PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳ - December 23 2024
کد خبر: ۶۰۱۸۳
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰

پرونده ویژه «کیهان ورزشی» به بهانه سالگرد درگذشت معلم اخلاق؛ قصه مردانگی در گوش ناشنوای ورزش


پرونده ویژه «کیهان ورزشی» به بهانه سالگرد درگذشت معلم اخلاق؛ قصه مردانگی در گوش ناشنوای ورزش
کیهان ورزشی-
حمید ترابپور- سوم آذر ماه، سالروز درگذشت پرویز دهداری سرمربی و بازیکن اسبق فوتبال ملی ایران، بهانه ای است برای یادآوری «اخلاق»؛ همان گمشده این روزهای ورزش ایران و بخصوص فوتبال. حداقل حسن-شاید هم تنها حسن- این روز در تقویم ورزشی ما،همین یاد کردن از اخلاق است، حالا اینکه چقدر بتوانیم از این تاریخ و این یادآوری، برای احیای این واژه زیبا  بهره ببریم و به ورزش نتیجه گرا و  تا خرخره فرو رفته در مادیات تلنگر بزنیم، سوالی است که افسوسمندانه فعلا پاسخ آن «هیچ» است، زیرا تا اراده و خواسته ای برای استحاله در این عرصه نباشد، تمام این «واگویه» ها جز آب در هاون کوبیدن نخواهد بود. وقتی سر و شکل این ورزش را می بینیم که از بالاترین مقام تا پایین ترین عضو آن، به تنها چیزی که وقعی نمی نهند «اصول اخلاقی» است، چگونه می توان برای آن قصه های شیرین مردانی چون زنده یاد «پرویز دهداری» را گفت که مردانه بر اصول اخلاقی خود استوار و در این راه جان گرو گذاشته بودند. آیا برای این جماعت فرصت طلب و چشم و گوش بسته، شنیدن روایت مردی که ستاره تیمش را به دلیل تحقیر بازیکن حریف مورد شماتت قرار می داد، جذابیتی دارد؟ نمایی که ما از این ورزش می بینیم، با آن قصه ها، نه سنخیت دارد و نه سازگاری. ورزشی که مدیران و مربیان و بازیکنان آن برای تسخیر جایگاه یکدیگر از هیچ ترفند و حیله ای فروگذار نیستند. ورزشی که همین هفته قبل دو مدیر آن برای تخریب طرف مقابل در برابر دیدگان میلیون ها ببیننده تلویزیونی، بی پروا یکدیگر را به رباخواری و دروغ گویی و فساد مالی متهم کرده و حتی صدای ضبط شده رو کردند و ...، چه کار با اهداف و آرمان های امثال دهداری دارد؟ برای این ورزش همان به که توسط دلال ها اداره شود و مدیران ارشد آن در نقش بوقچی به دنبال امیال شخصی شان بروند! چنین ورزشی نه ظرفیت شنیدن حکایات مردان اخلاق مدار دهه‌های دور را دارد و نه تاثیری بر کار و بار آن دارد اما با این وجود و با حجم بالای نا امیدی برای اصلاح اوضاع ورزش و با علم به ناکارآمدی آنهایی که وظایف فرهنگی بر دوش دارند، باید از مردان و معلمان اخلاق ورزش ایران یاد کرد؛ حتی اگر علت آن ثبت در آرشیو باشد.

به رفتار بالادستی‌های ورزش نگاه کنید!
*حسن حبیبی
آدم نمی تواند در این دوره و زمانه یک نفر یا دو نفر را متهم کند و بگوید آنها باعث بی اخلاقی ها هستند. من مدتهاست که اتفاقات فوتبال ایران را دنبال نمی کنم اما اگر فضای ورزش پر از بی اخلاقی شده است، باید دید بزرگترها چگونه رفتار می کنند. در گذشته حرمت بزرگتری و کوچکتری رعایت می شد و همین موضوع ساده، باعث می شد تا اخلاقیات پررنگ شود اما امروز نه در ورزش بلکه در خیلی جاهای دیگر این حرمت ها رعایت نمی شود. یک زمان آقای دهداری که انسان شریفی بود را داشتیم که به مسایل اخلاقی اهمیت می داد. در باشگاه پاس آقای اسداللهی را داشتیم. در باشگاه شاهین دکتر اکرامی بود. اینها دنبال ساختن انسان ها بودند و قهرمانی در مرحله بعدی قرار می گرفت. در واقع بزرگانی بودند که مراقب اخلاق در ورزش بودند اما امروز این آدم ها را نداریم. وقتی آدم های بزرگ ورزش کنار می روند، طبیعی است که رفتارهای نادرستی را از مشاهده می کنیم. شما اگر می خواهید دلایل بی اخلاقی را در هر بخشی پیدا کنید به رفتار بالادستی ها نگاه کنید. در ورزش هم، جوان ها به بالادستی های خود نگاه می کنند و اتوماتیک‌وار شکل می گیرند. ایراد از آن جوان نیست، اشکال از بالادستی اوست. وقتی پول در اولویت قرار می گیرد و بده و بستان ها جای روابط درست را می گیرد دیگر نمی توان درباره اخلاق حرفی زد.
