برتر هم سرانجام با گل دراماتیک سرخیو آگوئرو شکست. سیلوا هم پیش از اینکه قرارداد پنج ساله جدیدی را با سیتی به امضا برساند، در تیم منتخب فصل لیگ برتر حضور یافت. در سطح بین‌المللی هم سیلوا در هر شش بازی اسپانیا در یورو 2012 در ترکیب اصلی لاروخا قرار داشت و با به ثمر رساندن نخستین گل اسپانیا در فینال، مقدمات سومین قهرمانی متوالی این تیم در بزرگ‌ترین تورنمنت‌های ملی فوتبال جهان را فراهم کرد. تکامل توانایی‌های سیلوا طی سال‌های اخیر او را از یک بازی‌ساز به گلزنی قهار تبدیل کرده است جایی‌که داوید در 118 بازی ملی موفق به ثمر رساندن 35 گل شده است.

به منچستر بر می‌گردیم، جایی که پول‌های بی‌پایان شیخ منصور، برخلاف موفقیت‌های داخلی، در اروپا توفیقی را برای سیتی به همراه نداشت. هرچند که به نظر می‌رسید پپ گواردیولا آن‌ها را به این مهم نزدیک‌تر کند. در دو سال گذشته آن‌ها 448 میلیون پوند را در بازار خرج کردند و در این بین استعدادهای جوانی را به تیم اضافه کردند. گرچه به نظر می‌رسد با اضافه شدن بازیکنان جوان به سیتی، سیلوا از ترکیب اصلی سیتی کنار می‌رود اما او هنوز هم تاثیرگذاری‌اش بر این تیم را حفظ کرده است. بیل ادگار، ژورنالیست نشریه تایمز رکورد 25 پیروزی پیاپی سیلوا در تمامی رقابت‌ها را رکوردی بی‌سابقه از شروع رقابت‌های لیگ در سال 1888 می‌داند. همچنین به نقل از اپتا، سیلوا موفق به ثبت رکورد 19 پیروزی متوالی در لیگ برتر شده است. سیلوا از زمان حضورش در لیگ برتر در سال 2010، بیش از هر بازیکن دیگری شانس گلزنی ایجاد کرده است. او تا به امروز به چهار قهرمانی لیگ برتر، دو قهرمانی جام حذفی و چهار قهرمانی لیگ کاپ رسیده است و در پایان این فصل قراردادش با سیتی به پایان می‌رسد؛ این یعنی او نزدیک به یک دهه از زندگی فوتبالی‌اش را در منچستر پشت سر گذاشته است. سیلوا مردی است که ممکن است که تاثیراتش در زمین بازی چندان به چشم نیاید اما همه تیم‌ها آرزوی حضور او در تیمشان را دارند.

*عرفان خماند