حرف‌های «دهداری» هنوز در گوشم است
*بهمن صالح‌ نیا
در ابتدا یاد کنم از زنده یاد پرویز دهداری که درس اخلاق به همه ما می داد و هر آنچه در در اخلاق و مدیریت آموختم از ایشان بود. او مردی شریف بود که بر مبنای اخلاق و انضباط مربیگری می کرد. دوست ندارم درباره تفکرات مربیان فعلی فوتبال صحبت کنم و مصلحت نیست که خیلی از صحبت ها را درباره فوتبال امروز بر زبان بیاورم اما اخلاق، امروز نه کمرنگ که سیاه شده است. اخلاق و فرهنگ بی دلیل به این روزها نرسید. وقتی نظارتی بر رفتارها نبود و کار را به حال خود رها کردند این شرایط تاسف بار ایجاد شد. ما در تمام سفرهایی که در کنار زنده یاد دهداری داشتیم، درس هایی آموختیم که شاید خیلی از آنها هنوز بازگو نشده باشد.نصایح و حرف های آن مرد بزرگ هنوز در گوشم است. خیلی حرف ها را در دلم دارم اما نمی خواهم مطرح کنم. من هم از این فضا و این روزها آزرده خاطر هستم اما سعی می کنم همچنان به آینده امیدوار باشم. هر گاه با شاگردانم که خودشان حالا مربی شده اند صحبت می کنم، به آنها می گویم اجازه ندهید اخلاق در ورزش از بین برود. نسل جدید به تماشای رفتارهای جدید و آموزنده نیاز دارد. باید دید چه کسانی این رفتارها را از خود بروز می دهند و آیا شاهد احیای اخلاق خواهیم بود؟
جوان امروزی فکر می کند «دهداری» و «تختی» دیوانه بوده‌اند!
*رضا وطنخواه
خب طبیعی است که وقتی مسایل اقتصادی در یک جامعه پر رنگ شود، اخلاق رنگ می بازد. من نمی گویم کسی دنبال مسایل اقتصادی نرود و فقط اخلاق را در نظر بگیرد. من انتقادی به ورزشکاران امروزی که به دنبال قراردادهای هنگفت هستند ندارم. من می گویم اقتصاد که درست شود اخلاق هم بر می گردد. اگر برای یک جوان امروزی از داستان های زنده یاد دهداری بگوئید فکر می کند افسانه بوده اند. جوان امروزی فکر می کند دهداری و تختی و ... دیوانه بوده اند که قید مادیات را می زنند و سراغ اصول اخلاقی می رفتند. داستان فرش و پولی که عبده و خسروانی برای مرحوم دهداری فرستادند و او قبول نکرد برای خیلی ها باور کردنی نیست اما چکی که به او دادند و هیچوقت برای نقد کردن آن اقدام نکرد، بعد از انقلاب در اسناد ساواک پیدا شد. باید دید چرا در فوتبال خارج که پول بیشتر هم هست اصول اخلاقی بیشتر از اینجا رعایت می شود؟ چون در این مملکت افراد اخلاق مدار و تحصیلکرده ورزش را کنار زدند. اجازه ندادند آدم های دانشگاهی و فوتبالی در کنار ورزش باشند و به جوانان کم سن و سال از اخلاق بگویند. همه چیز در پول و نتیجه خلاصه شد. اخلاق در این ورزش دیگر خریدار ندارد. آن جوانی که گردنبند 100 میلیون تومانی علی دایی را می دزدد با خودش می گوید چرا او باید این گردنبند را داشته باشد و من هیچی نداشته باشم پس به خودش اجازه می دهد آن اقدام را انجام دهد. اگر اقتصاد درست شود، آنوقت می توان درباره اخلاق بحث کرد. این در آموزه های دینی ما نیز آمده است.
چه بر سر اخلاق و فرهنگ آمد؟
*حسین کلانی
وقتی در یک جامعه قانون به درستی اجرا نمی شود، آن تشکیلاتی که با قانون سر و کار دارد به بیراهه می رود. در کشور ما یکی از بزرگترین معضلات « کپی رایت» است. ما قانون مطبوعات و رسانه های اجتماعی نداریم و در فضای مجازی هر بلایی که عده ای می خواهند بر سر اخلاق و فرهنگ می آورند. سه دهه قبل، در ورزش ایران مربیانی که بر اصول اخلاقی پایبند بودن کنار رفتند و جایگزین های مناسبی برای آنها پیدا نشد لذا نسل های بعدی به درستی تربیت نشدند. عده ای فکر می کنند آزادی یعنی اینکه هر اشتباهی که دلشان خواست انجام دهند اما آزادی باید مشروط باشد و نباید اجازه داد با استفاده از واژه آزادی به اخلاق و فرهنگ آسیب وارد کرد.
این حقیقت تلخ است که ما در این ورزش برای امثال دهداری، امیرآصفی، یاوری و ... جانشین نداریم. شرایط اجتماعی و اقتصادی به سمتی رفت که مسایل اخلاقی را به اضمحلال کشاند. فساد برادرخوانده اقتصاد است. وقتی ورزش ایران به سمت اقتصاد رفت دیگر افراد اخلاق گرا را پس زد. چند سال قبل بنده به عنوان «دیپلمات ورزش» که برای زنده یاد جعفر کاشانی بکار برده می شد اعتراض کردم و گفتم این یک توهین است به مردی که اخلاق مدار است. در واقع شما یک مرد اخلاق مدار را متهم به سیاست می کنید. در مملکت ما متاسفانه در هر موضوعی زیاده روی می شود. وقتی مربیان امروزی 5 دقیقه با شاگردان خود درباره اصول اخلاقی صحبت نمی کنند انتظار دارید آن شاگرد فردا که خودش مربی شد در مسیر فرهنگ سازی و اخلاق مداری گام بردارد؟
آدم‌هایی که کنج خانه نشسته‌اند و...!
*غلامحسین پیروانی
حیف و صد حیف که اخلاق را از بین بردند. حیف و صد حیف که امثال زنده یاد پرویز دهداری به خاطره ها پیوستند. دهداری یک پهلوان و الگو بود. آن مرد بزرگ اول به انسان بودن فکر می کرد و بعد به قهرمان بودن. امروز کسی به اخلاقیات و معنویات فکر نمی کند. در فضای مجازی اخلاق را زیر پا می گذارند. پول می تواند عامل پیشرفت باشد اما در ورزش ما عامل بدبختی شده است. امثال دهداری چه شاگردانی را تربیت کردند و امروز چه فضایی را می بینیم. دهداری می گفت اول اخلاق بعد نتیجه اما امروز می گویند اول پول ، دوم پول و سوم هم پول!
نتیجه گرایی پدر فوتبال ما را درآورده است. دیگر سخت است که این فضا را تغییر بدهیم چون آدم های ارزشی و اخلاق مدار مثل دهداری و یاوری و ...دیگر در این دنیا نیستند و آنهایی هم که در قید حیات هستند در کنج خانه های خود نشسته اند و دل شان از دیدن این ورزش می سوزد. البته بهتر که آنها خانه نمشین باشند چون دیگر کاری از دست شان برنمی آید.
فخر تختی به قهرمانی نیست   
گرچه او قهرمان دوران بود
با این آدم‌ها، ورزش رنگ «اخلاق» را نخواهد دید
*جواد زرینچه
شما اگر سابقه زنده یاد دهداری را مرور کنید متوجه می شوید که ایشان هیچ چیز برای خودش نمی خواست، بر عکس امروز که در ورزش افراد همه چیز را برای خودشان و اطرافیان شان می خواهند. روزی که زنده یاد دهداری از دنیا رفت همه متوجه شدند که ایشان مستاجر بوده است در حالیکه شاگردانی داشت که اگر لب تر می کرد برایش بهترین امکانات را فراهم می کردند. حالا باید پرسید که چه اتفاقی در این ورزش افتاد که آدم های عاشق کنار رفتند و افرادی آمدند که دنبال کار خودشان هستند. دهداری آنقدر عزت نفس داشت که حاضر بود خودش سختی بکشد اما از کنار ورزش نفع شخصی نبرد. کدامیک از مدیران امروز ورزش اینگونه هستند؟ فکر می کنید با این آدم ها ورزش رنگ اخلاق را می بیند؟ البته بی اخلاقی نه تنها در ورزش و در فوتبال که در کل جامعه دیده می شود. از رانندگی کردن مان تا کاسبی هایمان. اینها همه ریشه در ورود آدم هایی دارد که به اشتباه برخی پست ها را اشغال کرده اند. اشتباهی آمده ها ورزش را به اینجا رساندند. وقتی عده ای با رابطه و با سفارش افراد صاحب نفوذ، در ورزش پست می گیرند نباید انتظار داشت که به اخلاقیات توجهی کنند. ورزشی که آدم هایش درست انتخاب نمی شوند خودش بستری است برای رواج بی اخلاقی. فسادی که امروز ورزش را گرفته است محصول فاصله گرفتن از اخلاق است. آدم هایی که به دنبال بهره برداری شخصی از ورزش هستند جایی برای احیای اخلاق نمی گذارند. امیدی به بهبود این اوضاع ندارم و اگر هم قرار است کاری شود  و نتیجه بدهد، باید برنامه چند ساله داشت.

پربازدید ها
آخرین اخبار